یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

تشیع در عصر غیبت صغری; تداوم و تحول


تشیع در عصر غیبت صغری; تداوم و تحول

در حقیقت, غیبت صغری كه اتصال دهنده عصر حضور به عصر غیبت كبری بود, دوره آماده سازی و ایجاد زمینه های لازم برای پذیرش غیبت طولانی امام ع محسوب گردیده و تحولات علمی پدید آمده در این عصر, گام اولیه برای شكوفایی علمی و فرهنگی تشیع بود

غیبت امام دوازدهم وضعیت جدیدی را در جامعه شیعی پدید آورد كه موجب تحولاتی در زمینه های فرهنگی و علمی آن گردید. این تحولات در ابعاد مختلف فرهنگی به وجود آمد كه مهم ترین آن, تغییر مرجعیت علمی شیعیان بود. از ابعاد دیگر می توان به توسعه مكاتب جدید علمی و گسترش تإلیف و تدوین كتب و مصادر علمی شیعیان اشاره نمود. بررسی وضعیت علمی عصر غیبت صغری از آن جهت حایز اهمیت است كه این عصر دوره گذار و انتقال از یك وضعیت ثابت به وضعیت ثابت دیگر در جامعه شیعه بود.

در حقیقت, غیبت صغری كه اتصال دهنده عصر حضور به عصر غیبت كبری بود, دوره آماده سازی و ایجاد زمینه های لازم برای پذیرش غیبت طولانی امام(ع) محسوب گردیده و تحولات علمی پدید آمده در این عصر, گام اولیه برای شكوفایی علمی و فرهنگی تشیع بود.

در زمان رحلت اما یازدهم در سال ۲۶۰ هجری فقط عده اندكی از خواص شیعیان و وكیلان آن حضرت از وجود فرزند ایشان یعنی امام دوازدهم با اطلاع بودند. این در حالی بود كه خلیفه عباسی اقدامات وسیعی برای یافتن فرزند و جانشین امام یازدهم ترتیب داده و مدت ها خانه و خانواده امام را تحت مراقبت قرار داده بود.(۱) امام عسگری(ع) پیش از رحلت خود, عثمان بن سعید عمروی از وكیلان و یاران خاص خویش را به عنوان نایب امام دوازدهم به اصحاب خود معرفی نمود.

عمروی پس از برگذاری مراسم تدفین امام(ع), از سامرا به بغداد عزیمت كرد و در آن جا سكونت گزید. از وقایع دوران نیابت او اطلاع زیادی در دست نیست و تنها می دانیم كه برخی توقیعات امام(ع) از طریق او به شیعیان می رسیده است.(۲) گویا تاریخ وفات او پس از ۲۶۷ هجری رخ داده است. عثمان به فرمان امام(ع) پسرش محمد را به نیابت منصوب كرد. دوران نیابت محمدبن عثمان دورانی طولانی همراه با سختی های زیاد بود. فشار و اختناق اعمال شده از طرف عباسیان, انحرافات دینی و فرقه ای, القای شبهات گوناگون و حركت های روبه تزاید سایر فرق شیعی مانند زیدیه و اسماعیلیه, مهم ترین مشكلاتی بودند كه او با آن ها روبرو بود. محمدبن عثمان در سال ۳۰۵ هجری درگذشت و پس از او حسین بن روح نوبختی به نیابت منصوب شد. نوبختی كه مدت ها از دستیاران نایب دوم بود با تدبیر و كیاست خود توانست در اوج بحران, اوضاع مساعدی را برای جامعه شیعه فراهم سازد و تا حد ممكن از فشارهایی كه از طرف حكومت بر آن ها اعمال می شد بكاهد. سیاست دینی وی كه با تقیه شدید همراه بود هیچ تنش و عكس العمل نامطلوبی را علیه شیعیان پدید نمیآورد. او با این روش توانسته بود در دربار و نزد عالمان سنی مذهب موقعیت خاصی بیابد.(۳) با درگذشت نوبختی در سال ۳۲۶ هجری, محمدبن علی سمری به عنوان نایب چهارم معرفی شد. او در سال ۳۲۹ه" در گذشت و در آخرین توقیعی كه شش روز پیش از وفاتش به دست او رسید, مإمور گردید كه پس از خود كسی را به عنوان نایب امام معرفی نكند.(۴) این توقیع در واقع اعلام آغاز غیبت كبری بود.

یكی از مشكلات اساسی در عصر غیبت, ظهور مدعیان نیابت بود كه اغلب با ایجاد انحرافات و القإ شبهاتی همراه بود و خطر جدی برای جامعه شیعه به شمار می رفت. مهم ترین این مدعیان كه حركت انحرافی نسبتا گسترده ای را پدید آورد محمدبن علی شلمغانی بود كه توقیعی در ذم و لعن او صادر شد. در این توقیع نام چند تن دیگر از جمله احمدبن هلال عبرتایی, محمدبن نصیر نمیری و محمدبن علی بن بلال نیز ذكر شده بود.(۵) اما مهم ترین مشكل شیعیان جو فشار و اختناق بود كه از سوی حكومت علیه آن ها ایجاد شده بود. با این حال, از اواخر سده سوم هجری با فراهم شدن موقعیت های بهتر سیاسی برای شیعیان, از شدت فشار و اختناق مذكور كاسته شد. ضعف و سستی دستگاه خلافت و درگیریهای امرا و درباریان برای كسب قدرت بیش تر, زمینه مساعدی برای نفوذ شیعیان در دربار فراهم ساخته بود. از دوران خلافت مقتدر (۲۹۵ـ۳۲۰ه") با نفوذ خاندان شیعه مذهب بنی فرات در دستگاه خلافت, روند تازه ای در موقعیت سیاسی شیعیان پدید آمد. علی بن محمدبن فرات معروف به ابن فرات اول و فضل بن جعفر معروف به ابن فرات دوم سال ها تصدی مقام وزارت را به عهده داشتند.(۶) حسین بن روح نوبختی سومین نایب امام نیز از موقعیت سیاسی خوبی برخوردار بود.(۷) بی شك موقعیت های سیاسی مذكور تإثیر بسزایی در وضعیت اجتماعی و بالطبع اوضاع فرهنگی شیعیان داشت.

در كنار تحولات سیاسی كه روندی كند و آرام داشت, فعالیت های علمی شیعیان در عصر غیبت صغری از روندی روبه جلو و همراه با تحولات جدید در ابعاد مختلف برخوردار بود. در بررسی وضعیت علمی شیعیان, توجه به پراكندگی جمعیتی آن ها از جهت شناخت حوزه های فعالیت علمی شیعه حایز اهمیت است. گزارش هایی كه از منابع جغرافیایی و دیگر منابع به دست آمده, حاكی از آن است كه شیعیان در نواحی مختلف سرزمین های اسلامی با تراكم های جمعیتی متفاوت می زیستند. شهر قم مهم ترین شهر شیعه مذهب بود و در میان آثار جغرافی نویسان قرن چهارم, به این خصلت معروف بود. بلخی در (المسالك و الممالك) گفته است كه مردم قم همه مذهب تشیع داشتند.(۸) هم چنین, روایات متعددی درباره قم و شیعیان آن از امامان نقل شده است.(۹) كوفه گرچه از جهت سابقه تاریخی, اولین شهر دارای گرایش های شیعی بود, اما از نظر تراكم جمعیتی, در رتبه دوم قرار داشت. مقدسی تإكید می كند كه برتری جمعیتی در كوفه ـ به جز در محله كناسه ـ با شیعیان بود.(۱۰) در بغداد شیعیان قسمت عمده ای از جمعیت شهر را تشكیل می دادند(۱۱) و دو محله كرخ و باب الطاق به ایشان اختصاص داشت.(۱۲) در خراسان شهرهای نیشابور و بیهق مركز سكونت شیعیان بود.(۱۳) وجود وكلای متعدد امام دوازدهم در این نواحی شاهد این امر است.(۱۴) بنابه گزارش هایی كه مقدسی ارائه نموده است, شیعیان در گرگان و طبرستان,(۱۵) اهواز,(۱۶) فارس(۱۷) و برخی شهرهای شمال عراق(۱۸) و در شام از جمله طبریه, نابلس و امان(۱۹) و در اسكندریه مصر(۲۰) می زیستند. وجود وكلای امام در این نواحی نیز گواه این مطلب است.(۲۱) هم چنین وجود وكیلان امام در شهرهای دیگری چون قزوین, همدان, كرمانشاه, آذربایجان و... نیز گزارش شده است.(۲۲) از جمله شهرهای مهم شیعه نشین در این عصر شهر ری بود كه مردم آن از گزارش های قوی شیعی برخوردار بودند و محدثان و فقیهان بزرگ شیعه در این عصر ظهور یافتند. بدیهی است پراكندگی شیعیان در شهرها و نواحی مختلف تإثیر چشم گیری در گسترش علوم و عقاید تشیع داشت و حوزه های علمی متعددی را پدید میآورد. در شهرهایی كه شیعیان از برتری جمعیتی برخوردار بودند فعالیت های علمی آن ها توسعه بیش تری داشت. غیبت امام(ع) موقعیتی را پدید آورده بود كه بیش از پیش بر ضرورت فعالیت های علمی تإكید می كرد. این موقعیت كه به سبب تغییر در مبانی مرجعیت علمی تشیع پدید آمده بود منشإ تحولات چشم گیری در نظام علمی و اندیشه ای شیعیان گردید كه شكل گیری و تكوین اولیه این تحولات در عصر غیبت صغری صورت گرفت و دستاوردهای نهایی آن چند دهه پس از غیبت صغری بروز یافت و دوران نوشكوفایی فرهنگی تشیع را پدید آورد. در بررسی وضعیت علمی عصر غیبت ـ همانند همه اعصار ـ بایستی شاخص های اصلی را به قرار زیر مورد توجه قرار داد: مرجعیت علمی, مكاتب علمی, حوزه ها, دستاوردها, دانشمندان و اندیشمندان.

●مرجعیت علمی

در دوران حضور ائمه(ع) مرجع اصلی و نخستین شیعیان در مسایل علمی, امامان معصوم بودند. شیعیان به طور مستقیم با آن ها در تماس و ارتباط بودند و آن چه نیاز داشتند فراگرفته و برای دیگران نقل می كردند و بدین ترتیب علوم اهل بیت در بلاد اسلام منتشر می شد. راویان و محدثان, مرجع علمی بودند كه دیدار امام بر ایشان میسر نبود. با شكل گرفتن نظام وكالت, مردم از شهرهای دور و نزدیك به وكلای امام مراجعه می كردند. در واقع رابطه میان مردم و امام بودند و فاصله میان آن ها را كوتاه می كردند.

آغاز غیبت و عدم حضور امام(ع) كه ركن اصلی تشیع و تكیه گاه شیعیان در مسایل علمی بود را می توان بحرانی در بعد علمی و فرهنگی در مذهب تشیع تلقی كرد. طبیعی بود كه روبه رو شدن با این بحران پیامدها و دشواریهای بسیار سختی به همراه داشت; از این رو تإسیس نظام نیابت در این دوران در واقع حركتی در جهت كاهش صدمات حاصل از آن بود. نواب خاص امام كه از عالمان برجسته و اصحاب ائمه بوده و سال ها با ایشان در ارتباط بودند اینك معتبرترین مصدر علمی محسوب می شدند; زیرا آن ها تنها راه ارتباط با امام غایب بودند. در واقع, یكی از وظایف مهم آن ها حل مشكلات علمی و مسایل مستحدثه شیعیان بود. آن ها در عصری كه امكان دسترسی به امام معصوم(ع) برای همگان میسر نبود در مسایل كلامی و عقیدتی مرجع تعیین حقانیت و جلوگیری از انحرافات بودند. در این زمینه, به خصوص مقابله با عقاید فرقه ها و نحله های مختلف اهمیت زیادی داشت; به عنوان مثال, وقتی شیعیان از محمدبن عثمان عمروی نایب دوم, درباره گفتار مفوضه و عقاید آن ها سوال كردند, او در پاسخ, عقاید مفوضه را در نسبت دادن خلق و رزق به ائمه(ع) تكذیب كرده و این افعال را از شوون ذات مقدس الهی برشمرد.(۲۳)

توجه به این نكته كه نواب خاص در ارتباط با امام هستند و می توانند از این طریق به حل و فصل مشكلات و مسایل علمی و عقیدتی شیعیان بپردازند نوعی یقین و اطمینان گفتار آن ها برای شیعیان پدید میآورد كه پذیرش سخن ایشان را بدون هیچ شك و تردیدی امكان پذیر می ساخت. وقتی یكی از شیعیان از حسین بن روح درباره علت تسلط دشمنان بر امام حسین(ع) سوال كرد, او پاسخ مفصل و قانع كننده ای ارائه داد به طوری كه راوی می گوید:

(در این كه او این پاسخ ها را از جانب خود می گوید تردید كردم ولی بدون آن كه سخنی بگویم او روبه من كرد و گفت: اگر آسمان بر سرم فرود آید یا بادهای سهمگین برمن بوزد بهتر است از این كه به رإی و نظر خود در امور دینی سخن بگویم. این مطالب را از اصل یعنی حجت خدا شنیدم).(۲۴)

این اطمینان و یقین, آرامشی را پدید میآورد كه از شدت بحران پیش آمده می كاست. در نامه هایی كه از طرف امام به شیعیان می رسید بر صیانت و مورد اعتماد بودن نایبان خاص تإكید می شد. در نامه ای كه به مسایل اسحق بن یعقوب جواب داده شده بود, آمده بود كه محمدبن عثمان نایب دوم مورد اعتماد است و نامه ها و جواب های او در حكم نامه و جواب آن حضرت است.(۲۵)

بر اساس برخی شواهد, به نظر می رسد كه نواب خاص به نوعی بر فعالیت های علمی شیعیان و نقل روایات و تإلیف كتاب ها اشراف و نظارت داشتند; بطور مثال, پس از صدور توقیع امام(ع) مبنی بر ذم و لعن شلمغانی, یكی از مسایلی كه راویان با آن روبه رو شدند نقل روایات او بود, اما حسین بن روح با استناد به گفتار ائمه(ع) این مشكل را این گونه رفع نمود كه:

(من همان جوابی را به شما می دهم كه امام عسگری در پاسخ به كسانی گفت كه پرسیدند ما با كتاب های بنی فضال چه كنیم كه خانه های ما از آن ها پر است و حضرت فرمود: هر چه را روایت كرده اند بگیرید و آن چه خود نظر داده اند رها كنید). (۲۶)

هم چنین, نقل شده است كه وقتی شلمغانی ـ پیش از انحراف اعتقادیش ـ كتاب (التكلیف) خود را نوشت, حسین بن روح آن كتاب را خواست و به طور كامل مطالعه كرد و مطلب نادرستی در آن ندید.(۲۷) در موردی دیگر, او كتابی به نام (التإدیب) را برای علمای قم فرستاد تا درباره صحت و سقم مطالب آن نظر دهند. (۲۸) این اقدام نوبختی كه نشان دهنده اهتمام او به بررسی علمی كتاب های نوشته شده است را می توان در واقع اقدامی در جهت سنجش وضعیت علمی قم و عالمان آن دیار تلقی كرد; زیرا بدون شك برای او كه نایب امام و در ارتباط مستقیم با امام(ع) بود تشخیص درستی و نادرستی مطالب كتاب مذكور به راحتی میسر بود.

نایبان خاص به رغم فعالیت گسترده علمی, به تإلیف و نگارش كتاب یا رساله ای دست نزدند و در این باره خبر یا گزارشی به دست ما نرسیده است. تنها خبری كه در این باره نقل شده این است كه عثمان بن سعید نایب اول, برخی مسایل و احكام فرا گرفته از امام یازدهم همراه با مسایلی كه از امام دوازدهم فرا گرفته بود را در مجموعه ای گرد آورده و به نایب دوم سپرد. بنا به نقل دختر او این مجموعه مسایل پس از مرگ نایب دوم به حسین بن روح نوبختی رسید و هم چنان در نزد او بود.(۲۹) شاید عدم اقدام نایبان به تإلیف كتاب جهت رعایت تقیه بوده است. موقعیت خطر آن ها به گونه ای بود كه می بایست هر گونه مرجعیت دینی و علمی را از خود نفی كنند.

توجه به این نكته حایز اهمیت است كه اتصال علمی شیعیان با امام غایب كاملا قطع نشده بود. این اتصال از طریق مكاتبه و نامه نگاری و توسط نواب خاص برقرار مانده بود. در موارد بسیاری, عالمان شیعه با ارسال نامه به امام(ع), مسایل علمی خویش را از ایشان سوال می نمودند. این نامه ها از طریق نواب خاص به امام(ع) می رسید و جواب آن ها باز گردانده می شد. نمونه بارز آن, مكاتبات محمدبن عبدالله حمیری است كه جواب چهار نامه او نقل شده است. در این جوابیه ها به تعداد زیادی از سوالات پاسخ گفته شده است.(۳۰) هم چنین, می توان به جواب مسایل اسدی, وكیل امام, اشاره نمود.(۳۱)

نویسنده:حسن حسین زاده شانه چی

منابع

ـ ابن بابویه علی بن حسین: الامامه والبصره من الحیره, آل البیت, ۱۴۰۷ه" .

ـ ابوغالب زراری, رساله ابی غالب الزراری, آل البیت, قم, ۱۴۰۵ه" .

ـ البرقی, احمدبن محمدبن خالد: المحاسن, مكتبه المرعشی, قم, ۱۴۰۷.

ـ بلخی, احمدبن سهل: المسالك و الممالك, لیدن, بریل, بی تا.

ـ جاسم حسین: تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم, ترجمه آیه اللهی, امیركبیر, تهران, ۱۳۶۷.

ـ جعفریان, رسول: تاریخ تشیع در ایران, سازمان تبلیغات اسلامی قم, ۱۳۷۱. به نقل از مقاله پروفسور مادلونگ دركیهان اندیشه.

ـ جعفریان, رسول: جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان, انصاریان, ۱۳۶۹.

ـ خویی, ابوالقاسم: معجم رجال الحدیث مطبعه الاداب, نجف.

ـ دوانی, علی: مفاخر اسلام, امیركبیر, تهران .

ـ زامبارز: نسب نامه خلفا و شهر یاران, ترجمه مشكور, نشر خیام, تهران, ۱۳۶۸.

ـ صدوق, محمدبن علی بن بابویه: التوحید, موسسه النشر الاسلامی, قم, ۱۳۹۸ه" , فصل آخر.

ـ صدوق, محمدبن علی بن بابویه: كمال الدین و تمام النعمه, موسسه النشر الاسلامی, قم, ۱۳۹۰ه",.

ـ صدوق, محمدبن علی بن بابویه: من لا یحضره الفقیه, موسسه النشر الاسلامی, قم, مقدمه مولف.

ـ طبرسی, احمدبن علی: الاحتجاج, نشر المرتضی, مشهد, ۱۴۰۳ه" .

ـ طبرسی, فضل بن حسن: اعلام الوری, آل البیت, قم, ۱۴۱۷.

ـ طوسی, محمدبن حسن: فهرست كتب الشیعه و اصولهم, مكتبه المحقق الطباطبایی, قم, ۱۴۰۲ه" .

ـ طوسی, محمدبن حسن: كتاب الغیبه, موسسه المعارف الاسلامیه, قم, ۱۴۱۱ه" .

ـ قمی, عباس: سفینه البحار, انتشارات عابدی, تهران, بی تا.

ـ مامقانی, عبدالله: تنقیح المقال, مطبعه المرتضویه, نجف, ۱۳۵۲ه" .

ـ مفید, محمدبن نعمان: اوایل المقالات, دانشگاه مشهد.

ـ مقدسی, محمدبن احمد: احسن التقاسیم, بریل, میدن, ۱۹۳۲.

ـ نجاشی, احمدبن علی: الرجال النجاشی, موسسه النشر الاسلامی قم, ۱۴۰۷ه" .

ـ نوبخت, ابواسحق بن ابراهیم: الیاقوت, تحقیق علی اكبر ضیایی, ۱۳۷۸ه" , مقدمه كتاب.

پی نوشت ها:

الف. پژوهشگر و دانش آموخته حوزه علمیه قم.

۱. فضل بن حسن طبرسی, اعلام الوری, آل البیت, قم, ۱۴۱۷, ج ۲, ص ۱۵۰.

۲. محمدبن حسن طوسی, كتاب الغیبه, موسسه المعارف الاسلامیه, قم, ۱۴۱۱ه" , ص ۱۲۷.

۳. همان, ص ۲۳۷.

۴. احمدبن علی طبرسی, الاحتجاج, نشر المرتضی, مشهد, ۱۴۰۳ه" , ج ۲, ص ۲۵۲.

۵. طوسی, الغییه, ص ۲۳۲.

۶. ر.ك: زامبارز, نسب نامه خلفا و شهر یاران, ترجمه مشكور, نشر خیام, تهران, ۱۳۶۸ ص ۶.

۷. ر.ك: جاسم حسین, تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم, ترجمه آیه اللهی, امیركبیر, تهران, ۱۳۶۷, ص ۳۰۰.

۸. احمدبن سهل بلخی, المسالك و الممالك, لیدن, بریل, بی تا, ص ۳۵.

۹. ر.ك: عباس قمی, سفینه البحار, انتشارات عابدی, تهران, بی تا, ج ۲, ص ;۴۴۷ ج ۱, ۵۵.

۱۰. محمدبن احمد مقدسی, احسن التقاسیم, بریل, میدن, ۱۹۳۲, ص ۱۲۰.

۱۱. همان.

۱۲. ر.ك: رسول جعفریان, جغرافیای تاریخی و انسانی شیعه در جهان, انصاریان, ۱۳۶۹, ص ۵۴.

۱۳. مقدسی, احسن التقاسیم, ص ۳۲۳.

۱۴. ر.ك: محمدبن علی بن بابویه صدوق, كمال الدین و تمام النعمه, موسسه النشر الاسلامی, قم, ۱۳۹۰ه" , ص ۵۰۴

۱۵. مقدسی, ص ۳۶۵.

۱۶. همان, ص ۴۱۵.

۱۷. همان, ص ۴۳۹.

۱۸. همان, ص ۱۴۱.

۱۹. همان, ص ۱۷۹.

۲۰. همان, ص ۲۰۰.

۲۱. طوسی, كتاب الغیبه, ص ۲۱۱, ۴۱۵, ۴۳۰ و... .

۲۲. احمدبن علی نجاشی, الرجال النجاشی, موسسه النشر الاسلامی قم, ۱۴۰۷ه" , ص ۲۴۳,; طوسی, الغیبه, ص ۲۱۰.

۲۳. همان, ص ۱۷۸.

۲۴. كمال الدین صدوق, تمام النعمه, ص ۵۰۷.

۲۵. طبرسی, احتجاج, ج ۲, ص ۲۸۱.

۲۶. طوسی, الغییه, ص ۲۳۹.

۲۷. همان.

۲۸. همان, ص ۲۴۰.

۲۹. همان, ص ۲۲۱.

۳۰. طبرسی, احتجاج, ج ۲, ص ۳۰۱ و ۳۰۳ و... .

۳۱. همان, ص ۲۹۷.

۳۲. ر.ك: صدوق, كمال الدین, ص ۴۳۸ و بعد از آن.

۳۳. ابوعمرو كشی, كتاب الرجال, طیع نجف, بی تا, ص ۵۹۴.

۳۴. كمال الدین صدوق, ص ۴۸۴.

۳۵. محمدبن حسن طوسی, فهرست كتب الشیعه و اصولهم, مكتبه المحقق الطباطبایی, قم, ۱۴۰۲ه" , ص ۳۱.

۳۶. همان, ص ۱۲۱.

۳۷. كمال الدین صدوق, ص ۵۱ و ص ۹۴.

۳۸. طوسی, فهرست, ص ۵۴۸.

۳۹. همان, ص ۳۱.

۴۰. همان, ص ۱۲۱.

۴۱. نجاشی, الرجال, ص ۲۶۵.

۴۲. ر.ك: ابواسحق بن ابراهیم نوبخت, الیاقوت, تحقیق علی اكبر ضیایی, ۱۳۷۸ه" , مقدمه كتاب.

۴۳. ر.ك: محمدبن نعمان مفید, اوایل المقالات, دانشگاه مشهد, ص ۹۰ و ۱۲۴.

۴۴. ر.ك: محمدبن علی بن بابویه صدوق, التوحید, موسسه النشر الاسلامی, قم, ۱۳۹۸ه" , فصل آخر.

۴۵. رسول جعفریان, تاریخ تشیع در ایران, سازمان تبلیغات اسلامی قم, ۱۳۷۱, ج ۱, ص ;۲۰۹ به نقل از مقاله پروفسور مادلونگ دركیهان اندیشه, ش ۵۲, ص ۱۵۲.

۴۶. ر.ك: محمدبن مصطفی, تفرشی, نقد الرجال, آل البیت, ۱۴۱۸ه" , ج ۱, ص ۱۵۵.

۴۷. ر.ك: نجاشی, رجال, ۳۳۲.

۴۸. عبدالله مامقانی, تنقیح المقال, مطبعه المرتضویه, نجف, ۱۳۵۲ه" , ج ۳, ص ۸۸.

۴۹. ر.ك: محمدبن حسن طوسی, رسایل العشر, موسسه نشر اسلامی, قم, ۱۴۰۶ه" , ص ۴۵ و ۴۶.

۵۰. همان, ص ۴۶.

۵۱. همان, ص ۴۷.

۵۲. همان.

۵۳. ر.ك: جعفریان, تاریخ تشیع در ایران, ج ۱, ص ۵۲.

۵۴. طوسی, فهرست, ص ۶۱.

۵۵. نجاشی, رجال, ص ۲۴۵.

۵۶. ر.ك: خویی, ابوالقاسم, معجم رجال الحدیث مطبعه الاداب, نجف, ج ۹, ص ۸۰.

۵۷. ر.ك: ابن بابویه علی بن حسین, الامامه والبصره من الحیره, آل البیت, ۱۴۰۷ه" , ص ۱۴۲.

۵۸. طوسی, فهرست, ص ۵۱.

۵۹. تفرشی, نقدالرجال, ج ۱, ص ۱۵۵.

۶۰. طوسی, الغیبه, ص ۲۴۰.

۶۱. ابوغالب زراری, رساله ابی غالب الزراری, آل البیت, قم, ۱۴۰۵ه" , ص ۱۲۸.

۶۲. همان, ص ۲۱۹.

۶۳. همان, ص ۲۲۶.

۶۴. نجاشی, رجال, ص ۴۳۰.

۶۵. محمدبن حسن طوس, رجال الطوسی, مطبعه الحیدریه نجف, ۱۳۸۰ه" , ص ۴۳۰.

۶۶. همان, ص ۴۳۳.

۶۷. طوسی, فهرست, ۳۹۲.

۶۸. نجاشی, ص ۴۱۴.

۶۹. طوسی, فهرست, ص ۴۱۴.

۷۰. ر.ك: محمدبن یعقوب كلینی, الكافی, شرح و ترجمه مصطفوی, بی تا.

۷۱. علی دوانی, مفاخر اسلام, امیركبیر, تهران, ج ۱, ص ۱۶۱.

۷۲. طوسی, فهرست, ص ۵۴۸.

۷۳. نجاشی, ص ۳۵۴.

۷۴. تفرشی, نقد الرجال, ج ۲, ص ۷۹.

۷۵. طوسی, رجال, ص ۴۶۳.

۷۶. ر.ك: كلینی, اصول كافی, ج ۱, مقدمه مولف.

۷۷. ر.ك: محمدبن علی بن بابویه صدوق, من لا یحضره الفقیه, موسسه النشر الاسلامی, قم, مقدمه مولف.

۷۸. ر.ك: ابن بابویه, الامامه و التبصره من الحیره, مقدمه.

۷۹. صدوق, كمال الدین, ص ۲.

۸۰. طوسی, فهرست, ص ۲۱۵.

۸۱. ر.ك: صدوق, من لایحضره الفقیه, مقدمه.

۸۲. طوسی, فهرست, ص ۴۱۱.

۸۳. همان, ص ۳۹۲.

۸۴. همان, ص ۴۰۹.

۸۵. ر.ك: احمدبن محمدبن خالد البرقی, المحاسن, مكتبه المرعشی, قم, ۱۴۰۷.

۸۶. ر.ك: طوسی, فهرست, ص ۶۲, ۶۴, ۷۰, ۴۰۹ و... .

منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ، شماره ۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.