پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
ویژگی های دعوت اسلامی
دعوت اسلامی دارای ویژگیها و خصائص خاصی میباشد که بهطور مختصر به برخی از آنها اشاره خواهیم نمود.
۱) اینکه دعوت اسلامی صرفاً خدایی، و هم در محتوا و هم در انگیزه و جهت آن، رنگ و بوی الهی داشته باشد. در قرآن کریم، هر گاه سخن از دعوت است، دعوت به سوی خداوند ذوالجلال است و نه هیچکس و یا گروه و سازمانی دیگر. هنگامی که نوح (ع) مأموریت یافت به دعوت قوم خویش بپردازد، این چنین مورد خطاب پروردگارش قرار گرفت: «إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَی قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَکَ مِن قَبْلِ أَن یَأْتِیَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ» [نوح/۱-۳]ما نوح را به سوی قومش فرستادیم (و بدو دستور دادیم) که قوم خود را (از عذاب خدا) بترسان، پیش از آن که عذاب دردناکی به سراغ ایشان بیاید. گفت: ای قوم من! من برای شما بیم دهنده روشن و روشنگرم. خدا را بپرستید، و از او بترسید، و از من فرمانبرداری کنید.
خطاب به پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) چنین آمده است « ادع الی ربک» « ادع الی سبیل ربک» و ...
۲) در راستای حفظ حقوق انسان باشد؛ یعنی دعوت اسلامی برای سعادت و خوشبختی و انسان و به همین منظور صورت گیرد، در نتیجه باید انسان و انسانیت او، گرامی داشته شود و از سرزنش، تحقیر و یا ارعاب و تهدید پرهیز گردد. چون خداوند انسان را گرامی داشته « ولقد کرمنا بنی ادم» و او را مسجود فرشتگان نموده است. پس دعوتگران راستین، به چشم یک انسان (نه یک کافر و مشرک و بزهکار) به مخاطبان خویش بنگرند و دربارهی آنها قضاوتهای ارزشی نکرده، بلکه انسان را موجودی میدانند که آن قدر ارزش و اعتبار دارد که پروردگار به خاطر او به ارسال رسل و ابلاغ پیام پرداخته است و این تکریم و گرامیداشت انسان از سوی خداوند از یک طرف و تحقیر و سرزنش او از سوی دعوتگران از طرف دیگر، با هم هماهنگی و همخوانی ندارد.
۳) دعوت باید قدیمی و ریشهدار باشد: دعوت اسلامی پدیدهای متأخر و مربوط به شرایط و اوضاع سیاسی- اجتماعی دوران جدید نیست بلکه ریشه در اعماق تاریخ دارد. در قرآن کریم از زبان پیامبران چنین امده است: « قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلاً وَنَهَاراً» [ نوح/۵] نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوی ایمان به تو) فرا خواندهام.
[ وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَکُنَّا بِه عَالِمِینَ إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ « قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئاً وَلَا یَضُرُّکُمْ »] [انبیا/۵۱-۵۲ و ۶۶] ما (وسیله) هدایت و راهیابی را پیشتر (از موسی وهارون) در اختیار ابراهیم گذارده بودیم و از (احوال و فضائل) او برای (حمل رسالت) آگاهی داشتیم. آن گاه که به پدرش و قوم خود گفت: این مجسّمههائی که شما دائماً به عبادتشان مشغولید چیستند (و چه ارزشی دارند؟ چرا باید چیزهائی را بپرستید که خودتان آنها را ساخته و پرداخته کردهاید (ابراهیم) گفت: آیا به جای خداوند (جهان و خالق انسان) چیزهائی را میپرستید که کمترین سود و زیانی به شما نمیرسانند؟؟!).
« إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ» [شعراء/۱۶۱-۱۶۳] آن زمان که برادرشان لوط بدیشان گفت:هان! پرهیزگاری کنید. بیگمان من پیغمبر امینی برای شما هستم. از خدا بترسید و از من اطاعت کنید.
«وَإِلَی عَادٍ أَخَاهُمْ هُوداً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلاَ تَتَّقُونَ » [اعراف/۶۵] (همان گونه که نوح را برای دعوت به توحید به سوی قوم خود فرستادیم،) هود را هم به سوی قوم عاد که خودش از آنان بود روانه کردیم. هود به قوم عاد گفت: ای قوم من! خدای را بپرستید و (بدانید) جز او معبودی ندارید. آیا پرهیزگاری نمیورزید؟ (و نمیخواهید با یکتاپرستی خویشتن را از شرّ و فساد در امان دارید؟).
«وَإِلَی مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْباً قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِکْیَالَ وَالْمِیزَانَ إِنِّیَ أَرَاکُم بِخَیْرٍ وَإِنِّیَ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ مُّحِیطٍ» [هود/۸۴] شعیب را (نیز) به سوی قوم مدین فرستادیم که از خود آنان بود. (شعیب بدیشان) گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید (و بدانید که) جز او معبودی ندارید. و از پیمانه و ترازو مکاهید. من شما را خوب و بینیاز (از کاستن از مقادیر و اوزان) میبینم (و شایسته نیست با وجود ثروتمندی از چیزهای مردم بدزدید و کمفروشی بکنید. اگر ایمان نیاورید و شکر نعمت را نگزارید) من بر شما از عذاب روز فراگیر میترسم.
۴) دعوت باید بادوام و همیشگی باشد: یعنی همانگونه که این دعوت مختص به شرایط و اوضاع و احوال معاصر نیست و ریشه در اعماق تاریخ و گذشتههای دور دارد، در آینده نیز تداوم خواهد یافت. زیرا رسالت دین اسلام، جهانی و هماگانی، در تمام زمانها و مکانها ست چنان که گفته شد اگر دعوت تداوم پیدا نکند این امانت(اسلام) به نسلهای آینده هم از فرزندان مسلمانان و هم سایر افراد بشر، انتقال نخواهد یافت. و اتمام حجت صورت نمیگیرد.
۵) دعوت به صورت دیالوگ باشد نه مونولوگ: از ویژگیهای دعوت اسلامی این است که دو طرفه و به صورت گفت گوی دو جانبه باشد نه یک طرفه. خداوند میفرماید: « ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» [نحل/۱۲۵] (ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن ؛ چرا که (بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حکیمانه و مستدلانه و آگاهانه، و به گونه بس زیبا و گیرا و پیدا، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و سزا و جزا است.) بیگمان پروردگارت آگاهتر (از همگان) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه میشوند و یا این که رهنمود و راهیاب میگردند.
و هر کس به قرآن نظر بیندازد متوجه گفت گوی بین پروردگار با پیامبران و فرشتگان و حتی ابلیس از یک طرف و گفت گوی انبیا با کفار و مشرکین از طرف دیگر خواهد شد. « وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ » [بقره/۳۰] زمانی (را یادآوری کن) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی بیافرینم (تا به آبادانی زمین بپردازد و آن زیبانگاری و نوآوری را که برای زمین معیّن داشتهام به اتمام رساند و آن انسان است. فرشتگان دریافتند که انسان بنا به انگیزههای سرشتی زمینیاش فساد و تباهی برپا میدارد. پس برای دانستن نه اعتراض کردن از خدا پرسیدند که حکمت برتری دادن انسان بر ایشان برای امر جانشینی چیست و) گفتند: آیا در زمین کسی را به وجود میآوری که فساد میکند و تباهی راه میاندازد و خونها خواهد ریخت، و حال آن که ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت: من حقائقی را میدانم که شما نمیدانید.
« وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِکَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ لَمْ یَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ» [اعراف/۱۱-۱۲] (آدم، جدّ نخستین) شما را آفریدیم و سپس صورتگری کردیم. بعد از آن به فرشتگان (و از جمله ابلیس که در صف آنان قرار داشت، ولی از ایشان نبود) گفتیم: برای آدم سجده (خضوع و تواضع) کنید (و بزرگ و گرامیش دارید). پس (همه فرشتگان به فرمان یزدان) سجده کردند (و تعظیم و تکریم به جای آوردند) مگر ابلیس که (از جنّیان بود و فرمان نبرد و) سجده نکرد. (خداوند به او) گفت: چه چیز تو را بازداشت از این که سجده ببری، وقتی که من به تو دستور (تعظیم و تواضع برای آدم) دادهام؟ (ابلیس از روی عناد و تکبّر پاسخ) گفت: من از او بهترم. چرا که مرا از آتش آفریدهای و او را از خاک. (و آتش کجا و خاک کجا!).
«وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ یَنبُوعاً أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِیراً أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللّهِ وَالْمَلآئِکَةِ قَبِیلاً أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَی فِی السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَاباً نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنتُ إَلاَّ بَشَراً رَّسُولاً »[اسرا/۹۰-۹۳] و (هنگامی که کافران مکّه در برابر اعجاز قرآن و دلائل روشن آن درمانده و مبهوت شدند) گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمیآوریم، مگر این که از زمین (خشک و سوزان مکّه) چشمهای برای ما بیرون جوشانی (که آب آن دائم و روان باشد). یا این که باغی از درختان خرما و انگور (در مکّه) داشته باشی و رودبارها و جویبارهای فراوان در آن روان گردانی. یا آسمان را تکّهتکّه بر سر ما فرود آری همان گونه که میپنداری (و میگوئی که خدا ما را بیم داده است) و یا این که خدا و فرشتگان را بیاوری و با ما رویاروی گردانی. یا این که سرای بزرگ زرنگاری داشته باشی، و یا این که به سوی آسمان بالا روی، و تنها به بالا رفتنت از آسمان هم ایمان نمیآوریم مگر این که کتابی همراه خود برایمان بیاوری که آن را بخوانیم (و ببینیم که از جانب خدا در آن نوشته شده است که تو فرستاده پروردگار میباشی). بگو: پروردگار من منزّه است (از آن که کسی بدو فرمان دهد، یا این که در قدرت او شریک گردد). مگر من جز انسان فرستادهای (از سوی یزدان برای رهنمود مردمان) هستم؟ (معجزه در دست خدا است ؛ نه من)
نمونهای از گفت وگوی پیامبر و پیروان یهود: « وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَی نَحْنُ أَبْنَاء اللّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُم بِذُنُوبِکُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَلِلّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ» [مائده /۱۸] یهودیان و مسیحیان میگویند: ما پسران و عزیزان خدائیم! بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان عذاب میدهد؟ بلکه شما انسانهائی همچون سائر انسانهائی هستید که خدا آنان را آفریده است. خداوند هر که را بخواهد عذاب میدهد. و سلطنت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، متعلّق به خدا است (و همهچیز از آن او است) و برگشت (همگان) به سوی او است (و به حساب و کتاب هرکسی رسیدگی میکند).
چنانکه گفتیم محتوای دعوت چیزی جز پیام پروردگار برای انسان نیست و این پیام هم در قرآن ثبت و ضبط است پس میتوان گفت قرآن بزرگترین و شایسته ترین دعوت نامه است کسی که کمترین اشنایی و انس و الفتی با قران داشته باشد متوجه میشود که در این کتاب بارها و بارها کلماتی چون « قال» « قالوا» و قل و قیل و یسئلونک و تکرار گردیده است و به همین جهت میگوییم « دعوت اسلامی یک گفت گو است و نه یک خطابه و بیانه ی یک طرفه»
۶) دعوت باید آشکار باشدو تنظیم مخفی با شد: هیچ گاه دعوتگران نباید این تصور را به ذهن خویش راه دهند که برنامهها افکار و اعمال خویش را از نگاه دیگران مخفی کنند چون این دعوت ماهیتی خیر خواهانه، رشد دهنده و تکامل بخشی به انسان و انسانیت دارد و انگیزه ی آن هم رضایت پروردگار است و هیچ گونه نقشه و توطئهای علیه هیچ کس، قوم، نژاد، گروه و سازمانی در کار نیست و کسانی هم که به این کار (دعوت)دست زده اند به دنبال دست یابی به قدرت و مقام و یا نام و نانی نیستند تا افشا شدن اهداف و مقاصدشان و برنامهها و رفتارشان مایه ی رسوایی آنان گردد و احساس شرمندگی کنند. اگر دعوتگران به سوی خدا و دین راستین او، آشکارا و بدون هیچ گونه ابهام و پرده پوشی به امر دعوت نپردازند و حاضر نباشند در این راه سَر و جانِ خود را ببازند و به صحنه ی علنی اجتماع نیایند و به این کار خود افتخار نکنند و ننازند، وخاطبان و مخالفانشان چگونه پیامشان را بشنوند و رفتار عملی آنها را ببینند. علنی و آشکارا دعوت کردن مردم، موجب اعتماد به نفس داعیان و جلب و جذب دیگران و حتی نقد و حمله ی مخالفان خواهد شد که همه ی آنها به خیر و نیکی ختم میگردند، چون متن و محتوای پیام دعوت آن اندازه قوی است که از نقد نمیهراسد و ایمان واراده ی دعوتگران هم آنقدر مستحکم و جا افتاده است که از هیچ چیزی نمیترسد و صحنه را خالی نمیکند.
۷) دعوت باید تدریجی باشد: دعوت مختص به زمان و مکان خاصی نیست و دعوتگران نباید تصور کنند که میتوانند دین را در یک زمان محدود و معین به مخاطبان خویش برسانند، بلکه کار دعوت نیازمند صبر و حوصله و استقامت و پایداری فراوان است. و دعوت یک فرایند یا پروسه است نه یک پروژه که در زمان معینی به اتمام برسد.
۸) دعوت اسلامی باید فرا گیر باشد: دعوت نباید در قشر خاصی منحصر شود بلکه باید شامل همه ی اقشار و تمامی اسانها شود چون مخاطب دعوت انسان به طور عام است. و همچنین دعوت اسلامی نباید فقط به عقیده و ایمان قلبی باشد بلکه دعوت به عمل و رفتار و اخلاق و غیره نیز باشد. وتنها در حوزه ی خصوصی زندگی فرد نباشد بلکه باید متوجه حوزهی عمومی و زندگی اجتماعی شود.
۹) دعوت باید به آرامی و بدون هیچ تحقیر و تهدیدی صورت گیرد: گفتیم که مخاطبان دعوت انسان است و انسان نیز از سوی خداوند مورد تکریم و التفات ویژهای است، پس جایی برای ارعاب و تهدید و یا خشونت و تحقیر و قضاوت و داوری دعوتگران و حاملان پیام الهی با قی نمیماند. کسی که با قرآن آشنا است به وضوح این چیزها را در مییابد. « اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَی»[ طه/۴۳-۴۴] به سوی فرعون بروید که سرکشی کرده است (و در کفر و طغیان از حدّ گذشته است). سپس به نرمی با او (درباره ایمان) سخن بگوئید، شاید (غفلت خود و عظمت خدا را) یاد کند و (از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ) بهراسد.
دعوتگران راستین، وظیفهی خویش را دعوت و در نهایت ابلاغ میدانند و قبول کردن و نکردنش را به مخطبان میسپارند و قضاوت و داوری را به پروردگار وا میگذارند: « فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ ... إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ» [غاشیه /۲۱ الی ۲۵] تو پند و اندرز بده و (مردمان را به وظائفشان) یادآوری کن. چرا که تو تنها پند دهنده و یادآوری کنندهای و بس. تو بر آنان چیره و مسلّط نیستی (تا ایشان را به ایمان واداری) ...مسلّماً بازگشت آنان (پس از مرگ و رستاخیز) به سوی ما خواهد بود. آن گاه حساب (و کتاب و سروکار) ایشان با ما خواهد بود.
« وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ»[یونس/۹۹] اگر پروردگارت میخواست، تمام مردمان کره زمین جملگی (به صورت اضطرار و اجبار) ایمان میآوردند (امّا ایمان اضطراری و اجباری به درد نمیخورد). آیا تو (ای پیغمبر!) میخواهی مردمان را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟ (این کار نه صحیح و سودمند است و نه از دست تو ساخته است).
«ادْعُ إِلِی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» [نحل/۱۲۵] (ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان، و با ایشان به شیوه هرچه نیکوتر و بهتر گفتگو کن ؛ چرا که (بر تو تبلیغ رسالت الهی است با سخنان حکیمانه و مستدلاّنه و آگاهانه، و به گونه بس زیبا و گیرا و پیدا، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و سزا و جزا است.) بیگمان پروردگارت آگاهتر (از همگان) به حال کسانی است که از راه او منحرف و گمراه میشوند و یا این که رهنمود و راهیاب میگردند.
پس جایی برای تک روی و یا تندی و تهدید مخالفان و یا خط کشی نمودنشان به عنوان گمراه و راه یافته، باقی نمیماند. خدا رحمت کند آن دعوتگر حکیم را که فرمودند: « نحن دعاة لا قضاة» ما دعوتگریم نه قاضی.
دهم؛ دعوت باید جمعی و گروهی باشد: به این معنا که این رسالت عظیم را همیشه گروهی از انسانها برعهده داشته اند و نه یک فرد خاص، خداوند میفرماید: « وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »[آل عمران/۱۰۴] باید از میان شما گروهی باشند که (تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را) دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند.
نویسنده: سرویس دین و دعوت
منابع:
۱- تفسیر فی ظلال القرآن، سید قطب؛ ترجمه دکترمصطفی خرمدل
۲- تفسیر نور، دکترمصطفی خرمدل
۳- اسماء الحسنی، استاد ناصر سبحانی
۴- مباحثی پیرامون معنی و مسؤلیت دعوت اسلامی، فتحی یکن؛ ترجمه عبدالعزیز سلیمی
۴- اصول دعوت از دیدگاه قرآن و سنت، جهانگیر ولدبیگی
۵- توشه راه، مصطفی مشهور؛ ترجمه نعمت الله شهرانی
۶- فرا خوانی و ابعاد آن، فتحی یکن؛ ترجمه مسلم خدری
۷- بانگهواز، ناصر سبحانی، مرجع غیر مکتوب، نوار کاست
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا اسرائیل مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب مجلس خلیج فارس بابک زنجانی دولت سیزدهم
آتش سوزی تهران پلیس زلزله قتل آموزش و پرورش شهرداری تهران سیل قوه قضاییه سلامت دستگیری سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا کارگران تورم قیمت
سریال مشهد تلویزیون فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینمای ایران سینما فیلم رسانه ملی دفاع مقدس
مکزیک
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه انگلیس ترکیه یمن اوکراین نتانیاهو
فوتبال استقلال پرسپولیس سپاهان تراکتور علی خطیر لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی تلفن همراه اپل گوگل همراه اول اینستاگرام تبلیغات واکسن وزیر ارتباطات ناسا پهپاد
سرطان فشار خون کبد چرب دیابت بیماری قلبی ویتامین کاهش وزن قهوه