دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

مهدی فخیم زاده


مهدی فخیم زاده

فخیم زاده با ۶۴ سال سن و ۳۴ سال فعالیت هنری همچنان از چهره های مورد توجه مخاطبان ایرانی است و تماشاگران خاطرات زیادی از آثار او در ذهن دارند

«مهدی فخیم زاده» آدم جذابی برای تماشاگران سینما و بینندگان تلویزیون است. شاید كمتر كسی باشد كه این بازیگر وكارگردان سینما و تلویزیون را نشناسد.

فخیم زاده با ۶۴ سال سن و ۳۴ سال فعالیت هنری همچنان از چهره های مورد توجه مخاطبان ایرانی است و تماشاگران خاطرات زیادی از آثار او در ذهن دارند، از شخصیت حسن مطرب فیلم «تشریفات» گرفته تا نمكی «مسافران مهتاب» و اصغر كپك «خواب و بیدار». او در حوزه كارگردانی نیز صاحب آثار شاخص و پر فروشی همچون همسر، خواستگاری، شتابزده و... بوده و سریال هایی مانند ولایت عشق، تنهاترین سردار، حس سوم و ... هست.

این سریال نسخه كامل فیلمی به همین نام- نمایش داده شده در سال ۸۳- است و در ادامه توجه او به افراد مبتلا به بیماری های روانی در كارهای مختلف، ساخته شده است، اما این بار نگاه او متفاوت است.

هم نفس داستان زندگی مرد و زنی است كه به بیماری روانی مبتلا هستند اما آنچه آنها را رنج می دهد مزاحمت اطرافیان است نه خود بیماری. با مهدی فخیم زاده در پارك ارم قرار مصاحبه گذاشتیم، در شرایطی كه برخلاف آثار حادثه ای اخیرش همه چیز آرام بود، دستگاه های بازی خاموش بودند، باران می بارید، تصویر برداری سریال جدید ش «بی صدا» ساعاتی تعطیل شده بود و این گفت وگو زیر سقف یك خودروی پارك شده شكل گرفت.

● آقای فخیم زاده، همانطور كه می دانید در اواسط دهه هفتاد موجی به نام «فیلم سریال» در سینما و تلویزیون به راه افتاده بود، اما این موج خیلی زود فرونشست، حالا به نظر می رسد با نمایش فیلم «هم نفس» سال گذشته در سینما و سریال آن در تلویزیون شاهد این اتفاق هستیم. شما خودتان در این باره چه نظری دارید، آیا این روش را می پسندید؟

▪ من در همان زمان كه «فیلم سریال» های متعددی در سینما و تلویزیون تولید شد و به نمایش درآمد، موافق این قضیه نبودم، حتی پیشنهادهایی از این دست را هم رد می كردم. یعنی معتقد بودم كه نمی شود یك فیلم را به شكل سریال پخش كرد، همانطوری كه وقتی سریال هایی را هم ساختم، پیشنهاد تولید یك فیلم سینمایی از هر كدام آنها را نپذیرفتم.

درباره ولایت عشق، خواب و بیداری، حس سوم و حتی همین بی صدا هم پیشنهاد هایی كه می شد قبول نكردم. علتش هم این است كه وقتی من یك قصه را برای زمان مشخصی تعبیه می كنم، از همان ابتدا برای همین زمان مثلاً ۱۰۰ دقیقه تعبیه می كنم و نمی شود این ۱۰۰ دقیقه را ۳۰۰ دقیقه كرد و آن را كش داد. یا اگر قصه ای مانند «ولایت عشق» را كه برای هزار دقیقه طراحی شده نمی شود به یك دهم تقلیل داد. بنابراین از آنجا كه برای ریتم، تمپو، چگونگی كار، بافت قصه و غیره داشتم در نتیجه هیچ وقت دست به ساختن «فیلم سریال» نزدم، تجربه هم نشان داد كه تقریباً من درست فكر كردم، مثلاً شما نگاه كنید فیلم خوبی مانند «كرخه تا راین» وقتی به شكل سریال پخش شد دیگر جذاب نبود.

در مورد «هم نفس» اصلاً اینطور نبوده كه من از ابتدا یك سریالی بسازم كه فیلم سینمایی هم از آن بیرون بیاورم یا برعكس یك فیلم سینمایی باشد كه به فیلم سینمایی تبدیلش كرده باشم.

● پس چطور شد كه عملاً این اتفاق افتاد؟!

▪ ببینید، من فیلمنامه ای نوشته بودم و برای آن كه این فیلمنامه قوام پیدا كند و شكل بگیرد، باید این ۱۱۲ صفحه فیلمنامه به فیلم تبدیل می شد. بعد از آن كه با تهیه كننده وارد مذاكره شدیم و طرح آغاز به كار كرد، اواسط كار هم من و هم تهیه كننده به این نتیجه رسیدیم كه زمان كاربرای یك فیلم سینمایی زیاد است.

برای آن كه این قصه براساس روابط آدم ها شكل می گرفت نه داستان پردازی و حادثه، بنابراین كنش و واكنش شخصیت های فیلم و مشكلاتی كه گروه های مختلف با هم دارند داستان را جلو می برد و زمان فیلم بالاتر می رفت. اصلاً هم به فكر تولید یك سریال از این فیلمنامه نبودیم، چون كه سریال سازی یك سری ضوابط اداری دارد و مثلاً باید با سازمان وارد مذاكره شویم، بعد فیلمنامه را تحویل بدهیم، برآورد هزینه كنیم و ... خب ما این مراحل را دنبال نكرده بودیم. بنابراین با تهیه كننده به این نتیجه رسیدیم كه چون فیلم اجتماعی بود و تم خاصی مانند بهداشت روانی را روایت می كرد، بهتر است كه یا فیلم را به شكل ۳ ساعته نمایش بدهیم و یا به دو بخش، مانند كاری كه فریدون جیرانی در «ستاره ها» كرد، آن را نمایش بدهیم.

تهیه كننده هم پذیرفت، با این شرایط ما فیلم را ساختیم و وقتی كه خواستیم این فیلم را آماده كنیم، به جشنواره فیلم فجر برخورد كردیم و با آن كه اعلام كرده بودیم فیلم به جشنواره نمی رسد، برگزار كنندگان جشنواره مانند محمد مهدی حیدریان و علیرضا رضاداد- كه قبلاً با آنها در سیما فیلم كار كرده بودم و احترام زیادی برایشان قائل هستم- اصرار كردند كه فیلم به جشنواره برسد و در نتیجه از فیلمی كه با ۲۰۵ دقیقه زمان آماده نمایش شده بود، حدود ۹۰ تا ۱۰۰ دقیقه كوتاه كردیم كه در جشنواره به نمایش درآمد و بعدها در سینما ها به روی پرده رفت.

● یعنی به ساختار و روایت فیلم ضربه خورد؟

▪ حالا كه سریال پخش می شود، شما صحنه های اضافه ای نمی بینید. در واقع صحنه هایی كه در فیلم كوتاه شد و حالا در سریال به نمایش درآمده نشان می دهد كه آن صحنه ها رنگ ولعاب و شكل و شمایل بافت قصه بوده است.

● نگفتید چطور شد كه این فیلم از تلویزیون سردرآورد؟

▪ وقتی كه فیلم دو اپیزودی نشد، همینطور آن را به طور كامل روی پرده فرستادیم و از طرفی اكران فیلم با شكل بدی اتفاق افتاد. در خردادماه كه درست فصل امتحانات و آغاز تعطیلات است و مسائلی مانند زلزله و غیره موجب شد كه فیلم آنچنان كه باید دیده نشد. مدتی بعد وقتی كه صحبت از سریال «حس سوم» شد، در جلسه ای با مسئولان تلویزیون پیشنهاد دادم كه نسخه كامل « هم نفس» به صورت كامل در تلویزیون پخش شود. از طرفی دكتر پور حسین مدیر سابق شبكه دوم كه خودش استاد دانشگاه است و دكترای روانشناسی دارد این فیلم را دیده بود و برایش جذاب بود. بنابراین موافقت شد. اما پیش از این اتفاق به من گفت «به فیلم آب كه نبسته ای؟» اما من گفتم «نه، اصلاً این فیلم به طور كامل به نمایش در نیامده است» و موضوع را برایش توضیح دادم.

● یعنی واقعاً فیلم ظرفیت یك سریال را داشت و شما مجبور نبودید به اصطلاح به آن آب ببندید؟

▪ آنچه كه در سریال می بینید، دقیقاً همان چیزی است كه من در فیلمنامه نوشته بودم. هرچند در هر فیلمی امكان این را دارید كه به آن آب ببندید، اصولاً وقتی یك فیلم در تدوین اولیه (راف كات) می شود حدود ۱۳۰ تا ۱۴۰ دقیقه است و در مراحل بعدی است كه اضافات آن حذف می شود و به یك فیلم ۱۰۰ دقیقه ای تبدیل می شود، این همان كاری بود كه در آن دوره فیلم سریال ها می كردند و البته روش بدی است. ما هم اگر می خواستیم چنین كاری كنیم حداقل از آن می شد ۸ قسمت آماده پخش كرد.

● صحنه های حذف شده چه صحنه هایی بودند؟

▪ من در نسخه سینمایی صحنه های زیادی از فیلم را درآورده بودم. مثلاً صحنه دیدار شوهر زن كه با خواهرش به خانه می آیند، در فیلم اصلاً وجود ندارد یا صحنه دیگری كه دوست من یعنی جمال كه مغازه بستنی فروشی را خراب كرده و بستنی های آن را كنار خیابان می خورد. صحنه دادگاه هم در فیلم خیلی كوتاه شده بود كه در تلویزیون شكل كامل آن را می بینیم.

● با توجه به این كه در تلویزیون سخت گیری و حساسیت بیشتری نسبت به سینما وجود دارد، صحنه هایی بوده كه در پخش تلویزیونی حذف شده باشند؟

▪ نه، به طور كامل پخش شده، البته تا امروز كه قسمت چهارم آن پخش می شود. دلیلش هم این است كه من فیلم را برای سینما می ساختم، معاون سینمایی محمدمهدی حیدریان بود و من نوع نگاه و حساسیت های او را می شناختم، چون پیش از آن در سیما فیلم با او كار كرده بودم و سلایق و ضوابط مورد نظرش را می دانستم. در نتیجه فیلم برای پخش در تلویزیون مشكلی ندارد.

● آقای فخیم زاده، شما در كارهای مختلفتان در سینما یا تلویزیون به شكل های مختلف به افرادی كه بیماری های روانی دارند پرداخته بودید، اما در این كار برای نخستین بار به مسائل و زندگی اجتماعی این گروه از معلولان ذهنی پرداخته اید. ضرورت این توجه چه بوده؟ آیا فكر می كردید كه در آثاری مانند میراث من جنون، مسافران مهتاب، خواب و بیدار و ... به قدر كافی فرصت پرداختن به این آدم ها فراهم نشده یا دلیل دیگری برای این توجه داشتید؟

▪ درست است كه من در فیلم «میراث من جنون» مستقیماً به بیماری اسكیزوی پارانویا اشاره می كنم، یعنی به یك شخصیت روانی كه مبتلا به بیماری اسیكزوفرن و مشخصاً نوع خطرناك آن «پارانویا» است، پرداخته ام. یا در «مسافران مهتاب» به یك مینوس یا معلول ذهنی توجه كرده ام اما در «هم نفس» فیلم بیشتر درباره آدم هایی است كه خیال می كنند سالم هستند تا آدم هایی كه واقعاً به این موضوع مبتلایند. در «هم نفس» شما ببینید اصلاً اشاره ای به نوع بیماری این زن و مرد نمی شود، آنها دو تا آدم هستند كه با مشكلات روانی مواجه اند، اما آنها كه خیال می كنند مشكل روانی ندارند، از این رو می ترسند و دائماً مزاحم آنها هستند. در حقیقت این به یك خصیصه جامعه ما بر می گردد.

بهمن عبداللهی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.