جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
من شاکیام...
خدایا؛ امروز می خواهم از دست مجرمی خطرناک که آتش بسیار به زندگی من افکنده است به پیشگاه دادگاه عدل تو شکایت کنم تا دادم را از او بستانی و وجودم را از این خبیث برهانی و از زشتی کردارش رهاییام بخشی، ای مهربان عالم!
خدایا؛ من از دست نفسام به نزد تو شکایت آوردهام و از نفس پلیدی که مرا بسیار به بدیها وا میدارد و هر خطایی را که ببیند فوراً و با تمام توان به طرف آن سبقت میگیرد و با حب عجیبی که نسبت به معصیت و گناه دارد از کمترین فرصت پیش آمده استفاده کرده و مرا به سمت آن میکشاند و پیوسته تلاش میکند (به واسطه همین کارهایش) بین من و تو فاصله و جدایی بیندازد. با کمترین احساس کمبودی در امور دنیا، به تحریک و وسوسه من مشغول می شود تا جایی که مرا به خشم و غضب میکشاند و آنقدر به این کارش ادامه می دهد تا این که بر سر تو هم فریاد می زنم و تو را خطاب قرار می دهم و زبان به اعتراض و گلایه می گشایم و از مقام رضای تو خارج می شوم و نسبت به قضا و قدرت – که همه به مصلحت من است- ایراد میگیرم!
خدای من! هر زمان که می خواهم به سمت تو بیایم تا با تو خلوت کرده و به طاعات و عباداتت مشغول شوم، به هر وسیله و بهانهای متوسل می شود تا مرا از این فکر خارج کند و آنقدر در نظرم حرف زدن با تو و راز و نیاز به درگاهت را پرزحمت و بزرگ مینمایاند که مرا به سستی وا میدارد و از انجام آن باز می دارد!
معبود من! خسته شدهام از دست نفسی که به اندک فرصتی مرا به لهو و لعب می کشاند و آنقدر به دنیا حریص است که به هر شیوهای متوسل می شود تا بدان دست یابد که اگر بدان دست یابد بسیار بخیل میگردد و از احسان و خیررسانی به دیگران و فرودستان سر باز می زند و حتی از پرداخت حقوق واجب الهی – همچون خمس و زکات- طفره می رود و اگر بدان دست نیابد آنقدر جزع و فزع به راه می اندازد که از بیصبری و بیتابیاش مرا پیش خاص و عام رسوا و بی آبرو می کند!
پروردگارا! بدیهای نفسم آنقدر زیاد شده است که حتی از به شماره درآوردن آن هم عاجز ماندهام! آنقدر مرا به بیخبری و غفلت از مرگ و آخرت کشانده که در ضمیر ناخودآگاهم فکر میکنم که مرگ برای دیگران مقرر گشته است نه برای من!! حتی گاهگاهی که به خود می آیم و سعی می کنم تا فرصتی را به توبه و بازگشت و عذرخواهی از اعمال زشت و ناپختهام، اختصاص دهم با وعدههای واهی و پوچ – همچون این حرفها که: تو هنوز جوانی! یا هر وقت پیر شدی توبه کن! یا وقت برای توبه بسیار است ! یا گناه تو کجا و گناه فلان کس کجا؟! و... مانع میشود و توبهام را به تأخیر میاندازد.
خدایا؛ اینها فقط نمونه کوچکی از اعمال و رفتار این موجود پلید است که علاوه بر خود، مرا هم به سوی نیستی و نابودی میکشاند! امروز از پیشگاه عدل تو درخواست می کنم تا دادم را از او بستانی و از دست او نجاتم دهی ای دادستان کل عالم!
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست