چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

سیمای خانواده و احکام آن در اسلام


سیمای خانواده و احکام آن در اسلام

تشکیل زندگی زناشوئی و تمایل بهم زیستی زن و مرد غریزه و کششی است که خداوند در تمام افراد بشر قرار داده است به این معنی که غریزه و علاقه به جنس مخالف چنانکه در جنس ذکور است, در جنس اناث نیز وجود دارد, بلکه طبق روایات و کارشناسی ائمه اطهارعلیهم السلام در جنس اناث شدیدتر است

تشکیل زندگی زناشوئی و تمایل بهم‏زیستی زن و مرد غریزه و کششی است که خداوند در تمام افراد بشر قرار داده است‏به این معنی که غریزه و علاقه به جنس مخالف چنانکه در جنس ذکور است، در جنس اناث نیز وجود دارد، بلکه طبق روایات و کارشناسی ائمه اطهارعلیهم السلام در جنس اناث شدیدتر است.

اصبغ بن نباته می‏گوید:

حضرت علی‏علیه السلام می‏فرمود: خداوند شهوت را ده جزء آفرید و نه جزء آن را در زنها و یک جزء آن را در مردان قرار داده و اگر نه این بود که خداوند به اندازه اجزاء شهوت آنها در آنان حیاء قرار داده است، برای هر مردی نه زن; خود را به او مرتبط می‏ساخت.

رمز و حکمت وجود این غریزه در انسان گذشته از آن که منشا توالد و تکثر نسل است و از این طریق نسل بشر امتداد می‏یابد، علت محدثه زندگی مشترک و مبقیه آن هم خواهد بود یعنی اگر زن و مرد فاقد غریزه جنسی و تمایل به جنس مخالف بودند، قطعا تن زیربار ازدواج و پی‏آمدهای آن نمی‏دادند و نسل بشر متکثر نمی‏شد پس غریزه بهانه ازدواج و تشکیل زندگی مشترک است و برای این که در ازدواج افراد انسانی اهداف عالیه‏ای در نظر است، خداوند گذشته از جعل غریزه که موجب تجاذب است، مودت و رحمت را هم مزید بر علت قرار داده است.

بیان قرآن در این رابطه این است که: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون‏» ..

«از دلائل و نشانه‏های بر علم و حکمت و قدرت خداوند این که از جنس و نوع و سنخ خود شما، برای شما جفتی آفرید تا مایه سکونت و آرامش شما گردد و پیوند مودت و رحمت را نیز وسیله تحکیم این وصلت قرار داد که البته در این فضل و رحمت آیات و نشانه‏هائی دال بر علم و قدرت و حکمت الهی برای اندیشمندان نهفته است‏» .

بدیهی است که زندگی مطلقا نیاز به آرامش و امنیت‏خاطر دارد و قرآن ازدواج را مایه و منشا این آرامش معرفی کرده و مودت و رحمت را رابط پایداری ازدواج دانسته است.

● مودت و رحمت در زوجیت همتا

هرچند مودت و رحمت‏به عنوان صفاآفرین میان زن و مرد از طرف خداوند عطا می‏گردد اما مطلق نیست، بلکه در زوج‏های مناسب و همتا و کفو عرضه می‏شود و لذا اسلام توصیه می‏کند که در تشکیل زندگی مشترک و مزدوج از جفت مناسب و همسر هم‏کفو انتخاب شود.

ناگفته نماند که در ازدواج انگیزه‏های مختلف و فراوانی برای زن و مرد وجود دارد انگیزه زیبائی; انگیزه شهرت خانوادگی; انگیزه ثروتمندی و دارائی آنها; انگیزه دینی و اخلاقی و منش خانوادگی.

تمامی این انگیزه‏ها برای زن و مرد هر دو مطرح است و هرکدام به اقتضای آنها پا در میان گذارده و به خواستگاری رفته و دعوت به زوجیت و همزیستی مشترک می‏نمایند و اجمالا انگیزه‏های نامشروع و نامعقولی نمی‏باشند اما نگرش ژرفا و عمیق اسلام که تمام جوانب زندگی و سرنوشت زن و مرد را در نظر می‏گیرد، گرایش به این انگیزه‏ها را تعدیل می‏کند و ضمن این که امام صادق علیه السلام می‏فرماید: «المراة الجمیلة تقطع البلغم‏» «زن زیبا خلط را از بدن دور می‏کند» . و حضرت رضا علیه السلام سلسله مراتب از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل کرده است که فرمود: «اطلبوا الخیر عند حسان الوجوه فان فعالهم احری ان یکون حسنا» . «خیر و خوبی را نزد خوبرویان جستجو کنید برای این که کارهای آنها سزاورتر است که زیبا باشد اما نباید تنها زیبائی و شهرت و مال‏داری انگیزه باشد» .

رسول خدا در یک خطابه‏ای در همین رابطه فرمود:

«ایها الناس ایاکم و خضراء الدمن قیل یا رسول الله و ما خضراء الدمن قال: المراة الحسناء فی منبت السؤء» .

ای مردم برحذر باشید و دوری کنید از خضراء دمن. گفته شد یا رسول الله خضراء دمن کدام است؟ فرمود: زن زیباروئی که در خاستگاه بد بوده باشد. یعنی زنی که زیبا و پری چهره و خوشکل است، اما دین و اخلاق خانوادگی ندارد و خانواده او نااصل باشند» .

و در رابطه با انگیزه شهرت‏طلبی و کسب عنوان; پیامبر فرمود: «من نکح امراة حلالا بمال حلال غیر انه اراد به فخرا و ریاء و سمعة لم یزده الله بذالک الا ذلا و هوانا»

«کسی که با زنی به‏طور مشروع با مال حلال ازدواج کند و منظور او از این ازدواج خودنمائی و ریاء و شهرت باشد، خداوند جز ذلت و خواری بر او نیافزاید» .

بنابراین هرچند انگیزه‏های مذکور در تشکیل خانواده نقش مهمی دارند، اما مهمتر از همه کفو بودن شرط است. امام صادق‏علیه السلام کفو بودن را اینگونه بیان می‏کند که: «الکفو ان یکون عفیفا و عنده یسار» . «همتائی عبارت از آن است که همسر پاکدامن و با حیاء و متمکن باشد» .

ظاهر این عبارت اطلاق دارد یعنی هم می‏تواند ملاک مرد ایده‏آل باشد و هم زن ایده‏آل. اما از این که در ذیل کلام یسار و تمکن مالی را جزء همتائی معرفی کرده است، قرینه‏ای است که ممکن است عنایت‏به معرفی مرد کفو داشته باشد، زیرا تمکن و قدرت مالی به مرد مربوط است چنان که برخی از فقهاء مانند شیخ مفید در مقنعه و شیخ طوسی در خلاف و مبسوط و ابن ادریس و علامه در تذکره از جمله کفو بودن، قدرت مرد بر نفقه را ذکر کرده و به همین روایت هم استناد کرده‏اند.

رسول خداصلی الله علیه وآله در باره زن و مرد هم‏کفو که با ازدواج می‏توانند مورد مودت و رحمت الهی قرار بگیرند، اینگونه بیان می‏کند.

در مورد مرد، دین و اخلاق را ملاک قرار داده و فرمود: «اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه. انکم الا تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر» .

«هرگاه کسی که از دین و اخلاق او راضی بودید، برای خواستگاری پیش شما آمد، دختر خود را به او بدهید که اگر اجابت نکنید فتنه و فساد بزرگی در زمین واقع می‏شود» .

و درباره زن همتای مرد دین‏دار و خلیق چنین فرمود: «ما استفاد امرء مسلم فائدءة بعد الاسلام افضل من زوجة مسلمة تسره اذا نظر الیها و تطعه اذا امرها و تحفظه اذا غاب عنها فی نفسه و ماله‏» .

«مرد مسلمان بعد از اسلام فائده بهتر و برتر از زوجه و همسر مسلمانی به دست نیاورده که هنگامی که او را می‏بیند وی را خوشحال و شاد گرداند و هنگامی که دستوری به او می‏دهد، اطاعت نماید و در غیاب او خود و مال وی را مراقبت و محافظت نماید» .

بنابراین مودت و رحمت و آرامش که هدیه الهی است، و در زندگی مشترک میان زن و مرد ضروری و لازم است، در صورتی عرضه می‏شود که اساس انگیزه گزینش همسر، انگیخته دین و اخلاق باشد البته جمال و عنوان و تمکن مالی خود مزید بر علت است، و بود آنها باعث تقویت روابط آنها خواهد شد اما نباید اصل و اساس انتخاب قرار بگیرد.

ابی شیبه اصفهانی فردی است معاصر حضرت باقر علیه السلام و از پیروان آن حضرت می‏باشد نامه‏ای می‏نویسد و از آن حضرت درباره ازدواج دخترهای خود استفسار می‏کند.

امام باقر علیه السلام در جواب او مرقوم داشت آنچه درباره دخترهای خود نوشته بودی، متوجه شدم اما تو هیچ‏گاه فردی را مطابق میل خود پیدا نمی‏کنی «فان رسول الله صلی الله علیه وآله قال: ذا جائکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه انکم الا تفعلوه تکن فتنة فی الارض و فساد کبیر».

«پیامبر خداعلیه السلام فرمود: هرگاه کسی که از دین و اخلاق او راضی بودید، برای خواستگاری آمد، به او زن بدهید که اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی زمین را فرا می‏گیرد» .

از این پرسش و پاسخ استفاده می‏شود که سائل دنبال همتای مالی و عنوانی و اندامی و حسبی بوده و امام در جواب او فرمود تو نمی‏توانی فردی را پیدا کنی که صددرصد دلبخواه و مطابق خواست تو باشد. و آنچه را تو داری و می‏خواهی داشته باشد، بلکه آنچه در کفو بودن مهم است، دین و اخلاق می‏باشد.

● خواستگاری و کیفیت آن

اولین گامی که در تشکیل زندگی مشترک و زوجیت‏برداشته می‏شود، خواستگاری و درخواست همزیستی و تزوج است. تمایل بهمزیستی میان دختر و پسر مشترک می‏باشد و هر دو پس از بلوغ و رشد جنسی علاقمند به تزوج می‏باشند.

سئوالی که در این رابطه مطرح است، آن است که چه کسی و از کدام طرف باید پیشقدم شود؟ زن و خانواده او که عرضه کننده هستند باید به سراغ مرد و خانواده او بروند و پیشنهاد ازدواج بدهند. یا این که پسر و خانواده او که قابل و پذیرای این پدیده می‏باشند؟ اگر این سئوال از شرع و قانون بشود، هیچ‏کدام تعیین تکلیف نکرده و آن را به عهده خود آنها و عرف و رسم محل واگذار کرده‏اند.

اما اگر از عرف و مردم پرسیده شود، در جوامع مختلف جز اندک مواردی اصولا خواستگاری و اقدام از ناحیه مرد و خانواده او بوده و هست در تاریخ اسلام تنها از «خدیجه کبری‏» علیها السلام خبر رسیده که با وجود ویژگیها و ارزشهایی که در وجود حضرت محمد بن عبدالله‏صلی الله علیه وآله سراغ داشت، خواستار ازدواج با او شد و در قبل از اسلام هم در میان خانواده‏های سرشناس و باشخصیت جامعه مانند شعیب پیامبرعلیه السلام بوده که به موسی‏علیه السلام پیشنهاد ازدواج با دختر خود را داد.

ابن قدامه از فقهاء حنبلی می‏گوید: «لا نعلم بین اهل العلم خلافا فی اباحة النظر الی المراة لمن اراد نکاحها» .

«در میان اهل علم سراغ ندارم کسی را که راجع به جواز نظر و نگاه به صورت زنی که می‏خواهد با او ازدواج کند مخالفت کرده باشد» .

بنابراین جواز دیدار پسر و دختری که بنای ازدواج دارند و می‏خواهند با یکدیگر وصلت نمایند، مورد اتفاق فقهاء شیعه و سنی می‏باشد و همگی به استناد سیره و سنت نبوی آن را جایز دانسته‏اند.

● متولی عقد ازدواج و قرارداد زندگی مشترک

گام دوم در راستای بنای خانواده و تشکیل زندگی مشترک مساله تصمیم‏گیری است که چه کسی اختیاردار این اقدام است و حرف اول را می‏زند؟

آیا تنها پدر یا پدر و مادر و یا فقط دختر یا پدر به اضافه دختر؟ اینها تصویراتی است که با توجه به مسائل حقوقی و ارتباطات نسبی و خانوادگی قابل طرح است و از نظر فقهاء مورد اختلاف است.

محقق در «شرایع‏» می‏گوید: «فهل تثبت ولایتهما علی البکر الرشیدة فیه روایات اظهرها سقوط الولایة عنها و ثبوت الولایة لنفسها فی الدائم والمنقطع‏».

«آیا ولایت پدر و جد پدری بر دختر باکره رشیده، ثابت است‏یا نه؟ در این رابطه روایاتی وجود دارد که روشن‏ترین یا قوی‏ترین آنها آن است که ولایت پدر و جد پدری از دختر باکره رشیده ساقط است و در عقد دائم و موقت ولایت و اختیار از آن خود دختر خواهد بود.

صاحب جواهر در نقد و بررسی عبارات شرایع می‏گوید: «ان المشهور نقلا و تحصیلا بین القدماء و المتاخرین سقوط الولایة عنها بل عن المرتضی فی الانتصار و الناصریات الاجماع علیه‏» .

«همانا شهرت نقلی و تحصیلی در میان قدما و متاخرین از فقهاء آن است که ولایت پدر و جد پدری از دختر باکره رشیده ساقط است‏بلکه از سید مرتضی در دو کتاب انتصار و ناصریات نقل شده است که او ادعای اجماع علماء امامیه را نموده است‏» .

در روایت موسی بن بکر از زراره، او از امام باقرعلیه السلام نقل کرده است که : «قال اذا کانت المراة مالکة امرها تبیع و تشتری و تعتق و تشهد و تعطی من مالها ما شائت فان امرها جائز تزوج ان شائت‏بغیر اذن ولیها .

«امام فرمود: در صورتی که زنی مالک کار خود بود، یعنی می‏فروشد و می‏خرد آزاد می‏کند و شهادت می‏دهد و از مال خود هرچقدر خواست می‏بخشد، همانا کارهای او مجاز می‏باشد اگر خواست می‏تواند بدون اذن ولی خود ازدواج نماید اما اگر چنان نبود، «بالغه رشیده‏» ; ازدواج او جز به اذن ولی او جایز نیست‏» .

در این روایت دختری را که قادر به انجام کارهای خود بوده و هوش و شعور وی به گونه‏ای متعارف است که از عهده خرید و فروش و انجام کارهای روزمره زندگی برمی‏آید، اختیار او دست‏خود وی می‏باشد. بنابراین در ازدواج طبق روایت و فتوای مشهور حرف اول را خود دختر و پسر جامع‏الشرائط می‏زنند.

سید هاشم بطحائی

پی‏نوشت‏ها:

۱) کتاب وافی: تالیف محمد محسن، مشهور به فیض کاشانی از انتشارات مکتبة امیرالمؤمنین اصفهان، ج‏۲۱، ص ۷۷.

۲) سوره روم: ۲۱.

۳) وسائل الشیعة: تالیف شخ حر عاملی از انتشارات اسلامیه تهران، ج‏۱۴، ص ۳۷.

۴) همان: ص ۲۹.

۵) وسائل الشیعة: ج‏۱۴، ص ۳۲.

۶) همان ماخذ: ج‏۱۴، ص ۵۲.

۷) جواهرالکلام، تالیف عالم بزرگوار شیخ محمد حسن نجفی: ج‏۳۰، ص ۱۰۳.

۸) وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی: ج‏۱۴، ص ۵۱.

۹) همان ماخذ: ص ۲۳.

۱۰) تهذیب الاحکام شیخ طوسی: ج‏۷، چاپ بیروت، ص ۳۵۴.

۱۱) مغنی ابن قدامه، تالیف عبدالله ابن قدامه: چاپ ریاض، ج‏۶، ص ۵۵۱ و ۵۵۲.

۱۲) شرایع الاسلام، تالیف جعفر بن حسن حلی معروف به علامه حلی چاپ نجف: ج‏۲، ص ۲۷۶.

۱۳) جواهرالکلام: ج‏۲۹، ص ۱۷۵.

۱۴) تهذیب الاحکام تالیف شیخ طوسی: چاپ بیروت، ج‏۷، ص ۳۴۰.

درسهایی ازمکتب اسلام-سال ۷۹-شماره۱۰



همچنین مشاهده کنید