یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

کاسه ای زیر نیم کاسه است


کاسه ای زیر نیم کاسه است

نگاهی به مفهوم «انتخابات آزاد» در ادبیات اپوزیسیون جمهوری اسلامی

از آغازین روزهای شروع اختلاف های سیاسی در تاریخ انقلاب اسلامی که با فرو افتادن نقاب نفاق از چهره انقلابی نمایان و جدا شدن صف انقلابیون از موج سواران سیاسی رخ داد، انتخابات و نحوه برگزاری آن یکی از حوزه های رقابت و بازی های سیاسی و جناحی از یک سو و دشمنی با نظام نوپای اسلامی از سوی دیگر بود. با گذر زمان هر چه سیستم انتخاباتی نظام جمهوری اسلامی سازمان یافته تر می شد، ادبیات مخالفان نظام در این حوزه نیز گستاخ تر می گردید. به عنوان نمونه هر چند تفسیر نظارت شورای نگهبان به «نظارت استصوابی» در آغازین سال های دهه ۷۰ به دنبال آشکار شدن معضل ها و چالش های گوناگون در صحنه عملی برگزاری انتخابات و در راستای شفاف و کارآمد سازی سیستم انتخاباتی صورت گرفت، اما همان اقدام در دعواهای سیاسی و جناحی به وجه المصالحه هجمه به مهم ترین نهاد نظارتی کشور تبدیل شد. بدین ترتیب انتخابات به یکی از جدی ترین عرصه های چالش نظام با مخالفان بدل گردید و شعار و خواسته «انتخابات آزاد»، در کنار دیگر موضوعات مرتبط به ابزار مخالفان نظام مبدل گشت.

● پیشینه

دوم خرداد ۷۶ و آغاز دوران موسوم به «دوره اصلاحات» را می توان تجربه ای از حضور اپوزیسیون در ساختار قدرت برای یک نظام سیاسی دانست که سابقه کمی در تاریخ سیاست و قدرت دارد. در این مقطع کسانی به کلیدی ترین قوای کشور تکیه زدند که تجدیدنظر در اصول و مبانی نظام را در سر می پروراندند. این جریان، کوتاه ترین راه استحاله نظام را در تغییر سیستم انتخاباتی و نفوذ دادن عناصر خود به درون حاکمیت از مسیر قانونی و به ظاهر دموکراتیک جست وجو می نمودند. تلاش برای تغییر قانون انتخابات که یکی از موضوعات ماجرای موسوم به لوایح دوگانه بود، هم چنین درخواست تعویق زمان انتخابات مجلس هفتم و تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت تعدادی از اصلاح طلبان، تنها چند مورد از بحران هایی است که با موضوع انتخابات سازماندهی شد. این روند ادامه داشت و در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری خود را در قالب اقدام هایی مانند تأسیس «کمیته صیانت از آرا» در مقطع قبل از انتخابات و ادعای «تقلب» و به راه اندازی «شبه کودتای سبز» در مقطع بعد از انتخابات به اوج خود رسید. در این میان مخالفان نظام همواره از خواسته «انتخابات آزاد» و سالم سخن می گفتند و می گویند.

● و اما انتخابات آزاد...

این سابقه و آن مقدمه سؤالی جدی را به ذهن متبادر می سازد که انتخابات آزاد در ادبیات اصلاح طلبان، جریان سبز و دیگر مخالفان نظام چه معنایی را دنبال می کند؟ به عبارت دقیق تر کسانی که از انتخابات آزاد سخن می گویند به صورت عملیاتی خواهان تحقق چه شرایطی در ایران هستند؟ نگاهی به تعریف و توصیف های این جریان ها از انتخابات آزاد، از اهداف و نیات کسانی که پشت این مفهوم سنگر گرفته اند، به روشنی پرده برمی دارد:

۱) فضای باز سیاسی

در ادبیات اصلاح طلبان و جریان موسوم به سبز، نوعی تقسیم کار مشاهده می شود. در کنار ادبیات معتدل برخی از رهبران و سران به ظاهر موجه، ادبیات رهبران دون پایه و فعالین میدانی رادیکال تر است. برخی از رهبران و فعالین اصلاح طلب که با اتخاذ مواضع میانه، سعی می نمایند جریان منسوب به خودشان را در چارچوب و پای بند به نظام نشان دهند، در بحث انتخابات هم خواسته های به ظاهر معتدل تری مطرح می نمایند؛ به گونه ای که گویا تنها دغدغه آن ها ایجاد فضای باز سیاسی و رقابتی درون خانواده انقلاب است؟! به عنوان نمونه آقای «هاشمی رفسنجانی» که بحرانی عنوان کردن فضای کشور شیوه چندین ساله اوست، «برگزاری انتخابات آزاد با حضور واقعی تمامی جناح ها و گروه های دلسوز و معتقد به نظام و قانون اساسی» را، راه «خروج از اوضاع کنونی سیاسی کشور» عنوان می کند! «سیدمحمد خاتمی» هم با صراحت بیشتر، برای حضور در انتخابات از شروطی مانند: «آزادی زندانیان سیاسی»، «باز شدن فضای امنیتی» و نهایت «برگزاری آزاد انتخابات با حضور احزاب موجود» سخن می گوید.

۲) تغییر سبک زندگی

برخلاف امثال خاتمی و هاشمی، برخی از فعالین سیاسی اصلاح طلب صریح اللهجه تر هستند؛ چنان که «سیدمصطفی تاج زاده» عضو سازمان مجاهدین و حزب مشارکت و از متهمان حوادث پس از انتخابات، خواسته اصلاح طلبان را چیزی فراتر از حضور تمامی احزاب و جناح ها دانسته و انتخابات آزاد را «آزادی قلم، اندیشه و بیان» و حتی «سبک زندگی» معنا می کند، با این وصف انتخابات آزاد تنها یک خواسته سیاسی نیست بلکه به خواسته های فرهنگی و جامعه شناختی مانند تغییر سبک زندگی از نوع بومی و مذهبی فعلی به آن چه در پس ذهن اصلاح طلبان وجود دارد، تسری می یابد.

۳) نظارت نهادهای بین المللی

یکی دیگر از خواسته های اصلاح طلبان که هر از چند گاهی بر زبان برخی از فعالین سیاسی این طیف جاری می شود و آن را معادل انتخابات آزاد و مستقل می دانند، امکان نظارت بین المللی بر روند انتخابات در ایران است. این نگرش به لحاظ مبانی بسیار جدی است و در اصل، ریشه در روحیه انفعالی و تفکر وابسته اصلاح طلبان دارد که «آزادی» را بر «استقلال » مقدم برمی شمارند و دل در گرو حمایت و یاری نهادهای بین المللی دارند.

۴) بازگشت مخالفان

در نگاه بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد زمانی تحقق می یابد که امکان بازگشت مخالفان نظام جمهوری اسلامی فراهم گردد و تمامی «نیروهای حذف شده»، «صرف نظر از ایدئولوژی» و برنامه عملی شان، در عرصه رقابت انتخاباتی حضور یابند؛ این حذف شدگان اعم از منافقین و مارکسیست های دهه ۶۰ و سکولارها، لیبرال ها و فتنه گران دهه ۸۰ می باشند. تاج زاده در تکمیل این نوع نگاه می گوید: «اگر از من بپرسند آیا سکولارها هم حق دارند، می گویم ترکیه به عنوان یک مدل درست، دموکراسی را با اسلام سازگار کرد و الگوی عملی ارایه داد. در ایران هم باید به رقابت با سکولارها بپردازیم. انتخابات آزاد به این معنا نیست که ما و دوستان مان تأیید صلاحیت شویم و بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم.»

۵) تغییر قانون اساسی

همان طور که گفته شد، هر چه از ادبیات اصلاح طلبان به سمت ادبیات جریان سبز و دیگر جریان های اپوزیسیون حرکت می کنیم، خواسته ها شفاف تر می شود. در منشور بسیاری از مخالفان نظام، انتخابات آزاد در چارچوب قانون اساسی کنونی قابل تحقق نیست و از نظر آنان انتظار «انتخابات سالم و آزاد» و «بر طبل اجرای بدون تنازل قانون اساسی» کوبیدن با هم سازگار نمی باشند.

۶) آنارشیسم

هر چند اصطلاح لغوی «آنارشیسم» معنای کامل «هرج و مرج» را نمی دهد و در ادبیات، آکادمیک سیاسی بیش تر به معنای نبود تمرکز قدرت است، ولی کاربرد آنارشیسم به معنای هرج و مرج، غلط مصطلح و رایج است. در بحث خواسته انتخابات آزاد از سوی مخالفان نظام نیز شاهد نوعی مبنای آنارشیستی به معنای یاد شده هستیم. در این نگرش انتخابات آزاد یعنی «هر کس آزاد است به آن کسی که نظر و خواسته او را تأمین می کند، رأی دهد.» این نگرش کاملا غیرمنطقی است که تنها جنبه شعاری دارد و نتیجه عملی آن نوعی نابسامانی در نظام انتخاباتی کشور به وجود خواهد آورد.

۷) حذف ولایت فقیه از ساختار نظام

اما مهم ترین خواسته ای که نقطه مشترک تمامی مخالفان و معارضان به حساب می آید، حذف جوهره اصلی جمهوری اسلامی یعنی «ولایت فقیه» از ساختار نظام و قانون اساسی آن است و اگر این اتفاق روی دهد شاید با همین قانون اساسی هم کنار بیایند. برای همین است که در تحلیل و برداشت طیف های وسیعی از مخالفان نظام، آزادی انتخابات با ولایت فقیه ناسازگار است و بر این باورند که «اگر عمود خیمه نظام کنونی بیت ولی فقیه است، عمود خیمه نظام آینده (مطلوب) صندوق رأی و انتخابات آزاد است» و انتخابات آزاد، در چارچوب قانون اساسی و ولایت فقیه را ناممکن می انگارند. در نگرش این دسته از مخالفان نظام، «تا هنگامی که ولایت فقیه بر اراده مردم حاکم باشد، نه آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب و مطبوعات، حق آزادی اندیشه و بیان و تشکل و حق فرد در انتخاب زندگی خود و رعایت حقوق فرهنگ ها و اقوام مختلف و در یک کلام رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر و ملحقات آن تأمین می شوند و نه انتخابات آزاد عملی می گردد.» آن ها شرکت دادن اصلاح طلبان در انتخابات برای تصدی قوای مجریه و مقننه را تا زمانی که قوه قضائیه به طور مستقیم زیر نظر نهاد رهبری است، بی حاصل می دانند!

● نتیجه

با مروری بر ادبیات اصلاح طلبان، جریان سبز و دیگر جریان های مخالف نظام یک شعار و خواسته مشترک زیر عنوان «انتخابات آزاد و مستقل» دیده می شود که به ظاهر در لفظ مشترک و در معانی ناهم سو می نمایاند. اما واکاوی بیش تر این ادبیات، روشن می سازد که گفتارها و نوشتارهای به ظاهر متفاوت در معنای انتخابات آزاد، در باطن هدف واحدی را دنبال می کند و آن تغییر سیستم انتخاباتی ایران به عنوان هدف حداقلی و دگرگونی ساختار نظام به عنوان هدف نهایی است. در این معادله اظهارنظر معتدل امثال خاتمی که برای حضور اصلاح طلبان در انتخابات شروط تعیین می کند، با ادبیات رادیکال قلم به دستان آن سوی مرزها تکمیل و تأیید می گردد.

منابع در دفتر روزنامه موجود است.

فاطمه امیری رز