یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

غیرواقعی


غیرواقعی

یادداشتی بر فیلم سینمایی تسویه حساب

۱) در جهان هنر، هیچ گاه نمی توان به اعتبار آثار گذشته و حال یک هنرمند حرفه ای، باروشنی و قاطعیت درباره «ارزشمند بودن» آثار آتی وی نیز نوید و حکم داد. به طور مثال، نمی توان گفت فلان بازیگر به دلیل درخشش اش تا به امروز، ناگزیر از بازی روان و صحیح و حرفه ای است. نمی توان متوقع بود که قلم نویسنده ای نامی و چیره دست، همواره بر مدار ارزش های ادبی و برانگیختگی مخاطب فهیم به کار آید. نمی توان جمله محصولات آتی یک سینماگر صاحب عنوان را دائم مصون از آفات ساختار و محتوا تلقی کرد.

دلایل این ادعا هم چندان پیچیده نیست!

اثر هنری، برآمده از «بینش» و «احساس» است. هیچ تضمینی وجود ندارد که بینش و احساس هنرمند همیشه بی عیب و نقص آشکار شود و در چارچوب بایستگی های حرفه ای قد و قواره یابد. ازطرف دیگر، گاه هنرمند حرفه ای دچار تلقی اشتباه می شود. تصور می کند بنابه دربرگرفتن جامه «حرفه ای بودن» هر ایده و عمل خلاقانه وی، لزوماً تابعی از مختصات اثر هنری «حرفه ای» است. از این رو، شتابزده و بی پروا، فارغ از وسواس های کاری، در وادی خلق و خلاقیت گام می نهد و نتیجه گاه در حدی نمایان می شود که تنها می توان از هنرمندی آماتور یا متوسط سراغ آن را گرفت.

به همین علت است که برخی از هنرمندان نام آور، با هیجان واضطرابی از جنس هیجان و اضطراب «کار اول» ، به سراغ کار هنری جدید خود می روند و با چنان وسواس و دقت نظر عمیقی به کار جدید می نگرند که گویی هیچ دغدغه ای جز تکاپوی هنری ندارند.

۲) تهمینه میلانی، فیلم سازی است که سینما را می شناسد و در به کارگیری تصویر برای روایت تسلط دارد. اما همین فیلم ساز، به شکلی عجیب فیلم بدی مانند «تسویه حساب» می سازد و پیش روی مخاطب قرار می دهد. کاری که هیچ نکته و ویژگی قابل وصفی ندارد!... چرا؟

۳) «تسویه حساب»، بازهم برشی از دغدغه های همیشگی میلانی است: «حقوق زن»!

یک فیلم ساز، یک هنرمند، می تواند در طول زندگی هنری خود تنها یک دغدغه همیشگی را بستر و تاب اثر خود سازد. اما مشروط بر اینکه زاویه نگاه وی تازه، واقعی و پذیرفتنی جلوه کند.

میلانی، در «تسویه حساب»، تلاش کرده نگاه تازه ای در روایت زندگی نابه سامان و متزلزل جامعه زنان آسیب دیده اجتماعی، پی گیرد: «زنانی در پی انتقام از مردان هوسران»!

اما اشکال این است که نگاه تازه فیلم ساز، واجد «واقع گرایی» نیست!

یک مخاطب عام از تسویه حساب این گونه فهم می کند که:

- اکثریت قریب به اتفاق مردان جامعه ایرانی هوسران و شهوت پرست اند!

- اکثریت قریب به اتفاق زنان نیز اگر به بزهکاری روی می آورند، به سبب «قربانی بودن» آنهاست و نه خواست های غیرمعقول و اراده شان!

- این مردان نیستند که می توانند در مقام ناجی اصلی زنان آسیب دیده آشکار شوند. عاقبت نیز یکی از چهار زن اصلی فیلم، ناجی دوست خود می شود.

باید پرسید:

- آیا براستی اکثریت قریب به اتفاق مردان جامعه ایرانی را هوسرانان و شهوت پرستان تشکیل می دهند؟

- یا صرفاً این مردان اند که سبب ساز انحطاط اخلاقی و اجتماعی زنان اند؟

- آیا مردان سهمی در حفظ منزلت و کرامت زنان ندارند؟

نگارنده منکر وجود مردان هوسران و شهوت پرست در جامعه نیست. مگر می توان وجود و فراوانی این گونه افراد را سبکسرانه و به راحتی کتمان کرد؟ هرکسی در دل جامعه زیست می کند، به سادگی نیز با معضلات و بیماری های اخلاقی و اجتماعی آشناست! این آیا می توان واقعیت را آن گونه که وجود دارد، ندیده درک نکرد؟ آیا مجازیم واقعیت را نه بدان شکل و به آن اندازه که هست، بلکه هرگونه «می خواهیم و می توانیم» بازسازی و وصف نمائیم!

صداقت و عدالت موجب می شود در گزارش واقعیت راه افراط و تفریط نپیمائیم! در این گزارش تلقی شخصی و بدبینانه را کنار گذاریم. در تسویه حساب زنان قابل ترحم و سزاوار معرفی می شوند. اما جز پلیس بی دست و پای تصویر شده و جز یک مرد عبور کرده از میانسالی- با بازی همسر کارگردان- همه مردان آلوده به هوس و پلشتی اند. این است واقعیت جامعه امروز ما؟!

مطمئناً خیر!

۴) «شعار» در ذات و از لوازم هر اثر هنری است. اما اگر همین شعار که برخاسته از فضای ذهنی و دغدغه درونی هنرمند است، هوچی گرانه با لحنی عصبی و بر بستری تحمیلی و مستقیم، ذهن مخاطب را هدف گیرد، چه روی می دهد؟!... دقیقاً با اثری شعاری و ملال آور و پس زننده روبرو می شویم. این هنر هنرمند است که شعار را طی فرآیندی تزریقی، به ذهن مخاطب رهنمون شود. اتفاقی که در تسویه حساب رخ نداده است.

حرف های زن اول فیلم درباره هوسران بودن مردان و پایمالی حقوق زنان و ضرورت انتقام گیری از مردان ستمگر، رنگ شعار دارد. فیلم ساز، می توانست بدون تعصب وعصبیت، این شعارها را تعدیل کند و یا برگرده «ماجرا» و «تصویر» گذارد.

۵) «تسویه حساب» فیلمی است که در رده فیلم های دارای مخاطب عام تعریف و گنجانده شده است. یادمان باشد اگر برای مخاطب عام فیلم می سازیم، پس باید از پزهای شبه روشنفکرانه پرهیز کرد. زیرا پز فیلم ساز، کارآیی رسوب در ذهن مخاطب عام را ندارد. از این بالاتر، وجه شعاری فیلم را تقویت می کند و سایه سنگین اش را بر سراسر اثر تحمیل می نماید. محکوم کردن بخش بزرگی از جامعه به فساد و گسترش فساد، با لحنی پرخاشگرایانه و نومیدانه وبدون اشاره به ریشه ها و عوامل فسادبرانگیز، تنها یک پز شبه روشنفکرانه ارزیابی می شود. چراکه ادعاهای بزرگ کردن، شخصی نگری نیست به واقعیت ها، و دوری جستن از ارائه راهکارهای زدودن پلشتی ها، شاخص های جریان شبه روشنفکری ایران است.

۶) همه می گویند «حامد بهداد» جوان بازیگری است که به دلیل تعریف ها و تمجیدها از بازی اش، خیلی زود دچار «غرور» شده است. غرورش را نمی پسندم، اما بازی زیبا و روان او در تسویه حساب را چگونه می توان نادیده گرفت؟!

پژمان کریمی