سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

فروزانفر, استاد بی بدیل روزگار ما


فروزانفر, استاد بی بدیل روزگار ما

به مناسبت یکصدوچهاردهمین سال تولد استاد دکتر بدیع الزمان فروزانفر

استاد فروزانفر در ناحیه بشرویه از اطراف طبس در خاندانی که "همه عالمان دین بودند" دیده بر جهان گشود، چنان که پدرشان آقا شیخ علی احمدی بشرویه از واعظان منطقه به شمار می رفت. سال تولد استاد همان گونه که دکتر شفیعی کدکنی نیز اشاره کرده اند: "ضبط های مختلف دارد، بنابراین تعیین سال شمار عمر او همیشه با چند سال اختلاف در محاسبه روبه رو است." نگارنده از بررسی منابع گوناگون، سالهای: ۱۲۷۶، ۱۲۸۰، ۱۲۸۲ و ۱۲۸۳ شمسی و ۱۳۱۸، ۱۳۲۲ و ۱۳۳۲ قمری را به دست آورده است، اما در این بین سال (۱۲۷۶ش) باتوجه به ثبت در شناسنامه استاد پذیرفته تر است و اساس بازنشستگی ایشان نیز همان تاریخ بوده است. نام استاد در آغاز محمدحسن و سپس جلیل (عبد الجلیل) بود و از سال (۱۲۹۹ ش) که احمد قوام السلطنه، حاکم خراسان، به نوشته خود استاد، از سر شگفتی ایشان را "بدیع الزمان" خواند، این لقب جای اسم را گرفت و آقا محمدحسن خراسانی و سپس تر شیخ عبدالجلیل متخلص به ضیا»، به بدیع الزمان بشرویه و خراسانی و پس از ورود به تهران به "بدیع الزمان فروزانفر" نامبردار شد. ایشان در سالهای کودکی و نوجوانی قرآن و عربی و به طور کلی مقدمات فراگیری علوم را در زادگاه خویش، بشرویه، آموختند و در ۱۶ سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد آمدند و چند سالی نزد روانشاد ادیب نیشابوری و بعضی دیگر از دانشمندان مشهد به یادگیری ادبیات پارسی و عربی و علوم اسلامی پرداختند. در سالهای ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ ش. به تهران آمده، در مدرسه سپهسالار حجره ای گرفتند و به تکمیل دانسته های خویش در زمینه های گوناگون مشغول شدند.

سوابق تدریس استاد فروزانفر به ترتیب زمانی چنین است: آموزش در مدرسه سپهسالار در آغاز جوانی، سمت معلمی دارالفنون (۱۳۰۵/۱۲/۱۶)، تدریس ادبیات مدرسه عالی حقوق از تاریخ (۱۳۱۴/۳/۱۹) به مناسبت تالیف رساله "تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال الدین محمد" گواهی ای برابر دکتری ادبیات به ایشان داده شد و پس از آن با درجه ۹ استادی به مقام استادی دانشسرای عالی، دانشکده تهران در (۱۳۴۶/۷/۱۹) استاد را پس از سالها دانش آموزی و دانش پروری بازنشسته کرد، اما ایشان همچنان در دوره های فوق لیسانس و دکتری ادبیات به افاضه خویش ادامه دادند، دکتر ریاحی در این باره می نویسند: "در سال ۴۶ دانشگاه تهران استاد را که در اوج فیض رسانی بود به بهانه کهولت یا برای اینکه جا برای جوان ترها باز شود، بازنشسته کرد. برکناری استاد از درس و بحث و محرومی دانشجویان از محضر استاد موجب دلتنگی و دل شکستگی او شد." گروه زبان و ادبیات پارسی دانشکده ادبیات به تاریخ (۱۳۴۶/۷/۲۹) درخواست استادی ممتاز برای ایشان کردند که در یکصد و دوازدهمین جلسه هیات ممیزه دانشگاه تهران مورخ (۱۳۴۶/۸/۲) با این پیشنهاد موافقت و عنوان یادشده طی مراسم ویژه ای به استاد اعطا شد. مرحوم فروزانفر جز از تدریس، سمتهای دیگری را نیز عهده دار بوده اند که مهم ترین آنها بدین قرار است: معاون دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) در سال ۱۳۱۳، ریاست همان دانشکده به سال ۱۳۲۳، رئیس موسسه وعظ و خطابه، نماینده مجلس موسسان و سپس نماینده مجلس سنا از سال ۱۳۲۸ تا ۱۳۳۱، از اعضای پیوسته فرهنگستان ایران، عضو شورای سلطنتی فرهنگی، شورای دانشگاه، شورای مرکزی دانشگاه ها و شورای عالی وزارت فرهنگ سابق و ریاست کتابخانه سلطنتی که پس از بازنشستگی تا پایان عمر در این منصب باقی ماندند. استاد در طول زندگانی بر بهره خویش برای سخنرانی، حضور در کنگره ها و یا دیدار از موسسات علمی-فرهنگی در داخل کشور به تبریز و مشهد و از خارج به لبنان، پاکستان، سوریه، اردن، ترکیه، هند، افغانستان، عربستان، انگلستان و آمریکا مسافرت کردند. سرانجام پس از نزدیک ۷۰ سال آموزش و پژوهش و پرورش شاگردان بسیار برجسته، استاد بدیع الزمان فروزانفر ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ دچار حمله قلبی شدند و ساعت یک بعد از ظهر همان روز، روان فروزان ایشان به جایگاه جاویدان برکشید. مرحوم استاد را در شاه عبدالعظیم ری به خاک سپردند.

● ویژگی های نظرگیر و درس آموز استاد

۱) برای شناخت جایگاه علمی استاد فروزانفر و استواری این سخن که ایشان در میان استادان ادب پارسی بی نظیر هستند و خواهند بود، هیچ دلیلی آشکارتر از نظر دانشجویان و همکاران مستقیم استاد نمی تواند باشد. بر همین بنیاد دیدگاهها و گفته های چند تن از آن بزرگان که قول برخی از آنها در حوزه زبان و ادب پارسی، حجت مسلم و برهان قاطع شمرده می شود و به اصطلاح "مجتهد ادبیات" هستند، بازآورده می شود تا دانشجویان و نسل جوان تر که بخت یاری دیدار علامه را نداشته اند، بدانند که: فروزانفر که بوده است و سزاوار چه احترامی است. استاد دکتر منوچهر مرتضوی در مجلس سوگ مرحوم فروزانفر در دانشکده ادبیات تبریز (۲۶ خرداد ۱۳۴۹) فرموده اند: "بدیع الزمان فروزانفر را در نیم قرن اخیر بی تردید باید یکی از پنج شش تن دانشمندان بسیار برجسته ای بدانیم که ارکان ادب و فرهنگ ایران به شمار بودند و مسلما بین آنان در زمینه ای چند، برجسته ترین پایگاه را استاد بدیع الزمان داشت."

استاد دکتر شفیعی کدکنی درباره ایشان چنین اظهار نظرهایی کرده اند: "فروزانفر در معنی دقیق کلمه یکی از راهیان و نوابغ روزگار بود." "بردن نام او در کنار نام بعضی از استادان و ادیبان دیگر که فقط جبر همکاری و هم شغل بودن، آنها را در کنار او قرار می داد واقعا ظلمی است که تاریخ در حق او و حق نبوغ او کرده است." "فروزانفر در پایگاهی قرار داشت که در عرض او نام بردن از هر کس دیگری ظلم به حقیقت است، یک جلسه درس او به یک سال درس دیگران می ارزید. بی هیچ اغراقی او تجسم ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی دوره اسلامی بود، در قلمرو مطالعات عرفانی نظیر نداشت." و در جایی دیگر استاد را: "نکته سنج ترین ادبیات شناس تاریخ سرزمین ما" خوانده اند. دکتر اسلامی ندوشن نوشته اند: "بی تردید فروزانفر نافذترین استاد ادبیات در تاریخ دانشگاه ایران بوده است."

۲) حافظه علامه بدیع الزمان به تعبیر استاد ایرج افشار: "تالی نداشت و شنونده اش را بهت زده می کرد." و نیازی به گفتن ندارد که داشتن حافظه تیز و توانا با ماهیت ادبیات و علوم انسانی سرشته است و استادان و دانشجویان این حوزه خواه ناخواه باید قدرت حافظه خویش را بپرورند. از این نظریه نقل خاطرات و مطالبی از بزرگان درباره این ویژگی استاد می پردازیم تا یکی دیگر از خصوصیات به راستی معجزه آسا و عواملی که سبب برتری بلامنازع فروزانفر شده است، آشکار شود. دکتر رشید عیوضی نقل کرده اند که: "می گویند سی هزار بیت از ابیات برگزیده فارسی و عربی حفظ داشته است." دکتر ریاحی از خاطرات کلاس تاریخ ادبیات فارسی استاد در سال دوم تحصیل خود آورده اند که، یکی از دانشجویان به اشاره مرحوم فروزانفر نامها را برخواند و استاد چند لحظه به چهره هر کس نگریست، پس از آن تا پایان سال بدون دفتر حضور و غیاب، استاد تنها با نگاه به حاضران، غایبان را نام می برد و در جلسه بعد پیش از شروع درس، مهربانانه از آنها علت نبودشان را جویا می شد و: "اگر حضور و غیابی در کار نبود ولی حافظه نیرومند استاد کار خودش را می کرد." این چند خاطره نیز از استاد شفیعی کدکنی است: "گاه به اندک مناسبتی قصیده ای طولانی از شعر جاهلی را -که یادگار شعرآموزی روزگار جوانی او بود- بی هیچ کم و کاستی از حفظ می خواند و در کنارش شعر گویندگان پارسی زبان را و اقوال مشایخ و روایات نبوی را با ذکر سند و محل روایت می خواند و به تحلیل آنها می پرداخت." "هر سوالی که از او می پرسیدی فی المجلس بهترین پاسخی را که در تمام دنیا ممکن بود به آن سوال داده شود به پرسنده عرضه می کرد."

و "در زمانی که استاد فروزانفر به تالیف شرح مثنوی اشتغال داشتند، روزی برای دیدنشان به منزلش رفتم، فروزانفر مشغول نوشتن بود، می دیدم که استاد عبارات طولانی کتابهایی مانند: احیا در تفسیر امام فخر و... را عینا از حافظه نقل می کنند. مثلا بدون رجوع به اصل کتاب می نوشت که در جلد فلا ن احیا، صفحه فلان، چاپ فلان چنین آمده است و بعد تمام آن مطلب را از روی حافظه خویش نقل می کرد."

مرحوم دکتر خطیبی نیز نوشته اند: هنگام تدریس هیچ گاه نیازی به مراجعه به یادداشت نداشت، نه تنها شواهد مکرر و مفصل شعری فارسی و عربی، بلکه پاره ای از متون نثری را نیز از لوح حافظه برمی خواند. همواره می گفت که یک استاد ادبیات باید آن اندازه شعر و حتی پاره ای از متون برگزیده نثر را به خاطر داشته باشد که در جلسات درس ناگزیر به از روخوانی نشود."

۳) درباره مهم ترین دلیل فروزانفری فروزانفر، یعنی گسترده معلومات ایشان به دو نقل قول سخت معتبر بسنده می شود، نخست از خود استاد که گویا فرموده اند: "از ادب بعد از اسلام ایران چیزی نیست که ندانم و از پیش از اسلام چیزی نیست که بدانم."

۴) سختی کشی در راه دانش اندوزی یا تحقق مفهوم "به رنج اندر است ای خردمند گنج"; استاد در مقدمه کلیات شمس مصحح خویش آورده اند که در جوانی برای آنکه بتوانند نسخه کلیات شمس را بخرند لباس بافته مادرشان (آغازی) را که برای زمستان نزد فرزند فرستاده بودند، می فروشند. باز در همانجا نوشته اند که: "در سال ۱۳۳۶ با وجود سالم بودن اعضا بر اثر افراط و مداومت در تفکر و مطالعه و تجنب از راحت گذاشتن تن و اعصاب سکته کردند." دکتر خطیبی نیز می نویسند: "بعدها مکرر از وی شنیدم که می گفت در ایام جوانی با همه تنگدستی در امرار معاش اگر کتابی را از آثار گذشتگان می یافتم به هر بهایی که بود می خریدم و از اندک مایه ای که برای گذران زندگی داشتم می کاستم و به بهای کتاب می دادم."

۵) نبود عصمت و تقدس در دانش یا به تعبیری دیگر "تابو و بت علمی" شاهد گویایی است بر آنچه گفته شد. نگارنده این خاطره را نیز به صورت زبانی از دکت ر تجلیل شنیده است که: ایشان زمانی که دانشجوی دکتر بودند، ۱۵ نکته از شرح مثنوی شریف استاد را که به نظرشان رسیده بود، تقدیم حضور استاد می کنند و مرحوم فروزانفر پس از تامل در آن یادداشت ها، نزدیک به این مضمون می فرمایند: "۴۰ سال است مثنوی تدریس می کنم هنوز چیزی نفهمیده ام." اما امروز هنوز فرهنگ تابوش کنی در نقد و پیشنهادنویسی به دور از افراط و تفریط در جامعه ادبی و دانشگاهی ایران، جای خود را نیافته است.

۶) اگر در تاریخ "مولوی شناسی" جهان در پی یافتن دو نام درخشان و همیشه ماندگار باشیم، بی تردید یکی از آنها استاد فروزانفر خواهد بود، متخصصی که هلموت ریتر درباره اش گفت: "پژوهشگر نستوه آثار مولانا" خود استاد درباره پیشینه پژوهشهای خویش در این زمینه نوشته اند: "نزدیک به ۴۰ سال است که به توفیق خدای بزرگ و کشش باطن پرفروغ حضرت مولانا - عظم الله اسراره- که معدن حقایق و سرچشمه فیاض معرفت است، به مطالعه و تامل در مثنوی شریف اشتغال دارم." و در مقدمه دیوان شمس آورده اند که: "در جوانی گاه از ساعت ۷ بامداد تا ۵ ساعت بعد از ظهر، همراه شیخ عبدالله حائری مازندرانی خلوت می ساختیم و بر سماع شعر مولانا وجد و حال می کردیم." کلاس مثنوی استاد در دوره دکتری "دایره المعارفی بود از فرهنگ ایرانی و اسلامی در همه شعبه های آن با تمام گسترشی که دارد." "من پنج سال درس مثنوی او را حاضر شدم و یک نکته مکرر نشنیدم." و "... بودند کسانی که بیش از ۱۵ سال در کلاس درس مثنوی او حضور به هم رسانیده بودند."

۷) استاد فروزانفر در تدریس و امتحان، شیوه ویژه ای داشتند. دکتر ریاحی می نویسند: "با جزوه گفتن و امتحان کردن طبق برنامه کاری نداشت." "در دانشگاه معنی کردن لغات یک متن یا شرح زندگی فلان شاعر و سال تولد و وفات او از روی کتابی معین به طرزی که در دبیرستان معمول است، فایده ای ندارد. اینها را دانشجو در لغت نامه ها و دایره المعارف ها می یابد. کاری که استاد باید انجام دهد ایجاد و تقویت روح علمی و برانگیختن ذوق تحقیق در دانشجویان و تعلیم روشهای صحیح علمی و تشخیص منابع معتبر از نامعتبر است و این همه از درس فروزانفر حاصل می شد."

دکتر شفیعی کدکنی هم نوشته اند: "هیچ جای اغراق نیست اگر بگویم دکتری ادبیات فارسی یعنی درس فروزانفر."

۸) استاد بدیع الزمان به همراه تعلیم فضل به جنبه فضیلتی دانشجویان نیز عنایت داشتند، دکتر زرین کوب نوشته اند: "درس او تنها تعلیم نبود، هم تهذیب و هم در عین حال تفریح." دکتر مرتضوی هم فرموده اند: "وجود و شخصیت استاد بدیع الزمان همیشه منشا الهام و منبع تربیت روحانی و معنوی برای شاگردانش بود." و دکتر شفیعی کدکنی نیز: "تنها و تنها فروزانفر بود (و شاید پس از او چند تن از شاگردانش) که هم محقق بی همتایی بود و هم معلم بی مانندی." درسی که از این ویژگی علامه فروزانفر می گیریم این است که استاد -به ویژه استاد ادبیات- باید آموزگار فضل و فضیلت توامان باشد و دانشجو نیز در کنار استواری بنیان های دانش یا ادب درس به همان اندازه جانب معنویت یا ادب نفس خویش را هم بپرورد که این هر دو در هم تنیده و مکمل یکدیگرند.

۹) اگر ایرانیان باستان به دو گونه "فر" باورمند بوده اند، نگارنده به نوعی دیگر از آن به نام "فر استادی" معتقد است و آن را شکوه و هیبت علمی ویژه استادان بزرگ و برجسته می داند که هر کسی در برخورد حضوری با این دانشمندان، آن را ناخواسته در اندرون خویش احساس می کند. بر همین پایه نادیده می توان وقار و فر استادی علامه فروزانفر را تصور کرد و لرزشی جاذب و شوق آمیز در دل یافت، چنانکه دکتر مرتضوی گفته اند: "هر گاه در محضر استاد حاضر می شدیم هم مجذوب و هم مرعوب بودیم. به راستی محضر ایشان رعب انگیز بود... ولی این رعب انگیزی چون دیگر ترس ها و رعب ها باعث بر هزیمت و یاس و رکود نبود، بلکه مایه حرکت و جرئت و عامل متحرک به شمار می رفت و این از شگفتی های وجود بدیع الزمان بود."

۱۰) مرحوم فروزانفر در میان استادان ادبیات از نظر راهنمایی بیشترین پایان نامه دکتری، برتر از همگنان اند. از ۴۰ پایان نامه دکتری زیر نظر ایشان، رساله بزرگانی همچون: دکتر صفا، دکتر زرین کوب، دکتر مرتضوی، دکتر یزدگردی، دکتر یوسفی و دکتر متینی به راهنمایی استاد بوده است. همچنین یک رساله دکتری ادبیات عرب نیز با نظارت ایشان به انجام رسیده که گواه استوار دیگری است بر میزان تسلط استاد بر زبان و ادب عربی.

۱۱) استاد در مقدمه شرح مثنوی شریف پس از برشمردن کوشش های ۴۰ساله خویش برای شناخت مثنوی و سرچشمه های اندیشه مولانا می نویسد:"... با کمال صراحت و از روی صدق و صفا، منصفانه اعتراف می کنم که هنوز در اول قدم فرو مانده و به سرسری از اسرار کلام مولانا نرسیده ام و در این مکتب، آن نوآموز را می مانم که در شناخت حروف الفبا بازمانده و گامی فراتر ننهاده است."

۱۲) دکتر مهدوی دامغانی در خاطرات خود می نویسند: "همه آنان که با فروزانفر حشر و نشری داشته اند و عده بی شمار دانشجویانی که در طول ۵۰ سال معلمی او از محضر او کسب فیض کردند و معرفت آموختند و در دوران تحصیل خود در نزد او سرمایه ادبی برای خود اندوختند، به حسن اعتقاد و تمسک او به ذیل عنایت رسول اکرم صلی الله علیه آله و سلم و اخلاص او به شاه مردان مرتضی علی و عترت طاهره سلام الله علیهم اجمعین یقین دارند... خدا شاهد است مکرر در مکرر این بنده حقیر در ایام عاشورا او را در مجلس عزاداری حضرت سید الشهدا صلوات الله علیه... در حال گریه می دیدم که قطرات اشک از زیر عینکش بر رخسار و محاسن اش جاری بود."

نویسنده : دکتر سجاد آیدونلو