چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بُهلول و نان جو و سرکه!
این مَثَل حکایتی دارد، میگویند که روزی هارونالرشید بُهلول را نزد خود خواست تا با او گفتوگو کند و کمی سرگرم شود.
بهلول مردی بود که مانند دیوانگان زندگی میکرد. هرچه میخواست، میگفت و هرچه میخواست میکرد.
به این دلیل همه فکر میکردند، او دیوانه است و کاری به او نداشتند. امّا گفتههای او همه از روی عقل و دانایی بود.
وقتی بهلول به خدمت هارونالرشید رسید، هارون از او پرسید: بگو بدانم، حسابرسی در آن دنیا چگونه است؟
بهلول گفتیک ساج (ظرفی فلزی که برای نانپزی به کار میرود.) بیاورند و زیر آن، آتشی روشن کنند تا داغ شود.
بعد به هارون گفت: روی ساج بایست و یک به یک اموال و داراییات را نام ببر.
هارون روی آن ایستاد و گفت: تخت دارم، سلطنت دارم، مملکت دارم، خزانهای پُر زر دارم و... همه را باشتاب و تندی گفت؛ امّا ساج آن قدر داغ بود که هارون طاقت نیاورد همه را نام ببرد و پایین پرید. بهلول پا روی ساج گذاشت و گفت: بهلول، نان جو و سرکه! سپس از روی آن پایین آمد و به هارون گفت: وضع حساب آن دنیا هم به همین شکل است.
هنگامی که کسی بخواهد بگوید، مال و ثروتی ندارم تا غم این جهان و جهان دیگر را داشته باشم، یا به آنچه دارم قانع و راضی هستم، از این مثل استفاده میشود.
تهیه و تنظیم: منیرالسادات موسوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست