یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

سایه جنگ و اشغالگری بر سر اقتصاد آمریکا


سایه جنگ و اشغالگری بر سر اقتصاد آمریکا

جوزف استیگلیتز, برنده نوبل اقتصاد, ارتباط بین جنگ عراق و بحران اقتصادی آمریکا را تشریح می کند

قبل از حمله ایالات متحده به عراق، مقامات دولت بوش مخارج این جنگ را بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار برآورد می کردند. پنج سال از حمله ایالات متحده به عراق می گذرد و این طور که شواهد نشان می دهد، آمریکای تحت مدیریت جورج بوش، هیچ نشانه ای حاکی از عقب نشینی از این جنگ – جنگی که بیش از هرکدام از دو جنگ جهانی به درازا کشیده است – از خود بروز نمی دهد.

هم اکنون بسیاری از مردم ایالات متحده درحال محاسبه هزینه های اجتماعی و سیاسی این جنگ برای کشورشان هستند و بقیه نیز از هزینه های اقتصادی جنگ عراق هراس دارند، درحالی که دولت بوش درحال حاضر هزینه های جنگ عراق را ۵۰۰ میلیارد دلار برآورد می کند، جوزف استیگلیتز – برنده جایزه نوبل و کسی که پیش از این اقتصاددان ارشد بانک جهانی بوده است – به تازگی پته دولت آمریکا را روی آب ریخته و در کتاب جدید خود که با همکاری "لیندا بلیمز" نوشته شده، هزینه جنگ های افغانستان و عراق را بیش از ۳ میلیارد دلار برآورد کرده است.

واضح است که این حرف ها درحال حاضر خبر خوبی برای دنیایی نیست که در لبه پرتگاه رکود اقتصادی جای خوش کرده است، رکودی که به نظر استیگلیتز به خاطر جنگ و نقش جنگ در ایجاد بحران وام های بدفرجام و فروپاشی بازار اعتبارات در ایالات متحده پدید آمده است. استیگلیتز عقیده دارد که تاثیر اشتباهی به این بزرگی نه فقط سال ها و بلکه چند دهه طول می کشد تا در ایالات متحده جبران شود، بلکه آثار آن در سراسر دنیا انتشار پیدا می کند. بد نیست نظرات استیگلیتز را در قالب جملات خود وی بشنویم. مصاحبه توسط جورج نیگاس انجام شده است.

▪ جورج نیگاس: جناب استاد، عنوان کتاب خود را "جنگ سه هزار میلیارد دلاری" انتخاب کرده اید. کمترین چیزی که درباره این عنوان می توان گفت، آن است که از یک فاجعه حکایت می کند. منظور شما از انتشار این کتاب چیست؟ گمان نمی کنم که واکنش جورج بوش و همراهان وی به این عنوان، چندان پرشور باشد.

ـ استیگلیتز: درست است. سه هزار میلیارد دلار، اشاره ای است به هزینه های واقعی جنگ عراق و مخارجی که صرفاً به نظام اقتصادی ایالات متحده وارد می کند.

اگر بخواهیم هزینه های وارد شده به سایر کشورهای جهان را نیز درنظر بگیریم، به عددی بیشتر از دو برابر این رقم خواهیم رسید. شکی نیست که جورج بوش هیچگاه تمایلی به گفت وگو در این باره نداشته است. هنگامی که بوش، عزم جنگ کرد، یکی از مشاوران ارشد او به نام لری لیندسی گفت که جنگ بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار خرج برخواهد داشت و به این دلیل اخراج شد. دولت بوش با اعلام هزینه ۵۰ میلیارد دلاری به لیندسی پرخاش کرد و هزینه های بازسازی را نیز بیش از یک تا دو میلیارد دلار ندانست. طبق نظر وی، باقی هزینه ها را باید خود عراقی ها می پرداختند.

▪ جورج نیگاس: جناب استیگلیتز، من در کشوری همچون استرالیا زندگی می کنم که هنوز هم فقط با اعداد چند میلیارد دلاری سروکار دارد. می توانید بگویید که چگونه باید بزرگی ۳ هزار میلیارد دلار را به درستی درک کرد؟ این عدد واقعاً چه معنایی دارد؟

ـ استیگلیتز: حقیقت از این قرار است که جنگ باعث پیدایش شیوه جدیدی برای اندیشیدن درباره هریک از ابعاد مخارج حکومت شده است. چند سال قبل، رئیس جمهور رو به مردم کرد و گفت: "ما در حوزه تامین اجتماعی با معضلی جدی روبه رو هستیم. نظام تامین اجتماعی درحال ورشکستگی است". امروزه با یک ششم از هزینه های جنگی مانند جنگ عراق، می توان اوضاع مالی نظام تامین اجتماعی و برنامه های بازنشستگی قشر سالمند ایالات متحده را برای مدت ۵۰ تا ۷۵ سال روبه راه کرد.مطلع هستید که ایالات متحده، کشوری نیست که بیمه عمومی درمانی داشته باشد و کودکان خانواده های فقیر در این کشور از خدمات بهداشتی بهره مند نیستند.

بوش بیمه عمومی درمان را وتو و ادعا کرد که از پس هزینه های آن برنمی آییم. این حرف ها همان موقعی بر زبان آورده می شد که برآورد هزینه های این جنگ درحال انجام بود. رئیس جمهور می گوید ما واقعاً برای این همه مخارج تامین اجتماعی، پول کافی نداریم. دلیلش این است که برای جنگ عراق، بی حدوحساب خرج می کنیم.

▪ جورج نیگاس: جناب استاد، گمان می کنم قصد دارید بگویید که دولتمردان ایالات متحده با به اجرا درآوردن این جنگ، دار و ندار اقتصاد آمریکا را به معنای واقعی کلمه به هوا – یا به تعبیری به عراق – شلیک کرده اند. این جنگ به بهای قربانی کردن کلیه ابعاد زندگی آمریکایی ها به اجرا درآمد. آیا عیب کار در همین است؟

ـ استیگلیتز: بله همینطور است. در این جنگ، چیز غریب دیگری هم هست که بدون اغراق، واقعاً عجیب و غریب است. در همه جنگ های دیگری که ایالات متحده در آنها شرکت می کرد، بحث هایی سر می گرفت که چقدر از بار جنگ را باید به دوش نسل های آینده انداخت؟ در این جنگ اصلاً خبری از چنین بحث هایی نیست. شاید اولین بار در تاریخ همه کشورها باشد که با درگیر شدن در جنگ، مالیات ها حتی کاهش داده شده اند. مالیات ها به نفع ثروتمندان کم شده اند و این کار یعنی هزینه های این جنگ تماماً از طریق کسری های بودجه تامین اعتبار شده است.

چنین چیزی یعنی طبق تخمین های ما تا سال ۲۰۱۷، بدهی ملی ایالات متحده به اندازه ۲ هزار میلیارد دلار بیشتر از آن خواهد بود که در غیر این صورت – یعنی بدون وجود جنگ – می بود. البته هزینه ها و پیامدهای مخارج سنگین معلولان و پرداختی های مراقبت های بهداشتی برای سربازان بازگشته از جبهه نیز در کار خواهد بود، سربازانی که احتمالاً ۴۰ درصد یا بیشتر از ایشان معلول خواهند بود.

▪ جورج نیگاس: به نظر می رسد می خواهید بگویید که حتی اگر آمریکا پیش از این به رکود دچار نشده باشد، لنگ لنگان روی لبه پرتگاه رکود اقتصادی به پیش می رود و هزینه های کمرشکن جنگ عراق است که بحران مالی و اقتصادی ایالات متحده درحال حاضر، و از جمله بحران وام های بدفرجام را پیش آورده است.

ـ استیگلیتز: دقیقاً درست است. درواقع می دانید که هم اکنون در آمریکا بحث ها حول دو موضوع انجام می پذیرد. جنگ و نظام اقتصادی ایالات متحده، من ادعا کرده ام و بارها گفته ام که فقط یک موضوع وجود دارد و آن هم جنگ است، زیرا جنگ با اقتصاد گره خورده است. افزایش قیمت های نفت به معنای فرستادن صدها میلیارد دلار از طرف ما برای عربستان سعودی، کویت و سایر صادرکنندگان نفت است و این یعنی که اینجا در کشور خود پولی برای رونق دادن به اقتصاد در دست نداریم.

مخارج جنگ عراق به اندازه مخارج مشابه آن در داخل کشور باعث شکوفاشدن اقتصاد ما نمی شود و زمینه رشد اقتصادی در آینده را فراهم نمی کند.کسری های هنگفت، بر دوش نظام اقتصادی ایالات متحده سنگینی می کنند. این واقعیت ها نشان داده اند که اقتصاد ما حقیقتاً آسیب دیده بوده است و ما آن را مخفی می کرده ایم، دقیقاً همانطور که دولت بوش آن را همچون سایر ابعاد این جنگ مخفی کرده است. ما سیاست پولی سهل انگارانه و نظارت اهمال کارانه ای داشته ایم. بنابراین هرکس که به درستی در اوضاع تامل کرده بود، می فهمید که این وضعیت خیلی نمی تواند دوام بیاورد.

▪ جورج نیگاس: درباره پیامدهای ناگوار این وضعیت در جهان چه می توان گفت؟ آیا در این لحظه که درمورد این بحران آمریکایی صحبت می کنیم، سایر بخش های جهان نیز درحال آسیب دیدن هستند؟

ـ استیگلیتز: یقیناً. ما وام های بیمار مسکن خود، وام های بدفرجام خود را منتشر کردیم. بانک های سراسر دنیا این وام های بیمار را خریدند و حالا به دلیل فقدان شفافیت و اطمینان در این وام های خطرناک – به خصوص باتوجه به درهم پیچیدن و جای گرفتن آنها در بسترهای خدمات مالی پیچیده تر – کمبود اعتبارات پیش آمده است. به این دلیل حق بیمه خالص افزایش یافته است. نظام اقتصاد جهانی به خاطر اشتباهات بزرگ اقتصادی در ایالات متحده از چند مجرای دیگر نیز دچار دردسر شده است و همه اینها رابطه ای بی چون و چرا با جنگ عراق داشته است.

▪ جورج نیگاس: آیا راه حلی هم دارید؟ شما بلاها و مصیبت ها را به دقت تشریح کردید. آیا برای اینها راه حلی دارید؟ از آنچه گفتید می توان چنین استنباط کرد که درحال حاضر هیچ حکومتی – اعم از جمهوریخواه یا دموکرات – قادر نیست این مشکل را به آسانی و به زودی حل و فصل کند.

ـ استیگلیتز: شکی نیست. چنین مشکلی توسط هیچ حکومتی به آسانی و به زودی برطرف نخواهد شد، اما کارهایی هست که با پیگیری آنها می توان رکود را خفیف تر کرد و از شدت پیامدهای اجتماعی و اقتصادی آن کاست. مثلاً ما تخمین زده ایم که بیش از دو میلیون آمریکایی خانه های خود را از دست خواهند داد. رئیس جمهور و کنگره بر سر ارائه یک بسته رونق اقتصادی به توافق رسیده اند، ولی این بسته به دلیل پافشاری های رئیس جمهور، بسته مناسبی نیست. مثلاً یک بسته مناسب به این دلیل که بیش از حد به مزایای بیکاری توجه داشت، مورد قبول قرار نگرفت. او اعتقاد داشت که وقتی به بیکاران پول می دهید، آن را به سرعت خرج می کنند و درنتیجه این بسته را وتو کرد. او شانس مشکل گشایی از تعطیلی های گسترده کسب و کارها را وتو کرد و به این ترتیب متاسفانه مجبور هستیم یک سال انتظار بکشیم تا شخص جدیدی در کاخ سفید به این مسائل رسیدگی کند.

جورج نیگاس:بعضی شما را صرفاً آیه یاس خوانده و گفته اند، شما با ادعای دچار شدن کشور خود به مارپیچ اقتصادی نزولی، دیگران را می ترسانید. برای این انتقادها چه پاسخی دارید؟

▪ استیگلیتز: سئوالی از شما می پرسم. چگونه می توانسته اید فکر نکنید که اوضاع روبه راه نیست درحالی که تقریباً بدون هیچگونه پول نقد، وام مسکن واگذار می کردید و در همان زمان قیمت های مسکن – به خصوص برای مردم کم درآمد – به بیشترین حد ممکن می رسید و درآمد حقیقی طبقه متوسط آمریکا یعنی اکثریت مردم این کشور درحال کاهش بود. در این صحنه یک جای کار می لنگد. لحظه ای تصور کنید که با این قیمت های گزاف مسکن، مردم ۹۵ یا ۱۰۰ درصد قیمت خانه های خود را وام گرفته اند. اگر قیمت مسکن کاهش پیدا کند، آنها باید از خیر مسکن خود بگذرند تا از شر وام ها خلاص شوند. به این ترتیب کسانی که این وام ها را خریده اند دچار دردسر خواهند شد.

ـ جورج نیگاس: مصاحبه ما با استاد جوزف استیگلیتز از دانشگاه نیویورک در اینجا خاتمه یافت. مایلم متواضعانه ذهن مخاطبان را با کلیت عدد سه هزار میلیارد دلار آشنا کنم. استاد استیگلیتز تخمین زده اند که فقط یک هزار میلیارد دلار و نه سه هزار میلیارد دلار، برای خرید ۸ میلیون خانه یا آپارتمان، یا استخدام ۱۵ میلیون معلم در مدارس دولتی یا ارائه خدمات بهداشتی برای ۵۳۰ میلیون کودک به مدت یک سال، یا هزینه تحصیل ۴۳ میلیون دانشجو در دانشگاه کافی است.