سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
پرده بر تخته
نگاه سینمای ایران به مدرسه و ماجراهای مختلف آن نگاهی مهربان و همدلانه نیست. اگرچه از دیرباز نگاه غالب و رسمی رسانهها کوشیدهاند تا با چشمپوشی از کاستیهای نظام اداری آموزشی، مدرسه را به عنوان یک نهاد فرهنگساز با آموزههای دینی و انسانی رایج پیرامون اهمیت کسب علم پیوند بزنند ولی تجارب فیلمسازان که عمدتاً برخاسته از تجربه مستقیم تحصیل در نظام آموزشی سنتی آموزش و پرورش بوده است نمیتوانسته چنین کلیگوییهایی را بپذیرد و آگاهانه یا ناخواسته، مدرسه و کلاس درس را نیز بخشی از اینترنت هراسناکی میبیند که جامعه پیش روی معصومیت و اجبار کودکان رو به رشد بازگشوده است. در بسیاری از این آثار، مدرسه خود تمثیلی از جامعه نامتوازن است و حضور طیفهای مختلف بچهها کارکردی نمادین برای معرفی اقشار مختلف و خرده فرهنگهای حاضر در اجتماعی هفت رنگ دارد. در پارهای دیگر نیز جبر خشک و کوتاه فکری معلمان و انضباط تحمیلی محیط که عمدتاً از نظام سنتی آموزش و پرورش تا مقطع یکی دو دهه قبل متأثر است، موضوع اصلی یا دستکم موتور محرکه درام است. در مجموع، صرفنظر از فیلمهای تجاری که تصویری جز سرودهای شاد و حرکات موزون بچهها از مدرسه به دست نمیدهند. سینمای جدی ایران تا جایی که حافظه یاری میکند چندان با مدرسه و مناسبات تحصیل مهربان نبوده است.
● مدرسهای که میرفتیم (داریوش مهرجویی- ۱۳۵۹)
فیلمسازان صاحب سبک سینمای قبل از انقلاب اسلامی در پی تغییرات گستردهای که در سالهای پس از ۱۳۵۷ در عرصههای فرهنگ و اجتماع ایجاد شد، مدتی دچار سردرگمی و تشتت فکری برای خلق آثار جدید شدند و آثارشان در محدوده زمانی ۵۸ تا ۶۲ چندان ربطی به کارنامه کاری و فکریشان ندارد. مهرجویی هم که جزو مهمترین فیلمسازان دهه ۵۰ و از بانیان موج نوی فیلمسازی ایران به شمار میرفت، برای احتراز از بدفهمیها و انگهای سیاسی رایج، نخستین فیلم بلند پس از انقلابش را براساس قصه «حیاط پشتی مدرسه عدل آفاق» نوشته فریدون دوستدار ساخته که به عنوان کتابی در ژانر کودک و نوجوان توسط کانون پرورش فکری منتشر شده بود و میتوانست مانع از انتساب مهرجویی به نحلههای معترض فکری و اپوزیسیون سیاسی آن سالها شود. در عین حال فیلمی متأثر از جو غلیظ سیاسی زمان ساخت، ظرفیتهای نهفته قصه برای نمادهای سیاسی را بشدت پررنگ میکند و به طرح فاصله طبقاتی و مبارزه اقشار مختلف جامعه با نظام حاکم و طبقات همبستهاش میپردازد تا جایی که با قرار دادن آقای ناظم در لباس «شمر»، عملاً وجوه نمادین داستان را به شعارهای انقلاب اسلامی علیه سردمداران رژیم سابق پیوند میزند. در نهایت آنچه از «مدرسهای که میرفتیم» به یاد میماند- صرفنظر از ساختاری نه چندان مرتبط با دیگر آثار سازندهاش- هیچ ارتباطی با شور و شوق و هیجان مدرسه و شیطنتهای رایج و سرخوشی معصومانه بچههای مقطع ابتدایی ندارد.
● خانه دوست کجاست (عباس کیارستمی - ۱۳۶۵)
کیارستمی فیلمسازی را در سالهای دهه پنجاه در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد و در سالهایی که خطکشیهای فعلاً مرسوم - از قبیل فیلم برای کودک یا درباره کودک یا ... - محلی از اعراب نداشتند، کلاً فیلمسازی در جبهه سینمای کودک کانون با تمام تعریفهای خاص و چارچوبهای کلیشهایاش شناخته میشد. خانه دوست کجاست، برآیند تمام دوران کاری او در این نهاد فرهنگی و نقطه تلاقی دیدگاههای فردی (فکری - فلسفی) او در مقام یک هنرمند با تعاریف و انتظارات رایج از فیلمسازی برای کودکان است. اما صرفنظر از ارزشهای سینمایی و فکری اثر، «خانه دوست کجاست» خاطرهای تلخ و خشن از مدرسه و کلاس درس برجا میگذارد. کلاسی که در آن آموزش عملاً بهانهای برای عقدهگشایی معلم فرومایه و شکنجه کودک و تحقیر جسم و روح او به نام تنبیه میشود و در واقع همین جهنم مجسم، انگیزه قهرمان خردسال فیلم است تا برای جلوگیری از تنبیه دوباره دوستش به کوه و دشت بزند و حماسهای در رثای انسانیت و ارجگذاری به شخصیت والای انسانی بسراید.
کیارستمی نقد جانانهاش از فضای حاکم بر نظام آموزشی ابتدایی را چندی بعد با مستند تلخ و برانگیزاننده «مشق شب» به شکلی صریح و منسجم ارائه داد و گفته میشود که همین فیلم (که نمایش عمومی محدودی داشت) از عوامل مؤثر در تجدیدنظر سیاستگذاران عرصه آموزش و پرورش و بازخوانی و ترمیم نظام درسی رایج است.
● صبح روز بعد (کیومرث پوراحمد ۱۳۷۱)
انعکاس دیدگاه منتقدانه امثال کیارستمی در نگاه طناز کیومرث پوراحمد و در ترکیب با مؤلفههای دلچسب «قصههای مجید» باعث میشود که انتقاد از انضباط جابرانه حاکم بر مدارس پیش از انقلاب ایران شکلی مؤثرتر بگیرد. در واقع قالب انتخابی پور احمد یعنی فیلم سینمایی با امکانات و شخصیتهای تثبیتشده یک سریال محبوب و مردمی موجب شد که طیفی عظیم و چند ده میلیونی مردم، بیننده فیلم و دریافتکننده پیام مستتر در آن باشند.
گو اینکه هوشیاری پوراحمد در تلفیق ترس و طنز موجب کاراتر شدن لبه تیز انتقادی پیام و تأثیرگذاری بیشتر آن گردیده است. ترس مجید از نمره کم، ناظم، امتحان و ... ضمن آنکه با تکرار تجربهای همگانی موجبات همذاتپنداری بیشتر مخاطب با اثر را فراهم کرده است، در عین حال به دلیل آشنایی بیننده با شخصیت باهوش و پرانرژی و با استعداد او مهر تأییدی است بر ناکارآمدی سیستم خشک و ظالم آموزشی که جایی برای استعدادهایی از جنس مجید تعریف نکرده و صرفاً در کار تولید کارخانهای کوتولههای متوسط است.
«صبح روز بعد» مثل «شرم» و «نان و شعر» - دو فیلم سینمایی دیگری که پوراحمد با مصالح سریال قصههای مجید ساخت در اکران سینمایی چندان دیده نشد ولی در پخش تلویزیونی انعکاسی وسیع داشت. ضمن اینکه پوراحمد در اپیزودهای دیگر سریال به نقش مدرسه و معلمهای با انگیزه به عنوان تنها مفر کودکان اقشار ضعیف اقتصادی اشارهای در خور کرده و نگاه عمومی مخاطب به درس و مدرسه در این مجموعه فرصت تعدیل مییابد.
● دبیرستان - پرنده کوچک خوشبختی (۱۳۶۵)
فارغ از نقش مدرسه، سینمای ایران به پیروی از فرهنگ عمومی رایج در کشور برای معلم اعتباری در خور قائل است، علیالخصوص در سینمای تجاری که مخاطب آن الزاماً نه کودکان که بیشتر، کل خانواده و اقشار جوان مد نظرند. اکبر صادقی و پوران درخشنده در موفقترین آثار کارنامه سینمایی خود که هر دو از قالب ملودرام سود میبرند، معلم را به عنوان شخصیتی تأثیرگذار و نامی کودک نوجوان قصه معرفی میکنند که به جنگ شرایط حاکم میروند و تا مرز زیر پا گذاشتن خود (اعتبار کاری یا حتی زندگی) با شخصیتهای منفی داستان درگیر میشوند.
اگر معلم تازه از دام اعتیاد جسته «دبیرستان» برای نجات شاگردان جوانش از چنگ دلالان هروئین، هیبتی سوپرمنی پیدا میکند و البته در این راه گوشه چشمی هم به سرنوشت خواهر بزرگتر یکی از آنان دارد، ولی معلم مدرسه ناشنوایان «پرنده کوچک خوشبختی» آشکارا دغدغه سهیم شدن در سرنوشت شاگرد خردسالش را دارد و میکوشد کانون نابسامان خانوادگی او را با حضور خود ترمیم کند. البته باز در هر دو فیلم، مدرسه تا قبل از حضور شخصیت کاریزماتیک «معلم» دامگاهی ترسیم شده است که بیرحمانه شخصیت و جسم کودک نوجوان را خرد میکند و بیش از آنکه عزیمتگاه تعالی و رستگاری باشد، کانون درد و توهین و گرفتاری است.
باید دید در سالهای بعد فیلمسازان جوانی که تجربه تحصیل در نظام متحول شده آموزشی را داشتهاند، چگونه تصویری از مدرسه و کلاس درس در آثارشان ایجاد میکنند.
پیمان شوقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست