شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
ویلیام هات اتریشی «کلاسیک»
![ویلیام هات اتریشی «کلاسیک»](/web/imgs/16/138/mcgch1.jpeg)
احکام بنیادین برآمده از مکتب اتریش که کارل منگر در ۱۸۷۱ به ایجاز از آنها نام برده بود، با مسلکهای مهمی چون رقابت هماوردانه که از روزهای آغازین پیدایی علم اقتصاد بر آن سایه انداخته بود، همخوانی داشت.
بینشهای منگر توانست به سنت متکاملی بدل شود که گسترشش تا دهه ۱۹۳۰ ادامه یافت (و البته افراد انگشتشماری مانند مارشال و پارتو از آن روی گرداندند)؛ هر چند این نکته بیش ازآن که درباره نویسندگان انگلیسی که مفهوم عینی ارزش دست و پایشان را بسته بود درست باشد، درباره نویسندگان قارهای صادق بود. در دهه ۱۹۳۰ با سلطه ریاضیات و رقابت کامل بر اقتصاد خرد و چیرگی گسترده اقتصاد کلان کینزی بر نظریه پولی، آمیزه اتریشی-قارهای-کلاسیک تکهپاره شد. اقتصاددانانی که به خاطر روش و فلسفهشان میتوانستند بهتر از همه در برابر این کژرویها بایستند و شرح و بسط نظریه اقتصادی در پیش از این دهه را پی بگیرند، آنهایی بودند که نزدیکترین پیوند را با سنت اتریشی داشتند. به این معنا این هبوط جریان اصلی به اقتصاد خرد ریاضی و اقتصاد کلان کینزی بود که جامه آیینی متمایز را بر تن مکتب اتریش پوشاند.
این دنیایی است که ویلیام هارولد هات (۱۹۸۸-۱۸۹۹) در مراحل نخست زندگی دانشگاهیاش خود را در آن یافت، اما درک رابطه او با مکتب اتریش به نگاهی فراگیرتر به سالهای شکلگیری شخصیتش نیاز دارد. هات از پدر و مادری کارگر در لندن زاده شد و «لیسانس تجارت» خود را در ۱۹۲۴ از مدرسه اقتصاد لندن (الاسای) گرفت. برخی معلمانش مانند لیلیان ناولز در تاریخ اقتصاد، اچ.سی.گاتریج در حقوق، تی.ای.گرگوری و هربرت فاکسول در پول و اقتصاد مالی و ادوین کانان تاثیر مثبتی بر او گذاشتند. هات، کانان را که اقتصاد مقدماتی و بعد پس از بازنشستگی فاکسول، پول به او درس میداد، «مهمترین منبع نفوذی که من در سه سال آغازین حضورم در الاسای در معرضش بودم ... متفکری بسیار فرزانه و مستقل» میخواند.
از ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۸ هات برای ناشری به نام سر ارنست بن که بسیار به او احترام میگذاشت، کار میکرد. بن چنان از نخستین مقاله منتشر شده هات («نظام کارخانهای آغاز سده نوزده») که در سال ۱۹۲۵ چاپ شد، به وجد آمده بود که او را به مدیریت شرکت Individualist Bookshop ارتقا داد. اما هات همچنان به گونهای غیررسمی در الاسای درس میخواند و هنگامی که آرنولد پلنت، دوست دوره لیسانسش برای پذیرش استادیار در دانشگاه کیپتاون تبلیغ کرد، برای تصدی این سمت درخواست داد. او که به حمایت نیرومند بن و پروفسور کانان پشتگرم بود، این سمت را از آن خود کرد و در مارس ۱۹۲۸ پا به آفریقای جنوبی گذاشت. (جان هیکس که برای تصدی سمتی موقتی در ویتواترزراند به آفریقای جنوبی میرفت، مسافر همان کشتی بود.) دو سال بعد، پلنت استاد الاسای شد و هات کرسی تجارت را از آن خود کرد (و بعدها به ریاست دانشکده تجارت رسید).
این پیشینه نکات زیادی را درباره رویکرد هات به علم اقتصاد در خود دارد. او که نه در اتریش زاده شده و نه آن جا زندگی کرده بود، نمیتوانست چیزی درباره درسگفتار خصوصی میزس در وین بداند. از قرار معلوم زبان آلمانی نمیدانست، و نظریه پول و اعتبار میزس تا ۱۹۳۴ به زبانی دیگر برگردانده نشد. هات و هایک در یک روزگار میزیستند و به واقع در یک سال زاده شده بودند، اما کشور، فرهنگ و زبانشان یکی نبود. افزون بر آن آثار آغازین هایک هر چند تقریبا در زمان نگارش «نظام کارخانهای» هات نوشته شده بود، اما تا سالها بعد کسی در دنیای انگلیسیزبان آنها را چندان نمیشناخت. شاید میتوانستیم امیدوار باشیم که هات در الاسای چیزی درباره منگر و بومباورک آموخته باشد، اما تاثیرگذاری جوونز و مارشال (به ویژه به میانجی فاکسول) بر او بسیار محتملتر بود و هایک در ۱۹۳۰ دریافت که بومباورک در الاسای ناشناخته است.
خلاصه اینکه تا سالهای آغازین دهه ۱۹۳۰ که نظریه پول و اعتبار به انگلیسی برگردانده شد و هایک اوج فعالیتهایش را در الاسای آغاز کرد، هات به گونهای قابل توجه و چشمگیر با آثاری که این روزها با مکتب اتریش یکسانشان میپنداریم، رویارو نشد. در آن هنگام در کیپتاون بود و مسوولیتهایی سنگین را در مقام رییس دانشکده تجارت بر گرده داشت. چنان که حتی نخستین مقالهاش نشان میدهد، همواره دانشمندی نوآور و مستقل بود، اما تحصیلش در آغاز و میانه دهه ۱۹۲۰ در الاسای به توضیح این که چرا بعدها خود را اقتصاددانی کلاسیک خواند، کمک میکند.
هرچند هات و دیگر منتقدان انقلاب کینزی همچون آرتور مارگت و هنری هازلیت گمان میکردند که نوشتههایشان به سنت کلاسیک تعلق دارد، چه این که اعتبار چشمگیر این انقلاب در سراسر دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ خاطره نظریه پولی آغازین را بیش از پیش از ذهن اقتصاددانان زدوده بود، اما هات و هازلیت به شکلی روزافزون دیدگاههایشان را همخوان با اتریشیهایی یافتند که سرسختانهتر و سازگارتر از همه از نظریه پولی پیشاکینزی پشتیبانی کرده بودند (مارگت پس از جنگ جهانی دوم، اقتصاد آکادمیک را ترک گفته و در ۱۹۶۲ درگذشته بود). به نظر نمیرسد که شیوه پوزیتیویستی و استوار بر مقادیر کلی مانیتاریسم مکتب شیکاگو (واکنشی به کینزینیسم که تا اندازهای همان روش آن را به کار میگرفت)، هیچ یک از این دو را چندان به سوی خود کشیده باشد. هات اتریشیها را وارثان راستین سنت کلاسیکی میپنداشت که خود به گونهای قابل درک میپسندید که به آن شناخته شود.
«نظام کارخانهای آغاز سده نوزده» در اکونومیکا (۱۹۲۶) منتشر شد و هنگامی که هایک آن را در سرمایهداری و مورخینش (۱۹۵۴) گنجاند، بیش از پیش آوازه یافت. تغییر حرفه هات و وظایف ناشی از شکلدهی به برنامه درسی رضایتآمیزی در رشته تجارت در کیپتاون، شکافی پنج ساله را در فعالیتهایش پدید آورد، اما بازگشتش به نوشتن در اقتصاد دانشگاهی کتابی بسیار پرسر و صدا بود: نظریه چانهزنی جمعی. شاید تا اندازهای به این خاطر که پدر هات استادکاری با درآمد متوسط در چاپخانه بود، بهکارگیری نظریه اقتصادی برای درک دستمزد و اشتغال کارگران یکی از دلمشغولیهای اصلی و همیشگیاش بود. این کتاب کوتاه که در سالهای ۱۹۷۵ و ۱۹۸۰ همراه با پیوستهایی تازه دوباره چاپ شد، اما متن سال ۱۹۳۰ آن تغییر نکرد، این باورهای فراگیر را به چالش کشید که نیروی کار در موضع «ضعف نسبی» قرار دارد و بازار کار از بنیان، یکی از انحصارهای دوجانبهای است که نرخ دستمزد را «نامعلوم» میگذارد. هات که این کتاب را غرق در نقل قولهایی از اقتصاددانان انگلیسی و آمریکایی از آدام اسمیت به بعد کرده بود، میکوشید که دیدگاههای دیگران را درباره سنت کلاسیک تصحیح کند، در این سنت اثرگذار باشد و توصیههایی عملی درباره سیاستهای دولتها در قبال کارگران به دست دهد. هر چند این کتاب را در حجم گستردهای منتشر کرد، اما پیامش با مکاتب دارای قدرت سیاسی همگام و همخوان نبود و به شکلی گسترده به آن بیتوجهی شد.
در سال ۱۹۷۳ که هات با نظام اعتصاب-تهدید دوباره به این موضوع بازگشت، تحلیل فراگیرترش از تاثیر تضعیفکننده اتحادیههای کارگری و قانونگذاری در حمایت از آنها توانست از چهار دهه دانش اتریشی که در ۱۹۳۰ وجود نداشت، کمک گیرد.۱ به این شیوه توانست این بحثش را که اتحادیهها به ضرر کارگران دیگر و نه به ضرر سرمایه سود میبرند و این انتقال، تولید کل را پایین میآورد، پرقدرتتر کند. در این کتاب بسیار به بومباورک، میزس و هایک بازگشت داده شده. هات پیشرفت اصلی میان سال ۱۹۳۰ و دهه ۱۹۷۰ را این گونه توصیف میکند: «تاکیدی که من اکنون بر ترکیب اندوخته داراییها و ترکیب اندوخته مهارتها و دانش مکمل جذبشده مینهم»؛ بینشی که میتوان آن را به تمرکز مکتب اتریش بر مکملبودگی کالاهای سرمایهای و مهارتهای نیروی کار درون برنامههای خاص نسبت داد.
برداشت هات از توانایی گروههای قدرتمند (از جمله اتحادیههای کارگری، اما نه تنها آنها) برای استفاده از فرآیند سیاسی در راه دستیابی به منافع خصوصی خود با وجود اثر نابودکننده عمومی آن، او را به سوی دومین حوزه از سه حوزه اصلی علاقهاش در اقتصاد که این روزها انتخاب عمومی خوانده میشود، راند. نخستین مقاله او در آفریقای جنوبی - و دومین مقالهاش در علم اقتصاد - «جنبههای اقتصادی گزارش کمیسیون سفیدپوستان فقیر» در ۱۹۳۳ بود. (پرآوازهترین نوشتهاش پیرامون نظام سیاسیاجتماعی آفریقای جنوبی، اقتصاد تبعیض نژادی، آپارتاید را ابزاری خواند که اتحادیههای سفیدپوستان به میانجی آن نیروی دولت را برای بازداشتن کارگران رنگینپوست از رقابت با آنها به کمک میگیرند.) چند سال بعد به ویژه با نظر به ریاستش در دانشگاه، برای او سالهایی پربار بود و نه مقاله درباره رقابت و انحصار، قیمتگذاری تهاجمی و قوانین اقتصادی نوشت.
اما این کتاب دوم هات بود که ستایش فراوانی را در پی آورد. اقتصاددانان و جامعه در همان سال انتشار نظریه عمومی کینز منتشر شد. اقتصاددانان پرشماری میگویند که ای کاش بیشتر به این کتاب اندیشمندانه هات توجه میشد. جیمز بوکانان که جایزه نوبل را به خاطر پژوهشهایش در انتخاب عمومی دریافت کرد و هات را بعد از بازنشستگیاش در ۱۹۶۵ به دانشگاه ویرجینیا آورد، این کتاب را «یکی از بهترین آثار هات» خوانده و آرتور سلدون نوشته که فقط دلمشغولی هات به کینزینیسم مایه آن شد که به عنوان فردی پیشتاز در انتخاب عمومی شناخته نشود. هات این کتاب را هم اثری در سنت کلاسیک انگلیسی میپنداشت و در آن به این سنت و به ویژه به جان استوارت میل که فایدهگراییاش را میپسندید، بسیار استناد کرد. درونمایه اصلی این کتاب آن بود که اقتصاددانان هنگامی به بهترین شکل به جامعه خدمت میکنند که دیدگاهی بلندمدت برگیرند، بر سیاستهایی تمرکز کنند که از بازار ثروتزای رقابتی پشتیبانی کند و به امکانپذیری یا امکانناپذیری بیدرنگ این سیاستها توجه نکنند. (او این درونمایه را دوباره در «به لحاظ سیاسی امکان ندارد...؟» بازگفت.) هات نگران آن بود که دلمشغولی اقتصاددانان به امکانپذیری سیاسی، به ناچار آنها را به پشتیبانی از سیاستهای به لحاظ سیاسی جذابی بکشاند که به زیان جامعه به گروههای دارای منافع خاص سود میرسانند. شاید نیاز به چنین اندرزی را در طول رکود بزرگ حس کرد، اما کتاب کینز که هنگامی منتشر شد که هات توانست به سختی در یکی از پاراگرافهای پایانی کتابش به آن اشاره کند، دقیقا از دیدگاه ویرانگر اما به لحاظ سیاسی مقاومتناپذیر کوتاهمدت که هات در برابر آن هشدار داده بود، پشتیبانی کرد. کتاب کینز به چندین دهه سیاستگذاری و آموزش شکل داد؛ کتاب هات را باید از قفسههای کتابخانهها بیرون آورد و گرد از آن تکاند. هیچ یک از کسانی که با اقتصاد اتریشی خو گرفتهاند، تردید ندارند که اگر سرنوشت این دو کتاب وارونه میشد، ما همه ثروتمندتر و عاقلتر میشدیم.
برخی از خوانندگان این کتاب همه توصیههای هات را نخواهند پذیرفت. فلسفه فایدهگرانه او که نمونههای میزس و هازلیت نشان میدهند که به خودی خود قابل سرزنش نیست، همراه با این باور هات که بیشترین خدمت به بشر را نهادهای رقابتی همراه با قیمتها و دستمزدهای انعطافپذیر انجام میدهند، او را نه تنها به مخالفت با اجبار دولتی، که همچنین با «اجبار اقتصادی و انحصار خصوصی» راند. هات از همان مقاله سال ۱۹۳۴ خود با عنوان «فروش تهاجمی» (قیمتگذاری تهاجمی) و دستکم از سال ۱۹۷۷ از پیادهسازی قدرتمندانه قانون ضدتراست در برابر تبانی خصوصی، چه در میان کارگران و چه در میان تولیدکنندگان پشتیبانی میکرد، چون تبانی «کمیابیهای مصنوعی» ضداجتماعی و فقرآوری را پدید میآورد که توانایی بازار برای رفع «کمیابیهای طبیعی» را کم میکند (این دو اصطلاح، عنوان مقاله سال ۱۹۳۵ او هستند). هات عبارت «حاکمیت مصرفکنندگان» را ساخت که پاسخی پرارزش به افراد بیسواد اقتصادی است که اهالی کسبوکار را با اشراف فئودالی یکسان میگیرند، اما همان طور که روتبارد در ۱۹۶۲ پاسخ داد، تنها حاکمیت «فردی» وجود دارد.
هات در ۱۹۳۹ نظریه منابع بیکار را منتشر کرد؛ کتابی درخشان و نوآور که آن را تحت تاثیر رکود بزرگ، محبوبیت نظریه عمومی کینز و شکافی که میان تحلیلهای موجود درباره بیکاری میدید، نوشت. این کتاب در سال ۱۹۷۷ همراه با پیوست مشروح هات دوباره منتشر شد. نکته اصلی این کتاب که بیش از نیم سده بعد درک شد، این است که تنها با نگریستن به یک منبع نمیتوان نتیجه گرفت که «بیکار» است (یعنی بهترین کارکرد اقتصادیاش را انجام نمیدهد). برای پی بردن به کارکرد اقتصادیای که منبعی ظاهرا بیکار در آن درگیر شده، باید فرآیند علی اقتصادی را وارسی کرد، چه این که گاهی «بیکاری» بهترین کاربرد این منبع است. به عنوان مثال، جستوجوی شغل به شکل رسمی بیکاری پنداشته میشود (البته هات آشکارا چنین نگاهی ندارد)، با این همه جستوجوی شغل برای کارگری که مهارتهایی ویژه دارد، فعالیتی مولدتر از شغلی مانند بالا و پایین انداختن همبرگر است که میتواند بیدرنگ به آن دست یابد. گذشته از آن، دگرگونیهایی در تقاضا که انتظار میرود گذرا باشند، میتوانند بیکاری ظاهری یک کارخانه یا دستگاه را به «شبهبیکاری» صرف تبدیل کنند، چه این که بیکاری ظاهری این کارخانه یا دستگاه، «کاربردی» مولدتر از هدایت پرهزینه آن به دیگر کاربردهای گذرا خواهد بود.
در منابع بیکار، هات با به دست دادن تصویری از بازار آزاد که تنها کمیابیهای «طبیعی» و نه «ساختگی» را در خود دارد، نقد خود بر هر دو گونه اجبار دولتی و خصوصی را پی گرفت. اجبار خصوصی شامل اقدامات محدودکننده خدمات، هم از سوی اتحادیههای کارگری و هم از جانب کارتلهای تولیدکنندگان است و اشکالی از بیکاری را پدید میآورد که سیاست میتواند و باید به آنها بپردازد - هر چند تنها از راه پیشگیری از فعالیتهایی که آنها را به بار آوردهاند. هات بارها هشدار داد که پروژههای عمومی و سیاستهای تورمی که کینز و پیروانش از آنها پشتیبانی میکنند، چه پاسخی به بیکاری اجباریای باشند که بهترین راهحلش ریشهکنی عوامل آن به میانجی قانون است و چه پاسخی به ناکامی ظاهری در تشخیص «شبهبیکاری» مولدی چون بیکاری اصطکاکی، منابع را از کاربردهای مولدی که به سریعترین شکل در بازارهای آزاد پیدا میکنند، دور خواهند کرد. او این درونمایه را که هایک و میزس نیز پیاش میگرفتند، مشتاقانه در سراسر زندگیاش حفظ کرد.
تا میانه دهه ۱۹۵۰ هات نزدیک به سه دوجین مقاله درباره گستره بزرگی از موضوعات اقتصادی نوشته بود. کتاب سال ۱۹۴۳ او، برنامه برای بازسازی را جیمز بوکانان ستوده، و نوشته سال ۱۹۵۴ او با عنوان «بازدهی پول نگهداریشده» در یادنامه میزس از سوی نظریهپردازان پولی برجستهای چون جورج سلگین ستایش شده. (این نوشته نخستین اثر مهم هات در نظریه پولی، آخرین حوزه از سه حوزه مورد علاقهاش بود.) البته هر چند بیشتر نوشتههای آغازین هات با نظریه اتریشی همخوانی داشت، اما در این هنگام تاثیر میزس و هایک بر اندیشه او آشکار شده بود. در سال ۱۹۵۵ بنیاد آموزشهای اقتصادی هات را به سمیناری در پنسیلوانیا دعوت کرد و این نخستین سفر او به آمریکا بود. هات، جورج شوارتز روزنامهنگار و لودویگ فون میزس سه سخنران این سمینار بودند و هات میگوید که انگیزه نگارش کینزینیسم: بازاندیشی و دورنما (کتابی که احتمالا شناختهشدهترین اثرش است) را از این گفتوگو گرفته. خاطره شخصی او از میزس جالب است:
میزس سالها پیش از نخستین باری که دیدمش، از راه نوشتههای تاثیرگذارش در مقالات و کتابها الهامبخش من بود، اما در ۱۹۵۵ ... نخستین بار توانستم چهرهبهچهره او را ببینم. جثهاش از آن چه پیشبینی کرده بودم، کوچکتر بود، اما شخصیت واقعا استثناییاش - گیرایی و سرسختیای که دلبستگی عاطفی عمیقش به اقتصاد آزاد و نهادهایی که این اقتصاد باید بر آنها استوار شود، در او پدید آورده بود -بیدرنگ مرا شیفته خود کرد. سخنرانیهای او همچون نوشتههایش ساده و بیپیرایه بود، هر چند توضیحات شفاهیاش به هیچ رو از حس طبیعی و غیررسمی طنز تهی نبود. تا هنگام مرگش رابطه گرمی داشتیم. اما سخنرانیهایش در ۱۹۵۵ منبع الهام نیرومندی بود که بر کارهای بعدی خود من تاثیر گذاشت.۲
تقریبا به گونهای گریزناپذیر نگاه هات به سوی کینز چرخید. هایک و مارگت، دو اقتصاددان دیگری که در ۱۸۹۹ زاده شدند، بخش بزرگی از دهه پربار سوم زندگیشان را صرف کوششهایی برای بازگرداندن دوباره سلامت عقلی پیش از کینز به حرفه اقتصاد کردند، اما هیچ کدامشان به موفقیتی در کوتاهمدت نرسیدند و هر یک سراغ چیزهایی دیگر رفتند. هازلیت که چند سال از این دو پیرتر بود، ظاهرا همان فشارهایی را که هات بر گرده خود میدید، حس میکرد و تقریبا در همان زمان شکست اقتصاد جدید را منتشر کرد. کینزینیسم هات و شکست هازلیت سبکی بسیار متفاوت دارند، اما هر دو (همراه با کتاب دوجلدی مارگت [۱۹۳۸ و ۱۹۴۲] با عنوان نظریه قیمتها که تقریبا همه به آن بیتوجه بودهاند)، میگفتند که در نظریه عمومی کینز «آن چه درست است، تازه نیست و آن چه تازه است، درست نیست».
کینزینیسم چهارصد و پنجاه صفحهای که در اوج نفوذ کینز روی سیاستها و دانشگاهها منتشر شد و تا اندازهای به خاطر واژگان خاص هات مهجور ماند، تاثیر درخور توجهی بر این حرفه نگذاشت. هر چند در مقدمهاش از لودویگ لاکمن به خاطر گفتوگوهای پرارزش و از میزس و مارگت به خاطر «آثار بیباکانه و مستقل»شان سپاسگزاری شده، اما در این کتاب چندان به میزس بازگشت داده نشده و ارجاعات آن به هایک حتی از میزس هم کمتر است. با این همه اقتصاددانان جوانتری که اکنون در سنت اتریشی گام میزنند، این کتاب را مایه بهجت و خوشوقتی خود خواهند یافت. (دوره کینزی را باید ویرایش دوم بهروزشده و آمریکاییشده آن دانست.) این کتاب که عنوان فرعیاش «بازگویی انتقادی اصول بنیادین اقتصادی» است، مشرب کینزی و چرایی گیراییاش را شرح میدهد و بعد نقش هماهنگکننده قیمتهای بازار و سرشت پول، درآمد، پسانداز و مصرف را وامیکاود. هات سپس به گونهای مشخص به برساختههای کینزی متداولی چون «ضریب فزاینده»، «ضریب شتاب» و نظریه بهره استوار بر رجحان نقدینگی میپردازد.
هات این بار نیز اثری شکوهمند آفرید که اتریشیها مشتاق بودند که آن را یکی از آثار خود میخواندند، اما خود او آن را دارای سرشتی یکسره کلاسیک میدید. کینز بنیان کتاب خود را ردیهاش بر قانون ژان باتیست سه میدانست که عبارت «عرضه تقاضای خود را پدید میآورد» را برای بیانش ساخته بود. اما درونمایه بنیادین کینزینیسم هات، پافشاری دوباره بر اعتبار و مربوطبودگی دریافت سه بود. بعدها هات با پژوهش کوتاه و تحریککنندهاش، بازسازی قانون سه دقیقا بر این موضوع تمرکز کرد. آن روزها از این که میدید آثاری از کلاور، لژونهوفوود و ییگر بیباکانه از کاربرد گونههای مختلف قانون سه پشتیبانی میکنند، شاد و خرسند بود.
درونمایه کینزینیسم چیزی بود که شاید کسانی که با هات آشنا نیستند، آن را از میزس یا هایک آموخته باشند، اما به نظر میرسد که او آن را مستقیما از سه گرفته: کسادی و بیکاری نتیجه قیمتگذاری نادرست است، نه نتیجه آن چه کمبود تقاضای کل خوانده میشود. هات ساختار مفاهیم کلی کینز را چنان سردرگمکننده دید که گفت این ساختار «جلوی درک و بیان چیزهایی خاص را میگیرد». هات متخصصان جوان و تیزهوش اقتصاد کلان در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ را که با وجود تختهبند بودن به این زبان و مفاهیم، بینشهای معتبری آفریدند، بسیار میستود. او به نظریه کینز همچون دفاعیهای از فرومایهترین هدف سیاسی قدرت مینگریست که از پرداختن به نهادهایی که جلوی تعدیل قیمتها را میگیرند، سر باز میزند و در برابر، از بهکارگیری سیاستهای پولی و مالی پشتیبانی میکند. هات میگفت که استفاده از سیاست اقتصاد کلان برای حل مشکلات حوزه اقتصاد خرد، ناگزیر با منحرف کردن منابع به سوی کاربردهایی غیر از آن چه بازاری رها و بیقید و بند پدید میآورد، مشکل را پنهان میکند و بر شدت آن میافزاید. این سیاستها هر کاری که با آمارهای سنجشپذیر کنند (آمارهایی که چنان که هات در ۱۹۳۹ گفته بود، نمیتوانند «بیکاری» را اندازه بگیرند)، فقر میآورند. در دهه ۱۹۷۰ هات خوشبینانه بیرون آمدن حرفه اقتصاد از «دوره کینزی» (که للاند ییگر آن را با دقت توصیفی بیشتری «انحراف کینزی» میخواند) و بازگشت آن به حقایق و روشهای پیشاکینزی را تصور میکرد.
هات عضو پرشور و شوق انجمن مونپلرن بود و از نشستهای آن بسیار لذت میبرد. هنگامی که هایک جایزه نوبل علوم اقتصادی را از آن خود کرد، هیجانزده شد، و در سالهای پایانی زندگیاش در همایشهای اتریشی و لیبرتارین پرشماری حاضر میشد. بسیاری از اتریشیهای جوانتر او را انسانی مهربان و باوقار، تیزهوش و دلداده آزادی به یاد میآورند. با این همه آنهایی که با آثارش ناآشنایند، از مطالعهشان واقعا لذت خواهند برد. من اگر میخواستم آثار اصلیاش را بخوانم، با کینزینیسم و منابع بیکار آغاز میکردم، سپس چانهزنی جمعی و اعتصاب-تهدید را میخواندم و دستآخر سراغ اقتصاددانان میرفتم. میتوان پرسید که اگر هات مسیر حرفهای دیگری را برگزیده بود، تاثیرش بر علم اقتصاد میتوانست چقدر بزرگتر باشد. با این همه بازکشف شورانگیز سنت اتریشی خبر از روزی میدهد که اقتصاددانان نوشتههای ویلیام هارولد هات را در اندازهای گسترده بشناسند و بستایند.
جان اگر
مترجم: محسن رنجبر
پاورقی:
۱- لودویگ فون میزس، هنگامی که از او خواسته شد که گزارشی از این کتاب بنویسد، گفت که «هیچ یک از منتقدان توانای پروفسور هات، جایگاه او را در میان اقتصاددانان برجسته روزگار ما به چالش نکشیدهاند».
۲- از آن جا که هات در شکلگیری انجمن مونپلرن (۱۹۴۷) درگیر بود و در جلسه عمومی دوم و بسیاری از دیگر جلسات عمومی بعدی آن شرکت کرده بود، عجیب است که تا ۱۹۵۵ میزس را ندیده بود.
انتخابات ریاست جمهوری انتخابات مسعود پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم ایران انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 سعید جلیلی ریاست جمهوری ستاد انتخابات کشور قالیباف
تهران هواشناسی قتل پلیس پلیس راهور سیل بارش باران سلامت قوه قضاییه فضای مجازی سوادکوه سازمان هواشناسی
قیمت طلا قیمت دلار حقوق بازنشستگان قیمت خودرو ترکیه خودرو دولت سیزدهم بازار خودرو بازنشستگان مسکن دلار نهضت ملی مسکن
موسیقی رامبد جوان تلویزیون تئاتر فیلم سینما هنرمندان سینمای ایران رسانه ملی جوکر
دارو
رژیم صهیونیستی جنگ غزه آمریکا جو بایدن روسیه دونالد ترامپ غزه فلسطین لبنان چین ترامپ انتخابات آمریکا
پرسپولیس فوتبال استقلال یورو 2024 باشگاه پرسپولیس علیرضا بیرانوند لیگ برتر رئال مادرید بازی جام ملت های اروپا لیگ برتر ایران تیم ملی فوتبال ایران
هوش مصنوعی گوگل اینترنت فناوری تلگرام نمایشگاه الکامپ فیبر نوری سرطان سامسونگ عیسی زارع پور اپل
حافظه فشار خون سبزیجات دیابت کبد چرب سیب زمینی