یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دل آرته در خیمه ایرانی


دل آرته در خیمه ایرانی

نگاهی به نمایش پولچینلا با چهار دست

نوشته و کار: گاسپارنازوتو و لوکارونگا

نمایش ایتالیایی "پولچینلا...." یکی از کارهای خوب جشنواره دوازدهم تئاتر عروسکی بود که تقریبا تمام تماشاگران به اتفاق، رضایت کاملی از اجرای آن داشتند. عروسک های کوچک و دوست داشتنی، شوخی های نمایشی موقعیت و ظرافتهای کمیک بازی آنها و شاید نزدیک بودن شکل و شیوه اجرایی نمایش به خیمه شب بازی ایرانی و از همه مهمتر محوریت حضور عروسک پولچینلا با ماسک سیاه که کاملا شبیه به مبارک بازیگوش ایرانی است و حتی مثل مبارک با صفیر هم تکلم می کند، احتمالا ویژگی ها و دلایل محبوبیت این نمایش ساده ایتالیایی در میان تماشاگران ایرانی بوده است.

پولچینلا عروسکی کوچک است که با همه ویژگی های مبارک ایرانی، در نمایش نازوتو و رونگا تبدیل به دو (و شاید چهار) عروسک شده و خودش را با بازیگوشی هایش تکثیر کرده تا بیشتر از پیش تماشاگر را متوجه خود ساخته و سرگرم کند.

این نمایش گذشته از شباهتهای انکارناپذیری که عروسک اصلی اش با مبارک خودمان دارد، به طور کلی وابسته به اصول و قالبهای قرار داد معروفترین نمایش کمدی ایتالیایی است. بنابراین بهتر است که بحث در مورد نمایش را با ریشه یابی آن در کمدیا دل آرته ایتالیایی که شیوه شناخته شده و آشنایی از کمدی بداهه است آغاز کنیم. دل آرته که حاصل ورود برخی تغییرات در نمایش های نیمه دوم قرن شانزدهم ایتالیاست حاصل کار دو دسته هنرمندان جدید و لوده بازیهای کمدی ایتالیایی است. نمایشهای دل آرته، نه بر اساس قالب و ساختار داستانی یک متن که اغلب براساس یک "کانوا" (طرح مختصر) شکل می گرفته و اجرا می شده اند. در واقع این نمایشهای بدون داستان که اجرا و پرداخت نمایشی شان را بر اساس کانوا به عنوان اسکلت کنش نمایشی ترتیب داده اند متکی بر موقعیت ها و گفتار بداهه شخصیتهای تپیکال شان هستند. "دسانی" در دل آرته دو شخصیت است که معمولا لوده یا نوکر عادی را به نمایش می گذارد؛ یکی از این نوکرها "بریگلا" مزور و حیله گر و زرنگ است و دیگری "آرلکن" که احمق، کتک خور و تنبل نشان می دهد.

پولچینا نسخه ناپلی دسانی است که مخلوطی از حقه بازی و حماقت را با هم بهمراه دارد. این شخصیت وقتی کتک می خورد به آواز پناه می برد و هر دو ویژگی بارز دسانی را با هم تلفیق می کند. ضمن اینکه پولچینا شوخی ها و مسخرگی های نمایشهای پوچ میم را نیز در صحنه های کوتاهی از کمدی اش به نمایش می گذارد.

عروسک کوچک با ماسک سیاه نمایش ایتالیایی- در جشنواره هم در واقع ترکیبی از پولچینا و مبارک است که ویژگی های هر دو این شخصیتها را در خود دارد و از همین جهت از طرفی آزادتر است و از طرف دیگر ویژگی های رفتاری مشخص بیشتری دارد. علاوه بر این به نظر می رسد که پولچینا در نمایش گروه ایتالیایی دو وجه متفاوت رسانی را در قالب دو عروسک به نمایش می گذارد و در مقابل هم قرار می دهد.

یکی از این وجوه "بریگلا" زیرک و مزور است که شبیه به مبارک است و صورت سیاه دارد و با صفیر صحبت می کند. "بریگلا" که در نمایش نام پولچینا را نیز با خود بهمراه دارد با ظرافت و زیرکی طرف مقابلش که بی شباهت با آرلکن کتک خور و احمق نیست، را آزار می دهد و با همین تقابل رفتار و موقعیت شوخی های بامزه و سرگرم کننده ای را موجب می شود که برای تماشاگر دوست داشتنی و جذاب است.

تازگی کار نازوتو و رونگا در این نمایش قرار دادن دو خیمه در کنار هم و استفاده از چهار عروسک – دو به دو مشابه- در هر یک از این خیمه هاست. این شیوه و شگرد حرکت از یک خیمه به خیمه دیگر را به تغییر فضاها و تعدد منطقی رویدادگاه ها تبدیل کرده و بر جذابیت های نمایش افزوده است. علاوه بر این تعقیب و گریزها و زد و خوردهای عروسکهای نمایش هم در عبور از خیمه ای به خیمه دیگر تغییر و تقابل میان آنها را تقویت کرده است. این مسئله ، علاوه بر زیبایی اجرا و گسترش وسعت رویدادگاه و فضای دید تماشاگر ریتم و همچنین شکل بهتری به اجرا داده که آن را از ثبات و سکون صحنه همیشگی خیمه و جعبه بازی جدا کرده و جدیدتر و متفاوت تر هم نشان می دهد.

اما صرفنظر از همه این ویژگی ها آنچه باعث شده تا "پولچینلا یا چهار دست" اجرایی موفق ، سرگرم کننده و دارای کارکردهای کمیک باشد، کار خوب و استفاده از همه ابزارهای موجود نمایشی توسط دو عروسک گردان- کارگردان- نمایش، یعنی کاسپار نازوتو و لوکارونگا است. این دو عروسک گردان که در بیشتر زمان نمایش با هر دست یک عروسک را به حرکت در می آورند و حرکت های زیبایی را هم در مقابل تماشاگران خلق می کنند.

نازوتو و رونگا نه تنها از بیان و گفتار و حرکت عروسکها، بلکه از صدای پاها و حتی صوت و حرکت خیمه ها و ... نیز استفاده می کنند و به کارگیری همین مولفه هاست که باعث می شود جوانب و زمینه های نمایشی دیگری نیز به کار افزوده شوند. بنابراین تماشاگر تنها با چند عروسک در حال حرکت و صدای آنها مواجه نیست بکله در مقابل نمایشی قرار گرفته که از هر امکان و قابلیتی برای پرکردن فضاها و زمینه های مرتبط استفاده کرده است.

صدای پاهای عروسک گردانان پولچینلا در لحظاتی از نمایش به افکت و در بخشهایی به موسیقی آن تبدیل می شود و همین استفاده در زیر خمیه ها ضرباهنگ نمایش و اجرا را نیز به کمک صدا و آهنگ شکل می دهد و تقویت می کند.

"پولچینلا با چهار دست" مجموعه ای از حرکت های دوست داشتنی و با مزه چهار عروسک کوچک است که در موقعیتهای زدو خورد و تعقیب و گریزشان کارهای بامزه ای می کنند و حتی در چند مورد کارهایشان بی شباهت به مسخره گی های نمایش میم نیست. همین شوخی های کمیک هم هست که نمایش را سرگرم کننده و شاد جلوه می دهد و مخاطبان را از دیدن آن راضی می کنند.

پولچینلا در اکثر اوقات اجرایش در ایجاد ارتباط با مخاطب موفق است و خنده ها و تشویق های پیاپی تماشاگران می تواند شاهد بر این مدعا باشد.

اجرای نمایش ایتالیایی ها در تالار قشقایی شاید از سوی دیگر نشاندهنده علاقه تماشاگران ایرانی به خیمه شب بازی و شخصیت سنتی مبارک ایرانی باشد. این موفقیت و استقبال یک نکته دیگر را نیز به ما یادآوری می کند و آن هم اینکه، شیوه های سنتی نمایش ایرانی همچنان می تواند مخاطب پسند و جذاب باشد. اما برای ارتباط بیشتر و موثرتر آنها را مخاطب هنرمندان و تماشاگران ما می بایست شکل ها و شیوه های جدیدی را نیز مورد استفاده قرار دهند.

مهدی نصیری