پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

شعر اخوان با زمان و در زمان


شعر اخوان با زمان و در زمان

سنت در ذات خود آفرینشگر است و این آفرینشگری به سنت در زمان کنونی, حیات می بخشد هر نوع رویکرد با سنت برای رسیدن به حیات تازه مستلزم فعل و انفعالاتی است تا واکنشی در برابر کنش نظام های سنتی در زمان حال شکل نگیرد ادامه حیات دشوار می شود

سنت در ذات خود آفرینشگر است و این آفرینشگری به سنت در زمان کنونی، حیات می‌بخشد. هر نوع رویکرد با سنت برای رسیدن به حیات تازه مستلزم فعل و انفعالاتی است. تا واکنشی در برابر کنش نظام‌های سنتی در زمان حال شکل نگیرد ادامه حیات دشوار می‌شود. بنابراین فرهنگ برای ادامه حیات در زمان نیاز دارد با فعل و انفعالات متعددی روبه‌رو شود. هر واکنش در برابر کنش‌های سنت‌های فرهنگی یک گام به جلو برای رسیدن به دنیای تازه‌تر است؛ از همین‌رو هر نوآوری فرهنگی در وهله اول مستلزم ادراک و دریافت سازوکارهای سنتی است. عصیان، اعتراض و انتقاد به سنت‌های فرهنگی باید براساس ادراک فرهنگی گذشته و شناخت فرهنگی حال به‌دست‌آید.

زمان در متن سنت و مدرنیسم ملاک اعتبار است. شعر یک عنصر فرهنگی است که در بستر زمان معنا می‌یابد و شعر سنتی یا شعر مدرن هم با زمان و در زمان تعریف می‌شود. شعر نیما، شاملو یا اخوان با بررسی کارکرد زمان می‌تواند در دو دنیای سنتی یا مدرن قرار گیرد. این را هم بدانیم که زمان دارای کارکرد تاریخی است. ۷۶۹ شمسی یا ۱۲۸۵ شمسی همان کارکرد سال ۱۳۳۲ شمسی را ندارد. شعر حافظ را در زمان و با زمان تاریخی می‌توان در گروه‌های سنت و نوآوری قرار داد. از این رو شاید بتوان گفت برخی رویارویی سنتی نوعی نوآوری در زمان خود تلقی می‌شود. و ما بی‌شک در بستر تاریخ همواره با نوآوری‌های گوناگونی روبه‌رو هستیم که شاعر بزرگی چون فرخی را وامی‌دارد تا بگوید: «سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر.»

شعر مدرن رویکرد جدید در تقابل با زمان است که شاعر در زمان آن را شکل می‌دهد. با این تعریف اخوان شاعری است که در برخی از اشعار ماندگارش شعرش را در تقابل با زمان، در زمان تاریخی قرار می‌دهد. شعر‌های ماندگار اخوان تکرار سنت‌های ادبی و ادبیات سنتی نیست. نوعی رویارویی با عناصر گوناگون سنت‌هاست که در زمان تاریخی مشخص شکل می‌گیرد. بنابراین شعر اخوان را به لحاظ نوع رویکرد به سنت و نوآوری باید در زمان تاریخی بررسی کرد.

در زمانه‌ای که شاعران هنوز آویزان زلف یار بودند اخوان می‌گوید: «من کوشیده‌ام از راه میان‌بری از خراسان به مازندران بروم از خراسان دیروز به مازندران امروز. اما همچنان نخواستم یک زایر بی‌خیال دخیل بند روستایی بمانم. نیز نمی‌خواهم در ابهام و تیرگی و آبکند‌ها و فراز و فرودهای جنگلی تاریک گم شوم.» در همین جمله گذر از زمان و مکان تاریخی برای رسیدن به جهان جدید دیده می‌شود. اخوان آگاهانه دست به نوآوری می‌زند.

نوآوری شعرهای اخوان از دل سنت‌های ادبی و ادبیات سنتی بر آمده است. بنابراین در شعر او با نوعی ادراک فرهنگی گذشته و شناخت زمان حال روبه‌رو هستیم. او هم زمان دیروز را درک می‌کند و هم به دریافت تازه‌ای از زمان حال می‌رسد. این رسیدن ناشی از رویارویی و بروز واکنش در برابر دیوارهای سنت است تا چشم‌اندازی پر مهتاب را در شعر زمان خود تصویر کند. از این رو هرگاه اخوان به درک درستی از زمان گذشته و شناخت خوبی از زمان حال دست پیدا می‌کند شعری می‌آفریند که با جان و دل مردم یگانه می‌شود. چون هنرمند با زمان و در زمان زندگی می‌کند و اگر شاعر هوشمندی به درک این لطیفه برسد مانند اخوان می‌تواند شعر‌هایی مثل «غزل۳»، «سبز»، «نماز»، «نوحه»، «آواز چگور» و... بسراید.

شاعر بزرگ کسی است که با زمان و در زمان زندگی کند. اگر شاعر با زمان و در زمان هنر شاعرانه‌اش را شکل بخشید؛ می‌تواند در تاریخ شعر باقی بماند. شناخت اخوان از فرم‌های قدیم شعر فارسی، راز و رمزهای دنیای حماسه، زبان تغزلی شاعران گذشته و... در کنار دریافت و شناخت از کارکرد زمان در هنر، او را در جایی از شعر امروز فارسی قرارداد که کمتر کسی را یارای برابری با اوست.

او نیما را شناخت و با این شناخت سنت‌های شعری را در دنیای جدید‌تر و تازه کرد. اخوان ایرانی‌ترین شاعر معاصر ماست که شعرش زمان گذشته را با زمان حال در آمیخت و روایت تازه‌ای از حیات ادبی به دست داد. او سنت‌های ادبی را در فرم و شکل و قالب نقد کرد و به فرم جدیدی دست یافت که دارای شناسنامه ایرانی است. شناسنامه حقیقی شعر اخوان در زمان حال صادر شد. او اگر در همان فرم و نگاه سنتی بدون درک زمان حال زندگی می‌کرد هیچ‌گاه شناسنامه جدیدی برای او صادر نمی‌شد تا نام او در شعر امروز ایران ثبت شود.

اخوان با انتقاد از جریان کند و آرام سنت‌های ادبی در بستر زمان حال، به نوخواهی و امروزگی رسید. وی همه گذشته ادبی خود را در فرم و معنا، نقد کرد و به قلمرو تازه‌ای در شعر امروز رسید. اخوان با دریافت دقیق و شناخت عمیق زمان گذشته و زمان حال توانست نوآوری زمان خود را درک کند و در تاریخ شعر فارسی ماندگار شود.

محمدرضا محمدی‌آملی

به: م. سرشک