دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

سخنران توانا


سخنران توانا

هفت ساله بود که در مجلس پدر بزرگش حضرت محمد(ص) شرکت می کردحضرت مجتبی(ع) به معارف آسمانی که بر پیغمبر (ص) نازل می شد، گوش فرا می داد و آن ها را حفظ می کرد و خوب به خاطر می سپرد. آن گاه که …

هفت ساله بود که در مجلس پدر بزرگش حضرت محمد(ص) شرکت می کردحضرت مجتبی(ع) به معارف آسمانی که بر پیغمبر (ص) نازل می شد، گوش فرا می داد و آن ها را حفظ می کرد و خوب به خاطر می سپرد. آن گاه که به خانه می آمد، چنان چه برخی نوشته اند، کودک هفت ساله، چند متکا روی هم می گذاشت و منبری می ساخت و بر فراز آن می نشست، آن چه را از مجلس پیامبر(ص) آموخته بود، مثل یک سخنران توانا، برای مادرش بیان می کرد.

هنگامی که پدرش حضرت علی(ع) به خانه می آمد و می دید که همسرش فاطمه(س)، از مطالب وحی و اخبار مسجد باخبر است، راز آن را سوال می کرد، جواب می شنید که فرزندش مطالب را برای مادر تعریف کرده است.حضرت علی(ع) یک روز در خانه ماند و در پشت پرده ای پنهان شد و به انتظار نشست تا از شیوه سخنرانی کودک هفت ساله اش آگاه شود.

خیلی طول نکشید، حسن ابن علی(ع) به خانه آمد و آماده سخنرانی شد، اما احساس کرد، اضطرابی مانع سخنرانی اوست و مانند روزهای قبل نمی تواند سخن بگوید. مادر نیز در شگفت بود،زیرا در آن روز، فرزندش را در بیان مطالب ناتوان می دید!کودک که احساس کرده بود، شخصیت بزرگی در حال شنیدن سخنرانی اوست، گفت: مادر!تعجب نکن، گمان می کنم شخصیت بزرگی سخنرانی مرا گوش می کند.ناگاه پدر از پشت پرده بیرون آمد، فرزند خویش را در آغوش کشید و صورتش را بوسه زد.