شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

شاعرانگی زبان شاعرانه


شاعرانگی زبان شاعرانه

سرپیچی از قاعده های زبانی, شعر وجود نخواهد داشت موكاروفسكی

زبان چیست؟ شعر و زبان چه رابطه ای با همدیگر دارند؟ زبان شاعرانه چیست؟ آیا شاعرانگی زبان، نهفته در زبان است یا خلق می شود؟ این سئوالات و پرسش هایی از این دست احتمالاً دغدغه ذهنی مخاطب عام نیست. چرا كه مخاطب عام در شعر دنبال چیز دیگری است. او نهایتاً به دنبال این است كه بازتاب حس های شكل گرفته را در قالب شعر ببیند. از نظر مخاطب عام شعر ظرفی است برای ریختن انبوهی از حس های همسو در آن. شعر در این روایت بیان موجودات است.

اما آیا شعر (عجالتاً به عنوان متنی متفاوت از غیرشعر) هستی اش را مدیون پاسخگویی به این نیاز است. آیا شعر نیازی را از بین می برد یا نیاز ایجاد می كند؟ اگر در مقابل سئوالات ابتدایی این متن، به طرح تلقی مخاطب عام شعر پرداخته شد به این دلیل است كه می توان بین این نیازها و رهیافت های برخی از جریان های شعری دهه اخیر ارتباطی برقرار كرد. بحث درباره نیازی كه مخاطب عام انتظار دارد شعر به آن پاسخ دهد، شعر را در تعریفی محصور می كند كه به نظم بخشیدن به بی نظمی های جهان می انجامد. این تفسیر از شعر ما را به همان مفهومی می رساند كه مخاطب عام آن را «خیالی» بودن شعر می داند. اكثریت جامعه شعر را بیان شاعرانه واقعیت ها می دانند. اینجا است كه زبان شاعرانه مسئله ای غیرواقعی قلمداد می شود. اتفاقاً این تعریف با وجود فقر تئوریكش می تواند منطبق با تلقی مترقی از شعر امروز باشد كه ریشه در تاریخ شعر و زبان دارد. وقتی از نظر مخاطب عام شعر و بیان شاعرانه (=خیالی؟) واقعیات است می توان به این نتیجه رسید كه شعر فقط بازتاب نمودها نیست. اگر دریافت ما از واقعیت، دكارتی باشد آن وقت باید به مخاطب عام حق داد كه شعر را سرگرمی و یا حداكثر مسكن بداند! اما آیا خیال چون هست ریشه در واقعیت ندارد؟ آیا خیال شكل در زبان خلق نشده واقعیت نیست؟مرز میان خیال و واقعیت چیست؟ از فرض درست دریافت مخاطب عام از شعر با تامل در مفاهیم سه گانه شعر، زبان و واقعیت می توان به نتیجه ای متفاوت رسید.شعر امروز را به خاطر رفتار متفاوت با زبان، تصنعی، ناشاعرانه و دور از مخاطب می دانند؟ اندیشه ای كه با دلایل متناقض با فرض های درست مخاطب عام می كوشد بهت زدگی گاه و بی گاه آنها را به سمت نتیجه نادرست خود هدایت كند. با این مقدمه می توان به سئوال اساسی این متن بازگشت. زبان شاعرانه چیست؟شعر علیه نظم جهان زبانی عمل می كند و عملاً نمی تواند به نظم بخشی جهان واقعی بیرون متن بپیوندد. از این رو شورش علیه نرم های زبانی از ویژگی های اصلی شعر است. شعر اگر بخواهد از نرم های زبانی برای بیان واقعیات استفاده كند حتی مقبول كسانی كه فكر می كنند شعر این گونه عمل می كند نیز نمی افتد. بیت مشهور حافظ را در نظر بگیرید: آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا. مطمئناً جاودانگی بلاتردید حافظ در تاریخ شعر فارسی به خاطر ابیاتی نظیر مثال ذكر شده نیست. چه مخاطبان عام نیز هر از چند گاهی در گفت وگوهای روزمره از بیت هایی مثل این برای بیان «مقصود» بهره می گیرند اما كمتر پیش می آید كه چنین بیتی را به اندوخته شعری حافظ نسبت دهند. در مقابل زبان كه حیاتش را مرهون سویه شاعرانگی و نه ابزاری خود است در شعرهای متفاوت علیه نظم خود رفتار می كند. یعنی شعر با خلق بی نظمی در زبان بر گستره اش می افزاید.یدالله رویایی در كتاب «هفتاد سنگ قبر» چنین شعری دارد. مادر كه می میرد / دیگر نمی میرد. ژان لوك گدار فیلمساز فرانسوی هم در یكی از فیلم هایش دیالوگ شاعرانه ای (نه شعر) دارد با این مضمون كه: امتیاز آدم مرده چیه؟ / این كه دیگه نمی میره. ارزش شاعرانگی هر دوی این نمونه ها وابسته به تفاوت نظم زبانی آنها با نظم متعارف است. آنچه شعر رویایی را از دیالوگ شاعرانه گدار متمایز می كند ایجازی است كه در شعرش است. در شعر رویایی جاودانگی و اندوه و حسرت و مجموعه ای دیگر از واقعیت ها در كمترین كلمات خلق شده است. مرگ اگرچه در حافظه تاریخی اش در زبان فارسی زندگی دیگری را در درونش دارد اما باز هم تمام شدن را می رساند. اما وقتی رویایی در شگردی زبانی و درباره اندوه از دست دادن مادر جاودانگی را خلق می كند حاصل كار خود را در بند معنایی خاص محصور نمی كند. شعر رویایی یك گام از دیالوگ گدار جلوتر است و هر دوی اینها از نرم زبانی فراروی كرده اند. شعر هیچ گاه نمی تواند صرفاً از نظم زبان استفاده كند. استفاده شعر از این نظم فقط برای ایجاد بی نظمی است. شعر متن غیر است. متنی غیر از چیزی كه از نظم موجود در زبان برای بیان استفاده می كند. شعر متفاوت ایران را به دلیل رفتار متفاوت با زبان به زبان محوری متهم می كنند. در حالی كه شعر امروز باید از این اتهام به عنوان نقطه قوت خود استقبال كند. چرا كه در این حالت به اصل خود باز خواهد گشت و آنگونه می شود كه شعرهای برجسته تاریخ بوده اند. شعر در سویه شاعرانگی زبان خلق می شود و چون واقعیتی جدید را خلق می كند در نگاهی ساده انگارانه خیالی به نظر می رسد. شاعرانگی زبان علیه وجه استعمالی زبان شعر را می آفریند.

مجتبی پورمحسن



همچنین مشاهده کنید