شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مبانی کلامی جهت گیری دعوت انبیا
نوشتار حاضر به بررسی تاریخی آرا متکلمان و متألهان مسلمان در جهتگیری دعوت انبیا میپردازد. بحث از غرض اصلی بعثت انبیا سابقهای به قدمت اندیشههای آغازین کلامی دارد. خلط "فایده" و "غایت" و نیز درآمیختن کنه و وجه از مهمترین مواضع ابهام در طرح مسأله است که بر گوناگونی آرا و بیحاصلی نزاع افزوده است.
پاسخ به این مسأله را در سه دیدگاه عمده، میتوان طبقهبندی کرد: دنیاگرایی، عقبیگرایی، و جامعنگری. هر یک از سه دیدگاه عمده شامل تفسیرهای متعددی است. دیدگاه جامعنگری که بویژه در قرن هفتم رایج شد، امروزه نضج بیشتری یافته است. برخی از متفکران، مانند فخررازی از متقدمان و امام خمینی(ره) از متأخران با وقوف به اهمیت تصویر جامعگرایانه در صدد ارائة تفسیری سازگار در این زمینه برآمدهاند.
جستاری در متون دینی جهت دستیابی به نظریهای در باب دین و دنیا، پس از بررسی تاریخی مسأله، پایان بخش نوشتار ماست.
● جایگاه بحث جهتگیری دعوت انبیا نزد متکلمان
هدف بعثت و سؤال از این که دعوت پیامآوران آسمانی ناظر به چیست، از مهمترین مباحث کلامی است. آیا پیام انبیا ناظر به امور دنیوی است و یا به مقاصد اخروی و مصالح معنوی متعلق است؟ آیا میتوان گفت: «دعوت انبیا هر دو بخش حیات آدمی (دنیا و عقبی) را فرامیگیرد»؟ طرح مسأله نزد متکلمان متقدم و متألهان جدید از دو جهت مختلف اهمیت دارد:
▪ کلام سنتی:
طرح مسأله در مباحث کلامی پیشینیان، بیشتر از این جهت اهمیت دارد که تعریف نبی و اثبات ضرورت نبوت را بر آن مبتنی میدیدهاند. براساس ضوابط منطقی، از شرایط کمال یک «تعریف»، اخذ علت غائی شیی در آن تعریف است، همانگونه که اگر علت غائی شیی، در حد اوسط، قرار داده شود، حاکی ازاستحکام منطقی برهان خواهد بود. متکلمان پیشین، جهتگیری دعوت انبیا را به عنوان هدف بعثت، در تعریف نبوت و اثبات ضرورت آن برمیگزیدند. (از باب مشارکت حد و برهان) برخی از متکلمان، مانند خواجة طوسی (ره) در تجریدالاعتقاد، برای رفع ابهام در بحث، فوایدِ بعثت را از هدف آن تمایز دادهاند و این تصویر متکلمان از جهتگیری اساسی دعوت انبیا را روشن میکند.
بنابراین میان متکلمین، این باور وجود داشته که بدون تبیین دقیق جهتگیری دعوت انبیا، ارائه تعریف کامل از نبوت و اقامه برهان متقن دراثبات آن، امکانپذیر نیست.
ضرورت بحث از جهتگیری دعوت انبیا، از جهت دیگری نیز مورد توجه بوده است: به عنوان مثال، کسانی چون غزالی، بحث از جهتگیری اساسی پیام انبیا را همچون مبنایی برای نظریة سلفیهای احیای علوم دینی اخذ میکنند. ساختار اساسی کتاب "احیأ علوم دین" غزالی به طور کلی منطبق بر نظریة خاص وی در خصوص پیام اصلی انبیا، در کتاب "الاقتصاد فیالاعتقاد" است. چرا که وی، همانگونه که در الاقتصاد، شغل اساسی انبیا را طبابت روح بشر و درمانگری اخلاقی میانگارد، در "احیأ علوم دین"، طرح احیای طبابت نبوی را پیریزی میکند. بدون تردید وجهة نظر وی به علم فقه نیز بر نظریة طبیبانگاری وی در نبوت مبتنی است.
▪ کلام جدید:
طرح مسأله جهتگیری دعوت انبیا نزد متکلمان معاصر از جهات دیگری نیز اهمیت یافته است. امروزه از طرفی با طرح شدن مسایل نوین کلامی در عرصة اندیشه و از طرف دیگر ظهور تجدد خواهی و نضج احیاگری دینی در جوامع اسلامی در عرصه زندگی و عمل، رهیافتها و رویکردهای تازهای را در تحلیل مسألة هدف بعثت به میان آورده و ابعاد دیگری از آن را ظاهر ساخته است.
متکلم معاصر، "جهتگیری دعوت پیامبران" را از جهت نظری به منزلة یکی از مبانی عمدة تحلیل مسایلی میداند همچون: مدرنیسم، علم و دین، پلورالیسم دینی، عقلانیت تعالیم دینی، ایمان، فطریبودن دین، توفیق انبیا، بشری بودن تعالیم دینی و... و از جهت عملی، آن را در ارتباط متقابل با مسایلی مییابد همچون:
ـ قلمرو رسالت ادیان
ـ انتظارات ما از دین
ـ انتظار دین از ما
ـ احیاگری دینی
ـ دین و توسعه
ـ دین و آزادی
ـ حکومت و مدیریت دینی
ـ اهداف و چگونگی تبلیغ دینی در عصر حاضر
ـ جهتگیری تعلیم و تربیت دینی در مؤسسههای آموزشی و پرورشی
ـ دین و هنر و...
طرح مسأله در کلام سنتی و جدید، ظاهر واحدی دارد: انبیا برای ایفای چه نقشی مأموریت یافتهاند؟ تعالیم دینی برای اصلاح امور دنیوی بشر آمدهاند و یا وصول به سعادت اخروی و اصلاح جنبههای معنوی حیات بشر هدف تعالیم دینی است؟ ارتباط بین دین و دنیا چگونه است؟
آرای گوناگون را به سه نظریة عمده میتوان ارجاع داد:
۱) دیدگاهی که هدف بعثت را در امور دنیوی و حیات این جهانی جستجو میکند.
۲) نظریهای که جهتگیری دعوت پیامبران را در مقولة اخلاق و حیات اخروی بشر نشان میدهد.
۳) دیدگاهی که اهداف رسالت انبیا را جامع و فراگیر هر دو جنبة حیات دنیوی و اخروی بشر تلقی میکند.
● "عدالت اجتماعی"، هدف بعثت
▪ آیا تصویر حکیمان از "نبوت"، دنیوی است؟!
دیدگاه دنیوی بودن دعوت انبیا، اخیراً از سوی کسانی، به حکیمان، به ویژه فلاسفة مشأ نسبت داده شده است. عدهای بر آن هستند که تصویر فلاسفه از نبوت، تصویری سکولار است. مهمترین احتجاج آنها، استناد به دلیل حکیمان در اثبات نبوت است زیرا دلیل هر کسی در اثبات امری، نشانگر تصویر وی از همان امر است و دلیل آن حکیمان مشأ در اثبات نبوت، نشانگر تصویر دنیاگرایانه بودن نبوت نزد آنهاست. زیرا آنچه در استدلال ایشان، حد اوسط قرار گرفته، ظاهراً امری دنیوی است. این نظریة نبوت، مبنای نظریة ارسطویی در فلسفة سیاسی تبیین میگردد. بقای نوع بشر، منوط به برقراری عدالت بر اساس قانون مدنی است و ضرورت وجود نبی، مأخوذ از ضرورت برقراری عدالت اجتماعی است.
شیخالرئیس ابوعلیسینا (۳۷۰ - ۴۲۸) در الهیات کتاب الشفا استدلال مفصلی دراثبات ضرورت نبوت بیانکردهاست. بیان وی را چنین میتوان صورتبندی کرد:
ـ مقدمة اول: زندگی آدمی، به تنهایی، به خوبی اداره نمیشود.
ـ مقدمة دوم: برای ادارة خوب زندگی، وجود اجتماع ضروری است.
ـ مقدمة سوم: وجود جامعه بدون مشارکت همگانی قوام نمییابد.
ـ مقدمة چهارم: مشارکت همگانی به سنت و عدل (تنظیم مناسبات اجتماعی) نیازمند است.
ـ مقدمة پنجم: سنت و عدل جز به وسیلة سان (سنتگذار) و معدٍّل (مجری سنت) امکان پذیر نیست.
ـ مقدمة ششم: سان و معدل در جامعة انسانی، خود باید انسان باشد اما نه انسانی معمولی بلکه انسان برتری که بر همه انسانها حجیت داشته باشد. (ملاک برتری، معجزه است).
ـ مقدمة هفتم: خالق هستی، حکیم مدبری است. هیچگونه خلل و رخنهای در آفرینش راه ندارد و هر حاجت بشر را در آن پاسخی است (برهان اتقان صنع).
ـ مقدمة هشتم: حاجتمندی انسانها به سان (انسان برتر) در نظام آفرینش بیپاسخ نیست.
ـ مقدمة نهم: وجود سان معدٍّل امکانپذیر است.
پس امکان ندارد که خداوند حکیم وجود انسان سان معدل را در جامعة بشری اراده نکند.
اخذ سنت و عدل، با مفهوم متداول آن در فلسفة سیاسی حکیمان، به منزلة اخذ حد اوسط در برهان اثبات نبوت و همچنین سان و معدل انگاری انبیأِ به معنای این است که: انبیأِ آمدهاند تا مناسبات اجتماعی را بر اساس تشریع و تقنین قانونهای مدنی عادلانه تنظیم کنند. و این تصویر از جهتگیری دعوت انبیأِ، نزد کسانی، دنیاگرایانه بنظر آمده است.
حکیمان، علیرغم اختلاف در مشربهای گوناگون خود، در باب اثبات نبوت، همین مبنا را اخذ کردهاند. ابنسینا در النجاة همین استدلال را میآورد و شیخ اشراق در التلویحات آن را تقریر میکند و ملا صدرا در الشواهد الربوبیه نیز تقریر دیگری از همان استدلال را ذکر میکند. علا مه طباطبایی (ره) در تفسیر شریف المیزان و نیز در تکانگارهای تحت عنوان «وحی یا شعور مرموز» در باب اثبات نبوت، همین مبنا را با تقریر دیگری ذکر میکند. صورت برهان استدلال علا مة طباطبائی(ره) به شکل زیر قابل بیان است:
ـ مقدمة اول: دستگاه آفرینش چنان است که هر نوعی باید به کمال حقیقی خود برسد.
ـ مقدمة دوم: انسان موجودی است مدنی.
ـ مقدمة سوم: انسان موجودی است دارای حب ذات و استخدامگر، دامنة استخدام وی همنوعانش را نیز شامل میشود.
ـ مقدمة چهارم: به دلیل استخدامگر بودن انسان و حب ذات، از اختلاف و ستیز در جامعة بشری گریزی نیست.
ـ مقدمة پنجم: اختلاف و ستیز با استکمال بشر منافات دارد.
ـ مقدمة ششم: رفع اختلاف و ستیز، به دلیل اتقان صنع، ضروری است.
ـ مقدمة هفتم: رفع ستیز در جامعة بشری صرفاً توسط انسان ممکن نیست.
ـ مقدمة هشتم: دین و شریعت آسمانی، رافع اختلاف است.
ـ مقدمة نهم: غیر از دین، راهحل دیگری در رفع اختلاف وجود ندارد.
پس بعثت انبیا و ارسال شریعت آسمانی به جامعة بشری ضروری است.
چنانچه گفتیم این قبیل استدلالات، ازسوی کسانی، نوعی تصویر دنیاگرایانه از دعوت انبیأِ تلقی شده است. همچنین تجدد طلبی و بازگشت به حیات ایمانی در جوامع اسلامی از زمان سیدجمالالدین اسدآبادی (۱۲۵۴ - ۱۳۱۴) که غالباً نسبت به احیای عزت اسلامی و رساندن مسلمانان به قلة ترقی و پیشرفت در حیات دنیوی حساس بودهاند، نیز نوعی «دنیاگرایی» تلقی شده است!! اقبال لاهوری (۱۲۸۹ - ۱۳۵۷) پیامبر را کسی دانسته است که در پییافتن فرصتهایی است که نیروی زندگی اجتماعی را از نو توجیه کرده، یا شکل تازهای به آنها بدهد. همچنین تأسیس حکومت دینی و نظریة ولایت فقیه در تداوم رسالت انبیأِ نیز بهعنوان گامی دیگر جهت دنیوی کردن دین تفسیر شده است!!
▪ نقد تصویر دنیوی از نبوت
گرچه استدلال حکیمان درتاریخ اندیشههای کلامی، از جهات مختلفی مورد نقادی قرار گرفته است اما نقد رویکرد حکیمان در اثبات نبوت امری است که بندرت به آن پرداختهاند. غزالی (۵۰۵-۴۵۰) از کسانی است که علاوه بر نقد مقدمات و صورت استدلال حکیمان، مبنای آنها را در اثبات نبوت نیز مورد نقادی قرارداده است.
اما رویکردی که اخیراً از منظر دیگری، تصویر حکیمانه از نبوت را دنیوی خوانده، به نقد آن نیز پرداخته است. اهم استدلالهای ایشان چنین است:
۱) در دعوت انبیا، از نظر قرآن، چنین عنصری هدف بعثت نیست بلکه عمل و رسالت پیامبران در دو چیز خلاصه میشود: انقلاب عظیم و فراگیر علیه خود محوری انسانها برای سوق دادن آنها به سوی آفریدگار جهانها و اعلام دنیای آیندة جاودان بینهایت بزرگتر از دنیای فعلی.
۲) رسالت پیامبران نسبت به امور دنیایی ما نه بیگانه است و نه بینظر و بیاثر. آنچه از این بابت عاید انسانها میگردد، محصول فرعی محسوب شده، و به طور ضمنی به دست میآید. بدون آن که اصل و اساسی باشد یا به حساب هدف بعثت و وظیفة دین گذارده شود و در این زمینه حکومت و سیاست یا ادارة مملکت و امت تفاوت اصولی با سایر مسایل و مشاغل زندگی ندارد.
۳) نظریة دین برای جامعه یا دین برای دنیای بهتر برخودبینی و نزدیکنگری ذاتی انسان مبتنی است که همة امور حتی امور قدسی را ابزار زندگی دنیوی میکند. انسانی که فطرتاً خودخواه و استثمارگر است چنین تصور میکند که منظور خدا از بعثت انبیا و انزال کتب، راهنمایی و تدوین آییننامه برای اداره و بهبود دنیای بشر است.
این سه انتقاد بر دو بخش، قابل تقسیم هستند:
۱) آنها که به نحو بیرون دینی طرح میشوند،
۲) آنها که به نحو درون دینی بیان میشوند. از نظر بحث درون دینی، مسأله این است که انبیا و به ویژه صراحت وحی از جهتگیری دعوت انبیا چه تصویری ارائه میکند؟ در این بحث نیز نباید دچار مغالطة جمع مسائل واحد شد بلکه باید بین دو پرسش زیر تمایز قائل بود:
▪ پرسش اول: آیا دعوت انبیا منحصر به امور دنیوی است؟
▪ پرسش دوم: آیا اساساً در دعوت انبیا، عنصر دنیوی به منزلة یکی از ارکان وجود دارد؟
ناقد نمیتواند از پاسخ منفی به سؤال نخست، پاسخ منفی به پرسش دوم را نیز نتیجه بگیرد؟! زیرا پاسخ مثبت به سؤال نخست مبتنی بر مغالطة کنه و وجه است و تصویری ابزار انگارانه از نسبت دین و دنیا به دست میدهد. تصویری که ناقد در انتقاد سوم آن را بر حب ذات و استثمارگری فطری بشر مستند میکند. اما آیا از همة توالی فاسد انحصارگرایی دعوت انبیا در امور دنیا، میتوان به پرسش دوم پاسخ منفی داد؟ آیا از نفی انحصارگرایی میتوان تبعید دین از حیات دنیوی را استنتاج کرد؟ در توضیح نظریات دیگر، ذکر خواهد شد که حذف عنصر «دنیای مبتنی بر عدالت اجتماعی» از دعوت انبیا، به ویژه رسالت پیامبر گرامی اسلام، به معنای حذف و تحریف دین آسمانی است. نه از بطلان انحصار حقیقت رسالت در شریعت میتوان حذف شریعت را استنباط کرد و نه متون دینی به گونهای است که بتوان از طریق ضمنی کردن و محصول فرعی انگاشتن، عنصر شریعت را بیرنگ نمود.
▪ داوری و نقد نقد
سؤال اساسی، این است که آیا مراد حکیمان را بدرستی دریافتهاند؟! آیا حکیمان در تفسیر هدف بعثت، ابزارانگارانه سخن میگفتهاند؟ آیا اخذ سنت و عدالت به منزلة حد اوسط در اثبات نبوت به معنای انحصار دعوت انبیا در اصلاح روابط و مناسبات اجتماعی است؟ آیا بر مبنای نظر حکیمان، پیامبران تمام تعالیم آسمانی خویش را همچون ابزاری در بهبود معیشت دنیوی بشر به کار گرفتهاند؟ در واقع کسانی که حکیمان را در دیانت، ابزارانگار دانستهاند، بر آن هستند که نبوت حکیمان، همان نظریة «دین برای دنیا» است: ابزارانگاری دین.
خطای عمدة آنها این است که در داوری خود، به دلیل شتابزدگی و عافیتطلبی، به استدلال حکیمان بسنده کرده، و مبانی حکیمان در نبوت را مورد مداقه قرار ندادهاند. به همین دلیل، به اختصار تصویر فیلسوفان نخستین مسلمان از نبوت را گزارش میکنیم تا روشن شود که آنها در دیانت خود سکولار بودهاند یا نه؟
یکی از رویکردهای روشن در تحلیل مبانی نظریة نبوت نزد حکیمان، بررسی تطبیقی تصویر آنها از نبی و فیلسوف است. نبی و فیلسوف از جهت حقیقتی که به آن متکی هستند و نیز از جهت آرمانها و اهداف چه تشابه و تفاوتی دارند؟ از نظر برخی حکیمان، غالباً، نبی و فیلسوف گرچه از جهت محتوای تعالیم و حقیقتی که منشأ و سرچشمة این تعالیم است، شباهتهائی دارند اما در شیوه و روش بکلی متفاوتند.
ابویوسف یعقوب ابن کندی (حدود ۱۸۵ - ۲۶۰)، تفاوت نبی و فیلسوف را در دو جهت بیان کرده است، جهت نخست به نحوة اخذ علم برمیگردد و جهت دوم به شیوة ارائة تعالیم به بشر مربوط است. جهت نخست این است که علم نبی برخلاف علم فیلسوف، غیر کسبی و غیرنظری است. به عبارت دیگر نبی حقیقت را از طریق وحی و بدون نیاز به تأملات عقلانی و بدون استفاده از واسطة بشری دریافت میکند، درحالی که فیلسوف برای دریافت حقائق، محتاج به تأملات عقلانی است.
کندی در رسالة کمیة کتب ارسطو تصریح میکند: «علم پیامبر، علمی است که خداوند بر وی عطا فرموده است و برخلاف ریاضیات منطق، بیتحقیق و اجتهاد و قرائت و کتابت و صناعت کسب شده و به مرور زمان محتاج نیست. این علم به مشیت خداوند از طریق تزکیه و اشراق نفس حاصل میشود و از این رو، با توفیق و حمایت و الهام و رسالات الهی به حقیقت نائل میشود. این علم، مختص پیامبران است و خود، یکی از اوصاف معجزه آسای پیامبران. و نشانة بارزی است که آنها را از سایر افراد بشر متمایز میکند»
ابونصرفارابی (۲۵۸ - ۳۳۹)، معلم ثانی، سخن کندی را با تعبیر فلسفیتری بیان کرده است. از نظر فارابی، فیلسوف از طریق عقل، تأمل و نظر، به مقام اتصال با عقل فعال نایل میشود. عقل فعال به توسط عقل مستفاد الهام میکند و افاضات عقل فعال از طریق اتصال دریافت میشود. چنین الهام و دریافتی مختص حکیم است. حقایق جهان هستی به وسیلة عقل فعال الهام میشود و حکیم از طریق استکمال عقل خویش (با تأملات و ریاضتهای عقلانی) به دریافت آن نایل میگردد. اما، نبی به دلیل قوة مخیلة قوی ( به تعبیر برخی از حکیمان مانند ابن سینا به دلیل قوة حدس قوی و به تعبیر کندی به نحوی معجزهآسا) که ناشی از نفس قدسی اوست، میتواند بر الهامات آسمانی وقوف پیدا کند.
جهت دوم در تمایز رسالت انبیا و تعالیم فیلسوفان، به روش و زبان تعلیم برمیگردد. کندی معتقد است که زبان فیلسوف در مقام تعلیم، زبانی پیچیده و مغلق است، در حالی که پیامبر از زبانی صریح و بیانی بلیغ برخوردار است. به تعبیر کندی، دلایل قرآن، صریح و قابل فهم است و لذا چنین دلایلی به یقین و اقناع میانجامد. برتری نبی بر فیلسوف، از جمله به همین امر برمیگردد.
فارابی نیز تفاوت دوم را در همین نکته مییابد. فیلسوف از طریق تعالیم برهانی، فضایل را در ارباب استعداد ایجاد میکند، در حالی که پیامبر از طریق اقناع و تأدیب، مردم را به فضایل میرساند. آنچه در این بیان روشن میشود، این است که وجوه اختلاف به دو امر روشی برمیگردد: نبی الهامات آسمانی را از طریق موهبت اتصال معنوی با عالم غیب فرامیگیرد:
اِن هُوَاِلا وَحیٌ یُوحی، عَلَّمَهُ شَدیدُالقُوی در حالی که فیلسوف حقایق را به واسطة تأملات نظری و تعالیم بشری از عقل فعال دریافت میکند. پس تفاوت اول به طرز اخذ حقایق از عقل فعال برمیگردد.
تفاوت دوم نیز به طرز ارائه حقایق اخذ شده از عقل فعال برمیگردد. صرف نظر از دو تفاوت روشی، انبیا در اساس حقیقتی که از آن ملهم هستند و در هدف عمدهای که دعوتشان بر آن جهتگیری شده است، با فیلسوفان مشترکند. هر دو از عقل فعال و الهامات آسمانی ملهم هستند و هر دو همان حقیقت ملهم از عقل فعال را تعلیم میدهند.
علیرغم تفاوت «حقیقت نبی» (که به نحو خارقالعاده و بدون روش بشری با عالم غیب اتصال مییابد و از آسمان به عنوان مأمور آسمانی نازل میشود و مؤید به معجزه است و...) با «حقیقت فیلسوف» و علیرغم تفاوت این دو در نحوة اخذ و تبلیغ و تعلیم، هر دو بر حقیقت واحدی وقوف دارند. البته تفاوت روشی آنها در وقوف به این حقیقت واحد، مستلزم تفاوت در نحوة وقوف است. تفاوتی که با تعبیر نسبت حقیقت و رقیقة قابل بیان است. اینکه حقیقت فلسفی همان حقیقت نبوی است ولی بنحو رقیقه. و حقیقت نبوی بنحو خالصتر بر مبانی خاص استوار است. یکی از مبانی این نظریه، تصویر شناختاری از وحی است که مورد اجماع دانشمندان مسلمان است. مبنای دیگر آن، فلسفی انگاری شناخت وحیانی است که مورد نزاع دانشمندان است. غزالی و ابنتیمیه و سلفیان پیشین و نیز همة متفکرانی که با عنوان مکتب تفکیک نامیده میشوند، با این مبنا مخالف هستند. این که غزالی، برخلاف فارابی، کلام را "هستیشناسی بر وفق وحی" تعریف میکند و به ویژه در تهافت الفلاسفه به بینونت حقایق فلسفی (که به اعتقاد وی باورهای ناسازگار و اساساً باطل هستند و نه حقایق) و حقیقت اصیل وحی دامن میزند، به همین مبنا برمیگردد. حکیمان، در تصویر خویش، تسلیم انتقادهای تند سلفیان نشدند بلکه بر این مطلب تأکید کردند که فیلسوف بر عقلی تأکید میکند که همان رسول درونی است و در صورتی که درست به کار گرفته شود، به همان میرسد که رسول بیرونی ابلاغ میکند.
ثمرة نزاع حکیمان و اهل سلف و مکتب تفکیک، در مسألة جهتگیری دعوت انبیا آشکار میشود. اگر حقیقت واحد است، هدف تعالیم، چیزی جز رساندن مردم به همان حقیقت واحد نیست. وحدت حقیقت به معنای وحدت هدف است. هدف واحد در این دو تعلیم، ایجاد فضائل و رساندن مردم به کمالات نوعی آنهاست.
▪ هدف تعلیم نزد فیلسوف چیست؟ رسالت فیلسوف در تعالیم خود چیست؟
فهم تحلیل حکیمان از جهتگیری دعوت انبیا وابسته به فهم تصویر آنها از فضیلت و سعادت است. زیرا از نظر حکیمان، هدف واحد رسالت انبیا و تعالیم فیلسوفان، چیزی جز فضیلت و سعادت نیست. بنابراین، داوری در خصوص ابزارانگار بودن دیانت حکیمان و این که آنها نبوت را بر مبنای دین برای دنیا تفسیر میکنند یا نه، وابسته به طرح این سؤال است که فضیلت و سعادت نزد حکیمان مقولهای دنیوی است یا اخروی؟ آیا حکیمان از سعادت، تصویر دنیاگرایانهای دارند و جز سعادت دنیوی را در نظرنمیآورند؟ اگر مراد آنها از فضیلت و سعادت، مفهوم دنیوی باشد، در این صورت میتوان تصویر حکیمان از جهتگیری دعوت انبیا را دنیاگرایانه دانست و آنها را به ترویج اندیشة ابزارانگارانة دین برای دنیا متهم کرد: که شریعت چیزی نیست جز برنامهای برای اصلاح دنیا و وصول به سعادت دنیوی!! اما اگر مراد آنها از سعادت، سعادت جاودان غیرمحدود به امور دنیوی باشد، میتوان گفت: حکیمان مروج اندیشة معناگرایانة «دنیای دینی شده» هستند نه دین دنیوی. بهرحال توجه به این مسئله، نزد غالب کسانی که تصویر حکیمان از جهتگیری دعوت انبیأ را نقد کردهاند، غایب است و عدم توجه به این مسألة مهم، از موانع فهم سخن حکیمان است.
دکتر احد فرامرزقراملکی
پینوشتها
-۱ طوسی، خواجه نصیرالدین. تجریدالاعتقاد، مقصد رابع.
-۲ ابن سینا شیخالرئیس، الشفا، الالهیات، راجعه و قوم له الدکتور ابراهیم مدکور، القاهره ۱۳۸۰ ه۰۳۹; صص ۴۴۱ و ۴۴۲.
-۳ همان، النجاة، تحقیق محمدتقی دانشپژوه دانشگاه تهران، ۱۳۶۴، ص ۷۰۸، و نیز اسفراینی، شرح النجات.
-۴ سهروردی شیخ اشراق، التلویحات، مجموعه مصنفات، تصحیح و مقدمه هنری کربین، ج ۱، ص ۹۵، و نیز ابن کمونه، التنقیحات شرح التلویحات، تصحیح سید موسوی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵، رسالة دکتری، صص ۹۵۶ - ۹۵۹.
-۵ شیرازی، ملا صدرا. الشواهدالربوبیه، تصحیح سیدجلال الدین آشتیانی، دفتر نشر دانشگاهی تهران.
-۶ طباطبایی، علا مه محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ۲، صص ۱۱۱ - ۱۲۸.
و نیز نبوت در المیزان، گردآوری ربیعی، تهران، انتشارات نور فاطمه (س)، ۱۳۶۳.
-۷ همان، وحی یا شعور مرموز، دارالفکر، قم، بیتا، تهران بیتا، ص ۱۴۴.
-۸ اقبال لاهوری، احیای فکر دینی، ترجمه احمد آرام، کتاب پایا، تهران، بیتا، ص ۱۴۴.
-۹ بازرگان، مهدی، آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، کیان، سال پنجم، آذر، بهمن ۷۴، شمارة ۲۸، ص ۴۸.
-۱۰ همان. ص ۵۵.
-۱۱ همان، ص ۵۶.
-۱۲ همان، ص ۴۸.
-۱۳ احمد فؤاد الأهوانی، الکندی، ترجمة رضا ناظمی؛ تاریخ فلسفه در اسلام، م.م. شریف مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲ تهران، ج ۱، ص ۶۰۰.
-۱۴ فارابی، الثمرة المرضیه، لیدن، ۱۸۹۵ م. صص ۴۲ و ۷۵.
و نیز همان، رسالة فی آرأ اهلالمدینة الفاضلة، لیدن، ۱۸۹۵، صص ۴۸ - ۵۸.
-۱۵ الأهوانی، الکندی، ص ۶۰۰.
-۱۶ سورة نجم، آیة ۴ و ۵.
-۱۷ سورة انعام آیة ۱۰۳، سورة یوسف آیة ۱۰۰، سورة حج آیة ۶۳، سورة لقمان آیة ۱۶، سورة شوری آیة ۱۹، سورة ملک آیة ۱۴، و سورة احزاب آیة ۳۴.
-۱۸ راغب اصفهانی، المفردات فی غرایب القرآن، دفتر نشر کتاب، ۱۴۰۴ ق، ص ۴۵.
-۱۹ طالقانی، ملا نظرعلی (۱۲۴۰ - ۱۳۰۶) در کتاب کاشفالأسرار گوید:
بدان که یک معنی مسلم لطف در لغت و عرف، احسان است. پس به این معنا، همة ماسوی لطف خداوند است. ولکن چون خدا را دو عالم و دو احسان و تربیت است: یکی عالم تکوین و ایجاد و یکی عالم تشریع و ارشاد، مقصود علما، - قدس سرهم - در این مقام قسم دویم است که لطف متعلق به شرع و تکلیف است.
-۲۰ علا مه حلی، انوارالملکوت فی شرح الیاقوت، تحقیق محمد نجفی زنجانی، انتشارات بیدار، قم، ۱۳۶۳، ص ۱۵۳، ابن نوبخت، الیاقوت، تحقیق علی اکبر ضیاعی، قم، ۱۴۱۳، ص ۵۵.
-۲۱ شیخ مفید، النکةالاعتقادیه، ترجمه فارسی ضمیمة: الفرق بین الفرق در تاریخ مذاهب اسلام، ترجمة محمد جواد مشکور، ۱۳۶۷، انتشارات هروی، ص ۲۷۸.
-۲۲ عبدالجبار المعتزلی، شرح الاصول الخمسه، حققه و قدم له، عبدالکریم عثمان، ۱۳۸۴ ق، ص ۵۱۸.
-۲۳ نصیرالدین طوسی، رسالة فی قواعدالعقاید، تحقیق الشیخ علی حسن حازم، دارالقربة، لبنان، ۱۴۱۳ ق، ص ۷۱.
-۲۴ هم او، همان، ص ۸۳، نیز همان، رسالة فیالامامة در: تلخیص المحصل، به اهتمام عبدالله نورانی تهران، ۱۳۵۹ ش، ص ۴۲۶.
-۲۵ همان، قواعدالعقاید، ص ۷۹.
-۲۶ م.م. شریف، تاریخ فلسفة اسلامی، ج ۴، ص ۲۰۶، مقالة ب.ا.دار، ترجمة اسماعیل سعادت.
-۲۷ سورة احزاب، آیة ۴۵.
-۲۸ غزالی، المنقذ منالضلال، دارالکتب بیروت، ۱۹۸۵، ص ۱۳۱.
-۲۹ سید حیدر آملی، جامعالاسرار و منبع الافکار، تصحیح هانری کربن و عثمان اسماعیل محبی، (تهران، ۱۳۶۸)، ص ۳۹۲.
-۳۰ مرتضی مطهری، ختم نبوت، ص ۷۶.
-۳۱ ابن میثم بحرانی، قواعدالمرام، قم، ۱۴۰۶ ق، ص ۱۲۲.
-۳۲ مقداد سیوری، اللوامع الاًلهیة فیالمباحث الکلامیة، تحقیق قاضی طباطبایی، تبریز، ۱۳۹۶ ق، ص ۱۶۵.
-۳۳ اسماعیل طبری نوری، کفایة الموحدین، ج ۱، فصل ۱ باب ۳.
-۳۴ سید ابراهیم موسوی زنجانی نجفی، عقایدالامامیة الاثنی عشریة، ج ۱، ص ۳۷.
-۳۵ علا مه طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج ۲، ص ۱۴۰.
-۳۶ از جمله مهدی بازرگان، آخرت و خدا، صص ۵۸ - ۶۰.
-۳۷ همان. ص ۴۸.
-۳۸ رازی فخرالدین. المطالب العالیه، تحقیق الدکتور احمد حجازی السفا، دارالکتاب العربی بیروت، ۱۰۴۷ ق، ج ۸، ص ۱۱۵.
-۳۹ ملا صدرای شیرازی، تفسیر سورة اعلی.
-۴۰ صحیفة نور، ج ۱، ص ۲۳۸.
-۴۱ همان، ج ۱۸، ص ۱۸۱.
-۴۲ مهدی بازرگان، آخرت و خدا، ص ۴۸.
-۴۳ استادمطهری، مجموعةآثار، ج۲، ص۱۶۷.
و نیز فرامرز قراملکی احد، مطهریو جهتگیری دعوتانبیا، ایران، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۷۵، ص۶.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات انتخابات مجلس مجلس شورای اسلامی انتخابات مجلس دوازدهم ایران ستاد انتخابات کشور مجلس مجلس دوازدهم رئیسی دولت رئیس جمهور دولت سیزدهم
تعطیلی مدارس فضای مجازی هلال احمر ترافیک سیل شهرداری تهران بارش باران قتل پلیس آموزش و پرورش سازمان هواشناسی وزارت بهداشت
چین قیمت خودرو بانک مرکزی گاز خودرو قیمت طلا نمایشگاه نفت قیمت دلار مالیات پالایش و پتروشیمی مسکن دلار
نمایشگاه کتاب رضا عطاران کتاب سینما مست عشق نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون سینمای ایران حضرت معصومه (س) مهران مدیری سریال
فناوری دانش بنیان
فلسطین اسرائیل سازمان ملل رژیم صهیونیستی جنگ غزه آمریکا روسیه حماس رفح اوکراین حمله به رفح نوار غزه
فوتبال پرسپولیس سپاهان استقلال لیگ برتر رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا بایرن مونیخ باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران بازی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی مغز فیبرنوری ناسا اپل ایلان ماسک سامسونگ
سازمان غذا و دارو توت فرنگی روغن زیتون هندوانه آسم