دوشنبه, ۱۳ اسفند, ۱۴۰۳ / 3 March, 2025
سر زمینی برای همه نژادها

انتخاب اوباما به ریاستجمهوری آمریکا صرفا یک انتخاب سیاسی نیست، بلکه یک انتخاب تاریخی است آن جهت که برای اولینبار در آمریکا حاشیههای قدرت به مرکز قدرت میآیند و زمام امور به دست یک سیاهپوست سپرده میشود، البته همانطور که مفسران در روزهای اخیر اشاره کردهاند، نباید انتظار داشت که به صرف این انتخاب موازنه قدرت در آمریکا دگرگون شود و اینبار سفیدپوستها در حاشیه قرار گیرند یا سیاستهایی به کار گرفته شود که در جهت منافع اقلیتها باشد و البته نباید گمان کرد که رأی عدهای از سفیدپوستها به اوباما به منزله ریشهکن شدن نژادپرستی در آمریکاست. اما بیشک انتخاب اوباما - فارغ از اینکه عملکرد او چه خواهد بود - نشان از دگرگونی اساسی در دیدگاه و افکار مردم آمریکا نسبت به تفاوتهای نژادی است و چنین تغییر دور از انتظاری به قول خانم تونی موریسن، نویسنده آمریکایی- آفریقایی، نشانه «تکامل ملی» است. این «تکامل ملی» حاصل سالها مبارزه سیاسی- فرهنگی است. بیش از ۴۰ سال از آغاز جنبش حقوق مدنی میگذرد؛ از آن روز تاریخی در سال ۱۹۶۳ که رهبر جنبش، مارتین لوترکینگ، در میدان واشنگتن خطاب به مردم گفت: «من آرزویی دارم. آرزوی من این است که روزی چهار فرزند کوچک من در میان ملتی زندگی کنند که آنها را بر پایه شخصیتشان و نه رنگ پوستشان قضاوت کنند».
از نظر لوترکینگ با آنکه بردهداری ۱۰۰ سال پیش در جهان به راه افتاده بود، سیاهان هنوز آزاد نبودند، آزاد به معنای داشتن حق شهروندی برابر و آزادی از نژادپرستی سفیدپوستان که به بهانه رنگ پوست آنها را مورد تحقیر و تبعیض قرار میدادند. از آن طرف کتابهای فرانتز فانن، روانپزشک سیاهپوست و روشنفکر ضداستعماری به محافل فرهنگی آمریکا و اروپا راه یافته بود و برای جنبشهای آزادیخواه حمایت معنوی محسوب میشد. کتاب معروف فانن، دوزخیان زمین که در سال ۱۹۶۱ همزمان با جنبش ضداستعماری در الجزایر چاپ شد، نقدی است بر استعمار، نابرابری و نژادپرستی. علاوه بر نقد استعمار، فانن روشنفکران سیاهپوست را به ترویج «فرهنگ ملی» در میان سیاهپوستان میخواند. این جمله وی که «برای یک بومی سیاه، بیطرف بودن همیشه ضد خود اوست» بر این تاکید دارد که برای مبارزه با استعمار باید اختلافات قومی و نژادی را کنار گذاشت و به وحدت رسید. او معتقد بود نوادگان بردههای آفریقا هر جا که وطن گرفتهاند باید آنجا را خانه خود بدانند و برای به دست آوردن حقوق ملی و شهروندی تلاش کنند. این خط روشنفکری که فانن و لوترکینگ پایهگذاری کردند نهتنها منجر به آزادیهای اجتماعی و مدنی سیاهپوستان آمریکا شد که به ادبیات هم خط فکری داد. نویسندگان صاحب نام سه دهه اخیر، همچون تونی موریسن، مایا آنگلو و آلیس واکر از این خط فکری تاثیر گرفتهاند. هر چند باید گفت که تاریخ ادبی سیاهپوستان به دوران بردهداری برمیگردد. به زمانی که هاریتبیچراستاو داستان «کلبه عمو تام» را نوشت، به این نیت که چهرهای مثبت و مطیع از برده ترسیم کند و معدود نویسندگان سیاهپوست بر آن شدند تا این تصویر «برده مطیع» را با تصویر استبداد بردهداری و مشقتهای سیاهپوستان جایگزین کنند.
با به راه افتادن بردهداری در قرن ۱۹ دوران جدیدی در ادبیات آفریقایی- آمریکایی آغاز شد که بیش از آزادی، اینبار دغدغه برابری داشت. در آثار نویسندگانی چون هارلم رنسانس و لنگستن هیوز، تم مبارزه با بردهداری جای خود را به تم مبارزه با تبعیض نژادی داد. هارلم رنسانس، برای مثال، معتقد بود که سیاهپوستها بهجای تبعیت از فرهنگ اروپا، باید به سنتهای خود برگردند و نمادهای این سنت، مثل موسیقی جاز و بلوز و اشعار شفاهی را زنده نگه دارند. در اصل هارلم رنسانس همانطور که از نامش پیداست نویسندگان را به یک رنسانس ادبی- فرهنگی دعوت میکرد که به این دعوت نویسندگان آفریقایی- آمریکایی تا به امروز پاسخ مثبت دادهاند. دیدگاه مشترک آنها این است که آمریکای ایدهآل سرزمینی است که در آن مردم همه نژادها با حفظ فرهنگ و آداب خود یک ملت متحد تشکیل دهند و حقوقی برابر داشته باشند. اما آیا به قدرت رسیدن اوباما تحقق آرزوی لوترکینگ، فانن و رنسانس است؟ آیا انتخاب اوباما به رأس قدرت در آمریکا به معنای ریشهکن شدن شکاف میان سیاه و سفید و برابری قدرت سیاهپوستان و سفیدپوستان در آمریکاست؟ پاسخ در خوشبینانهترین حالت این است که این آرزو به مرور زمان دستیافتنی خواهد بود با آنکه این انتخاب تکامل ملی آمریکا را نشان میدهد نباید فراموش کرد که اوباما در یک نظام امپریالیستی- کاپیتالیستی فعالیت خواهد کرد که نابرابری منابع اقتصادی و فرهنگی طی نیم قرن گذشته در آن نهادینه شده است. هرگونه تغییر در این ساختار، از جمله مشارکت بیشتر حاشیهنشینها در امور اجتماعی و فرهنگی، حتی اگر از روز اول در دستور کار قرار گیرد سالها بعد به ثمر خواهد رسید.
در این میان خانم تونی موریسن، برنده نوبل ادبی ۱۹۹۳که سالها از رویای محو رنگ در ضمیر ناخودآگاه مردم و برداشتن شکاف ما آنها در رمانهایش نوشته است در ابراز خوشبینی به ریاستجمهوری اوباما با احتیاط حرف میزند. او سه روز پیش از انتخابات ریاستجمهوری در مصاحبهای با گاردین در واکنش به انتخاب احتمالی اوباما گفت: «خوب خواهد بود، جالب است و تاثیرگذار، فکر میکنم.» (گاردین یکم نوامبر ۲۰۰۸) چنین واکنش محافظهکارانهای از جانب تونی موریسن در شرایطی است که اوباما نهتنها از بعد سیاسی که به جهات فردی برای جلب نظر اهل ادب آمریکا ویژگیهای برجستهای دارد. او در دانشگاههای معتبر تحصیل و سالها تدریس کرده است، حتی کتابی با عنوان آرزوهایی از پدرم را منتشر کرده که تاملی بر تجربیات شخصی او از زندگی میان نژادهای مختلف است اما تامل خانم موریسن در ابراز خوشحالی نسبت به موفقیت اوباما، بیش از آنکه به شخص اوباما مربوط باشد، به شناخت او از جامعه آمریکا بر میگردد.
در یکی از مقالههایش با عنوان بازی در تاریکی خانم موریسن مینویسد: «دنیای جدید [آمریکا] دو خصوصیت برجسته دارد: اولا ادعای آزادی دارد و ثانیا در قلب تمرین دموکراسیاش آدمهای غیرآزاد وجود دارند.» (گاردین ۲۶ اکتبر ۲۰۰۸) این سخن برآمده از تجربه تاریخی تبعیض در آمریکاست و علم بر این حقیقت که اصلیترین چالش دموکراسی مبارزه با تبعیض است. با این حال خانم موریسن تحقق برابری اجتماعی با سیاست دموکراتیک را دستیافتنی میبیند. او که در دوران ریاستجمهوری بیل کلینتون وی را «اولین رئیسجمهور سیاهپوست» خواند، در این دوره از انتخابات، نخست از نامزدی هیلاری کلینتون دفاع میکرد. خود او میگوید که در ابتدا به درخواست اوباما برای حمایت از او جواب رد داده اما پس از گفتوگو و آشنایی بیشتر، در نامهای سرگشاده او را تحسین کرده است. او در این نامه مینویسد که نه حمایت او از هیلاری صرفا به واسطه جنسیت او بوده و نه حمایت کنونی او از اوباما تنها براساس نژاد اوست. موریسن لازمه رهبری را «درایت» میداند که یک موهبت خدادادی است و نسبتی با تحصیلات، نژاد و جنسیت آدمها ندارد.
در بخشی از این نامه میگوید: «من بحرانهای متعددی که پیشروی ماست را یادآوری نمیکنم، اما از یک چیز مطمئنم؛ این فرصت برای تکامل ملی (حتی انقلاب ملی) به زودی تکرار نخواهد شد و معتقدم شما فردی هستید که این فرصت را در مییابید.» (آبزرور ۲۸ ژانویه ۲۰۰۸) قطعا نژاد اوباما، تجربه زندگی او و ارتباط او با فرهنگها (سیاه و سفید) و جغرافیای مختلف (آمریکا، کنیا، اندونزی)، در حمایت نویسندگان از او بیتاثیر نبوده است. چنانچه آلیس واکر نویسنده آفریقایی- آمریکایی با اشاره به زندگی اوباما میگوید: «ما برای رهبری آمریکا کسی را میخواهیم که ایدهای از دنیای واقعی داشته باشد.» (کمپین اوباما سپتامبر ۲۰۰۷) اما مسلما از ژانویه امسال که اوباما رسما عهدهدار مسوولیت ریاستجمهوری شود این عملکرد اوست و نه گذشتهاش که مورد قضاوت خواهد بود. اوباما صرفا رئیسجمهور سیاهپوستها نیست، او در قبال همه ملت آمریکا و به واسطه نفوذ بینالمللی در قبال صلح بینالملل مسوول است. ادبیات آمریکا (که تا حد زیادی سیاسی است) در سالهای پیشرو به ارزیابی دستاوردهای این انتخاب امیدوارانه مردم آمریکا خواهد نشست و به این پرسش که آیا به راستی یک اقلیت (نژادی، جنسی، قومی) میتواند موازنه قدرت را عوض میکند یا اینکه خود او در ساختار قدرت حل خواهد شد، پاسخ خواهد داد.
ترانه بوربور
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست