دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
تاییدیه آمریکایی نشریه اکونومیست
کدامیک؟ آمریکا با باراک اوباما عملکرد بهتری دارد؛ متاسفانه میت رامنی به اندازه کافی مناسب ریاستجمهوری آمریکا نیست
چهار سال پیش، اکونومیست مشتاقانه باراک اوباما را برای کاخ سفید تایید کرد. همان کاری که میلیونها رایدهنده انجام دادند. هفته آینده آمریکاییها با امیدِ بسیار کمتری [نسبت به دور قبل] میروند تا رای دهند. اکونومیست، این هفته نامه چاپ لندن، (دست کم در دل) چنین خواهد کرد[رای خواهد داد]. اینک قویترین کشور دنیا پس از تحمل یک رقابت انتخاباتی بسیار بد، در قیاس با چهار سال پیش، باید تصمیم بسیار سختتری بگیرد.
بخش بزرگی از این موضوع به ماهیت محنتزده کمپین آقای اوباما مربوط است. مردی که روزگاری به «امید» و «اعتدال» تشخص بخشید، با حملههای بیمحابا به میت رامنی حتی قبل از برگزاری انتخابات اولیه در میان جمهوریخواهان، رقابت مبتذلی را پایهگذاری کرد. اینک قرار است شخصی برای در دست گرفتن امور کشوری انتخاب شود و این گزینش روی دو سوال میچرخد: عملکرد آقای اوباما در مقام ریاستجمهوری آمریکا تا چه میزان، به ویژه درباره مسائل عمده اقتصادی و سیاست خارجی خوب بوده است؟ و آیا آمریکا واقعا میتواند به میت رامنی همیشه در حال تغییر، برای داشتن عملکردی بهتر [از اوباما] اعتماد کند؟ در پاسخ به این دو سوال، [باید گفت که] نامزد دموکرات شایسته است تا دوباره انتخاب شود.
● بچه اشتباهی
اولین دوره ریاستجمهوری آقای اوباما ناهمگن بوده است. در حوزه اقتصاد، قویترین استدلال در طرفداری از او این است که او همه اتفاقات بسیار وخیم تر را متوقف کرد. وقتی اوباما پیروز شد، آمریکا به واسطه وضعیت وخیم بانکها و خودروسازانش و همچنین افزایش بیکاری به میزان ۸۰۰ هزار نفر در ماه، در مارپیچ نزولی اقتصادی بود. [اما] واکنشهای او محرکهای تهاجمی، «جنرال موتورز» و«کرایسلر» را از بحران بیرون کشید، بانکها را زیر فشار معقولی قرار داد و آنها را مجبور کرد تا سرمایه [های خود] را افزایش دهند (به گونهای که هم اینک بانکهای آمریکا در قیاس با همتایان اروپایی خود در شرایط بهتری هستند)- به دفع این تنزل اقتصادی کمک کرد. این موضوع در آستانه برگزاری انتخابات پیام محکمی است، آن هم در شرایطی که رشد اقتصادی کند است و فرصتهای شغلی اندک؛ با وجود این، آقای اوباما برنده برخی تمجیدهای تاریخی و نشریه ما است.
با در نظر گرفتن همه جوانب، دو چیز دیگر به نفع اوباما است. یکی «سیاست خارجی» است که میراثی مهارنشده برای او بر جای گذاشت. آقای اوباما سیاست «جنگ علیه ترور» جورج بوش را با تمرکز بیشتر روی تروریستها، کشتن اسامه بن لادن و خروج از عراق و افغانستان دوباره مورد توجه قرار داد. دیپلماسی آمریکا پس از آغازی لرزان با چین، چرخشی ضروری به سوی آسیا کرده است. در قیاس با مناقشه اسرائیلی- فلسطینی و نزدیکی دوباره به روسیه، او بیش از اندازه بهدست آورد و امتیاز کمتری داد. ایران به حرکت نگرانکننده و آهسته خود در زمینه تکنولوژی اتمی ادامه داده است. (توضیح مترجم: دولتهای غرب و رسانههای آنها از جمله اکونومیست مدعی هستند که ایران برای دستیابی به سلاحهای هستهای تلاش میکند؛ اما در واقع، هدف ایران بهرهبرداری صلحآمیز از انرژی اتمی به منظور پیشرفت کشور است و تاکنون گزارشهای فصلی آژانس اتمی نیز موید عدمانحراف ایران از فعالیتهای صلحآمیز در مراکز هستهای اعلام شده به این آژانس است.)
همه این مشکلات قابل پیشبینی بودهاند، بهار عربی اما نه. در این موضوع، آقای اوباما میتواند به بیرون راندن دیکتاتورها از مصر و لیبی اشاره کند، اما او به جای هدایت رویدادها، آنها را دنبال کرده است. مثلا در قیاس با بوشِ پدر که پایان جنگ سرد را مدیریت کرد، این مرد کنارهگیر، دیپلمات ماهری نیست. هر چند در قیاس با بوش پسر، آقای اوباما شخصیتی اطمینان بخش بوده است.
موفقیت قابل قبول دوم اصلاحات مربوط به حوزه سلامت است. حتی برای نشریهای که هیچ علاقهای به دولت بزرگ ندارد (اکونومیست)، این واقعیت که بیش از ۴۰ میلیون نفر در کشوری به ثروتمندی آمریکا از هرگونه پوشش [بیمه] سلامت بیبهره هستند، یک رسوایی به شمار میرود. «اوباماکِر»[قانون اصلاحات آمریکایی بهداشت و سلامت که رییسجمهور آمریکا آن را اوباماکِر مینامد] این مشکل را حل خواهد کرد، اما آقای اوباما در رسیدگی به نقص این سیستم، عملکرد ضعیفی - هزینههای زیاد و غیر قابل تعهد آن- داشت. او بخش زیادی از اختیارات کنترلی خود را به دموکراتهای جناح چپِ کنگره واگذار کرد. همزمان با اصلاحات عظیم داد- فرانک برای وال استریت، اوباماکر وضعیت پیچیدهای را ایجاد کرد.
از اینجا است که دودلیهای ما درباره آقای اوباما آغاز میشود. دموکراتهای سابق، به طور قابل ملاحظهای بیل کلینتون، مالیاتها را افزایش دادند؛ اما سرمایه داری را درک کردند. به نظر میرسد که ترساندن بنگاههای اقتصادی طبیعت ثانویه بسیاری از افراد نزدیک به آقای اوباما است. اگرچه او افراد نجیب را در کابینه خود منصوب کرده است هیلاری کلینتون در وزارت خارجه، آرن دانکان در وزارت آموزش و تیم گاتنر در وزارت خزانهداری- اما به نظر میرسد که در خود کاخ سفید بیشتر افراد تنگ نظر و چپ هستند. جمهوریخواهان مبالغهگر در کنگره مطمئنا دلیل خوبی برای بسیاری از شکستهای رییسجمهور بودهاند؛ اما او باید برخی قصور را به عهده بگیرد. آقای اوباما متاسفانه وقت کمی را برای معاشرت با مخالفان خود صرف میکند؛ از ۱۰۴ دور بازی گلفی که رییسجمهور در محل کار خود بازی کرده است، تنها یک مورد با یکی از نمایندگان جمهوریخواه کنگره بود.
فراتر از همه اینها، آقای اوباما هیچ آمادگیای برای مهار موضوعهای داخلی عمده که رییسجمهور بعدی با آنها مواجه خواهد بود، نشان نداده است: آمریکا نمیتواند مانند یک دولت کوچک مالیات بگیرد، اما مانند یک دولت بزرگ هزینه کند. آقای اوباما در حالی بر کرسی ریاستجمهوری تکیه زد که قول داد به «پرهیز مزمن ما از اتخاذ تصمیمهای محکم» درباره امور مالی پایان دهد، اما او بعدا به سرعت عقبنشینی کرد؛ همانطور کاری که او درباره تغییرات آب و هوایی و مهاجرت انجام داد. به طرزی رسوا، او از پیشنهادهای کمیسیون دوحزبی کسرِ بودجه بُوِلز- سیمپسِن که خودش تشکیل داده بود، چشم پوشی کرد. به طور موثرتری، او در طراحی برنامهای معتبر برای آنچه در چهار سال آینده انجام خواهد داد، شکست خورده است. به واقع، تمام کمپین او وقت خود را صرف حمله به آقای رامنی، به ویژه به دلیل ثروت و موفقیت او در کسبوکار کرده است.
● زیاده میت (رامنی) بودن کار را خراب کرد
نقصهای آقای اوباما جا را برای یک جمهوریخواه عملگرا باز کرد، خصوصا کسی که توانست کل موتور دولت را یک بار پایین بریزد و از نو سوار کند. این کاندیدا در اولین مناظره انتخاباتی در صفحات تلویزیون درخشید. این نشریه به چنین میت رامنیای رای مثبت میدهد، خصوصا میت رامنیای که توانست حزب دموکراتیک ماساچوست را شکست دهد و حتی تصویری دقیق از طرح اوباماکر (بیمه بهداشتی اوباما) ارائه دهد. مشکل اینجا است که رامنیهای متعددی وجود دارد و آنها خود را با چیزهای خطرناکی پیوند دادهاند.
مثلا سیاست خارجی را در نظر بگیرید. در مناظرهها، آقای رامنی خود را تقریبا در هر موضوعی به نظر آقای رییسجمهور نزدیک دانست، اما هر جا که اختلافی بود او مسیری جنگجویانه را پیش گرفت. در برخی موارد البته این نشریه از داشتن رویهای محکمتر استقبال کرده است، اما آقای رامنی گویا حاضر است که ایران را بمباران کند، بدون هیچ رویه انتقادی از اسرائیل دفاع کند و بر عقیده به وضوح غلطش پافشاری کند که «فلسطینیها به دنبال صلح نیستند.» جنگجویی میتواند از همان روز اول ریاستجمهوری او شروع شود، وقتی او با هیاهو چین را در فهرست کشورهایی قرار میدهد که در نرخ ارز دستکاریهایی میکنند؛ حرکت و صحبتی بجا است که ریاست او را به سرعت به سمت یک جنگ تجاری پیش میبرد.
یا مثلا ادعای کاهش بدهی و اصلاح دولت آمریکا را در نظر بگیرید. اینجا چیزهای جذابتری در مورد آقای رامنی وجود دارد. او به طور کلی معتقد به دولتی کوچکتر است و از پل رایان (نامزد معاون ریاستجمهوری) پیشی گرفته است و مدعی است که دولت آمریکا نیازمند اصلاحات بیشتری در حوزه اختیارات مالی دولت است.
اما برخلاف ادعای احتیاط در هزینههای مالی، آقای رامنی میخواهد با کاهش شدید مالیاتها (که به شدت به نفع ثروتمندان طراحی شده است) شروع کند و در کمال تاسف هزینههای دفاعی را افزایش دهد. این دو موضوع با هم ۷ هزار میلیارد دلار طی ده سال به کسری بودجه میافزاید. او مدعی است که حسابها را از طریق بستن روزنهها (ادعای جذابی است در عین حال که مشخص نیست دقیقا به چه چیزهایی اشاره دارد) و حذف شدید برنامههای کمک به فقرای آمریکا (ادعای بدی که نابرابری را از اینکه هست هم بدتر میکند) همتراز میکند. حداقل آقای اوباما در عین حالی که سعی میکند به بولز-سیمپسون اشاره نکند، به وضوح گفته است که هر راهحل بلندمدتی نیازمند اصلاح اختیارات مالی دولت و کاهش مالیاتهاست. آقای رامنی، اما هنوز در یک فضای مبهم و گیج به سر میبرد و اصرار میکند که میتوان این کار را تماما با کاهش هزینهها به سرانجام رساند. جمهوریخواهان حتی نسبت ده به یک کاهش هزینهها و افزایش مالیاتها را نیز رد میکنند. بازگرداندن کسبوکارها به مسیر اصلیاش البته مهم است؛ اما توجه به آموزههای اقتصاد کلان از آن هم مهمتر است.
طرفداران معقولتر آقای رامنی چنین توضیح میدهند که سیاستهای مالی او حرفهای مفتی است که ضرورتا زده شده است تا رایدهندگان مبتدی جمهوریخواهان را راضی کند: سر و صدایی انتخاباتی که هیچ معنای خاصی ندارد. قطعا او میداند که در شرایط کنونی هیچ انسان عاقلی واقعا هزینههای دفاعی را افزایش نمیدهد؛ علاوه بر این آقای رامنی قول داده است که درآمدهای کلی حاصل از مالیات را افزایش خواهد داد، هر چند که نرخ مالیات را کاهش دهد.
● بهتر است به او ایمان بیاورید
به هر حال حتی اگر شما بپذیرید که اقتصاد رامنی در عمل بسی بهتر از چیزی است که روی کاغذ آمده است، بسیار دشوار است که تصور کنید اوضاع به کلی دگرگون خواهد شد. وقتی سیاستمدارها انتخاب میشوند سعی میکنند تا بسیاری از قولهایی را که در طول سفرهای انتخاباتیشان دادهاند اجرایی کنند. آقای اولاند، رییسجمهور منعطف فرانسه، معروف بود که در اجرای اخذ مالیات از ۷۵ درصد بالای جامعه عملگرا (و منعطف) خواهد بود، اما او هنوز پیگیر اجرای آن طرح است. ما با شعارهای جناح چپ فرانسه گول نخوردیم؛ بنابراین دلیلی نمیبینیم که راستهای آمریکایی را منعطفتر فرض کنیم. آقای رامنی نیز مثل آقای اولاند، حزبش را در پشت سر خود دارد و سابقهای طولانی در خدمت به آنها.
درواقع افراطیگری حزب رامنی بزرگترین نقطه ضعف اوست. دموکراتها هم البته به جای خود دارای ضعفی بزرگ هستند: چشمشان به اتحادیه معلمان است، اما جمهوریخواهان زیاده افراطی هستند، نمایندگان را مجبور به امضای این عهد کردهاند که هرگز مالیاتها را بالا نبرند، رییس فدرال رزرو را تحت فشار گذاشتهاند و رویکردی پوپولیستی نسبت به سیاستهای اجتماعی دارند. در دولت رامنی، دادگاه عالی سعی خواهد کرد که قوانین پیشین مربوط به سقط جنین دوباره احیا شود. حقوق مهاجران و اقلیتها نیز دوباره تهدید میشود. این نشریه بیشتر موافق محافظهکاری منعطف ریگانی است که در آن «دولت کوچک» همان قدر به معنای عدممداخله دولت در کسبوکارها بود که به معنای عدمسرکشی به خانههای مردم بود. آقای رامنی هیچ نشانهای از چنین گرایشی را در خود نشان نمیدهد.
● شر ضروری
ما در نشریه اکونومیست امیدواریم که هر کدام از این نامزدها که برنده انتخابات شوند، نشان دهند که نگرانیهای ما در مورد آنها غلط بوده است. اگر رامنی رای آورد امیدواریم بتواند دودستگی موجود در دولت را از بین ببرد و معاون اول او جمهوریخواهان را به مسیر آورد. اگر اوباما بار دیگر انتخاب شود، امیدواریم بتواند از اشتباهات گذشتهاش درس بگیرد و کاخ سفید را پاکسازی کند، به صاحبان کسبوکار گوش بسپرد و میراثی بهتر از آنچه در دور اول ریاستش به جا گذاشته برجا بگذارد. هر کدام از این دو نامزد توانایی آن را دارند که بهتر از آنچه مینمایند باشند؛ اما ناراحتکننده این است که هیچ کدام از آنها این توانایی را در برنامههای انتخاباتیشان نگنجانده بودند.
در نتیجه انتخابات پیش رو برای رایدهندگان گزینههایی کاملا مهذب پیشنهاد نمیکند. بسیاری از خوانندگان این نشریه، خصوصا کسانی که کسبوکاری در آمریکا دارند، ممکن است نتیجه بگیرند که چیزی بدتر از یک ۴ سال دیگر ریاست اوباما نیست. خواهش ما این است که نگاهشان را عوض کنند. برخلاف بسیاری از تمایلات بازاری که آقای رامنی از خود نشان میدهد، نقشه اقتصادی او تنها در صورتی کار میکند که او به بسیاری از آنچه میگوید عقیدهای نداشته باشد.
این چیزی نیست که بتوان از یک رییس دولت انتظار داشت و آقای اوباما با تمام ضعفهایش توانسته است اقتصاد آمریکا را از وضعیت اسفبار چند سال پیشاش خارج کند و سیاست خارجی نرمتری را در پیش گیرد؛ بنابراین این نشریه (اکونومیست) شری را انتخاب میکند که به خوبی میشناسدش؛ رییسجمهور کنونی آمریکا جناب آقای باراک اوباما.
مترجم: مجید اعزازی
یاسر میرزایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست