سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

آیه ای از قرآن که محتوای علوم انسانی را مهندسی می کند


آیه ای از قرآن که محتوای علوم انسانی را مهندسی می کند

علوم انسانی, متاثر از پایگاه فکری مولدِ خود تولید و آینه ی جهان بینی بوم فکری حاکم بر خود به حساب می آیند

آیه ای از قرآن کریم که محتوای علوم انسانی بومی را مهندسی می کند.

علوم انسانی، متاثر از پایگاه فکری مولدِ خود تولید و آینه ی جهان بینی بوم فکری حاکم بر خود به حساب می آیند.

در غرب علوم انسانی کاملا متناسب با بوم مربوطه بوجود آمده است.البته تناسب این علوم با بوم خاص خود دال بر تولید این علوم متناسب با این بوم فکری نیست چون علوم انسانی فارغ از آگاهی به محیط و رها از نگاه توصیفی بوجود می آیند اما پایگاه فکری هر بوم در افراد خود ریشه ای درونی شده دارد.

لذا این گفته که "باید علوم انسانی متناسب با بوم خود را تولید کنیم از اساس اشتباه است" چرا که علوم انسانی مدون باروش توصیفی تولید نمی شوند و مولد آن هرگز نگاه توصیفی ندارد بلکه در شخص مولد اندیشه آنچه مهم است بیان یک مکتب علمی می باشد که پایگاه فکری بطور ضمنی در تار و پود آن حضور دارد دقیقا بی آنکه کوچکترین آگاهی و عنایتی از سوی شخص مولد به آن وجود داشته باشد.

بعنوان مثال در یک کشور اسلامی که دانشی بومی از علوم انسانی را ندارد ،نمی توان گفت که باید این دانش را تبدیل به اسلامی کنیم یا نمی توان گفت که باید نسخه اسلامی آن را درست کنیم چرا که صاحبان اندیشه و نخبگان مولد اندیشه خواه ناخواه از پایگاه فکری خود خط می گیرند لذا کسی که دارای پایگاه فکری درستی از اسلام باشد اگر اهل تولید اندیشه باشد چون متاثر از پایگاه فکری خود می باشد لاجرم اگر سیستمی فکری تولید کند قطعا اسلامی خواهد بود و این اتفاق هرگز آگاهانه نیست بلکه غالبی و هنجاری است.

از همین روی وقتی در عرصه علوم انسانی ،کسی تولید دانش می کند اگر در غرب باشد محتوای دانش او غربی و اگر در یک کشور اسلامی باشد محتوای و حتی سیستم تولید شده او یک سیستم آکادمیک اسلامی است بی آنکه تعمدی در کار بوده باشد.

لذا تلاش برای تحول در علوم انسانی غرب و اسلامی سازی آن فقط یک رنج بیهوده است.

از سوی دیگر تلاش برای نسخه برداری از علوم انسانی غرب نیز به دلایل واضح ،تلاشی بی ثمر و گمراه کننده است.

در قرآن کریم که جامعیتی شگفت دارد آیه ای وجود دارد که اشاره مستقیم به پایگاه فکری و افق آتی افراد جامعه می کند.

همانطور که ذکر شد علوم انسانی مشروب از پایگاه فکری حاکم بر جامعه و بوم فکری افراد آن دارد.

اسلام با عنایت به اساسی بودن این فرایند اجتماعی، در این آیه شریفه دقیقا به مهندسی این اتفاق می پردازد.

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِکَ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ(البقرة/۱۲۹)

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ(آل عمران/۱۶۴)

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَکِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ(الجمعة/۲)

در این آیه شریفه که چندین بار در قرآن تکرار شده است،به آموزش کتاب و حکمت اشاره شده است که در هر بار تکرار آیه، آموزش کتاب مقدم بر حکمت بوده و در عین حال ملازمت هردو مورد تاکید است.

منظور از آموزش کتاب،قرآن و تمام آموزه هایی است که در راستای آن قرار می گیرند و منظور از حکمت پرورش خرد و دانایی برای تولید اندیشه.

اما تقدم آموزش قرآن برای تاسیس و تحکیم پایگاه فکری در نهاد اندیشه است بطوریکه اندیشه هرگاه که در مسیر تولید قرار گیرد به بیراهه نرفته و گمراه نشود بلکه از بیتری یقینی و روشن حرکت نماید. انسان های فکور گاه با آنکه در پی یافتن حقیقت هستند از آنجا که بسیاری از معارف را نمی دانند و آگاه نیستند ،لذا از پایگاه فکری درستی برخوردار نبوده و از تلاش خود نتیجه احسن دریافت نمی کنند. تاکید این آیه بر آموزش کتاب در راستای عنایت اولی به همین امراست.

واما تاکید بر آموزش حکمت و ملازمت تأخیری آن با قرآن راز دیگری را مکشوف می کنند که توجه دارد بر حس علم جویی انسان و نیز خواست الهی برای عالمانه زیستن بشر و تشویق او برای آگاهانه زندگی کردن.

زمانیکه یک شخص پایگاه فکری خود را براساس معارف قرآنی بنا نهاده باشد و از یک جهان بینی درست و یقینی برخوردار باشد،تولیدات فکری او در کنکاش عالمانه،با موارد گمراه کننده تباه نمی شود و دانش و بینش او بر پایه ی مادیگرایی قوام نمی یابد،همانطوریکه بسیاری از دانشمندان غربی از آنجا که از چنین پایگاه فکری و آموزه هایی درست بهرمند نبوده اند در بسیاری موارد در مسائل بنیادی مطرح شده در مکتب علمی خود،نتوانسته اند از عرصه ماده عبور کنند.ازهمین روی است که دانش های غربی اگرچه چهارچوبی علمی و آکادمیک دارند و نیز سیستم هایی قوی به حساب می آیند اما در پاسخگویی به ابعادی از زندگی بشر، به روش های علمی سرباز زده و طفره رفته اند.

حسن امرائی عبدولی