یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

وعده بزرگ برای نسل ایمانیان


وعده بزرگ برای نسل ایمانیان

نشان ایمان راستین و باور حقیقی به خداوند احد و واحد, توکل در امور به خداوند متعال است و نمونه والای توکل را نزد انبیای اولوالعزم و در راس آنها حضرت رسول اکرم ص می توان یافت رسول خاتم نمونه تام و تمام ایمان یک انسان به معبود حقیقی را در زندگی خود تحقق بخشید آزمایش های الهی فراوانی که نبی اکرم ص برای ابلاغ رسالت خود متحمل شد, گواه این مدعاست

نشان ایمان راستین و باور حقیقی به خداوند احد و واحد، توکل در امور به خداوند متعال است و نمونه والای توکل را نزد انبیای اولوالعزم و در راس آنها حضرت رسول اکرم(ص) می‌توان یافت. رسول خاتم نمونه تام و تمام ایمان یک انسان به معبود حقیقی را در زندگی خود تحقق بخشید. آزمایش‌های الهی فراوانی که نبی اکرم(ص) برای ابلاغ رسالت خود متحمل شد، گواه این مدعاست.

شاید هیچ پیامبری به اندازه ایشان متحمل سختی‌ها در انجام ماموریت الهی خود نشده است. چه ایشان میان قومی جاهل، موظف به بیان والاترین پیام‌ها و کامل‌ترین ادیان بودند.

اما نبی اکرم (ص) با توکل محض به خداوند متعال، هم خود این ماموریت را به انجام رساند و هم شخصیت ایمانی وجود ایشان باعث شد در زمان حیات‌شان بسیاری از مسلمین صدر اسلام نیز در همین مسیر گام برداشته و آزمایش‌های الهی را اغلب با موفقیت سپری کنند.

البته توکل راستین به خدای احد و واحد نزد اجداد نبی اعظم(ص) و بخصوص ابراهیم نبی(ع) مسبوق به سابقه است.

در دین مبین اسلام، پس از پیامبر اعظم هیچ پیامبری از جایگاه و احترام حضرت ابراهیم(ع) برخوردار نیست. جد بزرگ نبی اعظم(ص) نه تنها در دین مبین اسلام پیامبری اولوالعزم محسوب می‌شود بلکه خود سر منشا ادیان اسلام، مسیحیت و یهودیت تلقی می‌شود و این ادیان به ایشان منسوب هستند (ادیان ابراهیمی).

زندگی حضرت ابراهیم برای هر فردی اعم از متدین و غیرمتدین، جذاب و شنیدنی است. ابراهیم نبی، مکرر در برابر آزمایشات بسیار حساس الهی قرار گرفت و در برخی از این آزمایشات، این نبی والامقام در بین دوراهی حب خانواده و عزیزترین نزدیکان از یک سو و حب الهی از سوی دیگر قرار گرفت و در این شرایط نیز نهایتا از آزمون الهی سربلند بیرون آمد.

ابراهیم نبی به کهنسالی رسید و حال آن که فرزندی نداشت. در چنین شرایطی مسلما هر فردی از داشتن فرزند ناامید خواهد بود اما خداوند به او وعده ذریه کثیری داد. سپس خداوند دو پسر به او عطا کرد. ابتدا اسماعیل (از هاجر) و بعد اسحاق (از ساره).

بر اساس کتاب «پیدایش» زمانی که حضرت ابراهیم در دل خود برای اسماعیل، نیای بزرگ نبی اسلام، احساس نگرانی کرد از خداوند چنین خواست: «خدایا! اسماعیل نزد تو زنده بماند!» و خداوند به او فرمود: «دعایت برای اسماعیل را شنیدم. بدان که او را برکت بخشیدم... و از او امتی بزرگ خواهم ساخت...» (۱۷: ۲۱-۲۰)

ابراهیم نبی، این بزرگ مرد عرصه ایمان به حکم خداوند هاجر و فرزند شیرخواره‌اش اسماعیل را به دره‌ای بی‌آب و علف در عربستان هدایت کرد، سرزمینی به فاصله ۴۰ روز راه شتر از سرزمین کنعان. سرزمینی که آن روز بکه نام داشت و امروز مکه خوانندش.

چنین عملی مسلما ساده نیست. پیامبری که از کوچک‌ترین امور قبیح دوری می‌کند و عمری را در زهد و پاکدامنی زیسته و مسلما مقید به اخلاقیات و حقوق افراد دیگر بوده است، چگونه می‌تواند نسبت به حقوق نزدیک‌ترین افراد به خود بی‌توجه باشد.

تردیدی نیست که چنین شخصیتی، زندگی فرزند و همسرش را بسی مهم‌تر از حیات خود تلقی می‌کند و برآورده کردن حاجات آنها را از مهم‌ترین وظایف خود می‌داند.

اما ابراهیم نبی دستوری الهی دریافت کرده و او بخوبی می‌داند خداوند متعال در تشخیص صلاح فرزند و همسرش، داناتر از اوست.

او خود می‌داند تنها خداوند است که می‌تواند دستوری استثنایی در باب اخلاقیات و حقوق انسان‌های دیگر صادر کند و اگر چنین کرده، حتما صلاح اسماعیل و هاجر در انجام این دستور است. ابراهیم شاید کسی را بین انسان‌ها بیشتر از اسماعیل دوست نمی‌دارد، ولی خدای اسماعیل را که چنین فرزندی در کهنسالی به او عطا کرده، بیش از اسماعیل دوست می‌دارد.

در چنین وضعیتی زمان چندانی طول نکشید که مادر و طفل (هاجر و اسماعیل) احساس عطش فراوان کردند به نحوی که مادر تصور کرد چیزی نمانده اسماعیلش از تشنگی جان بسپارد.

هاجر در جستجوی آب هفت بار بین دو صخره صفا و مروه را دوید و در نهایت خداوند از مسیری که خود اراده کرده بود، آن دو را نجات داد. این واقعه نه تنها مورد پذیرش مسلمین است، بلکه کتب مقدس سایر ادیان ابراهیمی و آسمانی نیز بر این امر گواهی دادند:

«و خدا صدای کودک را شنید و فرشته خدا از آسمان هاجر را خواند و به او گفت: هاجر از چه نالانی؟ نترس، خدا صدای کودک را از همان جا شنیده است، برخیز و پسرک را بلند کن و در دستانت نگهدار که من از او امتی عظیم خواهم ساخت و خدا چشم‌های او را گشود و او چاه آبی دید.» (کتاب پیدایش ۲۱: ۱۹-۱۷)

مزامیر داوود نیز این رویداد را چنین یاد می‌کند: «خوشا آن کس که نیرویش هم از توست: کسی که راه‌های تو در قلب اوست، چون از وادی بکه عبور می‌کند و آن را چشمه می‌سازد.» (مزامیر ۸۴ : ۶-۵)

اسماعیل نبی به خواست خداوند در وضعیتی که بر مبنای شواهد معمول زندگی روزمره، امیدی به زندگی نمی‌رفت، نجات یافت. چشمه زمزم از زیرپای کودکی جوشید که پدر، او و مادرش را به دستور خداوند در این بیابان رها کرده بود و خداوند به این واسطه، پاسخ ایمان ابراهیم را داد و اسماعیل نبی نه تنها زنده ماند بلکه از نسل او بهترین ابنای بشر به وجود آمدند.

و چنین بود که خداوند اراده کرد جان نیای خاتم انبیا محفوظ بماند تا از نسل او فرزندی متولد شود که تا تاریخ بشریت ادامه دارد.

نامش به مثابه اسوه اخلاق و منجی مکارم اخلاقی، عزیز و محترم بماند. در واقع براساس گواهی سایر کتب مقدس آسمانی، تحقق پیامبری از نسل اسماعیل نبی ـ نبی اعظم(ص) ـ انتظار می‌رود و بر مبنای آموزه‌های اسلامی، پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت مطهرش، تحقق این وعده هستند.