شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

قصه آدم و تحلیل های انسان شناختی


قصه آدم و تحلیل های انسان شناختی

تحلیل قصه آدم با استناد به ظواهر قرآن و سنت كه كهن ترین روش به حساب می آید, به دلیل اختلاف روایات, تفاوت توان علمی مفسران, تفاوت میزان تسلط پژوهشگران بر آیات مربوطه و اختلافات عمیقی كه از این رهگذر پدید آمده است

● قصه آدم و تحلیل های انسان شناختی

تحلیل قصه آدم با استناد به ظواهر قرآن و سنت كه كهن ترین روش به حساب می آید, به دلیل اختلاف روایات, تفاوت توان علمی مفسران, تفاوت میزان تسلط پژوهشگران بر آیات مربوطه و اختلافات عمیقی كه از این رهگذر پدید آمده است; آن چنان گرداب فكری ـ فرهنگی را گزارش می نماید كه نه تنها عامه مردم كه حتی خواص نیز, توان هدفیابی در آن را ندارند. بنابراین چاره ای جز این نیست كه با گزینش عناوین مورد عنایت در قرآن و ارائه گزارش دیدگاه های مختلف درباره آنها, جهت الهام گیری هر چه دقیق تر, به مطالعه جدی خود قرآن روی آوریم.

● آفرینش آدم و پیش زمینه های آن

(و إذ قال ربّك للملائكهٔ إنّی جاعل فی الأرض خلیفهٔ قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء و نحن نسبّح بحمدك و نقدّس لك… و إذ قلنا للملائكهٔ اسجدوا لآدم)

بقره / ۳۴ ـ ۳۰

(و إذ قال ربّك للملائكهٔ إنّی خالق بشراً من صلصال من حمإ مسنون. فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین) حجر / ۲۹ ـ ۲۸

(و إذ قال ربّك للملائكهٔ إنّی خالق بشراً من طین. فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین) ص / ۷۲

خلافت آدم, حقیقتی بود كه بایستی در روی زمین پس از هبوط, به نمایش گذارده می شد, ولی خبر آن, قبل ازخلقت آدم با ملائكه در میان گذاشته شد و این در آیاتی كه خواندیم به روشنی قابل مطالعه است.

مفسران (به جز سلفی ها و محمد عبده كه آیات مربوط به این مسائل را جزء متشابهات می دانند و علم بدانها را به خدا واگذار می نمایند ۱) درصددند كه بدانند آدم خلیفه چه كسی بوده است.

برخی با مراجعه به دسته ای از روایات, معتقد شده اند كه پیش از آدم موجودی از جنس خود انسان ۲ و یا از جنس جن ۳ بر پهنه زمین می زیسته است كه در اثر فساد, هلاك شده و یا از زمین رانده شده است.

بسیاری از مفسران نیز آدم را خلیفه خدا در زمین دانسته اند۴, البته با دو تلقی متفاوت:

الف) برخی خلافت را تعبیر دیگری از نبوت دانسته و انبیاء(ع) را كه آدم سرسلسله و پدر آنهاست, خلفای خدا می دانند كه به آبادانی زمین, اداره و هدایت جامعه و اجرای اوامر الهی در زمین می پردازند,۵ اینان معتقدند كه آیه (بعضكم لبعض عدوّ) (بقره / ۳۶) دلیل لزوم وجود خ لیفه می باشد, با این توضیح كه آدمیان در آب و خاك مشاركت دارند و مشاركت نیز معامله را در پی دارد و معامله خاستگاه خصومتها و عداوتها است كه جلوگیری از آنها عدالت گستری را می طلبد كه با معجزه از سوی خدا تعیین شده باشد و گر نه عداوتها به فساد, خونریزی و هرج ومرج كشیده خواهد شد. ۶

درخور یادآوری است كه استدلال به این آیه با غفلت از سیاق صورت گرفته است كه حكایت از عداوت بین آدم و حوا از یك سو و شیطان از سوی دیگر دارد.

ب) نظر دیگر این است كه مقصود از خلیفه, آدم به عنوان پیامبر نیست ۷ كه به یقین فساد در مورد او تهمتی است نابخشودنی, بلكه مراد نوع انسان است كه به رغم كششهای حیوانی در او (كه عامل در جاماندن است), در بین زندگان, تنها موجودی است كه ازنظر استعداد, آگاهی و عمل , محدودیت ندارد و در مسیر تكامل, تا بی نهایت پیش می رود و به همین دلیل خلیفه خداوند (كه برای علم, اراده, احكام, سنتها و تصرفات او محدودیتی وجود ندارد) معرفی شده است تا تعالیم او را بر پا دارد, شگفتیهای آفریده هایش را برملا و منافع احكامش را آشكار سازد و نشانه روشنی باشد برای وجود او. ۸

تردیدی نیست در این كه قرآن انسانها را به عنوان خلفا و جانشینان در زمین می شناسد. در آیات قرآن گاهی خلافت انسانها به صورت مطلق مطرح است و در مواردی كلمه (من بعد قوم نوح) و مانند آن نیز به چشم می خورد.

از باب نمونه به آیاتی كه قوم ثمود, قوم صالح و مردم عصر پیامبر(ص) را خلیفه معرفی می كنند, نگاهی می اندازیم:

(واذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح و زادكم فی الخلق بصطهٔ فاذكروا آلاء الله لعلّكم تفلحون) اعراف / ۶۹

و به یاد آورید هنگامی كه شما را جانشین قرار داد, پس از قوم نوح, و شما را از جهت خلقت گسترش داد, پس نعمتهای خداوند را به یاد آورید, شاید رستگار شوید.

(واذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوّأكم فی الارض تتّخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتا فاذكروا آلاء الله و لاتعثوا فی الارض مفسدین)

اعراف / ۷۴

و به خاطر آورید كه شما را جانشین قرار داد, پس از قوم عاد, و در زمین مستقر ساخت كه در دشتهایش قصرها برای خود بنا می كنید و در كوه ها برای خود خانه می تراشید, پس نعمتهای خدا را به یادآورید و در زمین به فساد نكوشید.

(… و یجعلكم خلفاء الأرض) نمل / ۶۲

و شما را خلفای زمین قرار می دهد.

(هو الذی جعلكم خلائف فی الأرض فمن كفر فعلیه كفره) فاطر / ۳۹

اوست كه شما را جانشین در زمین قرارداد, هر كس كافر شود كفر او به زیانش است.

(هو الذی جعلكم خلائف الأرض و رفع بعضكم فوق بعض درجات لیبلوكم فی ما آتاكم) انعام / ۱۶۵

او كسی است كه شما را جانشینان در زمین ساخت و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی قرار داد, تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرارداده بیازماید.

برای مفسران این سخن ملائكه شگفت آور است كه با شنیدن طرح خلافت آدم گفتند:

(أ تجعل فیها من یفسد فیها و یسفك الدماء) بقره / ۳۳

آیا قرار می دهی در زمین كسی را كه فساد و خونریزی به راه می اندازد؟

مفسران همیشه جویای این نكته بوده اند كه منشأ این پیشگویی دقیق چه بوده است! نتیجه این جستار, نظریات و احتمالات ذیل شده است:

۱) فرشتگان بر اساس مقایسه آدمیان با جن و یا انسانهای قبلی كه به فساد كشیده شده بودند, ۹ به این داوری رو آورده اند.

۲) فلسفه وجود خلافت, از میان برداشتن خصومت است, ۱۰ و آنان از تعبیر (خلافت) به وجود خصومت پی برده اند.

۳) زندگی زمینی كه همراه با شهوت, غضب, مشاركت در آب و خاك و تعامل در زندگی اجتماعی است, خصومت آفرین می باشد. ۱۱

۴) صلصال (گل سفال شده) , (إنّی خالق بشراً من صلصال من حماء مسنون) (حجر / ۲۸) بهره ای از آتش دارد و آتش, سركشی و رفعت طلبی دارد… و خاصیت خاك, دنائت و پستی است… و از صفت آتش, همه ظلم خیزد و از صفت خاكی همه جهل خیزد و چون هر دو به غایت رسد, ظلومی و جهولی با شد. ۱۲

۵) چون قالب آدم را از چهار عنصر خاك و باد و آب و آتش دیدند ساخته, در صفات آن نظر كردند, خاك را صفت سكونت و باد را صفت حركت دیدند, خاك را ضد باد یافتند و آب را سفلی دیدند و آتش را علوی یافتند و هر دو ضد یكدیگر بودند… خاك را به طبع خشك… و باد را تر… و آب ر ا سرد… و آتش را گرم و همه را ضد یكدیگر دیدند و گفتند هر كجا دو ضد جمع شود از ایشان جز فساد و ظلم نیاید… ) ۱۳

آیاتی كه در آغاز بحث خلافت آدم خواندیم, دو بعد زمینی و ملكوتی بشر را به وضوح مطرح می نمایند. همان گونه كه برای خود بشر تنارع این دو بعد وجودی قابل درك است ملائكه نیز بدان پی بردند و انتخاب و اراده را كه در متن این نزاع درونی معنی پیدا می كند و بیش تر به خواسته های حیوانی و زمینی بدین دلیل كه فوائد ملموس تر دارند منجر می گردد; در وجود او مطالعه نمودند و بر اساس چنین تحلیل و دریافتی فساد پیشگی و خون ریزی را سرنوشت محتوم او شمردند, ولی خداوند از آگاهی گسترده و تماس عمیق انسان با ملكوت و غیب سخن گفت كه در ا ثر آن نه تنها انسان به فساد و خونریزی دست نمی آلاید كه علاقمند می شود تا در راه خداوند, اصلاح جامعه و گسترش عدالت جان فشانی كند.

در رابطه با اظهارات ملائكه سخن ابن عباس و ابن مسعود نیز درخور توجه است كه معتقدند: خداوند این را هم با فرشتگان مطرح كرده بود كه (برخی از اولاد این خلیفه من فساد پیشه خواهند بود) ۱۴ و با تكیه به همین سخن خداوند, فرشتگان آن پرسش را مطرح نمودند.

● ماده آفرینش آدم و حوا

(انّ مثل عیسی عندالله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فیكون) آل عمران/ ۵۹

(و بدأ خلق الانسان من طین. ثم جعل نسله من سلالهٔ من ماء مهین) سجده/ ۷

(قال أنا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین) اعراف/ ۱۲ و ص / ۷۱

(قال أ أسجد لمن خلقت طیناً) اسراء/ ۶۱

(قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصال من حماء مسنون) حجر/ ۳۳

(و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون) حجر / ۶

(و اذ قال ربّك للملائكهٔ إنّی خالق بشراً من صلصال من حماء مسنون. فاذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین) حجر / ۲۸ و ۲۹

(خلق الانسان من صلصال كالفخّار) رحمن / ۱۴

(و لقد خلقنا كم ثم صوّرناكم ثم قلنا للملائكهٔ اسجدوا لآدم) اعراف / ۱۱

برخی معتقدند كه دلالت این آیات بر آفرینش مستقیم و معجزه آسای نخستین انسان از خاك ابهامی ندارد و تصریح بر این كه در آفرینش, نسل انسان اول از (ماء مهین) به وجود می آیند تأكیدی است بر خلقت اعجازآمیز آدم و كلمه (سوّیته) از اعضای گلی و انعطاف پذیر حكایت دارد ۱۵ و این كه گل ماده آفرینش آدم مراحلی را پیموده است كه تعابیر (تراب) , (طین), (صلصال) و (حماء مسنون) بدان اشاره دارند. ۱۶

مفسران ذیل آیه (یا ایها الناس اتقوا ربّكم الذی خلقكم من نفس واحدهٔ و خلق منها زوجها) (نساء/ ۱) ازخلقت (حوا) سخن گفته و بسیاری از آنان, با استناد به حدیثی, ماده آفرینش او را دنده چپ آدم می دانند كه با عمل جراحی, در حال خواب برداشته شده و مقداری گوشت به جای آن گذاشته شده, ۱۷ ولی برخی از مفسران گذشته و بیش تر متأخران و محدثان شیعه با توجیه روایت یاده شده و با تكیه بر روایات دیگری كه باقی مانده گل آدم را ماده آفرینش حوا می دانند; بر همجنس بودن آدم و حوا و آفرینش هر دو از گل, پای می فشارند. ۱۸

مطالعه آیات مربوط به ماده آفرینش آدم, به خصوص آیه هفت سوره سجده (و بدأ خلق الانسان من طین. ثم جعل نسله من سلالهٔ من ماء مهین) كه به صورت روشن از تفاوت ماده آفرینش نخستین انسان و نسل او سخن می گوید, این قضاوت تردید ناپذیر را در پی خواهد داشت كه قرآن بی پرد ه از آفرینش مستقیم نخستین انسان از خاك و ثبات نوع انسان سخن می گوید!

مفسران علاوه بر آفرینش اعجازآمیز آدم و حوا از مكان و زمان خلقت آن دو نیز سخن گفته اند, ۱۹ كه نیازی به بازگویی آن نیست.

● دانش آدم

خداوند, به جای تأكید بر پیراستگی خلیفه خود از فساد, برتری مقام علمی او را آشكار ساخت:

(وعلّم آدم الأسماء كلّها ثمّ عرضهم علی الملائكهٔ فقال أنبئونی بأسماء هولاء ان كنتم صادقین. قالوا سبحانك لاعلم لنا الا ما علّمتنا إنّك أنت العلیم الحكیم. قال یا آدم أنبئهم بأسمائهم فلما أنبئهم بأسمائهم قال ألم أقل لكم إنّی أعلم غیب السموات و الأرض و أعلم م ا تبدون و ما كنتم تكتمون) بقره / ۳۳ - ۳۱

و تمامی اسم ها را به آدم آموخت, بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می گویید, اسم های اینها را به من خبر دهید. فرشتگان عرض كردند: منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما آموخته ای نمی دانیم, تو دانا و حكیمی, فرمود ای آدم! آنان را از اسم های اینها آگاه نما, هنگامی كه آنان را آگاه كرد, خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم كه من غیب آسمانها و زمین را می دانم, و می دانم آنچه را آشكار كرده و آنچه را پنهان می دارید.

این كه خداوند دانش آدم(ع) را به رخ فرشتگان كشیده است, برای آن است كه دلیل تصمیم و انتخاب الهی و خلافت آدم را بفهمند و قانع شوند. اما در باره ماهیت این علم و چگونگی آن نظریه های مختلفی ابراز شده كه بر اساس دو مبنای خلافت آدم (و پیامبران) و خلافت انسان قا بل دسته بندی هستند, مثلاً كسی كه معتقد است منظور از (اسماء) اسامی اشراف فرزندان آدم می باشد, كه پس از عرضه این انوار مقدسه و اظهار عجز ملائكه از درك اسماء و صفات آنها آدم به معرفی آنان پرداخت, ۲۰ بی تردید معتقد به خلافت پیامبران است, ولی سخن مستند به ابن عباس, مجاهد و سعیدبن جبیر ـ كه به گفته طبرسی مورد قبول بیش تر متأخران است ـ با خلافت انسان سازگاری دارد در آن آمده است: خدا تمامی نام ها, حرفه ها, غذاها, دواها, آباد سازی زمین, استخراج معادن, نشاندن درختان و منابع آنها و تمام آنچه را كه به آبادانی دنیا و دین مربوط می شود; به آدم آموزش داد.۲۱

علامه محمد تقی جعفری نیز تصریح دارد كه حقایق عالم هستی و بذر همه دانستنی ها با الهام و كاشتن در نهاد آدم و فرزندان او آموزش داده شده است, ۲۲ محمد عبده نیز بر انسانی بودن و عمومی بودن این آموزش تأكید دارد و می گوید: تعلیم همه اشیاء در مورد آدم به صورت آنی یا تدریجی فعلیت یافت, ولی در دیگر انسانها با كاوش و استدلال تحقق می یابد. ۲۳

علامه طباطبایی نیز بر عمومیت خلافت و این آموزش پافشاری دارد, با افزودن این توضیح كه مقصود, تفهیم واژه ها و معانی, آن گونه كه بین ما متداول است, نیست و گرنه ملائكه پس از شاگردی در نزد آدم, با او همسان می شدند, بلكه مقصود, حقیقت علم به اسماء است كه در نهاد انسان به ودیعت گذاشته شده به گونه ای كه پیوسته آثار آن به صورت تدریجی ظاهر می گردد و اگر انسان به راه هدایت دسترسی پیدا نماید, می تواند آن را به فعلیت برساند. ۲۴

بین سخن علامه طباطبایی و دیدگاه (المنار) كه دانش آدم را تمام آگاهی های مقدور می شمارند ۲۵ و برداشت سید قطب كه (تعلیم اسماء) را آموزش هنر اسم گذاری می داند, تفاوتی آشكار و درخور تأمل است.

۱. محمد رشید رضا, المنار, دارالمعرفهٔ, بیروت, ۱ / ۷۸.

۲. همان, ۱/ ۲۵۷; صادقی, محمد, الفرقان فی تفسیرالقرآن, انتشارات فرهنگ اسلامی, تهران, ۱۴۰۶ , ۱/ ۳۸۳.

۳. طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, داراحیاء التراث العربی, بیروت, ۱۳۷۹ , ۱/ ۷۴.

۴. طبـاطبـایی, محمـدحسین, المیـزان فی تفسیرالقرآن, مؤسسه اعلمی, بیـروت, ۱۵ / ۱۵۱, ۱۹/ ۱۵۱ و قمی, علی ابراهیم, تفسیر قمی, دارالكتاب, قم, ۱۳۶۷ , ۱/ ۳۷.

۵. آلوسی, محمود, روح المعانی, داراحیاء التراث العربی, بیروت , ۱/ ۲۲۲; بروسوی حقی, اسماعیل, روح البیان, دار احیاء التراث العربی, بیروت, ۱۴۰۵ , ۱/ ۹۳.

۶. شیرازی, ملاصدرا, تفسیرالقرآن الكریم, انتشارات بیدار, قم, ۳/ ۱۲۶.

۷. صدر, محمد باقر, خلافت انسان و گواهی انبیاء, ترجمه سید جمال موسوی / ۹; فضل الله, محمد حسین, من وحی القرآن, دارالزهراء, ۱۴۰۲, ۱/ ۱۵۷; شنقیطی, محمد امین, اضواء البیان, عالم الكتاب , بیروت, ۱/ ۵۷.

۸. رشید رضا,المنار, ۱/ ۲۵۸ و جعفری, محمد تقی, ترجمه و شرح نهج البلاغه, ۲/ ۱۶۳.

۹. رشید رضا, تفسیر المنار, ۱/ ۲۵۷; فرید وجدی, دائرهٔ المعارف القرن العشرین, دارالمعرفهٔ, بیروت, ۱/ ۱۲۵.

۱۰. فصلنامه (نامه مفید), سال ۳, شماره اول, مقاله تعارض علم و دین در خلقت انسان / ۱۰.

۱۱. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیرالقرآن الكریم, ۱/ ۱۱۵; ملاصدرا, تفسیر القرآن الكریم. ۳/ ۱۲۶.

۱۲. اصفهانی, فلسفه آفرینش انسان, ترجمه زین العابدین قربانی / ۲۵; رازی, نجم الدین, مرصاد العباد, شركت انتشارات علمی فرهنگی, ۱۳۷۱ / ۴۰.

۱۳. رازی, نجم الدین, مرصاد العباد / ۸۰

۱۴. طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ۱ / ۷۴.

۱۵. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۱۲/ ۱۵۴.

۱۶. راغب اصفهانی, فلسفه آفرینش انسان / ۲۵; فخر رازی, تفسیر كبیر, ۸/ ۸۰; طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ۱/ ۳۳۵.

۱۷. رازی, حسین بن علی, روض الجنان فی تفسیرالقرآن, بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی, ۱۳۷۲ , ۵/ ۲۳۴; میبدی, رشید الدین, كشف الاسرار و عدهٔ الابرار, ۱۳۶۱ , مؤسسه امیركبیر, تهران, ۲/ ۴۰۵.

۱۸. طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ۲/۲; مجلسی, محمد باقر, حیات القلوب, ترجمه علی امامیان, انتشارات سرور, ۱۳۷۶, ۱/۱۰۴; مجلسی محمد باقر, بحارالانوار, مؤسسه الوفاء , ۱۱/ ۱۱۶.

۱۹. جهت اطلاع مراجعه شود به: روض الجنان ۱/ ۸۵; روح المعانی ۱/ ۲۳۴; الفرقان فی تفسیر القرآن ۱/ ۳۱۳.

۲۰. مجلسی, محمد باقر, حیات القلوب, ۱/ ۱۱۱.

۲۱. طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ۱/ ۷۶.

۲۲. جعفری, محمد تقی, ترجمه و شرح نهج البلاغه, ۱/ ۱۷۷.

۲۳. رشید رضا , محمد, المنار, ۱/ ۳۶۳.

۲۴. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۱/ ۱۱۶ و ۱۱۷.

۲۵. رشید رضا, محمد, المنار, ۹/ ۲۵۸ و ۳۶۳.

۲۶. قطب, سید, فی ظلال القرآن, دارالشروق, ۱/ ۵۷.

۲۷. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۱/ ۱۱۸.

۲۸. كاشانی, فیض, تفسیر صافی, مؤسسه اعلمی, بیروت, ۱/ ۱۱۳.

۲۹. فخررازی, تفسیر كبیر, ۲/ ۲۱۲; صادقی, محمد, تفسیر الفرقان, ۱۱/ ۴۳.

۳۰. فخررازی, تفسیر كبیر, ۲/ ۲۱۲; ملاصدرا, تفسیر القرآن الكریم, ۳/ ۴

۳۱. ملاصدرا, تفسیر القرآن الكریم, ۳/۸; وهبهٔ الزحیلی, التفسیر المنیر, دارالفكر, دمشق, ۱۴۱۱ , ۱/ ۱۳۴.

۳۲. فرید وجدی, دائرهٔ المعارف القرن العشرین, ۱/ ۱۲۹.

۳۳. جنـابذی, سلطان محمد, بیان السعادهٔ فی مقامات العبادهٔ, مؤسسه اعلمی, بیروت, ۱۴۰۸ , ۱/ ۷۸; طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۱۲/ ۵۸; ملاصدرا, تفسیر القرآن الكریم, ۳/ ۵

۳۴. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۸ / ۳۹ و ۱۲/ ۱۵۸; صادقی, محمد, الفرقان فی تفسیر القرآن, ۱۱/ ۴۳.

۳۵. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۸/ ۳۰.

۳۶. همان, ۸/ ۳۹.

۳۷. گویا تمام مفسران چنین تلقی دارند.

۳۸. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ترجمه محمد باقر موسوی, دفترانتشارات اسلامی, ۱۳۶۶, ۱۲/ ۸.

۳۹. فخررازی, تفسیر كبیر, ۳/ ۲.

۴۰. قرطبی, محمد بن احمد, الجـامع لاحكام القرآن, داراحیاء التراث العربی, بیروت, ۱۴۰۵ , ۱/ ۳۰۳ ـ ۳۰۲.

۴۱. رشید رضا, محمد, المنار, ۱/ ۲۷۶.

۴۲. عسكری, مرتضی, عقائد الاسلام من القرآن الكریم, شركهٔ التوحید للنشر, ۱۴۱۴ , ۱/ ۱۲۱.

۴۳. قرطبی, محمد بن احمد, الجامع لاحكام القرآن, ۱/ ۳۰۲.

۴۴. زحیلی, وهبه, التفسیر المنیر, ۱/ ۱۴۰.

۴۵. بروسوی حقی, روح البیان, ۱/ ۱۰۶.

۴۶. فخررازی, التفسیر الكبیر, ۳/ ۲.

۴۷. صادقی, محمد, الفرقان فی تفسیر القرآن, ۱/ ۳۱۳.

۴۸. فخررازی, التفسیر الكبیر, ۳/ ۳.

۴۹. طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۸/ ۳۹.

۵۰. صادقی, محمد, الفرقان فی التفسیر القرآن, ۱/ ۳۱۳.

۵۱. همان ۱/ ۳۱۲ ; طباطبایی, محمد حسین, المیزان فی تفسیر القرآن, ۱/ ۱۳۷.

۵۲. سید رضی, نهج البلاغه, خطبه اول.

۵۳. طوسی, محمد بن حسن, التبیان, ۱/ ۱۶۹ ; فخر رازی, تفسیر كبیر, ۳/ ۱۹.

۵۴. شیرازی, ناصر مكارم, پیام امام, دارالكتب الاسلامیهٔ, ۱/ ۱۹۸.

۵۵. جعفری, محمد تقی, آفرینش و انسان, دارالتبلیغ اسلامی, ۱۰۸ ـ ۱۰۷.

۵۶. طباطبایی, محمد حسین, المیزان, ۱/ ۱۲۸.

۵۷. صدر, محمد باقر, خلافت انسان و گواهی انبیاء, ترجمه جمال موسوی, روزبه, ۱۳۵۹ / ۲۶.

۵۸. كلینی, محمد بن یعقوب, اصول كافی, ۲/ ۴۱۹.

۵۹. غزالی, محمد بن محمد, احیاء العلوم, دارالمعرفهٔ, بیروت, ۳/ ۸۰.

۶۰. فخررازی, تفسیر كبیر, ۳/۱۳.

۶۱. حویزی, عبد علی, تفسیر نورالثقلین, مطبعهٔ العلمیهٔ قم, ۱/ ۶۰ و ۲/ ۱۲.

۶۲ و ۶۳. فخررازی, تفسیر كبیر, ۳/۶.

۶۴. جعفری, محمدتقی, ترجمه و شرح نهج البلاغه, ۱/ ۱۶۸.

۶۵. فخررازی, تفسیر كبیر, ۳/ ۵.

۶۶. رشید رضا, محمد, المنار, ۸/ ۳۵۰.

۶۷. طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ۱/ ۸۵.

۶۸. ملاصدرا, تفسیر القرآن الكریم, ۳/ ۹۰.

۶۹. طباطبایی, محمد حسین, المیزان, ۱/ ۱۳۲ و ۱۳۷.

۷۰. همان, ۱/ ۱۳۸.

۷۱. طباطبایی, محمد حسین, ترجمه المیزان, ۱۲ / ۲۴۲.

۷۲. طباطبایی, محمد حسین, المیزان, ۱۲/ ۱۶۴.

۷۳. سید رضی, نهج البلاغه, خطبه اول.

۷۴. قرطبی, محمدبن احمد, الجامع لاحكام القرآن, ۱/ ۳۱۲.

۷۵. قطب, سید, فی ظلال القرآن, ۳/ ۶۹ ـ ۱۲۶۸.

۷۶. تفسیر قمی, ۱/ ۳۲۵; عیاشی سمرقندی, محمد بن مسعود, التفسیر, مكتبهٔ العلمیهٔ الاسلامیهٔ, تهران ۱/ ۱۰.

۷۷. مكارم, ناصر, پیام امام, ۱/ ۲۰۰ , در این كتاب به مطلب یادشده اشاره دارد.

۷۸. فخررازی, تفسیر كبیر, ۳/ ۵.

۷۹. طبرسی, مجمع البیان, ۱/ ۸۵.

۸۰. طوسی, محمد بن حسن, التبیان, داراحیاء التراث, بیروت ۴/ ۳۸۰.

۸۱. قطب, سید, فی ظلال القرآن, ۳/ ۱۳۷۵.

۸۲. طباطبایی, محمد حسین, ترجمه المیزان, ۸/ ۴۰.

۸۳. لاهیجی, شمس الدین محمد, مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز, انتشارات زوار, ۱۳۷۱ / ۳۶۸.

۸۴. مستر هاكس, قاموس كتاب مقدس, انتشارات اساطیر, ۱۳۷۷ / ۱۱۴.

۸۵. فخررازی, تفسیر كبیر, ۲/ ۲۱۲.

۸۶. مجلسی, محمد باقر, بحارالانوار, ۱۱/ ۱۱۶.

۸۷. محی الدین عربی, رحمهٔ من الرحمن, جمع و تألیف محمود محمود الغراب, ۱/ ۹۶.

۸۸. رازی, نجم الدین, مرصاد العباد / ۹۰.

۸۹. رشید رضا, محمد المنار, ۸/ ۳۵۶.

۹۰. همان.

۹۱. همان.

۹۲. كتاب مقدس, سفر پیدایش, باب ۲ آیه ۲۲ و ۲۳.

۹۳. آلوسی, محمود, روح المعانی, ۱/ ۲۳۴.

۹۴. میبدی, كشف الاسرار, ۱/ ۱۴۶.

۹۵. مجلسی, محمد باقر, بحارالانوار, ۱۱ / ۱۱۶.

۹۶. صدوق, محمدبن علی ابن بابویه, علل الشرایع, ۱/ ۵۱۲.

۹۷. مجلسی, محمد باقر, بحارالانوار, ۱۱/ ۱۱۶.

۹۸. كتاب مقدس, سفر پیدایش, باب ۳/ ۷ ـ ۵ و ۱۷.

۹۹. رشید رضا, محمد, المنار, ۸ / ۳۵۶.

۱۰۰. قرطبی, محمد بن احمد, الجامع لاحكام القرآن, ۱/ ۳۱۲; طبری, محمد بن جریر, جامع البیان, ۱/ ۷۳; فخررازی, تفسیر كبیر, ۳/ ۱۵.

۱۰۱. كتاب مقدس, سفر پیدایش, باب اول, آیه ۲۷ و ۲۸.

۱۰۲. محی الدین بن عربی, رحمهٔ من الرحمن, ۱/ ۹۶.

۱۰۳. علی بن طاوس, سعد السعود, ۳۴ ـ ۴۳. به نقل از بحار, ۱۱/ ۱۲۱

۱۰۴. همان.

۱۰۵. مجلسی, محمد باقر, حیاهٔ القلوب, ۱/ ۱۰۴.

۱۰۶. صدوق, محمد بن علی ابن بابویه, التوحید, انتشارات اسلامی / ۱۵۲.

۱۰۷. كتاب مقدس, سفر پیدایش, باب ۲/ ۱۷ ـ ۱۶.

۱۰۸. ذهبی, محمد حسین, الاسرائیلیات فی التفسیر الحدیث / ۱۱۵ ـ ۷۲.

۱۰۹. طبرسی, فضل بن حسن, مجمع البیان, ۱/ ۸۵.

منبع:فصلنامه پژوهش‌های قرآنی ، شماره ۱۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.