جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

گشت ارشاد ضعف پایان بندی


گشت ارشاد ضعف پایان بندی

گشت ارشاد به دلیل دوپارگی لحن, فرصتی طلایی در جهت تبدیل به یک اثر نمونه در سینمای بدنه را از دست داده است

گشت ارشاد به دلیل دوپارگی لحن، فرصتی طلایی در جهت تبدیل به یک اثر نمونه در سینمای بدنه را از دست داده است. فیلم با عنوان جنجالی خود و نیز گروه بازیگران کنجکاوبرانگیزش تا پیش از نمایش جشنواره ای، شوق برانگیز به نظر می رسید و شروع خوبی هم داشت اما ضعف سناریو در سر و سامان بخشیدن درست به موقعیت ها بر مبنای قاعده همسانی ریتم با وضعیت شخصیت ها و نیز اثرپذیری لحن از برخی دیالوگ های تند اجتماعی و سیاسی که با گونه ای شبه کمیک در فیلم گنجانده شده اند، دست به دست هم داد تا تجربه جدید سهیلی که بی شک گامی رو به جلو برای وی پس از ساخت آثاری از جنس چارچنگولی و ازدواج در وقت اضافه است، چندان متقاعدکننده و ماندگار در نظر نیاید. بازی خوب حمید فرخ نژاد در نمایش یک مذهبی پرسودا، بازی نسبتا متفاوت پولاد کیمیایی، برخی لحظات قابل اعتنا و کارگردانی خوب سهیلی داشته های فنی فیلم است که آن را سرپا نگه داشته است و شاید این نکته را باید اشاره کرد که اگر یک سوم پایانی کشدار فیلم و نیز پایان سرهم بندی شده و تا حدودی شعاری و گل درشت اثر که پایان سیاه خلاف را نشان می دهد با یک تدوین مجدد به گونه ای دیگر و با حذف دقایقی برای نمایش عمومی آماده سازند بتوان این فیلم را از بخت های اکران ۹۱ دانست.

● در فیلم گیرنده، ا شکال از گیرنده است

بزرگترین مشکل فیلم غفارزاده را باید در محدود شدن توان اجرایی اثر به ایده تک خطی جذاب یعنی ماموریت یک کارگر کارخانه برای رساندن نامه های مردم شهرش به رئیس جمهور دانست; فیلم از همان ابتدا تا انتها در یک جاده و با محوریت حاج صمد و وانتش می گذرد و قرار بوده با نمایش چالش هایی که در مسیر رساندن نامه ها به رئیس جمهور برای صمد اتفاق می افتد با ماجراهای جالبی روبرو شویم اما ضربه بزرگ فیلم دقیقا از همین مرعوب شدن کارگردان در برابر وسوسه ساخت یک فیلم ماجراجویانه جاده ای با غافلگیری های پیاپی است که وی را در سودای ساخت اثری متفاوت و قابل دفاع به مسلخ می برد و کارگردانی که می توانست با این فیلم در بلبشوی تولیدی سینمای ایران جایگاهی خوب پیدا کند نتوانست از این فرصت طلایی بهره برد و با ناتوانی در مهندسی فضای روایت یکی از تجربه های ناامید کننده سینمایی در سالیان اخیر را به مخاطبش عرضه کرد.

● میگرن; روایت موازی دغدغه های نسلی زنان

ساخته مانلی شجاعی فرد به وضوح فیلمی زنانه است; البته این اثر در مفهوم فمینیستی غالبی که با سینمای تهمینه میلانی معنا گرفته در تناسب و تقارن نیست و با برداشتی درست از زندگی و چالش های هر یک از زنان محوری داستانش توانسته تا حرف اصلی خود یعنی تنهایی آدم هایش را منتقل کند. زنی خانه دار که به دلیل ترس از تنهایی شوهر خود را تحمل می کند، مادر و دختری که به دلیل شرایط زندگی از طریق پیغام های مکتوب با یکدیگر صحبت می کنند و کمتر زمانی برای ملاقات در طول روز با هم می یابند و ننه حسن با بازی درخشان گوهر خیراندیش که عوارض پیری مشکلات عدیده ای چون بازیگوشی و کنجکاوی کنترل ناپذیر را برای وی ایجاد کرده است سه هرم زنانه را شکل می دهند که البته مسایل بلوغ زودرس دختر نوجوان با ان بازی گیرا از نیکی نصیریان نیز به درآمدن فضای روایت کمک به سزایی کرده است. اما نکته جالب در چنین فیلم زنانه ای حضور پر رنگ حسن است که با یک بازی تاثیرگذار از سوی افشین هاشمی به درک بهتر ارتباطات انسانی (حداقل، نوع رابطه حسن و مادربزرگش) کمک کرده است.

میگرن، به عنوان فیلم اول شجاعی فرد اثری خوش ساخت برآمده از سبک مورد علاقه اصغر فرهادی در کارهای ابتدایی تلویزیونی اش است که توانسته یک موقعیت ارتباطی زنانه را با دغدغه های کلی جامعه پیوند دهد و این برای یک کارگردان فیلم اولی نکته کمی نیست.

نویسنده : نیما بهدادی مهر