سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

جنگ راه رهایی از رکود نیست


جنگ راه رهایی از رکود نیست

پاول کروگمن در ۲۸ سپتامبر در پست وبلاگ نیویورک تایمز نوشت که اقتصاد یک بازی اخلاقی نیست

پاول کروگمن در ۲۸ سپتامبر در پست وبلاگ نیویورک تایمز نوشت که اقتصاد یک بازی اخلاقی نیست. این جمله برای دفاع از این مدعا است که در برهه‌های زمانی خاص، مثل رکود کنونی، یکسری روابط علی و معلولی عجیب اقتصادی به وجود می‌آید. نتیجه اینکه اعمالی که از نظر ما ناخوش آیند هستند، گاه می‌توانند آثار مثبتی در پی داشته باشند؛ بنابراین اگر هدف ما نجات یافتن از رکود است، بهتر است کمی از اخلاقیات فاصله بگیریم.

کروگمن موکدا اشاره می‌کند که جنگ دوم جهانی ما را از رکود بزرگ نجات داد؛ چراکه رکود وضعیتی است که در آن درستکاری نادرست است و ملاحظه کاری حماقت. مهم‌ترین چیزی که برای خروج از رکود لازم است، وجود کسی است که حاضر باشد بیشتر از بقیه خرج کند. هر چند که این خرج کردن خردمندانه نباشد. کروگمن معتقد است حتی خرج کردن در چیزی خانمان سوز مثل جنگ می‌تواند راه‌حل ما باشد، بالاخص زمانی که هیچ توافق داخلی بر سر بودجه لازم برای کارهای مختلف وجود نداشته باشد. در نسخه کروگمنی دیدگاه جورج اورول، ویرانی ثروت به همراه می‌آورد و جنگ نیز به آن دلیل که رشد اقتصادی به همراه دارد، از نظر اخلاقی پسندیده است.

خوشبختانه ما این فرصت را داریم تا فرضیات نظریه او را بررسی کنیم و به نادرستی استدلال اقتصادی او پی ببریم. این باور که هر شکلی از خرج کردن بر طرف‌کننده مشکلات اقتصادی است، به معنی انکار ذهنی بودن ماهیت ثروت و اساس اقتصاد خردی رشد اقتصادی است که البته به منظور توجیه متغیرهای کلان اقتصادی مثل بیکاری و رشد ناخالص ملی ابراز می‌شود. بیلیاردها دلار هزینه کردن برای جنگ یقینا سرمایه و نیروی کار زیادی را وارد بازار کار می‌کند و رشد ناخالص داخلی را افزایش و بیکاری را کاهش می‌دهد، اما این اتفاقات هرگز به آن معنا نیست که ما ثروتمندتر از گذشته می‌شویم.

زمانی میزان ثروت افزایش می‌یابد که مردم بتوانند در مبادلاتی که به نظرشان منفعت متقابل دارد، شرکت کنند.

تولید کالاهای جدیدی که مصرف‌کننده تمایل به خرید آنها دارد نقطه شروع این فرآیند است، اما اگر به جای آن ما از نسل‌های آینده پول قرض کنیم و آن را در کالاها و خدماتی خرج کنیم که مورد طبع مصرف‌کننده نیست، بلکه مورد طبع قدرت‌های سیاسی برای گشودن آتش ویرانی در جهان است، آنگاه ما از انسان‌ها آزادی انتخاب را گرفته‌ایم؛ چراکه انسان‌ها دیگر نمی‌توانند کاری را انجام بدهند که به نظرشان به نفعشان است. همچنین این آزادی را از آنانی که به اسم برنامه توسعه اقتصادی کشته شده‌اند نیز گرفته‌ایم. اصولا این ایده که هر نوعی از خرج کردن مطلوب است، نادیده گرفتن این واقعیت است که خرج کردن در جنگ در عمل مانع از آن می‌شود که مردم ثروت خود را از طریق تولید و مبادلات اقتصادی افزایش دهند.

استخدام افراد برای کندن و پر کردن چاه یا ساختن بمب برای حمله به عراقی‌ها بی‌شک بیکاری را کاهش و تولید ناخالص داخلی را افزایش می‌دهند، اما ثروت را افزایش نمی‌دهند. مشکل اقتصاد در واقع سخت بودن ایجاد هماهنگی بین تولید‌کننده و مصرف‌کننده است. این هماهنگی زمانی محقق می‌شود که تولید‌کننده با استفاده از ارزشمندترین منابع موجود، کالای مورد تقاضای مصرف‌کننده را تولید کند. به همین دلیل است که ساخت یک کانال با استفاده از یک بولدوزر و چند راننده ثروت ساز تر از ساخت همان کانال با استفاده از میلیون‌ها انسان به کمک قاشق است؛ اگرچه روش دوم اشتغال بیشتری ایجاد می‌کند.

استفاده از سربازها برای جنگ به معنی هدر دادن نیروی کار و ماده اولیه است و در عمل به‌رغم افزایش تولید ناخالص داخلی و کاهش بیکاری منجر به کاهش ثروت می‌شود. تنها راه توجیه غیر اخلاقی کردن اقتصاد این است که معیار ارزیابی از موفقیت اقتصادی فقط رقم تولید ناخالص داخلی باشد نه عواقب دیگر آن. در صورتی که این عواقب تولید ناخالص داخلی است که نشان می‌دهد آنچه که ما تولید کرده‌ایم تا چه اندازه با خواست مشتری مطابقت داشته است. خرج کردن و تولید شغل کردن کار ساده‌ای است، اما مشکل اینجا است که این کارها منجر به رشد اقتصادی نمی‌شوند و اصلا معیارهای خوبی برای رفاه مردم نیستند.

نتیجه نهایی این است که نحوه خروج از رکود بسیار مهم است. دنیا وارونه نشده و خوبی‌ها جای خود را به بدی‌ها نداده‌اند. جنگ به معنی صلح و تخریب به معنای ساختن نیست. راه‌حل واقعی نجات از رکود، برداشتن موانع مبادله و تولید آزاد است که در عمل منتهی به خلق ثروت می‌شود. اینکه ما از نوادگان خود بیلیاردها دلار قرض کنیم تا اهرام مصر دیگری بسازیم یا اینکه اغتشاش را در برون مرز افزایش دهیم، فقط چاه رکود را عمیق‌تر می‌کند. اگر کسی آنقدر ابله شده باشد که مثل کروگمن بگوید ما برای رهایی از رکود همچون دهه ۱۹۳۰ نیاز به یک هیتلر داریم، آن شخص اخلاقیات را فقط برای ستایش اقتصاد کلان که خود نیز یک قربانی است، زیر پا گذاشته است.

هیچ انتقادی از اقتصاد بازار آزاد نمی‌تواند ما را از عقلانیت و اخلاقیات گمراه کند. پاول کروگمن با گفتن اینکه ویرانی ثروت به دنبال می‌آورد و جنگ یکی از بهترین راه‌های رشد اقتصادی است، دارد وقت خود را تلف می‌کند. اجازه ندهید نظریه کروگمن شما را فریب دهد؛ چراکه جنگ و ویرانی دقیقا همان چیزی هستند که می‌بینید و هیچ اثر مثبتی به دنبال ندارند. کروگمن نه تنها اخلاقیات، بلکه اقتصاد را هم فراموش کرده است.

استیون هرویتز

مترجم: شاهین رسولیان