نقش و اهمیت فروش کالا در اقتصاد

اگر درنظام اقتصادی بسته برنامه ریزی شده نظارت به خوبی صورت نگیرد, به علت نبودن رقابت , کارخانه ها به تولید کالاهای بی کیفیت اقدام نموده وازاین که مردم مجبوربه خرید کالاهای این کارخانجات هستند, ممکن است سبب نارضایتی عمومی فراهم شود

نقش واهمیت کالا در هر یک ازنظام‌های اقتصادی برنامه ریزی شده وبرپایه مکانیسم بازاردارای مفاهیمی متفاوت است.

ازآنجایی که این دونوع سیستم اقتصادی متضاد یکدیگر بوده، بنابراین طرفداران هریک از دو نظام اقتصادی ضمن رقابت شدید وبی رحمانه، سعی دربهتر معرفی نمودن کالاهای تولیدی خود می نمایند ، تا بدین وسیله نوع سیستم اقتصادی خودرا بهترین نوع نظام اقتصادی معرفی نمایند.

درنظام اقتصادی بسته( برنامه ریزی شده) که دولت برعرضه وتقاضا نظارت مستمرداشته ونیزقیمت کالاها وخدمات توسط آن تعیین می‌شود، همه‌ی مردم موظفند ازکالاهای تولید داخلی استفاده نموده ودرانتخاب نوع آن نقشی ندارند. بنابراین دراین نوع نظام اقتصادی عامل موثر درفروش دولت بوده ومشکلات وموانع درخورتوجه وجود ندارد و کارخانه‌ها به علت داشتن مشتریان داخلی همیشگی ،همواره با خیال آسوده وامنیت کامل به کارخود ادامه داده وازبابت فروش کالا نگرانی ندارند. ضمنا تورم دراین نوع سیستم اقتصادی مفهومی ندارد ، زیرا قیمت کالاها وخدمات ثابت است ومردم ازبابت کاروشغل نیز نگرانی ندارند ، زیرا دولت موظف به ایجاد شغل وکار برای همگان می باشد.

اما اگر درنظام اقتصادی بسته (برنامه ریزی شده) نظارت به خوبی صورت نگیرد، به علت نبودن رقابت ، کارخانه ها به تولید کالاهای بی کیفیت اقدام نموده وازاین که مردم مجبوربه خرید کالاهای این کارخانجات هستند، ممکن است سبب نارضایتی عمومی فراهم شود. اما اگر دراینگونه نظام اقتصادی به نحو احسن مدیریت شود و کارخانه‌ها ضمن تولید کالاهای باکیفیت و ارزان قیمت برتولید خود نیز بفزایند، مازاد تولیدات خود را می‌توانند به دیگر کشورها صادر كرده و از درآمد حاصل، درجهت افزایش کارخانجات و در پی آن افزایش اشتغال را موجب شوند.

اما نقش واهمیت فروش کالا درنظام اقتصادی باز(برپایه مکانیسم بازار)بستگی به عوامل گوناگون دارد. ازآنجایی که دراینگونه نظام اقتصادی دولت هیچگونه دخالتی درتعیین قیمت کالاها وخدمات ندارد و بازار این وظیفه را عهده دار است، بنابراین اگر مکانیسم بازار نتواند درعرضه وتقاضا نقش و وظایف خود را به خوبی انجام دهد، آنگاه ممکن است کارخانه‌ها با مشکل فروش کالاهای خود مواجه شده وخطرات ورشکستگی برای کارخانه ها ونیز بیکاری برای نیروهای کار فراهم شود. به جهت رقابت شدید وبیرحمانه دراینگونه سیستم‌های اقتصادی، آنهایی که توان رقابت نداشته باشند ، نابود می‌شوند. زیرا مردم درنظام اقتصادی باز، درانتخاب نوع کالا آزاد بوده و از کالاهایی خریداری می‌كنند که دارای بالاترین کیفیت ونازلترین قیمت باشد. با این توضیح، تولید کنندگان داخلی اگر چنانچه نتوانند این احتیاجات مردم را برطرف نمایند، مسلما مردم اقدام به خرید کالاهای باکیفت تر ازدیگر کشورها كرده وبدین ترتیب فروش کالاهای داخلی با مشکلات جدی روبرو خواهد گردید. وضمنا یاد آوری می‌شود که همواره فروش کالا درنظام اقتصادی آزاد با خطرات جدی روبرو بوده ومشکلات وموانع آن نیز مکانسیم بازار است، که تشکل‌های صنفی موثرترین عامل درفروش کالا هستند.

با این توصیف اگر تولید کنندگان داخلی بخواهند جایگاه ویژه‌ای برای فروش کالاهای خود پیدا نمایند، بایستی ازشیوه مدیریت علمی استفاده كرد و از روش مدیریت سنتی به شدت خودداری كند ودراین راستا به جای روش مدیریت متمرکز ازشیوه مدیریت غیرمتمرکز که بسیارمفید و سودمند است، استفاده كنند که با شیوه مدیریت علمی ضمن تولید کالاهای باکیفیت علاوه بر راضی نگهداشتن مشتریان داخلی، می‌توانند جایگاه مناسبی دردیگر کشورها برای فروش کالاهای خودانتخاب نمایند.