سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

شبانی حضرت محمد ص


شبانی حضرت محمد ص

یكی از موضوعاتی كه ناقلان اخبار و سیره نویسان, درباره زندگانی رسول اكرم صلی الله علیه وآله بدان پرداخته و سخنان نسبتا فراوان در آن باره گفته و احیانا در این زمینه از حدود ادب خارج شده اند موضوع چوپانی و شبانی آن حضرت در دوره نوجوانی و جوانی و پیش از بعثت است

شبانی و دامداری از روزگاران كهن از جمله اشتغالات و حرفه‏های رایج جامعه بشری بویژه در اجتماعات بدوی و روستایی بوده است. هر خانواده به طور طبیعی تعدادی، هر چند اندك، دام (گوسفند، گاو، شتر و غیره) با مقاصد اقتصادی و معیشتی نگاهداری می‏كرده و معمولا نوجوانان و جوانان، آنها را به چراگاه و مراتع می‏برده و شبانگاه به روستا برمی‏گردانده‏اند و حتی گاهی به سبب زیادی دام و فقدان نیروی انسانی كافی در درون خانواده، فرد و یا افرادی را به اجیری و مزدوری می‏گرفته‏اند و آنان در برابر دریافت دستمزد دامداری و شبانی می‏كرده و از گاو و گوسفند و شتر، مراقبت می‏كرده‏اند.

یكی از موضوعاتی كه ناقلان اخبار و سیره‏نویسان، درباره زندگانی رسول‏اكرم‏صلی الله علیه وآله بدان پرداخته و سخنان نسبتا فراوان در آن باره گفته و احیانا در این زمینه از حدود ادب خارج شده‏اند موضوع چوپانی و شبانی آن حضرت در دوره نوجوانی و جوانی و پیش از بعثت است. از آن احادیث چنان برمی‏آید كه نقالان و قصه‏پردازان از این موضوع، اصلی كلی ساخته و پرداخته‏اند كه بنابرآن، گویا، همه پیامبران و رسولان حق تعالی باید دوره‏ای از عمر خویش را به شبانی بگذرانند تا برای تصدی امر خطیر رسالت‏شایستگی یابند!

ما در این مقال، موضوع شبانی پیامبران را در چهار عنوان بررسی می‏كنیم:

۱) اصل شبانی و دامداری به عنوان وسیله امرار معاش و زندگانی.

۲) اجیر شدن برای دیگری به همین هدف و مقصد.

۳) چوپانی پیامبران به طور عام و پیامبر اكرم صلوات‏الله علیه و علیهم اجمعین به طور خاص برای تمرین و یادگیری مسؤولیت پیامبری و تحصیل برخی كمالات روحی و نفسانی.

۴) شبانی پیامبر اكرم برای مكیان و اجیر شدن او برای قریش به قصد تامین معاش و گذران زندگی.

▪ اول: شبانی و دامداری

تردیدی نیست كه انسان از بدو پیدایی خود در روی زمین برای آن كه زنده بماند به غذا و طعام نیاز داشته و برای سیر كردن شكم خود و تامین معیشت نیازمند كار و كوشش بوده است و طبیعی‏ترین كار در آن زمینه، كشاورزی و دامداری و امثال آن بوده است وانگهی پیامبران خدا، بعد بشری داشته و از این نظر مانند دیگر آحاد انسان برای زنده ماندن، كار و تلاش می‏كردند و احیانا از طریق كشاورزی و گوسفندداری و شبانی، زندگی می‏گذرانده‏اند. ابراهیم خلیل الرحمان علی نبینا و آله علیه‏السلام با ساره دختر خاله‏اش ازدواج كرد. او كه زنی ثروتمند و صاحب گوسفندان فراوان بود، همه آنها را در اختیار ابراهیم علیه السلام قرار داد و او با سر و سامان دادن به آنها و حسن نگهداری، مال و منال فراوان به دست آورد و در شهر كوثا وضع هیچ كس بهتر از او نبود. (۱)

درباره شبانی پیامبر اكرم‏صلی الله علیه وآله نیز روایات متعددی نقل شده است. جابربن عبدالله گوید: در مرالظهران نزد رسول‏الله‏صلی الله علیه وآله بودیم در حالی كه گوسفند و قوچ می‏چرانید. پیامبر فرمود: بر شما باد گوسفند سیاه كه پاكیزه‏تر است. پرسیدند: آیا شما گوسفند شبانی كرده‏اید؟ فرمود: آری، و هل نبی الا رعاها: آیا پیامبری بوده كه گوسفندچرانی نكند؟! (۲)

از عمار رضی‏الله عنه نقل شده كه گفت: روزی گوسفندان خانواده‏ام را به چرا برده بودم و محمدصلی الله علیه وآله هم شبانی می‏كرد به آن جناب گفتم: آیا مایل هستید تا به فخ برویم كه آن جا مرتع و سبزه‏زاری درخشنده و نیكو است؟ پیامبر فرمود: آری برویم. فردای آن روز به آن جا رفتم. محمدصلی الله علیه وآله پیش از من به آن جا رسیده بود اما گوسفندانش را از آن مرتع و علفزار دور نگاه داشته و نمی‏گذاشت وارد چراگاه شوند تا مرا دید فرمود چون با تو قرار گذاشته بودم خوش نداشتم پیش از آمدن تو گوسفندان را بچرانم. (۳)

طبرسی در تفسیر آیه «و منهم من یلمزك فی الصدقات...» (توبه /۵۸): «و برخی از آنان در خصوص صدقه‏ها و زكات، بر تو طعنه می‏زنند و خرده می‏گیرند» می‏نویسد: رسول خدا غنایم جنگ حنین را قسمت می‏كرد. مردی پیش آمد و گفت: مگر فرمان خدا آن نیست كه صدقات را به فقرا و بینوایان بدهید؟ پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: آری، چنین است. آن مرد گفت: پس چرا همه آنها را به شبان‏ها و گوسفندچرانان می‏دهید؟ پیامبر اكرم فرمود: «ان نبی‏الله موسی كان راعی غنم‏»: «پیامبر خدا موسی، گوسفندچران بود». وقتی آن مرد برگشت كه برود رسول‏الله فرمودند: از این مرد برحذر باشید. (۴)

جابر از ابوجعفر باقرعلیه السلام حكایت كرد كه رسول‏اكرم فرمود: پیش از بعثت‏به گوسفندان و شترانی كه به چراگاه برده بودم می‏نگریستم - و هیچ پیامبری نیست مگر آن كه شبانی كرده است - می‏دیدم آن زبان‏بسته‏ها كه آرام و در جای امن قرار داشتند و چیزی به ظاهر موجب رمیدن آنها نبود ناگهان بدون سبب و علت معلوم، آن گوسفندان و شتران از جا می‏پریدند و رم می‏كردند و من هماره درشگفت‏بودم و با خود می‏گفتم جریان چیست و سبب رمیدن آن زبان‏بسته‏ها كدام است؟ تا این كه جبرئیل حدیث كرد كه آن در نتیجه ضربتی است كه در قبر بر كافر فرود می‏آید و جز انس و جن همه جانداران آن را احساس می‏كنند و صدای آن ضربت را می‏شنوند. پناه به خدا از عذاب و شكنجه قبر. (۵)

در نقلی دیگر داستان‏گونه و در زمینه شق‏صدر پیامبرصلی الله علیه وآله چنین آمده است: داشتم گوسفندان را شبانی می‏كردم كه گرگی پیدا شد گفتم تو در این جا چه می‏كنی؟ گفت: تو چه می‏كنی؟ گفتم: من گوسفندان را شبانی می‏كنم. گفت: تو راهت را بگیر و برو، من گوسفندان را جلو راندم گرگ در میان گوسفندان افتاد و ناگهان گوسفندی را بكشت... (۶)

به مفاد حدیث دیگر آن زمان كه پیامبر سی‏وهفت‏ساله بوده و در میان كوههای مكه شبانی می‏كرده است مردی را می‏دیده كه به وی نوید رسالت و پیامبری می‏دهد. (۷) و براساس حدیثی دیگر، آن وضع موقعی پیش آمده كه پیامبرصلی الله علیه وآله گوسفندان ابوطالب را به چرا می‏برده است. (۸)

ابوهریره روایت كرده كه رسول خدا فرمود: «ما بعث الله عزوجل نبیا الا راعی غنم...» (۹) : خداوند عزوجل جز گوسفندچران را پیامبر نكرده است.!

این است نمونه‏ای از نقل‏های تاریخی و حدیثهای داستان گونه مشعر بر این كه پیامبران الهی و رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله همگی برهه‏ای از عمر شریفشان را به شبانی و گوسفندچرانی سپری كرده‏اند و هر چند كه سند برخی از آنها محل كلام و احیانا متن آنها نیز آشفته است لیكن ما به لحاظ آن كه ناممكن نیست كه پیامبران و رسول گرامی ما در خانواده خود و برای اداره زندگی شخصی شبانی و گوسفندچرانی كرده باشند، از مناقشه در این باب چشم می‏پوشیم و به بحث دیگر كه مهمتر است و در ترسیم سیمای درست از پیامبران خدا مؤثرتر است می‏پردازیم.

▪ دوم: شبانی و اجیری برای دیگران

بحث دوم، شبانی پیامبران و رسول گرامی خدا و اجیر دیگران شدن است و در این باب، سخن از پیامبران با كلام از زندگانی رسول‏الله‏صلی الله علیه وآله تفاوت دارد. زیرا در قرآن كریم درباره شبانی موسی برای شعیب‏علیهماالسلام آیاتی صریح و روشن داریم مبنی بر این كه موسی‏علیه السلام مدت ده سال اجیر شعیب‏علیه السلام شد تا برای او شبانی كند، و پس از انقضای مدت مقرر با همسرش راهی وطن خود شد و در طور سینا به رسالت و نبوت برانگیخته گردید. (۱۰)

به زعم ما هر انسانی برای اداره زندگی خود، باید كار و كوشش كند اعم از پیامبران و یا دیگران; و شبانی و گوسفندداری برای خود و یا دیگری از جمله راههای تحصیل معیشت‏حلال است. و هیچ كار شرافتمندانه‏ای، ننگ و عار نیست لیكن این مساله در محیط اشرافی مكه و درباره رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله فرق می‏كند.

قرآن مجید، پندار جاهلانه مشركان مكه و جز آنان را كه كار و كوشش را برای پیامبران عیب می‏دانستند و انتظار داشتند كه آنان نخورند و برای زندگی روزمره خود تلاش نكنند به شدت محكوم كرده است.

گفتند: این رسولان را چه شده كه طعام می‏خورند و در بازارها راه می‏روند...؟ ما پیش از تو رسولانی نفرستادیم مگر آن كه آنان طعام می‏خوردند و در بازارها راه می‏رفتند. (۱۱)

سخن ویژه درباره رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله آن است كه اگر چه او ممكن است در خانواده خود و برای مادر رضاعی و یا جد و عمویش شبانی كرده باشد لیكن او برای احدی به عنوان اجیر و مزدور شبانی و چوپانی نكرده است.

یعقوبی در این باب كلامی شیوا و صریح دارد: «و لا كان اجیرا لاحد قط‏» (۱۲) : او هرگز اجیر و مزدور كسی نشده است.

به نظر می‏آید راز این نكته آن باشد كه جاهلیت‏بر پندارهای واهی و تخیلات استكباری، كار و كارگر را تحقیر و توهین می‏كند چنان كه یتیمان و مردمان بیكس در آن محیطها مورد بی‏توجهی و بی‏مهری شدید قرار می‏گرفتند. در نظامهای جاهلی، ثروتمندان غالبا از راه رباخواری و بهره‏كشی از زحمتكشان فربه‏تر می‏شوند و در همان حال كار و كارگر را تحقیر می‏كنند. و خداوند متعال خواسته است دشمنان پیامبرصلی الله علیه وآله را پیشاپیش خلع سلاح كند و جلو یاوه‏سرایان مكه را بگیرد.

در این جا ذكر این نكته لازم است كه هر چند محمدصلی الله علیه وآله یتیم بوده لیكن خداوند متعال جدی مثل عبد المطلب كه وی را ابراهیم ثانی می‏خواند (۱۳) و نیز ابوطالب عموی بزرگوارش را به سرپرستی او گماشته است. و نیز اگر چه او از مال دنیا بهره زیادی نداشته است اما هرگز به مشركان مكه نیز محتاج نبوده است و این همان نكته‏ای است كه خصم در طی قصه‏پردازی، آن را جاسازی كرده است.

ابوهریره می‏گوید: خداوند با عزت و جلالت، جز چوپان و شبان را به پیامبری برنینگیخت. از آن حضرت سؤال شد شما چطور یا رسول‏الله؟ فرمود: «انا رعیتها لاهل مكهٔ بالقراریط‏»: من برای مردم مكه با دریافت قیراطهایی، چوپانی و شبانی كرده‏ام.» (۱۴)

«قراریط‏» را جمع قیراط دانسته‏اند و آن، اجزایی از درهم و دینار، و پول سیم و زر است كه با آن اشیای ناچیز و ارزان قیمت می‏خریدند. (۱۵) و به قولی: قیراط در بیشتر بلاد، نصف یك درهم است و در شام، یك بیست و چهارم. (۱۶)

و سویدبن سعید گفت: رسول‏الله هر گوسفند را به یك قیراط شبانی می‏كرد.! (۱۷) ابراهیم حربی گفت: قراریط نام جایی است در مكه زیرا قراریط به عنوان پول سیم و زر در میان عرب، شناخته شده نیست وانگهی در برخی احادیث آمده است كه آن حضرت فرمود: من برای خانواده‏ام به قیراطهایی شبانی كرده‏ام و عادتا هیچ فردی برای شبانی خانواده‏اش دستمزد نمی‏گیرد. در برخی احادیث‏به جای «قراریط‏» «اجیاد» آمده است و آن مؤید این است كه قراریط نام جایی است نه پول سیم و زر. و از سویی دیگر، عرب جایی به نام قراریط نمی‏شناسد پس قطعا مراد از آن واژه، پول زر و سیم است پس شبانی برای خانواده نبوده بلكه برای مردم مكه بوده است و مؤید آن روایت‏بخاری است كه: «كنت ارعاها ای الغنم علی قراریط لاهل مكه‏»: من گوسفندچرانی می‏كردم بر قیراطهایی برای مردم مكه. (۱۸)

ابن حجر، میان آن احادیث كه در برخی «بقراریط‏» و در بعض دیگر «علی قراریط‏» و در سومی «لاهل مكه‏» و در چهارمی «غنم اهلی‏» آمده است، به نحوی جمع كرده است. بدین بیان كه او برای خانواده‏اش بدون دستمزد و اجرت و برای دیگران با دریافت مزد و اجر، شبانی می‏كرده است! و مقتضای جمع ابن‏حجر آن است كه هر «نوع شبانی بی‏مزد و با دستمزد تحقق داشته است و چنین چیزی موقوف بر ثبوت نص و نقل در آن زمینه می‏باشد. (۱۹)

ابن جوزی می‏نویسد روایت‏شبانی محمدصلی الله علیه وآله برای مردم مكه را فقط بخاری از ابن‏هریره نقل كرده است و او در این باب منفرد است. و همان نكات مذكور درباره قراریط را آورده است. (۲۰)

استاد مرتضی عاملی می‏نویسد: مورخان نوشته‏اند: محمدصلی الله علیه وآله در بنی‏سعد، شبانی كرده است و برای خانواده خود نیز دامداری فرموده است و نوشته‏اند برای مردم مكه هم چوپانی كرده است و حدیث‏بخاری را شاهد آورده‏اند اما ما در صحت قصه تردید داریم چون بعید است پیامبر در برابر مزدی كه حتی پیرزنان بدان رغبت ندارند به شبانی بپردازد. اولا: یعقوبی، نص و روایتی صریح در نفی اجیر شدن آن حضرت در طول زندگانی، آورده است. ثانیا: متن روایات، كه حكایت از یك واقعه می‏كنند اختلال و تناقض دارند و همین، سبب شده كه علما در توجیه و تفسیر آن حادیث‏به دست و پا بیفتند و اگر سند آن حدیث‏های صحیح می‏بود می‏شد به آن توجیهات دل بست.

استاد عاملی، وجود واژه‏هایی علی قراریط، بقراریط، لاهلی، لاهل مكه و اجیاد را دلیل اختلال و تناقض متن حدیث دانسته است. (۲۱)

بیهقی در این جا به حدیث دیگری پرداخته است مشعر بر این كه رسول اكرم به امر اجیر شدن خود در جریان سفر شام اعتراف فرموده است.

«آجرت نفسی من خدیجهٔ سفرتین بقلوص‏»: (۲۲) در دو سفر، خودم را اجیر خدیجه كردم به یك شتر جوان. (۲۳)

این حدیث علاوه بر تعارضش با نقل یعقوبی مبنی بر نفی اجیری رسول‏الله برای احدی به طور مطلق، تاریخ بیش از یك سفر با سرمایه خدیجه را یادآوری نمی‏كند وانگهی در سند، ربیع‏بن بدر واقع است و دانشمندان رجالی او را به شدت محكوم كرده‏اند.

صاحب اثر : سید ابراهیم سید علوی

منبع : پایگاه اطلاع رسانی مهدویت

پی‏نوشتها:

- سعیدبن هبهٔ‏الله قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص ۱۰۶، چاپ نخست ۱۴۰۹ق مشهد.

- همان، ص‏۲۸۴.

- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج‏۱۶، ص‏۲۲۴. مؤسسهٔ الوفاء، بیروت.

- فضل‏بن حسن طبرسی، مجمع‏البیان،ج‏۵، ص‏۴۱، داراحیاء التراث العربی، ۱۳۷۹ق بیروت.

- بحارالانوار، ج‏۶، ص ۲۲۶.

- ابوجعفر محمدبن علی، كمال‏الدین و تمام النعمهٔ، ص‏۵۴۲، دارالكتب الاسلامیه، تهران، و درباره قصه شق صدر نك: آینه پژوهش، شماره دهم، مقاله نگارنده.

۷- بحارالانوار، ج‏۱۸، ص‏۱۸۴.

- همان، ص‏۱۹۴.

- محمدبن اسماعیل، صحیح بخاری، ج‏۳، ص ۱۱۵، داراحیاء التراث.

۰- نك: سوره قصص، آیه‏های ۲۳-۲۹ و ایضا: قصص الانبیاء ص ۱۴۸-۱۵۲.

۱- نك: سوره فرقان، آیه‏های ۷ و ۲۰.

۲- احمدبن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص‏۲۱، دار صادر، دار بیروت، ۱۳۷۹ق.

۳- تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص‏۱۱.

۴- بیهقی، دلائل النبوهٔ، ج‏۲، ص‏۶۵، دارالكتب العلمیه، بیروت.

۵- ابن ماجه قزوینی، سنن، ج‏۲، ص‏۷۲۷.

۶- همان، تعلیقه محقق كتاب.

۷- علی‏بن برهان‏الدین، السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۵.

۸- صحیح بخاری، ج‏۳، ص‏۱۱۵.

۹- السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۶.

۰- ابوالفرج عبدالرحمان ابن الجوزی، صفهٔ الصفوهٔ، ج‏۱، ص‏۲۳، حیدرآباد هند، ۱۳۸۸ق.

۱- جعفر مرتضی العاملی، الصحیح من سیرهٔ النبی الاعظم، ج‏۱، ص‏۱۰۸، چاپ نخست.

۲- دلائل النبوهٔ بیهقی، ج‏۱، ص‏۶۶.

۳- نك: مجم وسیط، ماده قلص.

۴- ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج‏۳، ص‏۲۴۰ و ۲۳۹.

۵- تاریخ یعقوبی، ج‏۲، ص‏۲۱.

۶- علی‏بن محمد صدوق، علل الشرایع، ص ۳۲، داراحیاء التراث، ۱۳۸۵ هق، نجف. و نك: بحارالانوار، ج‏۱۱، ص ۶۵ و سفینهٔ‏البحار، ج‏۲، ص‏۵۶۵.

۷- نك: محمد حسنین هیكل، حیاهٔ محمدصلی الله علیه وآله، ص‏۸۰، سال ۱۳۵۴، قاهره.

۸- السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۶.

۹- جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ج‏۱، قم، ۱۳۶۳; ص ۱۸۸; ناگفته نماند قسمت اخیر سخنان استاد فشرده نقل شد.

۰- بحارالانوار، ج‏۶۴، ص‏۱۱۷.

۱- السیرهٔ الحلبیهٔ، ج‏۱، ص‏۱۲۷.

۲- ابوالفضل قاضی یاض، الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج‏۱، ص‏۹۶، دارالفكر، بیروت.

۳- سید شریف رضی، نهج‏البلاغه، خطبه قاصعه ۱۹۲، صبحی صالح، بیروت.

فصلنامه مشكوهٔ شماره ۶۲-۶۵


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید