چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

۲۶دی ۱۳۵۷ ـ روزی که شاه رفت


شانزدهم ژانویه سال ۱۹۷۹ (در آن سال مصادف با ۲۶دی ماه ۱۳۵۷) و یک روز پس از رای مثبت سنا به نخست وزیری شاپور بختیار، همچنانکه انتظار می رفت شاه و بانویش ایران را به عزم «اسوان» در جنوب …

شانزدهم ژانویه سال ۱۹۷۹ (در آن سال مصادف با ۲۶دی ماه ۱۳۵۷) و یک روز پس از رای مثبت سنا به نخست وزیری شاپور بختیار، همچنانکه انتظار می رفت شاه و بانویش ایران را به عزم «اسوان» در جنوب مصر ترک کردند، رفتنی که بازگشت نداشت. شاه روز پیش از آن سه فرزند کوچکتر خودرا به آمریکا فرستاده بود. هلی کوپتر حامل شاه از نیاوران به مهرآباد توسط پنج هلی کوپتر نظامی اسکورت شده بود و این هلی کوپترها برای رسیدن به مقصد، از فراز ساختمان مقر وزارت دفاع ایران گذشتند! که در آنجا ژنرال هایزر درحال گفت و گو با ژنرالهای ایران بود و بنا به نوشته خود او در کتاب «ماموریت ایران» عبور این هلی کوپترهارا از محل برگزاری مذاکرات به چشم دید!. این تبادل نظرها روزها بود که در آنجا ادامه داشت!. شب پیش از خروج شاه، ژنرال قره باغی رئیس وقت ستاد مشترک نیروهای مسلح در مصاحبه ای اطمینان داده بود که ارتش کودتا نخواهد کرد!. باوجود این، در لحظه خارج شدن شاه، در فرودگاه مهرآباد چند فرمانده نظامی تلاش کردند که وی را از ترک وطن بازدارند که موفق نشدند.

از آن پس دوران آوارگی شاه تا پایان عمرادامه یافت. شاه مبتلا بسرطان از سال ۱۹۷۳، در دوران آوارگی در کشورهای مختلف و در سایه ترس از ترور و یا دستگیری و تحویل داده شدن به ایران برای محاکمه بسر می برد و سرانجام در تابستان ۱۳۵۹(۱۹۸۰ و در آستانه جنگ عراق با ایران) بر اثر همان بیماری در یک بیمارستان نظامی مصر درگذشت و در قاهره مدفون شد. در یک مورد، ورود شاه به نیویورک جهت درمان باعث تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری کارکنان آن و مآلا قطع کامل روابط دو کشورشد. با این قطع روابط و اعلام شدن آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و کنار رفتن مهدی بازرگان؛ قول و قرارهای خصوصی و محرمانه پیش از انقلاب به فنا رفت و دست آمریکا مستقیما از ایران کوتاه شد و ....

پیش از آخرین خروج شاه از وطن، رادیو مسکو گفته بود: ... و از آنجا که سران ارتش ایران موظف به اطاعت از تصمیمات یک ژنرال آمریکایی (ژنرال هایزر) شده اند که در تهران مستقر شده و تماس مستقیم با کاخ سفید واشنگتن و فرماندهان نیروهای سه گانه ایران دارد وقوع هرگونه تغییرات در ایران ـ عکس وضعیت ۲۸ امرداد ـ محتمل است. متعاقب این گفتار رادیو مسکو، در تهران یک سرهنگ آمریکایی «مرده» یافت شده بود که در آن روز معلوم نبود مقتول شده و یا اینکه خودکشی کرده بود!. روز پیش از آن نیز در شهر کرمان یک مقام آمریکایی به نام «مارتین برکویتس» کشته شده بود. در جریان انقلاب، حزب توده و گروههای کمونیست دیگر وسیعا فعال شده بودند.

سه روز پیش از رفتن شاه از تهران، در پاریس آیت الله خمینی برای اداره امور کشور شورای انقلاب اسلامی تشکیل داده بود و انتصاب شاپور بختیار را (که طبق نوشته ها؛ مورد قبول واشنگتن بود) غیر قانونی اعلام کرده بود. ۲۶ روز پس از رفتن شاه از ایران، انقلاب پیروز و پنجاه روز بعد از آن، رفراندوم تغییر نظام برگزار شد.

درباره تحولات سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ ایران پژوهش علمی به روش تحقیق در تطور تاریخ نشده است و آنچه که انتشار یافته همانا تفسیر گزارش های روز بوده است و گمان نمی رود که در آینده ای نزدیک حقایق (نه، نامه های مبهم اداری از طبقه بندی خارج شده) انتشار یابد زیرا که به باور رابرت فیتسجرالد (متولد ۱۹۱۰ ومتوفا در ۱۰۸۵) روزنامه نگار، محقق و شاعر بنام آمریکایی و مترجم آثار دوران کلاسیک از یونانی و لاتین به انگلیسی، روند قهقرا رفتن «تاریخ نگاری و روزنامه نگاری طبق اصول» ادامه خواهد داشت که یکی از مسائل بزرگ دوران معاصر است.

غلامحسین صالحیار سردبیر وقت روزنامه اطلاعات اندکی پس از خروج شاه از تهران این روزنامه را با این تیتر سراسری: «شاه رفت» که از پیش آماده شده بود منتشر ساخت و روزنامه تا ساعت هشت شب تجدید چاپ می شد و هر نسخه یک تومانی آن تا پنجاه تومان به فروش می رسید. در آن روز که هنوز ارتش، پلیس و ساواک به وضعیت سابق باقی بودند و دولت منصوب از سوی شاه قدرت را به دست داشت و بیم از آن بود (که در صورت شکست خوردن دولت شاپور بختیار) ارتش با کودتا زمام امور را به دست گیرد و شاه را باز گرداند، زدن چنین تیتری یک ریسک بزرگ بود و جرات، دلاوری و از جان گذشتگی زیاد لازم داشت. در آن زمان حسین شمس ایلی و علی باستانی دو معاون سردبیری اطلاعات بودند. علی باستانی کمتر از دو ماه پس از پیروزی انقلاب، از روزنامه اطلاعات اخراج شد و بعدا هم مدتی را در بازداشت گذرانید. وی پس از اخراج شدن از روزنامه اطلاعات، خود را خانه نشین ساخت و به روزنامه نگاری بازنگشت. علی باستانی از سال ۱۳۳۶ خورشیدی در روزنامه اطلاعات بکار نوشتن پرداخته بود و سالها معاون سردبیر بود. حسین شمس که به مدت ۱۴ سال معاون اول روزنامه اطلاعات بود در بهار ۱۳۵۹ همانند دیگر اعضای تحریریه از کار اخراج گردید ولی چند سال بعد به دنیای روزنامه نگاری باز گشت. وی یکی از روزنامه نگاران ماهر و حرفه ای وطن بشمار می آید.

در آن زمان در ایران هنوز کار حروفچینی به صورت سربی (لاینو تایپ) انجام می گرفت و تهیه حروف و قرار دادن آنها در قالب فولادین صفحه سازی و سپس زیر پرس قرار دادن و به صورت صفحه استوانه ای شکل فلزی در آوردن و به ماشین چاپ بستن وقت گیر بود و صالحیار که رفتن شاه را از چند روز پیش از آن پیش بینی کرده بود تهیه این تیتر فوق العاده درشت را به استاد عباس مژده بخش مدیر صفحات سفارش داده بود. صالحیار برای قبولاندن این تیتر به شورای دبیران روزنامه استدلال کرد که هدف از نوشتن این دو کلمه به این درشتی این است که نظامیان پایین دست اطمینان حاصل کنند که شاه باز نخواهد گشت و لذا با در نظر گرفتن عواقب کار، از تیراندازی به مردم خودداری کنند و هدف عمده او جلوگیری و دست کم کاهش قتل ایرانی به دست ایرانی است. باوجود این استدلال، وی برای جلوگیری از مخالفت احتمالی بعضی دبیران تحریریه مجبور شد نهیب بزند. این تیتر سبب شد که نظامیان از بازگشت شاه مایوس شوند و بیش از گذشته به انقلابیون به پیوندند. تصویر این صفحه و ترجمه و تفسیر تیتر آن در فصل «تاثیرگذاری رسانه ها» در تاریخ عمومی مطبوعات آمده است. سه روز پیش از رفتن شاه از تهران، در پاریس آیت الله خمینی برای اداره امور کشور شورای انقلاب اسلامی تشکیل داده بود و انتصاب شاپور بختیار را (که مورد قبول واشنگتن بود) غیر قانونی اعلام کرده بود. ۲۶ روز پس از رفتن شاه از ایران، انقلاب پیروز و پنجاه روز بعد رفراندوم تغییر نظام برگذار شد.

صالحیار ۱۹ آذر ۱۳۸۲ پس از ۲۴ سال خانه نشستن فوت شد بدون این که از این کار او که کاهش خونریزی و تخریب و کاستن از فاصله انقلاب تا پیروزی بود سخنی به میان آید، حتی پس از مرگش.