پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
ماه آینگی ما
ماه آینگی ما، شهر خداست. شهر انزال آیههای برکت است. تقدیرقدری است که با آن ظهور عالم آغاز میشود. شب قدر در همین ماه است و همین سر بزرگ، راز آفرینش است. برای ما، آفرینش نه انفجاری است بزرگ که مادهها و مولکولها در هم آمیزند، بلکه آن انفجار عظیم ما، انزال آگاهی و معرفت است. طلیعه هستی برای ما، شبی است گران «قدر» که لیلهالقدر محمدیاش مینامند و ایصالش به یوم القیامه احمدی، قوس نزول و صعود و دایره هستی را میسازد.
ماه رمضان، ماه آینگی ماست. انعکاس آفرینش. آینه هر چه نابتر، انعکاس تصویرش آشکارتر است. شب قدر، آن شبی است که عاشقی که معشوق خود است پرده از جمال کبریایی خود برمیدارد. سر آشکار میشود و من و تو چه میدانیم که این سر چیست؟ همانقدر گفته است که آینه شو تا سرت بنمایانیم.
حق چو اسرار ذات خود بشناخت/ عشق با حسن خویشتن میباخت/ خواست کز علم سوی عین آید/ از دل اهل درد آینه ساخت/ شاهد روی پوش جمله غیب/ پرده کبریا ز روی انداخت
لیلهالقدر احمدی، وا زدن پرده کبریاست. و این پس زدن پرده به اعتبار کلام حق، امری همیشه تکرار شدنی است. به اعتبار فعل «تنزل الملائکه والروح»...
ماه رمضان که با شگفتی، در آن امر به بستن دهان و غمض عین و اغلاق سمع شدهایم، ماه مواجهه ما با توحید است. و توحید را گفتهاند که اسقاط اضافات است. یعنی هر آنچه تو را به خود، وابسته میکند، از میان بردار و میداندار صحرای «تجرد» شو. یعنی با آن زبان با خدا حرف بزن و اگر توانستی در او غرق شو و اگر از دستت برآمد از خود بیخود شو تا خدا شوی! همین که در عرفان کسی از خدا شدن حرف بزند، سلفیهای امروزین، شمشیر الحاد و بیدینی روی آدمی میکشند که این خلاف آمدِ عادات الوهی است. عاشق البته، با خندهای از مقابل جاهلان میگذرد اما داستان او، تکرار همان آیه قرآنی است که میفرماید: «ما از او آمدهایم و به سوی او برمیگردیم» و یاللعجب اگر سوی او را بیابیم. که آن سو در خود ماست. آن سو، خودی است که نفسانی نیست و وقتی نفسانیتی نشد، من نیستم، او هست. و او هماره هست و حق است و من وجودی نیستم در برابر او یا در مقابل او.
برخی از عرفای مسیحی میگویند، سخن گفتن از خدا ناممکن است و سر آن در محدودیتهای زبانی و فهمی است که میان ما و خدا وجود دارد. آنها الهیات سلبی را بنا نهاده اند که در آن الهیات «سکوت» مطلق، بر هر سخنی ارجحیت دارد. ذات توحید در تاریکی مطلقی است که هیچ چشمی را ادراک دیدن آن نیست. این کلام درست است، اما همان خدای بینهایت، وجوه بینهایتی هم دارد که لااقل یکی از آنها «غیب» بودن است، اما آن زبانی که خداوند با ما سخن میگوید،
زبان ظهور و آشکارگیاش است نه زبان غیب و سرالاسرارش. شاید هم رمضان را آفرید تا ما را به آن دستنیافتنیها راه برد.
حافظ میسراید:
آیین تقوی دانستهام من
اما چه چاره با بخت گمراه
رمضان باید فرصتی فراهم کند تا آیین تقوی ما، در صحنه عمل به بار بنشیند. حلال ماههای دیگر در آن حرام است. فضیلت زمانش هم بر همه آشکار است. و از همه مهمتر، چون شهر الله است مواجهه ماست با توحید و توحید سختترین و آسانترین مساله ممکن هستی است برای فهمیدن و متحد شدن با آن.
سید امیرحسین اصغری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست