شنبه, ۲۶ خرداد, ۱۴۰۳ / 15 June, 2024
مجله ویستا
غرور
خرگوش عادت داشت به لاك پشت بخندد. به محض این كه لاك پشت شروع می كرد به راه رفتن قهقهه سر می داد. یك روز برای این كه او را تحقیر كند گفت: بیا تا آن درخت سیب مسابقه دو بدهیم.
سپس با غرور خاصی گفت: من چرت می زنم تا تو هم كم نیاوری. چشمانش را بست و بدون این كه خودش هم بفهمد به خواب خرگوشی فرو رفت. وقتی چشمانش را گشود، لاك پشت در یك قدمی درخت سیب بود.
میلاد سرخوش
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
ویزای تضمینی ایتالیا کانادا
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 سعید جلیلی ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم محمدباقر قالیباف علیرضا زاکانی مصطفی پورمحمدی ریاست جمهوری دولت سیزدهم
سیل سیلاب جاده چالوس تهران هواشناسی چالوس طوفان سلامت وزارت بهداشت شهرداری تهران قتل پلیس
همستر کامبت سهام عدالت مسکن قیمت خودرو یارانه قیمت طلا خودرو چین قیمت دلار حقوق بازنشستگان سایپا بازار خودرو
تلویزیون جواد عزتی رسانه ملی سینمای ایران سریال صنایع دستی سینما دفاع مقدس فیلم
سرطان دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان
رژیم صهیونیستی روسیه جنگ غزه غزه آمریکا فلسطین عراق اوکراین علی باقری کنی حماس لبنان فرانسه
فوتبال یورو 2024 پرسپولیس استقلال فدراسیون فوتبال لیگ برتر باشگاه پرسپولیس جواد نکونام تیم ملی فوتبال ایران اوسمار ویرا رئال مادرید بازی
هوش مصنوعی ایلان ماسک هواپیما اپل گوگل خودروهای وارداتی سامسونگ بسته اینترنت
آلزایمر پیری رژیم غذایی سیگار گرمازدگی