پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رانندگی به مثابه زندگی


رانندگی به مثابه زندگی

تعمیم رفتار شخصی در یک جامعه به سبک و شیوه زندگی شهرنشینی می تواند نتایج بسیار ارزنده ای داشته باشد می توان براحتی برخی رفتارهای عمومی را به نوع زندگی شخصی تعمیم داد و بعکس شخصیتی که از خود در رفتارهای جمعی نشان می دهیم در تصمیم گیری های شخصی هم دید

تعمیم رفتار شخصی در یک جامعه به سبک و شیوه زندگی شهرنشینی می‌تواند نتایج بسیار ارزنده‌ای داشته باشد‌. می‌توان براحتی برخی رفتارهای عمومی را به نوع زندگی شخصی تعمیم داد و بعکس شخصیتی که از خود در رفتارهای جمعی نشان می‌دهیم‌ در تصمیم‌گیری‌های شخصی هم دید.

به باور بزرگواری، نمونه بارز این مساله برای ما ایرانیان نوع رانندگی‌مان است. رانندگی یک شابلون بسیار مناسب برای سنجش رفتارهای شخصی‌مان در یک حرکت جمعی است. می‌توانیم از نوع رانندگی‌مان به بسیاری از وجوه شخصیتی خود هم پی ببریم.

توجیه‌هایمان دربرابر خلاف‌های رانندگی درست همان است که در زندگی شخصی‌مان هم در برابر برخی دغدغه‌ها داریم.

قاعده‌هایی که راننده‌ها دارند و دلایلشان، فرمولی است که می‌توان مجهول‌های سبک زندگی آنها را هم دید.

این‌که مثلا در توجیه برخی از خلاف‌های معمول‌شده رانندگی می‌گویند: در این شهر اگر قانونی رانندگی کنی بازنده‌ای! این‌که اگر قانونی برانی تصادف می‌کنی.

می توان همین نکته را در رفتارهای دیگر جمعی‌شان هم دید. این‌که اگر طبق قانون در هر موردی رفتار کنی، ضرر می‌کنی و چون در رانندگی این مورد مصداق پیدا کرده است، بنابراین در جاهای دیگر هم کاربرد دارد.

از این نمونه می‌توان بسیار آورد، اما حتی مورد بعکس رانندگی به مثابه زندگی هم جای بحث دارد. دوستی مثال می‌زد که مسیر خانه یکی از اقوامش را همیشه به اشتباه می‌رفته،‌ یعنی مسیری که ده دقیقه فاصله داشته ، همیشه نیم‌ساعته طی می‌کرده است.

وقتی یکی از دوستان مسیر تازه و درست را به او می‌گوید او باز هم از همان مسیر قبلی راهش را طی می‌کند و دوباره نیم‌ساعت در راه است.

خودش تعریف می‌کرد که یک‌بار با ترس و لرز از گم‌شدن در خیابان‌های گیج تهران تصمیم گرفت مسیر تازه را برود و عجب این‌که هم ترافیک کمتری را دید و هم پرواضح که زودتر رسید.

نتیجه این داستان برای او می‌تواند به تعمیم رانندگی به شیوه زندگی‌مان هم کمک کند. نتیجه این بود که او اعتراف کرد آدمی است که تغییر ‌سخت می‌پذیرد.

این‌که ‌یک رفتار جمعی به نام رانندگی می‌تواند به کشف برخی از وجوه نادیده انسان منجر شود نتیجه مسرت ‌بخشی است که تنها باید به آن باور کرد و این‌که رانندگی می‌تواند براحتی ویترین بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی باشد، نکته‌ای است که شاید مسوولان باید به آن باور داشته باشند.

باید این فرهنگ به آدم‌ها تزریق شود که دورزدن قانون ـ چه در رانندگی، چه در پرداخت مالیات‌ها و چه در صف نانوایی ـ فرق چندانی با هم ندارد و شهروندان باید به این باور برسند که رعایت قانون هر چند به ضرر آنها تمام شود، اما حرکتی جمعی است و باید از فرد‌فرد آدم‌ها آغاز شود تا به یک فرهنگ تبدیل شود.

تمدن از فرد‌فرد آدم‌ها آغاز می‌شود. این‌که فردی بی‌قانونی را موجب برنده‌بودنش می‌داند بدون شک در رفتارهای دیگر زندگی‌اش هم این قاعده را به کار می‌برد.

با افزایش جریمه‌ها هم کاری درست نمی‌شود، کلا این نکته با جریمه حل نمی‌شود. اگر خودمان امروز کمی درباره رانندگی‌مان فکر کنیم، به نتایج خوبی در زندگی شخصی‌مان می‌رسیم.

میثم اسماعیلی