جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مردی که می خواست سلطان باشد


مردی که می خواست سلطان باشد

تأویل بازتاب گسترده رسانه های جهان از اغتشاشاتی که متعاقب انتخابات ایران به وقوع پیوست با حضور پروفسور حمید مولانا ساختار این گفت وگو قرار است به گونه ای نزدیک به آن چه باشد که در گفت وگوی خبری ساعت ۲۲ ۳۰ روی می دهد

۱) شبکه خبر

تأویل بازتاب گسترده رسانه‎های جهان از اغتشاشاتی که متعاقب انتخابات ایران به‎وقوع پیوست با حضور پروفسور حمید مولانا؛ ساختار این گفت‎وگو قرار است به‎گونه‎ای نزدیک به آن‎چه باشد که در گفت‎وگوی خبری ساعت ۲۲:۳۰ روی می‎دهد.

مجری و گرداننده بحث، به‎رغم اهمیت موضوع و مبحث از یک‎سو و سیاست‎های سازمان و نظام حاکم از سوی دیگر، به‎جای آن که با بررسی موضوع از جوانب مختلف و طرح پرسش‎ها و پیش‎بردن گفت‎وگو به‎سمتی که منجر به اطلاع‎رسانی و شفاف‎سازی شود، گویی سر کلاس‎های درس نشسته و برای اولین‎بار با موضوعی چون نقش، اهمیت و قدرت رسانه‎ها در جهان معاصر روبه‎روست. به بیانی، از نظر حرفه‎ای او باید پیش از گفت‎وگو با صاحبنظرانی با دیدگاه‎های متفاوت درباره وقایع پیش آمده مشورت می‎کرد و نحوه برخوردش در برنامه‎ باید منجر به طرح مواردی می‎شد که که محل مناقشه بود. کارشناس محترم با توجه به اهمیت بحث در برهه‎ای حیاتی از زمان و شرایطی مهم در کشور، فقط نقش شنونده‎ای سراپا گوش را بر عهده گرفت و مخاطب ماند و هزار پاسخ بی‎جواب.

در بحث ؛ کانون توجه قرار گرفتن اخبار ناآرامی‎های ایران، با تقارن مرگ مایکل جکسون خواننده آمریکایی مورد قیاس واقع شد و پروفسور مولانا جایگاه و موقعیت ویژه ایران در خاور‎میانه و اهمیت انتخابات ایران را برای دنیا تا اندازه‎ای مهم دانست که اگر مرگ آقای خواننده در مقطع زمانی دیگری حادث می‎شد، به طور قطع بازتاب رسانه‎ای وسیع‎تری از آن‎چه تاکنون داشته و دارد، می‎داشت.

این نوع قیاس به لحاظ مباحث رسانه‎ای (با عرض پوزش) از اصل اشتباه است؛ چرا که دیپلماسی سیاسی کشورها با یکدیگر، مواضع اتخاذ شده در برابر هم، نتایج نشست‎های بین‎المللی، صدور قطعنامه‎ها، بحران‎های داخلی و خارجی و... از آن‎جا در صدر و راس تمام اخبار قرار می‎گیرندکه تمام این مسایل به‎گونه‎ای دیگر کشورها و مناسبات بین آن‎ها و نوع روابطشان را در برمی‎گیرد؛ ایران، لبنان، سوریه، فلسطین اشغالی، عراق، افغانستان، پاکستان و... در خاور‎میانه از جمله کشورهایی هستند که برای اروپا و ایالات متحده از یک‎سو و چین و روسیه از سوی دیگر حایز اهمیتند. مناسبات سیاسی و تجاری، سرمایه‎گذاری‎های خرد و کلان، صادرات مواد خام و اولیه صنایع، حضور فلسطین اشغالی و منافع آمریکا در خاورمیانه و پایگاه‎های نظامی این کشور در کشور‎های همسایه دولت‎هایی که ذکرشان رفت، ترانزیت مواد مخدر و کالاها از این کشورها، همه و همه، سبب می‎شوند تا نه تنها انتخابات و وقایع پس از آن در ایران و خاورمیانه که هر بحران و تنشی در هر جای دنیا کشورهای دیگر را وادار به موضع‎گیری کند؛ گاه این مواضع علنی‎ترند، زیرا برای کشورهای دیگر غیرقابل پیش‎بینی اند و منجر به سیاستگزاری‎های جدید و تصمیماتی می‎شود که هزینه‎های مادی و معنوی بالایی برای آن‎ها باید پرداخت شود. این هزینه‎ها دو طرفه است و به‎عبارتی ضرر همه جانبه را برای کشورهای درگیر به دنبال دارد. به همین علت، انتخابات پاکستان و ترور خانم بوتو، تهدیدی جهانی چون بن‎لادن و طالبان، جنگ کویت و عراق، مرگ صدام حسین، مقاومت مردم لبنان، کشتار در غزه، نسل کشی در بوسنی و هرزگوین، حملات خمرهای سرخ و بحران اخیر هندوراس در صدر اخبار جهان قرار می‎گیرند؛ همان‎طور که بلایای طبیعی چون سیل، زلزله، طوفان، آتش‎سوزی و... اولین خبر تمام رسانه‎ها خواهد شد تا با اطلاع‎رسانی گسترده، کمک و یاری به آسیب‎دیدگان که مد‎نظر است، حاصل شود.

۲) فرهنگ و هنر در رسانه

نقش و جایگاه فرهنگ و هنر در رسانه‎ها، از جمله مباحثی است که از دیر باز مورد توجه بوده و هست؛ کافی است برای مثال به نمونه‎های دم دست در سینما توجه کنیم: همشهری کین (اورسن ولز)، حرفه خبرنگار (میکل آنجلو آنتونیونی)، سال زندگی پرمخاطره (پیتر ویر) و... نیز پیکاسوی جاودانی (جیمز آیوری)، شور زندگی (وینسنت مینه‎لی)، دختری با گوشواره مروارید(پیتر وبر)، فریدا (جولی تیمور)، تنها تعداد انگشت شماری از این آثار به یاد ماندنی‎اند که به زندگی و سرگذشت اهالی فرهنگ و هنر پرداخته‎اند.

نگارش سرگذشت و زندگی‎نامه و تولید آثار مستند و چاپ کتاب، همچنین برگزاری یاد بود و بزرگداشت و ثبت تاریخ ولادت و وفات آنان در سالشمارها و... پیگیری اخبار مربوط به آن‎ها در جراید، سایت‎ها و اینترنت و شبکه‎های تلویزیونی، حکایت از آن دارد که جامعه و اهالی فرهنگ و هنر غیر قابل تفکیکند و نمی‎توان منکر نقش این گروه بر مردم و مخاطبانشان شد.

برای مثال، به لباس و مدل مو و حتی تکه‎کلام‎هایی که متعاقب پخش سریال یا اکران فیلمی سینمایی در جامعه خودمان به قولی باب می‎شود، دقت کنید؛ نسل جوان در حال الگوبرداری است از تلویزیون، سینما، اینترنت، روزنامه‎ها و... اساسا همین قدرت فراگیر رسانه‎هاست که صاحبان قدرت را بر آن می‎دارد تا با استفاده از آنان جامعه و نسل را به جهتی سوق دهند که خواسته‎هایشان را تامین می‎کند. با این تلقی، دولت و نظام حاکم می‎تواند در الگو‎سازی صحیح و سازگار با سیاست‎های مدنظر به پرورش نسل‎ها اقدام نماید.

با این اوصاف، اهمیت مرگ اهالی فرهنگ و هنر هم به خاطر محبوبیت این گروه و خدمات آن‎ها و هم به واسطه همان تأثیری است که یاد‎آور شدیم. ابعاد این تأثیر از جمله موضوعات مورد توجه رسانه‎ها و مردم است.

انعکاس وسیع و گسترده مرگ زنده‎یادان خسرو شکیبایی، داوود اسدی، محمد مددپور، حسن حسینی، قیصر امین‎پور، رسول ملاقلی‎پور، رضا سید حسینی، بابک بیات، ناصر عبداللهی، فرهاد مهراد، کاوه گلستان، جلال آل احمد، فریدون مشیری، سهراب سپهری، احمد شاملو و... فقط برای هنرمند بودن صرف آنان نبود که هریک در ذهن و یاد نسل و نسل‎هایی با ترسیم و خلق فضا‎ها و شخصیت‎ها، بازتاب رویدادها و وقایع در قالب شعر، داستان، موسیقی و... سهم بسزایی در روشنگری و اطلاع‎رسانی جامعه داشته و دارند و گرامی‎داشت یاد و خاطرشان به شأن و اعتباری باز می‎گردد که از هنرمند مسئول و متعهد انتظار می‎رود.

این امر با توجه به نظام ستاره‎پروری و نحوه الگوسازی در غرب، یکسره با آن‎چه اشاره شد، متفاوت است. بسیاری از شخصیت‎های ماندگار در میان مردم عادی غرب اتفاقا گروهی را شامل می‎شوند که مردم به زعم خود و با تعریف مختص به آن جامعه، اوقات خوششان را با آنان سپری کرده‎اند؛ الویس پریسلی، جیمز دین، مریلین مونرو، کلارگ گیبل، همفری بوگارت و... متأخر آن‎ها یعنی مایکل جکسون.

این‎که اخبار مربوط به مرگ مایکل جکسون بازتابی وسیع داشته باشد، از نظر مطالعات مردم‎شناسانه کاملا طبیعی است.

او به قول خود غربی‎ها، اسطوره به شمار می‎آید و با تعریف آنان از هنر، مبدع سبک خاصی از خواندن و حرکات موزون بوده، نحوه لباس پوشیدن و حرکات او هنوز هم مورد توجه بسیاری از جوانان در سراسر دنیاست و این با دیدگاه نظام اسطوره‎ساز و الگوبرداری از این اسطوره‎ها در غرب عادی به نظر می‎رسد.

در عین آن‎که جنجال‎های سیاسی جکسون در زمان انتخابات رونالد ریگان و بوش پدر و موضوعی چون تغییر رنگ پوستش از سیاه به سپید، جراحی‎های متعدد، اسلام آوردنش و... می‎تواند به خودی خود، کنجکاوی هر انسانی را برانگیزد.

۳) بنگاه‎های خبری

اما آن‎چه در حال حاضر باید به آن توجه داشت، تعریف ماهوی بنگاه‎های خبری است. در پایگاه‎های خبری با توجه به سیاست‎ها مواضع کاملا روشن است: یکی یا کسانی دوست هستند و دیگری یا دیگرانی دشمن و بالطبع بنگاه خبری با توجه به منافع خود در تأیید یا تکذیب مسئله، تمام همت خود را به کار می‎بندد. اخبار همواره مصادره به مطلوب و از آنان بهره برداری می‎شود. این قدرتی است که نباید از آن غافل ماند. تلاش دست اندرکاران و برنامه‎سازان این است که ذهن مخاطب را به موضوعی معطوف کنند که از آن، عایدی و سودی داشته باشند.

یک روز طالبان است و یک روز سونامی، روزی ایران است و روز دیگر مرگ سلطان پاپ... عواید فروش بلیت‎ها و پیش‎فروش آن‎ها برای شرکت در مراسم یادبود مایکل جکسون می‎تواند در راه‎های دیگری برای صدور تفکر و فرهنگ غرب و آمریکا مصرف شود! در این میان‎، ما می‎مانیم و الگو‎های اصیل و بی‎بدیلمان در عقاید و باور‎هایمان؛ دین انسان‎ساز و انبیاء و اولیاء‎ ا... و صاحبان کرامت و غافل ماندن از این‎که سرمان را گرم می‎کنند تا از یاد ببریم علی(ع) که اکمل موجودات است و فرزندانش را همواره به حاشیه راندند و حالا پس از قرن‎ها می‎توان معنای کنج عزلت را به اندازه فهم اندک خود لمس کرد و به بازی‎ها خندید و فریاد کشید که ذره‎ای علی‎وار زیستن را بیاموزیم و جوانمردی را... که

چو پرده‎دار به شمشیر می‎زند همه را

کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند...

نویسنده: شبنم - میرزین‎العابدین

منبع: هفته نامه - پنجره - ۱۳۸۸ - شماره ۶