پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

مرخصی زندانیان «حق» یا «امتیاز»


مرخصی زندانیان «حق» یا «امتیاز»

ارتباط زندانیان با جهان خارج از موضوعاتی است كه بسیار مورد توجه فعالان حقوق بشر و كارشناسان امور تربیتی و روانشناسی و جامعه شناسی است مصادیق و موضوعات ارتباط با جهان خارج عبارتند از ملاقات, مرخصی اقامت موقت زندانی در منزل خود , تلفن, مكاتبه و نامه نگاری, استفاده از روزنامه, رادیو و تلویزیون و كتاب

ارتباط زندانیان با جهان خارج از موضوعاتی است كه بسیار مورد توجه فعالان حقوق بشر و كارشناسان امور تربیتی و روانشناسی و جامعه شناسی است.مصادیق و موضوعات ارتباط با جهان خارج عبارتند از ملاقات، مرخصی (اقامت موقت زندانی در منزل خود)، تلفن، مكاتبه و نامه نگاری، استفاده از روزنامه، رادیو و تلویزیون و كتاب. «در برخی كشورها مانند زندان تیهار در دهلی نو، به زندانیان اجازه استفاده از اینترنت و پست الكترونیك نیز داده می شود.» همچنین در برخی كشورها اجازه ملاقات با حقوقدانان و سازمان های غیردولتی و ناظران حقوق بشر با زندانی را می دهند. بند ۸۱ قواعد حداقل استاندارد برای رفتار با زندانیان نیز درباره امكان دسترسی سازمان های غیردولتی به زندان و زندانی و مشورت زندانی با آنها درباره آینده خویش است. اما گفتار امروز در زمینه ارتباط زندانی با جهان خارج عمدتاً متمركز بر مسئله ملاقات و مرخصی زندانی است.درباره وضعیت ارتباط زندانی با جهان خارج باید به یك مسئله بنیادی تر فلسفی و كلامی پرداخت كه بدون آن، پرداختن به مقولات یاد شده عبث خواهد بود. هر چند از دیدگاه حقوقدانان محتمل است بحث حق یا امتیاز بودن ارتباط با جهان خارج بدیهی تلقی شود اما آنچه خواهد آمد در جامعه ما و برخی دیگر از جوامع جهان سوم و حتی در میان افرادی از زندانبان ها در جوامع پیشرفته و دموكراتیك به عنوان یك مسئله یا عقیده وجود دارد.

●مسئله

مسئله پژوهش از طریق تجربه و برخورد با واقعیت و مشاهده و مطالعه در ذهن انسان پرورش می یابد. مسئله این گفتار حاصل یك كشمكش در ایام زندان است. هنگامی كه مواردی مانند قطع ملاقات، قطع تلفن ممانعت از ورود كتاب ها و نشریات مجاز و یا نزاع بر سر امتناع از پوشیدن لباس زندان و موارد دیگر پیش آمد، مدیریت زندان اعمال این محدودیت ها را قانونی و الزامی می پنداشت. هنگامی كه با منطق قانون به احتجاج رفته و با استناد به مواد آیین نامه زندان نشان دادم كه محدودیت ها و توقعات آنان خلاف مقررات خودشان است رئیس زندان نخست باور نمی كرد ولی توجیه دیگری را برگزید و پاسخ داد آنچه در آیین نامه زندان آمده یك امتیاز است نه حق و زندان می تواند این امتیاز را برای زندانی به عنوان پاداش یا هر دلیل دیگری اعطا كند و می تواند دریغ ورزد.

ما مكلف نیستیم كه این خدمات و فرصت ها را به شما بدهیم. اگر دلخواه بود می دهیم و اگر نخواستیم نمی دهیم. متقابلاً من هم استدلال هایی مبنی بر این كه اینها برای زندانی حق است نه امتیاز؛ ارائه كردم.

● پایه نظری

در اندیشه های فلسفی مدرن میان (حق و خیر)، (حق و تكلیف)تمایز نهاده اند. ریشه این تمایزگذاری ها به اختلاف دو مكتب فایده گرا و مكتب كانتی باز می گردد.مبنا و اصل پایه ای مكتب اصالت فایده Utilitarianism به حداكثر رسانیدن رفاه عمومی یا فایده برای شهروندان است. این مكتب با انتقادات جدی و سختی مواجه گردیده است. از جمله بزرگترین منتقدان آن كانت است كه استدلال می كند فایده و مطلوبیت نمی توانند مبنای مقررات را تشكیل دهند. كانت میان حق و خیر تمایز قائل می شود یعنی میان چارچوبی از حقوق بنیادین و مفاهیم خیر برای مردم. كانتی ها حق را بر خیر مقدم می شمارند یعنی اولاً نمی توان حقوق فردی را فدای خیر همگانی كرد. دوم اینكه نمی توان اصول عدالت كه این حقوق را مشخص می كنند بر مبنای یك تصور خاص از زندگی، مطلوب و مجاز دانست. بنابراین هدف به حداكثر رسانیدن رفاه عمومی یا خیر همگانی نیست بلكه ایجاد چارچوبی است كه افراد و گروه ها در آن بتوانند هدف ها و ارزش های خویش را به گونه ای برگزینند كه با آزادی دیگران منافاتی نداشته باشد. بنابراین قانون مبتنی بر حق و قانون مبتنی بر فایده پیامدهای متفاوتی دارند و در دنیای امروز قانون مبتنی بر حق پیشی گرفته است و نگاه فایده گرایانه كه طبق آن می توان مقررات زندان را برای زندانیان «امتیاز» تلقی كرد نه «حق» نگاهی قدیمی و منسوخ شده است. بنابراین هیچ عاملی نمی تواند حق را سلب كند. مرخصی و ملاقات زندانی یك حق است و فقط در صورتی كه سبب تزاحم حقوق گردد موقتاً ساقط می شود. برای مثال اگر مرخصی یك تبهكار سبب تزاحم با حقوق دیگران شود و خطر و آسیبی را متوجه دیگران سازد می توان جلوی آن را گرفت.

●فلسفه مجازات

این مسئله كه آیا آنچه برای زندانیان در آیین نامه ها و مقررات منظور شده «حق» است یا «امتیاز» به مسئله بنیادی تری در فلسفه زندان و مجازات بازمی گردد. برخی گفته اند و می گویند كه مگر زندان هتل است. هنگامی كه شما مصوبه اولین كنگره «مجازات مجرمین و جلوگیری از جنایت» سازمان ملل متحد در ژنو به سال ۱۹۵۵ را می خوانید بی درنگ برای خودتان نیز این پرسش مطرح می شود كه اگر زندانی به موجب ارتكاب جرم، قتل یا سایر جرایم جنحه ای و جنایی و مالی زندانی باشد چرا این همه تاكید بر رعایت بهترین شرایط در خصوص غذا، لباس، نور، امكانات تفریحی و ورزشی و كتابخانه و روزنامه و بهداشت و درمان و نظافت و ده ها خدمات رایگان دیگر به عمل می آید و مدیریت زندان موظف و مكلف به رعایت آنها می شود؟ واقعاً مگر زندان هتل است كه شرایط پیش بینی شده در مصوبه سازمان ملل و حتی به طور نسبی در آیین نامه سازمان زندان ها اگر تحقق یابد بر زندگی در هتل نیز مزیت دارد. این مجازات است یا پاداش؟ پاسخ این پرسش در جوف فلسفه مجازات نهفته است. در جامعه سنتی، حقوق كلاسیك مبنی بر مجازات تنبیهی بود یعنی هدف از آن به گفته دوركیم تحمیل نوعی درد یا نقص بر مجرم و آسیب رساندن به متخلف از لحاظ ثروت، حیات یا آزادی اوست. اما در جامعه مدرن حقوق ترمیمی حاكم است. منظور از آن ترمیم دوباره امور و بازگرداندن روابط به هم خورده به حالت عادی و احیای مجرم یا بازسازی اوست. در جامعه مدرن، هدف اصلی از زندانی كردن عبارت از بازدارندگی یا از توان انداختن به معنی دوركردن مجرم از جامعه است. به عبارت دیگر فردی را كه باعث تهدید، آزار یا خطر برای جامعه است به جای حذف كردن از جامعه دور كرده و در محوطه ای نگهداری می كنند كه نتواند آسیبی به شهروندان رسانیده و امنیت آنان را به خطر افكند. از آنجا كه نظریه مجرم یا جانی بالفطره را علم جدید مردود می داند برنامه ریزی برای بازپروری یا احیای مجدد فرد مجرم در دستور كار قرار می گیرد كه هر فردی كه بتواند دوباره به جامعه بازگردد، اقدام انسانی ارزشمندی انجام شده است زیرا برخی از مجرمین خود قربانی شبكه ای از علل و عوامل خانوادگی، اجتماعی، روانی یا حتی فیزیولوژیك هستند كه در اختیار خودشان نبوده است و هر یك از ما ممكن بود یا ممكن است یكی از این قربانیان باشیم آیا در آن صورت می پسندیم كه با ما به صورت حذفی و رنج آور و زجرآور رفتار شود. طبق حقوق تنبیهی، زندانی باید مجازات شود، رنج و زجر بكشد تا پاك شود. با این دیدگاه آنچه در مصوبه سازمان ملل یا آئین نامه سازمان ها آمده است نوعی امتیاز است كه به زندانی داده می شود اما با دیدگاه حقوق ترمیمی این حق زندانی است و در اصل ۵۷ مصوبه سازمان ملل آمده است: «زندانی كردن و دیگر اقداماتی كه فرد خلافكار را از تماس با دنیای بیرون محروم می سازد و همین كه حق تصمیم گیری را از فرد سلب كرده و او را از آزاری محروم می سازد دردآور است بنابراین سیستم زندان نباید جز در موارد جداسازی موجه (تفكیك و طبقه بندی زندانیان) یا تامین نظم، دشواری شرایط موجود را افزایش دهد» و در اصل ۵۸ ادامه می دهد: «هدف و دلیل محكوم كردن فرد به زندان یا اقدامی مشابه در محروم سازی از آزادی، در نهایت محافظت جامعه از جنایت است. این منظور فقط در صورتی حاصل می گردد كه مدت نگهداری فرد در زندان تا حد امكان مصروف آن شود كه این امر را تضمین نماید كه فرد خلافكار در هنگام بازگشت به جامعه نه تنها می خواهد بلكه همچنین می تواند با رعایت قانون، زندگی خویش را اداره كند» از منظر حقوق تنبیهی اساساً حقی وجود ندارد كه سخن از استیفای آن رود اما روح قوانین عصر مدرن از جمله در نظام حقوقی كنونی ایران حقوق ترمیمی است و هدف از مجازات احیای اوست. البته پاره ای قوانین متناقض در مجموعه قوانین ایران وجود دارند. در عین حال امروزه مجرم در فلسفه مجازات و زندان همانند یك بیمار است كه او را نمی كشند بلكه درمان می كنند حتی اگر بیماری او جذام و مسری و لاعلاج باشد تمام نیازمندی های یك زندگی را برای وی تامین كرده و تیمار و مراقبت می نمایند.

● ارتباط با جهان خارج

با نگرش فوق آیا منع ملاقات و مرخصی و كاربرد آن به عنوان مجازات و به عبارت دیگر ایزولاسیون فرد او را اصلاح می كند یا از حیث روانی دچار اختلال می سازد؟ ایزولاسیون منشاء توهم زایی است. فردی كه ارتباط فعال با جهان خارج نداشته باشد و مواد و انگیزه های واقعی تفكر روزمره برای او پدید نیاید خود و ذهنیات خویش را دستمایه تفكر می كند و گاهی اموری ذهنی و غیرواقعی را واقعی می پندارد. ایزولاسیون همچنین سبب افسردگی مزمن فرد می شود كه آثار طولانی مدتی بر روح و روان او بر جای می گذارد و این با آنچه بر درگاه زندان و عنوان آیین نامه نوشته اند: «سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی كشور» در تعارض است. البته موارد خاص و استثنایی را نمی توان به صورت قاعده در آورد. برای مثال افرادی كه شدیداً درونگرا هستند و آرامش خویش را در تنهایی تامین می كنند و یا زندانیان اندك شماری كه دارای انگیزه های سیاسی و اعتقادی محكم هستند. در شرایطی كه رفتارهای خشن علیه زندانیانی كه شناخته شده اند می تواند پیامدهای گسترده ای داشته باشد، استفاده از روش نگهداری انفرادی و یا حبس در زندان بسته می تواند موجب افسردگی و فرسایش روحی كه ویرانگرتر از فرسایش جسمانی است، گردد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.