جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

درک دعای کودکان


درک دعای کودکان

بچه ها از دعا چه می فهمند

در زندگی معنوی کودکان، سخن گفتن با خداوند و خواستن از او جایگاهی ویژه دارد. کودکان به شیوه‌های رسمی و غیررسمی با خداوند نجوا دارند و براساس نیازهای کودکانه خود، تقاضاهایی از برترین موجودی که می‌شناسند، می‌‌کنند...

توجه به فضای روان‌شناختی دعاها و محتوای آنها، می‌تواند به ما در درک دنیای کودکان و یاری رساندن به آنها کمک کند.

دعای کودکان را در یک طبقه‌بندی کلی و براساس محتوای دعاهایشان می‌توان به ۴ بخش‌ تقسیم کرد: نوع‌دوستانه، شخصی، پیشگیرانه و رسمی.

● دعاهای نوع‌دوستانه

این دعاها خانواده، خویشان، دوستان، دیگران، حتی حیوانات خانگی و... را شامل می‌شود؛ مثلا ممکن است کودک ۶ ساله‌ای از خداوند بخواهد ماهی‌اش را زنده نگه‌دارد یا کودک ۱۱ ساله‌ای چنین دعا کند: «خدایا! کمکم کن یک جاروبرقی بزرگ اختراع کنم تا رفتگران خسته نشوند.»

● دعاهای شخصی

این دعاهای کودکان برای تشکر از خدا، اقرار به خطا و تقاضای رفتار پسندیده‌تر، بخشش‌های مادی و خواسته‌های مربوط به مدرسه و کارهای شخصی انجام می‌شود. پسر ۱۰ ساله‌ای در یکی از دعاهایش چنین نوشته بود: «خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خانه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. منو ببخش!» کودک ۶ ساله‌ای هم چنین تقاضایی داشت: «خدایا! به من یک عروسک بده و به داداشم یک ماشین پلیس!»

● دعاهای پیشگیرانه

دعای پیشگیرانه، دعایی است که در آن، پیشگیری از خطرهای طبیعی دنیا و شفای امراض برای خود و دیگران تقاضا می‌شود؛ مثلا دختر ۱۱ ساله‌ای در دعای خود از خدا می‌خواهد: «خدایا! در این لحظه زیبا از تو می‌خواهم به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول برسانی تا همه ما بتوانیم دارو بخریم و از درد و عذاب سوزن در شب‌ها رها شویم و در خواب مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن‌ها رها شویم!» کودک ۷ ساله‌ای نیز چنین می‌گوید: «خدای مهربانم! از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد، فورا من را به ماهی تبدیل کنی!»

● دعاهای رسمی

دعاهای رسمی، دعاهایی هستند که در قالب محفوظات تکرار می‌شوند و شامل دعاها و عبادات موجود در دین و نیایش‌هایی که در مدرسه خوانده می‌شوند، است. این دعاها بیشتر جنبه عادت و کلیشه پیدا کرده‌اند و توجه کمتری در آنها دیده می‌شود. در برخی از برنامه‌های کودک نیز متاسفانه دعاهای کلیشه‌ای تکرار می‌شود؛ تا آنجا که اگر از کودکان خواسته شود چیزی از خدا بخواهند، معمولا به صورت خودکار شفای بیماران را می‌خواهند، با آنکه شاید هیچ بیماری در ذهن آنها نباشد.

● چه دعایی در چه سنی؟

هنگامی که کودکان مشغول دعا و مناجات با خداوند هستند، برداشت‌هایی متناسب با دنیای شناختی خود دارند و براساس سن و سالشان درباره خدایی که با او حرف می‌زنند، تصوراتی دارند:

تا ۹ سالگی: هنگامی که کودک مشغول دعاست، معمولا خدا را به صورت فیزیکی در آن محل حاضر می‌داند یا می‌پندارد خدا بالای سر او در بهشت با واسطه‌های مادی مانند میکروفون یا دستگاه‌های شنود به کلام و خواسته‌های او گوش می‌دهد. آنها اغلب تصور می‌کنند دعاهای آنها به صورتی کاملا سحرآمیز و سریع مستجاب می‌شود و اگر این‌طور نباشد، علتش مسایل اخلاقی و رفتارهای بد آنهاست: «خدای مهربان! من یک جفت کفش بنفش می‌‌خواهم که موقع راه رفتن تق‌تق کند! ممنونم!»

۱۰ تا ۱۲ سالگی: در این گروه سنی، بیشتر دعاهای نوع‌دوستانه مشاهده می‌شود و دعاهای نوع سوم نیز زمینه طرح بیشتری می‌یابند. مفهوم خدا در عبادت‌ها از صورت انسانی به صورت فوق‌بشری و فوق‌طبیعی تغییر می‌کند و کمی بعد در سنین نزدیک به بلوغ، تصور فیزیکی خدا جای خود را به تصوری با روحانیت بیشتر می‌دهد: «خدایا! همه را به بهشت ببر!»

۱۲ سالگی به بعد: دعاهای نوع‌دوستانه از این سن به بعد، اوج می‌گیرد و دعاهای شخصی نیز بیشتر متوجه تعالی رفتار می‌شود و اقرار و طلب بخشش در آنها فزونی می‌یابد. این گروه معتقدند که خدا با آگاهی به مصلحت بندگان دعاهای غیرضروری، غیرصادقانه و خالی از اعتقاد و غیرمناسب آنها را استجابت نمی‌کند.

ابراهیم اخوی

روان‌شناس بالینی و پژوهشگر دینی