یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
زیر سایه درخت عشق
راهبهها دو راه زندگی به آنها آموختند؛ یکی راه طبیعت که فقط به رضایت خود میاندیشد، دیگران را در این راه مورد استفاده قرار میدهد و هیچ وقت خوشحال نخواهد بود و راه دیگر grace که معانی مختلفی را انعکاس میدهد. کلماتی که میتوان با grace معادل قرار داد، اراده پاک، زیبایی، مرحمت و بخشش هستند.
درخت زندگی آخرین ساخته ترنس مالیک به دلایل مختلف منفور و محبوب واقع شده. منتقدان با دیدگاهها و رویکردهای متفاوت این فیلم را مورد بررسی قرار دادهاند و خواهند داد. رویکردهای فرمالیستی اصولا فیلم را بهعنوان شاهکار زمانه میبینند که به حق نیز چنین است. ولی منتقدانی که رویکردهایی جدا از این را پیش گرفتهاند و با دیدی خارج از سینما به این فیلم نگاه کردهاند، نظرات متفاوتی را در مورد فیلم ابراز نمودهاند که در نتیجه این نوع رویکرد فیلم قربانی ساحت فلسفی سازنده آن، ترنس مالیک شده است. این فیلم چنان گستردگی را پیش روی قرار میدهد که تفسیرها را بیپایان و هر تفسیری را به عنوان فروکاست مفاهیم منشوری فیلم در نظر میآورد. اما در هر صورت عشق واژه کلیدی فیلم تلخوشیرین درخت زندگی است. ایده عشق تصاویر فراوانی در فیلم پیدا میکند. مثال عشق هیچ گاه کامل بازتاب داده نمیشود ولی فیلم بر آن است تا به جای مصادیق مرسوم عشق، شکل مثالی آن را به نمایش بگذارد.
کجا بودید زمانی که من بنیاد زمین را نهادم؟ زمانی که ستارگان صبحگاهی هم آواز نغمه سر دادند. (ایوب، ۳۸: ۴و۷)
فیلم با این آیه از انجیل شروع میشود و زمان کلید میخورد. سپس به صدای مردی روی تصویری نامفهوم احتمالا شعله شمع، برش میخورد. «برادر، مادر، آنها بودند که مرا به درگاه شما راهنما شدند» موسیقی عزا شنیده میشود که نشان از مفهوم مرگ دارد. مادر میگوید راهبهها دو راه زندگی به آنها آموختند. یکی راه طبیعت که فقط به رضایت خود میاندیشد، دیگران را در این راه مورد استفاده قرار میدهد و هیچ وقت خوشحال نخواهد بود و راه دیگر grace که معانی مختلفی را انعکاس میدهد. کلماتی که میتوان با grace معادل قرار داد، اراده پاک، زیبایی، مرحمت و بخشش هستند. عشق با نگاه طبیعت در معشوق جلوه پیدا میکند و با نگاه grace در عاشق. طبیعت میل به دوست داشته شدن دارد و grace سودای دوست داشتن. مرگ این تعریف را به آزمایش میگذارد.
پسر دوم خانواده در ۱۹ سالگی و احتمالا در سربازی میمیرد. این اتفاق نقطه عطف زندگی دو عضو این خانواده است. مادر و پسر بزرگتر، جک. متوجه میشویم این دو عضو به دو دلیل متفاوت باید در زمان سفر کنند. دلیل مادر در همان ابتدای کار مشخص میشود. مادر پس از مرگ پسر به تعریفش از خدا شک میکند. چرا خداوند او را از مرگ نجات نداده است؟ باید بداند خداوند چه پاسخ قانعکنندهای برای این اتفاق دارد. سوالاتی را مطرح میکند. خداوند در زمان مرگ پسرش کجا بوده؟ آیا مادر در حق خدا کوتاهی کرده؟ پسرش الان کجاست؟ عشق مادر به فرزندش باعث شکش به خدا است و باز عشقش به خدا او را از انکار باز میدارد.
پسر بزرگ خانواده را ما زمانی میبینیم که مایوس و پریشان است. بعدا متوجه میشویم برادر مرده از او تقاضا کرده پیدایش کند. البته نمیدانیم کدام مقدم بر دیگری است. یاس یا الهام. جک در زندگی عشقیاش، در رابطه زناشوییاش هم گویا دچار مشکل است. در چنین لحظات پریشانی انسان تمایل دارد دلیل آشفتگیاش را در گذشته جستجو کند و معمولا یکی از خاطرات تلخ اولین قدم این جستجو ست و سپس خاطرات یکی پس از دیگری تداعی میشوند. شمعی روشن میکند و سفر زمانش آغاز میشود. در اولین قدم از برادر منحرف میشود و به سمت مادر میرود. مادر چگونه (مرگ برادر را) تحمل کرد؟ عشق او به مادر دلیل اصلی گردش در گذشتهاش میشود. چه بلایی بر سر این عشق آمد؟ چرا این عشق به فرجام نرسید؟ چه فرجامی از این عشق انتظار میرفت؟
روایت، داستان این دو جستجو را تلفیق و به آنها نظم میدهد و هر از گاهی در آنها دست میبرد تا به هدف مورد نظرش برسد. البته تاکید فیلم آنقدر به سمت جستجوی جک متمایل است که میتوان اکثر زمان فیلم را به جک نسبت داد.
نکته: در فیلم درخت زندگی پذیرش واقعیت مرگ ( که در فیلم با مرگ یکی از بچهها نمایش داده میشود) به بازیابی عشق به خدا میانجامد عشقی که در اینجا بازیافته میشود، عشقی کامل و مثالی است و نه تصویری زمینی از آن
پسر اصولا تا سن نوجوانیش از نگاه مادر دنیا را میبیند و به او عشق میورزد. مادر او را با عشق آشنا میکند. او را با خدای خود آشنا میکند. خدای مادر خدای عشق است. به هر اشعه نور عشق بورزید، همه را دوست بدارید عشق سرآغاز خلقت و دلیل خلقت است. عشق همه جا جاری است. با رسیدن به سن نوجوانی پدر تربیت را به عهده میگیرد. آموزههای زمینی پدر در تعارض با آموزههای مادر، پسر را مستاصل میکند. پدر به او تملک را میآموزد. پدر رسما تمامی آموزههای مادر را احمقانه نشان میدهد. خدایی که پدر به پسر معرفی میکند از انسان انتظارات مادی دارد. دین پدر دین جدایی از مادر است. پدر در فیلم نیز میگوید که هر هفته عشریهاش را به کلیسا تحویل میدهد. در فیلم هم مادر و هم پدر مسیحیاند و به یک کلیسا میروند. تفاوت مادر و پدر بیشتر در اینجاست که پدر جهان را مجموعهای از توقعات میبیند که هر کدام به نوبه خود باید برآورده شوند ولی مادر اساسا سرخوش و بی توقع است و برای او هر چه جز غم آید خوش آید. پدر طبق تعریف راهبهها راه طبیعت را انتخاب کرده و مادر grace را. ولی تجربهای که پسر از دنیای مادی کسب میکند او را به سمت تربیت پدر سوق میدهد.
اصولا با رخدادهایی مواجه میشود که نظریه مادر را متزلزل میکنند. مثلا در فیلم جک چند فرد علیل میبیند. چند جنایتکار به بند کشیده شده میبیند و مهمتر از همه یکی از دوستانش در استخر میمیرد. پسر عشق و لطافتی در این حوادث نمیبیند. عشقی که مادر به پسر آموخته، عشقی خالص و افلاطونی ست. این با دیدگاه پدر آمیخته میشود و به خود پدر برمیگردد. پسر میخواهد بداند مادر بین او و پدر کدام را بیشتر دوست دارد. در واقع تملک پدر ـ طلب عشق پدر ـ با عشق خالص مادر تلفیق میشود. در این گونه موارد عشق تلفیقی فرزند به انحراف میگراید. حال دیگر فرزند عشق مادر را منحصرا برای خود میخواهد و آن هم عشقی از نوع عشق به پدر. عشقی که ترس آن را خفه میکند. این سرکوب به خشونت میگراید که در مورد جک، او برای بیرون ریختن خشونتش شیشههای یک کلبه را میشکند و با دوستانش قورباغهای را منفجر میکند. دو دیدگاه مادر و پدر برای فرزند تردید را هم به ارمغان میآورند. فرزند واقعا نمیداند کدام راه، راه خداست. این دوگانگی باعث میشود که فرزند بیشتر فکر کند، فلسفیتر بیندیشد و در نتیجه بیشتر از خوشبختی فاصله بگیرد. پسر آرزوی نبود پدر را دارد تا بزرگ خانه باشد. تا تنها عاشق و تنها معشوق باشد. در فیلم این فرصت برای پسر ایجاد میشود، پدر پس از جر و بحثی که با برادر مرده میکند (که بسیار شبیه خود پدر است) به سفری میرود. پدر بعد از این به مادر میگوید تو داری بچههای منو ازم دور میکنی... هر چی رشتم پنبه کردی. این حاصل برخورد این دو دیدگاه به هستی است. طبیعت و grace این گونه مبارزه میکنند و رشتههای یکدیگر را پنبه. ولی پیروزی این مبارزه به همت کارگردان لحظه لحظه بیشتر از آن grace میشود. در نبود پدر، فرزند دیگر دستورات مادر را انجام نمیدهد. دیگر رقیبی نیست. قرار است همه چیز خوب پیش رود و پسر بیهمتا شاد باشد ولی این گونه نیست. پسر سلطان بیچون چرای خانه است ولی دیگر نمیتواند به شادابی همسالان خود بازگردد. پسر از سنش فراتر رفته و غم خیلی زود گریبانگیرش شده. با بازگشت پدر، پسر متوجه توهمش میشود. ولی شخصیت پسر پای به مرحله جدیدی گذاشته. در فیلم جک رسما مادر را طلب میکند. اون فقط منو دوست داره این حرفی است که جک با عصبانیت بر سر پدر فرود میآورد. و اینجاست که پدر متوجه درگیری ذهنی فرزندش میشود. پدر از این نقطه تصمیم میگیرد کمتر آموزههایش را بر پسر تحمیل کند. این نقطه دوری پدر و پسر است. دوری بر خاسته از درک پدر و در ادامه، تغییرناپذیریاش. مادر در طول زمان رشد پسر هیچ تغییری نمیکند و انفعال پیش میگیرد. طبق آموزههای زمینی و قراردادی پدر، مالکیت خانه از آن اوست و پسر هیچ حقی در آن خانه ندارد. کارگردان فیلم این مبارزه فرویدی را تا جایی جلو میبرد که جک در صحنهای حتی وسوسه قتل پدر را دارد که ترس، احتمالا از خدا، مانعش میشود. از خدا میخواهد که پدرش را بکشد. خالق اثر، مبارزه را تا بحرانی بزرگ پیش میبرد تا شکستش دهد. پدر برخلاف مادر به آموزههایش شک میکند، به جهانبینیاش شک میبرد و شکست جهانبینیاش را اعلام میکند. با اعلام شکست پدر، پسر نیز خودآگاه میشود. جهانبینی پدرش بر او غالب شده است. و مادر همچنان پای میفشارد که تنها راه خوشحال بودن عشق ورزیدن است... حیرت کردن grace مادر بر طبیعت پدر پیروز میشود.
اما رسیدن کارگردان به هدفش یعنی پیروزی کامل و بیچون چرای grace بر طبیعت و نابودی عقده ادیپ، در زمین ممکن نیست، پس جک و مادر را به ناکجا آبادی میبرد که در آن زمانهای مورد بررسی آنها همزمان حضور دارند. عشق جک به مادر سر به راه راست مینهد و عشق از دست رفتهاش به پدرش به برادرش و به تمامی افراد حاضر بازمیگردد. در این ناکجا آباد مادر نیز تردید به خدایش را کنار میزند، مرگ پسرش را میپذیرد و عشق به خدایش را باز مییابد. عشقی که در این ناکجا آباد بازیافته میشود، عشقی کامل و مثالی است نه تصویری زمینی از آن.
حمید طاهری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست