یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

درآمدی بر جغرافیای قصص قرآنی


درآمدی بر جغرافیای قصص قرآنی

نوشتار حاضر, به بررسی مبحث مكان و اسامی جغرافیایی در متن قرآن كریم می پردازد مؤلف در ابتدا مدخلی بر آرای جغرافی دانان و نظریه ها و مكاتب آنها, در ارتباط با اماكن قرآنی می گشاید

نوشتار حاضر، به بررسی مبحث مكان و اسامی جغرافیایی در متن قرآن كریم می‏پردازد. مؤلف در ابتدا مدخلی بر آرای جغرافی‏دانان و نظریه‏ها و مكاتب آنها، در ارتباط با اماكن قرآنی می‏گشاید. سپس میزان توجه و رویكرد منابع مختلف به این مبحث را مورد بررسی قرار می دهد. تفصیل مناطق مختلف جغرافیایی كه قصص قرآنی در محدوده‏ی آنها قرار گرفته، بر پایه‏ی تقسیم‏بندی پیشنهادی آنها، به مركزی، میانی، جنوبی، شمالی و...، توسط مؤلف صورت پذیرفته است. در پایان به داستان‏هایی اشاره شده كه خداوند در قرآن از اماكن آنها یاد نكرده و در آنها به عبرت‏گیری از نحوه‏ی بیان قصص قرآنی اشاره شده است.

●مقدمه و هدف‏

این مقاله به بررسی مكان در قصص قرآن می‏پردازد. در آغاز، مقدمه‏ای با هدف روشنگری پاره‏ای از موضوعات جغرافیای اسلام، می‏آید؛ به این امید كه موجب توجه و اهتمام بیش‏تر به این‏گونه تحقیقات شده و نتایج نظری و عملی آن برای پژوهشگران مؤثر افتد.

تحقیق حاضر تابع و پیرو آرای جغرافی‏دانان بزرگ همچون دیمولان و مس سمپل - كه معتقد به نظریه‏ی جبر جغرافیا۲ می‏باشند و تمامی پدیده‏های انسانی را نتیجه‏ی عوامل جغرافیایی دانسته و اعتقاد دارند كه اگر بشریت به سیرت آغازین خود باز گردد، پی‏گیر همان راهی خواهد بود كه قبلاً طی كرده، - نیست؛ [چرا كه‏] اگر عوامل جغرافیایی همواره یكسان باشند، این نظریه‏ی مخرب جبر جغرافیایی، سبب اخلال در طریق آزادی و اختیاری می‏شود كه توجه بشریت همواره به سوی آن گرایش داشته است. [از این‏رو] پیروان طریق آزادی و اختیار، همچون ویدال د ولابلاش(vidal dela blache) و براون( brownalfred radcliffe) در فرانسه و بومن(isaiah bowwan) و ساور(carlsauer) در آمریكا، [بر خلاف جبریون‏] به آزادی انسان در اختیار [سرنوشت خود ]معتقد هستند و شیوه و اسلوب فعالیت‏های بشری را ناشی از توانایی انسان در دخل و تصرف در قوای طبیعی می‏دانند. بین نظریه‏ی جبر و اختیار، گرایش‏ها و مكاتب دیگری ظاهر گردید كه هر یك به نسبت، شباهتی به این دو نظریه داشته‏اند.

هرگاه متخصصین، به بررسی تعیین عامل مؤثر در زندگانی بشری و طرح دیدگاه‏های خود در این باره پرداخته‏اند، همواره به زیاده روی و غلو رفته‏اند. در نتیجه مكاتب مختلفی پدید آمده كه هر یك به بیان و تفسیر دیدگاه‏های خود، پیرامون تاریخ و سرنوشت انسان پرداخته و اصو ل و پایه‏هایی برای خود ترسیم كرده‏اند. در این راستا رویكردهای دینی، جغرافیایی، اقتصادی، روان‏شناختی و نژادی - كه به اجناس معیّن تعصب می‏ورزند - وجود داشته‏اند. رویكردی نیز در پی به دست دادن تفسیری مركب از همه‏ی عوامل یاد شده و در قالبی هماهنگ و منظم بوده است.

با وجود این‏كه مكتب جامعه شناختی فرانسه، بر تحقیقات و بررسی‏های مربوط به پدیده‏های اجتماعی، پرتو افكنی‏های زیادی كرد و امیل دوركیم(emile durkheim) در این خصوص روشی متمایز از دیگر مكاتب، پی‏ریزی كرد، اما مكاتب مختلف تفسیر تاریخ، همواره حامیان و طرفداران خود را داشته و نیز پیوسته دانشمندانی در پی تولید تئوری‏های نوین در این خصوص بوده‏اند.۳

در این مقاله توجه تعصب‏گرایانه به هیچ یك از این مكاتب نشده و صرفاً نشان دادن اهمیت مبحث جغرافیا در این گونه بررسی‏ها و درك و برداشت و تفسیر ما از [آموزه‏های‏] دین اسلام، مورد نظر بوده است.

در زمینه‏ی مطالعات جغرافیایی دو عامل اساسی وجود دارد: یكی توزیع پدیده‏ها و دیگر تبیین ارتباطات و علایق بین آنهاست. ما در این نوشتار، این دو عامل را در پرتو مكان در قرآن كریم بررسی خواهیم كرد.

●موضوعات حایز اهمیت در جغرافیای اسلام‏

در جغرافیای اسلام، موضوعات زیادی وجود دارد كه باید مورد توجه و بررسی قرار گیرند. برای نمونه می‏توان به موارد ذیل اشاره كرد:

می‏دانیم كه اسلام در [شبه‏] جزیره‏ی عربستان ظهور كرد. در همان زمان مناطق دیگری نیز در عالم وجود داشت كه دارای توانمندی و ثبات بیش‏تری نسبت به آن‏جا باشد، پس چرا مكه مهد این دین بزرگ، تعیین گردید، و چرا [شبه‏] جزیره‏ی عربستان برای ظهور اسلام شایسته‏ترین محیط شناخته شد؟ «واللَّه اعلم حیث یجعل رسالته». باید گفت: در این‏جا اِشكالی متوجه این سؤال می‏شود و آن این‏كه ما در پی علت‏یابی حقیقتی شكل یافته در حال، هستیم؛ بدین معنا كه اگر اسلام در مكانی دیگر نیز ظهور كرده بود باز در پی تفسیر و تعلیل آن می‏رفتیم. چن ین اشكالی سبب گشودن باب مقایسه بین واقعیت و خیال است؛ مقایسه‏ای كه هرگز به واقعیت ثابت تاریخی منجر نمی‏شود؛ چرا كه رخدادها و وقایع، موادی نیستند كه بتوانیم آنها را مجدداً در كارگاه تاریخ وارد كنیم و آنها را كم و زیاد كرده و یا تغییر دهیم تا بتوانیم پیامد های آن را دریابیم. - چنان‏كه در علوم تجربی عمل می‏كنند. - در حقیقت ما بدون این‏كه وقایع [گذشته‏] را ایجاد كنیم، آنها را تفسیر و توجیه می‏نماییم.

از [اطلاعات‏] تاریخی درمی‏یابیم كه پیامبرصلی الله علیه وآله اصحاب خود را دو بار برای هجرت به حبشه فرا خواند، بدون این‏كه خود با آنها هجرت كند و هنگامی كه [اهل‏] مدینه آغوش خود را برای اسلام گشود، ایشان به همراه یاران خود به آن‏جا مهاجرت كردند. تفاوت این دو هجرت (هجرت به حبشه و هجرت به مدینه و نشر دعوت به اسلام در آن)، آشكار است، و عوامل جغرافیایی می‏توانند تفاوت این دو مكان را برای ما تبیین كنند. در ادامه می‏توان به غزوات و توزیع [جغرافیایی‏] آنها و ارتباط مكان وقوع آنها با راه‏های تجاری و مناطق مسكونی و نیز قریه‏ها، قلعه‏ها و دژهای یهودیان در فدك، تیماء و خیبر و سپس انتشار اسلام به خارج از [شبه ]جزیره‏ی عربستان، اشاره كرد. دیگر این‏كه چرا اسلوب نشر و دعوت اسلام در اقیانوس هند و نواحی مشرف به آن، با اسلوبی كه در شمال، آفریقا و برخی نواحی آسیایی متداول بوده تفاوت داشته است؟ همچنین كیفیت ارتباط اسلام با مناطق مسكونی قدیم دو دولت فارس و روم در آن زمان، و این‏كه چگونه مركزیت عالم اسلام به شمال و سپس از مدینه به كوفه، دمشق، بغداد و قاهره انتقال یافت؟

در حال حاضر جنگ‏ها، بر و بحر را فرا گرفته و استعمار پیوسته در صدد جلوگیری از گسترش اسلام می‏باشد. اما به رغم آن، [مشاهده می‏كنیم كه ]تعداد مسلمانان در بیست سال اخیر، در آفریقا دو چندان شده و گزارشات خود اروپاییان نیز مؤیّد این مطلب است. در این حال غربی‏ ها به این‏گونه مطالعات و تحقیقات جغرافیایی بسیار همت ورزیده و در این راستا آكادمی‏های تخصصی را كه با هدف جمع‏آوری اطلاعات پیرامون اسلام و عالم اسلامی به وجود آمده، در اختیار داشته‏اند و نیز ابزار و وسایل تحقیق، همچون نقشه‏ها، آمارها، تحقیقات و توانمندی ز یادی در این خصوص در اختیار داشته و به كار بسته‏اند. بنابراین در این‏جا بر ماست كه نسبت به شناسایی و شناساندن جغرافیای عالم اسلامی و بررسی مشكلات آن اهتمام ورزیم؛ تا در نتیجه، به وضعیت تكامل یافته و جزئیات و ارتباطات آن آگاه شویم.

●میزان توجه منابع به مكان در قرآن‏

رویكرد پژوهشگران قصص قرآنی در مبحث مكان متفاوت بوده است:

۱)شیخ عبدالوهاب نجار در كتاب قصص الانبیاء،۴ به وقایع تاریخی و توجه دادن به عبرت‏های قصص قرآنی و احادیث و تعقّل در آنها اهتمام ورزیده و در این راستا از [روایات ]تورات و انجیل نیز بهره برده است. وی كوشیده تا مشكلات مربوط به روایاتی را كه بر طبق موازین قر آنی و اخبار متواتره بوده، مرتفع سازد و اخبار و روایاتی را كه با قرآن و عقل سازگاری نداشته، رد كند. او از مكان‏ها در قصص، به طور پراكنده یاد كرده، بدون این‏كه ارتباط بین آنها را مشخص كند. استاد جادالمولی نیز در قصص القرآن،۵ با تأكید بر عبرت‏گیری از این د استان‏ها، توجه و پرداختن به مكان را مردود دانسته است.

۲)دكتر خلف اللَّه در كتاب الفن القصصی فی القرآن الكریم معتقد است كه:

قرآن به تاریخ جز در مواردی نادر توجهی نداشته است، بلكه برعكس آن، به ابهام در زمان و مكان به عنوان مؤلفه‏های تاریخ، اشاره داشته است. و لذا می‏توان گفت كه این مردم قضیه را به عكس جلوه داده‏اند و به بحث و نظر پیرامون مؤلفه‏ها و مقدمات تاریخ پرداخته‏اند؛ حا ل آن كه این‏ها مورد نظر نبوده‏اند و آنها به مقاصد حقیقی قصص قرآنی، توجهی نشان ندادند.۶

خلف اللَّه همچنین در مورد مكان آورده:

اگر چنانچه مكان‏هایی كه به طور پراكنده در قرآن از آن یاد شده وجود نداشت، می‏توانستیم بگوییم كه قرآن كریم به مكان تقریباً هیچ توجهی نداشته است.۷

استناد او در این نظر، قول سید رشید رضا در تفسیر المنار است؛ آن‏جایی كه او در شرح قصه‏ی آدم گفته:

تاریخ به ذات خود، منظور نیست؛ چرا كه مسائل این علم، خود تاریخ می‏باشد كه البته شامل اصول دین، مِنْ حیث هُو دین، نمی‏شود. دین، به تاریخ از منظر عبرت‏گیری از آن، نگاه می‏كند و به تبیین زمان و مكان پرداخته است. این مطلب را در باب سفر تكوین نیز بیان داشته‏ا یم.۸

چنین می‏نماید كه این نظر استاد رشید، در مورد مكان‏ها و زمان‏هایی است كه قرآن از آن یادی نكرده، اما در مورد مكان‏ها و مواضعی كه قرآن بدان اشاره داشته، نظر دیگری دارد. مثلاً در بررسی سوره‏ی هود، بحثی را پیرامون مزایا و برتری‏های این سوره در اعجاز علمی آن و قصص اقوام و مسائل تاریخی و مكانی آن اختصاص داده است.۹ در این زمینه مثال‏هایی را از قصص موسی، فرعون، هود، عاد، صالح و ثمود، بیان داشته است.

۳) سید مظفر الدین ندوی در كتاب التاریخ القرآنی للقرآن، به امور مربوط به آثار جغرافیایی و حوادث و رویدادهای تاریخی كه در قرآن آمده پرداخته و توجه نشان داده است.۱۰ وی همچنین كوشش كرده تا زمان‏بندی و شرحی از اعلام آنها را به دست دهد، كه در این راستا بر تور ات و انجیل و روایات عربی و آثار باستانی تكیه كرده و در مورد ارتباط بین اسامی اشخاص و ملل و نیز مواطنشان كه در تاریخ بدان‏ها اشاره شده، به تحقیق پرداخته است. در این خصوص بر نظریات سید سلیمان ندوی در كتاب ارض القران، بسیار رجوع كرده و محتویات این كتاب را ب ه همراه آنچه كه در منابع دیگر، پیرامون این موضوع آمده، احصا و تدوین كرده است.

۴)پاره‏ای از جغرافی‏دانان فرانسوی به جغرافیای ادیان پرداخته‏اند. از مهم‏ترین منابعی كه در این موضوع تألیف یافته، كتاب جغرافیا و ادیان می‏باشد كه آن را بییردیونتن نگاشته است. او در این كتاب به ارتباط دین با مساكن و ساكنین آنها و به كارگیری محیط در تولید ات زراعی، كشاورزی، صنعت و غیره توسط انسان پرداخته است. وی همچنین كوچ‏ها و هجرت‏های دینی و نواحی تجاری را كه اسامی دینی داشته‏اند، مورد بررسی قرار داده است.

۵)قبل از تألیفات یاد شده، مورخین اسلامی و مفسرین، به قصص قرآن روی آورده بودند. آنها در این راستا بر احادیث صحیح و نیز در مواردی بر اسرائیلیات تكیه داشتند.۱۱ شاید بتوان از برترین این كتاب‏ها، كتاب تاریخ الامم و الملوك [نوشته‏ی‏] ابوجعفر بن جریر طبری را بر شمرد. او در آغاز این كتاب به اصولی كه بر پایه‏ی آن، اخبار به راویان آنها اسناد داده شده، اشاره داشته است.

۶)منبع و مرجع اساسی در مبحت مكان در قرآن، همان قرآن كریم است. ما بر اساس هدایت و روشنگری آیات، اماكن وارد شده در قصص قرآن را مورد بررسی قرار داده و به یك پارچگی و انسجام جغرافیایی آنها و ارتباطشان با یك دیگر اشاره خواهیم كرد.

●مكان در قرآن‏

۱) قصه‏ی انسانیت در قرآن، با خلق آدم آغاز می‏شود. خداوند به پدر اول، همه‏ی اسماء را آموخت. و ملائكه بر او سجده كردند مگر ابلیس.[ سپس‏] آدم و حوّا در بهشت مسكن گزیدند و آن گاه شیطان او را وسوسه كرد:

هل أدلك علی شجرهٔ الخلد و ملك لا یبلی‏۱۲ و هوا و خواهش‏ها بر عقل چیره شد و آدم و همسرش به زمین هبوط كرده و در آن‏جا ابناء بشر منشعب گردید.

۲)خداوند هیچ امتی را بدون فرستادن [رسولی‏] انذار كننده كه قادر به سخن گفتن به زبان قومش بوده باشد، رها نكرده است. خداوند، در مورد پیامبران، به رسولش چنین فرموده:

ومنهم من قصصنا علیك ومنهم من لم نقصص علیك.۱۳

یعنی داستان‏های قرآنی شامل مجموعه‏ی معینی از قصص است كه خداوند آنها را در قرآن ذكر كرده و آنها را این‏گونه توصیف نموده:

نحن نقص علیك احسن القصص بما اوحینا إلیك هذا القرآن.۱۴

آیا مكان می‏تواند بخشی از حكمت و فلسفه‏ی این گزینش را بازگو كند؟

●میزان صراحت به ذكر مكان‏ها در قصص قرآن متفاوت است:

الف) گاهی اسم معروفِ یك مكان به صراحت آورده می‏شود؛ مانند: المسجد الحرام و المسجد الاقصی؛

ب) گاهی اسم علم آورده می‏شود ولی در تعیین موقعیت آن اختلاف پیدا می‏شود؛ مانند جودی (= كوه نوح‏علیه السلام )؛

ج) گاهی صفت یك مكان ذكر می‏شود؛ مانند: ربوهٔ ذات قرار و معین، كه در تفسیر و تحدید موقعیت آن، آرای مختلفی ابراز شده است؛

د) گاهی قصه، بدون اشاره به مكان، بیان می‏گردد؛ مانند قصه‏ی ادریس؛

ه ) گاهی اسم صاحب قصه آورده می‏شود، بدون این‏كه به بیان قصه پرداخته شود؛ مانند: ذی الكفل و قوم تبع؛

و ) گاهی صاحب قصه به مكانی منسوب می‏شود، بدون این‏كه خود قصه بیان گردد؛ مانند اصحاب الرس؛

ز) گاهی قصه بدون تعیین مكان و اسم صاحب قصه، بیان می‏شود؛ مانند داستان مرد مؤمن در سوره یس؛

ح) گاهی مجموعه‏ای از داستان‏ها به یك روش و سیاق بیان می‏گردد؛ مانند قول خداوند تبارك و تعالی:

الم یأتكم نبأ الذین من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود والذین من بعدهم لا یعلمهم الا اللّه.

نویسنده:عبدالعزیز كامل‏

منبع:فصلنامه تاریخ اسلام ،‌شماره ۱۷

پی‏نوشت‏ها:

۱. این نوشتار، برگردان بخشی از كتاب (بحوث فی قصص القرآن) - ص ۲۹۹ - ۲۶۵ - تألیف سید حافظ عبدربه، استاد دانشگاه الازهر مصر است. (با حذف برخی جزئیات). اما مقاله‏ی حاضر در اصل یكی از سخنرانی‏های دكتر عبدالعزیز كامل است كه مؤلف كتاب فوق الذكر به جهت تت میم و افاده بحث آن را در آخر كتاب خود آورده است.

۲. در مكتب جبر جغرافیایی، بر تأثیرات شرایط محیط طبیعی، بیش از حدّ تأكید می‏شود. و حتی اثرات محیط طبیعی را نه تنها در فعالیت‏های اقتصادی، بلكه در پرورش ذهن آدمی و روان انسانی نیز دخالت می‏دهند. كتاب‏ها و مقالات كلاسیك مكتب جغرافیایی كه به وسیله‏ی فردریك راتزل، الن چرچیل، سمپل وهانتینگتن نوشته شده است مربوط به این دوره است. بنابر باور این عده، سطح بالای تمدن بشری، نتیجه‏ی عامل آب و هواست و گرمای خسته كننده و یك‏نواخت مداری، عامل عمده‏ی بازماندن از رشد و عدم توسعه‏ی ساكنین این مناطق می‏باشد.

با گذشت زمان، جبر محیطی یا جغرافیایی به مثابه یك طرز تفكر در خدمت امپریالیسم درآمد. برای اطلاعات بیش‏تر، ر.ك: دكتر حسین شكویی، جغرافیای كاربردی و مكتب‏های جغرافیایی، چاپ دوم، ص ۲۵ به بعد. [مترجم‏]

۳. ویل دورانت، مباهج الفلسفه، تعریب دكتر اهوانی، ج ۲، فصل ۱۴.

۴. عبدالوهاب نجار، قصص الانبیاء، مقدمه، ص س، ع.

۵. محمد احمد جاد المولی و دیگران، قصص القرآن، مقدمه.

۶. محمد احمد خلف‏اللَّه، الفن القصصی فی القرآن الكریم، ص ۹.

۷. همان، ص ۶۰.

۸. محمد رشید رضا، تفسیر المنار، ج ۱، ص ۲۷۹.

۹. همان، ج ۱۲، ص ۴۲.

۱۰. مظفرالدین ندوی، تاریخ الجغرافی للقرآن، تعریب عبدشافی غنیم، مقدمه.

۱۱. در مورد مبحث اسرائیلیات و كتاب‏شناسی آن، از جمله رجوع شود به:

الف) پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن، محمد تقی دیاری؛

ب) مقاله‏ی اسرائیلیات و زمینه‏های نفوذ آن به فرهنگ اسلامی، حمید محمد قاسمی، در مجله‏ی بینات، شماره ۲۴؛

ج) دانشنامه‏ی قرآن و قرآن پژوهی، به كوشش استاد خرمشاهی، ج ۱، مدخل اسرائیلیات؛

د) كتاب اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستان‏های انبیا در تفاسیر قرآن، حمید محمد قاسمی (تهران، سروش، ۱۳۸۰). [مترجم‏]

۱۲. طه / ۱۲۰، ترجمه: ... آیا تو را به درخت جاودانگی و پادشاهی‏ای كه نفرساید رهنمون شوم؟ در برگردان آیات این مقاله از ترجمه‏ی عالمانه و دلپذیر دكتر ابوالقاسم امامی استفاده شد.

۱۳. غافر / ۷۸، ترجمه: ... داستان بعضی از آنان را با تو گفته‏ایم، و داستان بعضی از آنان را با تو نگفته‏ایم... .

۱۴. یوسف / ۳، ترجمه: ما با این قرآن كه بر تو وحی كرده‏ایم، بهترین داستان را بر تو باز می‏گوییم... .

۱۵. ابراهیم / ۹، ترجمه: آیا نرسیده است تان خبر آنان كه پیش از شما بوده‏اند، خبر مردم نوح و عاد و ثمود و آنان كه از پس ایشان بودند، كه جز خدای كسی نشناسدشان پیامبرانشان نشانه‏های آشكار آوردندشان وآنان دست‏هایشان را بر دهان‏هاشان نهادند و گفتند: ما بدانچه بدان فرستاده شده‏اید ناباوریم و ما در آنچه ما را به سوی آن می‏خوانید در گمانی سختیم.

۱۶. آل عمران / ۹۶، ترجمه: نخستین خانه‏ای كه برای مردم نهاده شده است، همان است كه در مكه است، خجسته و راهنمای مردمان.

۱۷. ابن حنبل، مسند، تحقیق احمد شاكر، ج ۴، ص ۲۳۵۴.

۱۸. فتح / ۲۴، ترجمه: اوست كه دست ایشان را از شما و دست شما را از ایشان، در وادی مكه باز داشت؛ پس از آن كه شما را بر آنان پیروز ساخت. و خداوند بر آنچه می‏كنید بیناست.

۱۹. انعام / ۹۲، ترجمه: این نامه‏ای است كه فرو فرستاده‏ایم، خجسته و راست دارنده‏ی آنچه پیش از اوست، تا تمام شهر و پیرامونش را بدان بیم دهی... .

۲۰. آل عمران / ۹۶.

۲۱. بقره / ۱۵۸،ترجمه: صفا و مروه از نشانه‏های خداست. هر كه حج خانه كند یا عمره بگذارد باكی بر او نَبُود كه بر آن دو نیز طواف كند... .

۲۲. بقره / ۱۹۸، ترجمه: ... و چون از عرفات باز گردید در مشعرالحرام خدای را یاد كنید... .

۲۳. احزاب / ۱۳، ترجمه: و آن‏گاه كه گروهی‏شان گفتند: ای مردم یثرب! جایِ ماندن‏تان نیست، پس باز گردید ... .

۲۴. منافقون / ۸، ترجمه: گویند: هر گاه به مدینه باز گردیم توانمندتران، خوارتران را از آن‏جا برانند. توان، خدای راست و پیامبرش را و گرویدگان را. لیكن دورویان ندانند.

۲۵. توبه / ۱۲۰، ترجمه: مردم مدینه و مردم پیرامون آن از تازیان را، نَبُود كه از همراهی پیامبر خدا واپس مانند و جان خویش را از جان او بیش خواهند... .

۲۶. آل عمران / ۱۲۳، ترجمه: خداوند شما را در بدر، یاری كرد و شما خوار بودید... .

۲۷. انفال / ۴۲، ترجمه: آن‏گاه كه شما بر كرانه نزدیك‏تر بودید و آنها بر كرانه دورتر و كاروان فروتر از شما.

۲۸. توبه / ۲۵ - ۲۶، ترجمه: هر آینه خداوند در جاهای بسیار یاریتان كرده است و در روز حنین، آن‏گاه كه از بسیاری شمارتان در شگفت شدید و شمارتان سودی‏تان نبخشید و زمین با فراخیش بر شما تنگ شد و سپس پشت كنان بگریختید. آن‏گاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبرش و بر گرویدگان فرو فرستاد ... .

۲۹. احقاف / ۲۱، ترجمه: یاد برادر [ت ] عاد كن، آن‏گاه كه مردمش را در آن ریگستان بیم داد، و بیم دهندگانی پیش و پس از وی گذشتند، كه جز خدای نپرستید. من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم.

۳۰. ابن كثیر، البدایه و النهایه، ج ۱، ص ۱۲۰.

۳۱. فجر / ۶ - ۸.

۳۲. شعرا / ۱۳۲ - ۱۳۴.

۳۳. سبأ / ۱۵ - ۱۶، ترجمه: سبائیان را در شهرشان نشانه‏ای بود: دو پردیس از راست و چپ، كه از روزی پروردگارتان بخورید و سپاس او گزارید. شهری خوش و پروردگاری آمرزگار؛ پس روی بگردانیدند و ما آن سیل شكننده را بر آنان فرستادیم و دو پردیسشان را به دو پردیس با می وه‏هایی تلخ و شوره گز و چیز اندكی از كُنار بدل ساختیم.

۳۴. رودو كاناكیس، الحیاهٔ العامه للدول الجنوبیه؛ ص ۵۲، نیلسون و دیگران، التاریخ العربی القدیم، تعریب فؤاد حسنین.

۳۵. احمد فخری، الیمن و آثارها، ص ۱۳۴.

۳۶. سبأ / ۱۸، ترجمه: در میان ایشان و آبادی‏هایی كه خجسته‏ی‏شان داشتیم، آبادی‏هایی پیدا پدید آوردیم و راه را میانشان براندازه كردیم كه شبان و روزان بی‏هیچ گزند از آن بگذرید.

۳۷. تفسیر ابن كثیر، ج ۷، ص ۷۰.

۳۸. سبأ / ۱۹، ترجمه: پس گفتند: ای پروردگار ما، سفرهای ما را دور ساز و بر خود ستم كردند و ما افسانه‏ی‏شان ساختیم و سخت از هم پراكنده‏ی‏شان ... .

۳۹. بروج / ۴ - ۷.

۴۰. دخان / ۳۷.

۴۱. حجر / ۶۷.

۴۲. حجر / ۷۶.

۴۳. حجر / ۷۸ - ۷۹.

۴۴. حجر / ۷۹ - ۸۰ .

۴۵. شعراء / ۱۴۶ - ۱۵۰.

۴۶. نیلسون، همان، ص ۳۷.

۴۷. مظفرالدین ندوی، همان، ص ۱۹۶.

۴۸. ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ، ج ۱، ص ۱۳۸.

۴۹. صافات / ۱۳۷ - ۱۳۸.

۵۰. زخرف / ۵۱.

۵۱. یوسف / ۱۰۹، ترجمه: ... آیا در روی زمین نگشته‏اند كه ببینند فرجام آنان كه پیش از ایشان بودند چگونه بوده است؟ سرای واپسین بهتر است آنان را كه پروا كنند. پس آیا خرد نمی‏ورزند؟

۵۲. مؤمنون / ۱۸ - ۲۰، ترجمه: از آسمان آبی به اندازه فرو فرستادیم و آن را در زمین جای دادیم و ما بر بردنش تواناایم. پس، هم به آب برایتان بوستانهایی از خرما و انگور فراهم كردیم كه شما را در آن میوه‏های بسیار است و از آنها می‏خورید و درختی را كه در طور سین ا بر می‏آید و روغن رویاند و نان خورشی برای خورندگان است.

۵۳. تین.

۵۴. اسراء / ۱، ترجمه: پاكا آن كه بنده‏ی خویش را شبانه از مسجد الحرام به مسجد دورتر كه پیرامونش را خجسته داشته‏ایم برد، تا نشانه‏های خویش را به وی بنماییم. كه او خود آن شنوای بیناست.

۵۵. روم / ۲ - ۴.

۵۶. ر.ك: زمخشری، تفسیر كشاف، ج ۴، ص ۷.

۵۷. مؤمنون / ۵۰؛ زمخشری، همان ج ۳، ص ۱۸۹ - ۱۹۰.

۵۸. بقره / ۱۰۲.

۵۹. ابن كثیر، همان، ج ۳، ص ۱۳۶.

۶۰. حج / ۲۷، ترجمه: در میان كسان بانگ به آهنگ خانه زن، تا پیاده و سوار بر اشتران تكیده؛ از هر رهی دور سوی تو آیند.

۶۱. قریش.

۶۲. آل عمران / ۱۲۳.

۶۳. توبه / ۲۵.

۶۴. سیوطی، لباب المنقول فی اسباب النزول، ص ۱۴۴ - ۱۴۵.

۶۵. سفر خروج، ص ۲۵ - ۳۰.

۶۶. ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، ج ۲، ص ۱۴۱.

۶۷. كهف / ۲۲، ترجمه: خواهند گفت: سه تنند. چهارمینشان، سگشان است و گویند پنج تنند، ششمینشان، سگشان است، تیری به ناپدید زدن. و گویند هفت تنند، هشتمینشان، سگشان است. بگو پروردگارم بر شمارشان داناتر است، جز اندكی از كسان، كس بر كارشان آگاه نیست. پس در شمارش ان با ایشان ستیز، مگر ستیزی آشكار، و در كارشان از كس چیزی مپرس.

۶۸. قرطبی، تفسیر، ج ۱۱، ص ۳۳.

۶۹. مسعودی، التنبیه و الاشراف، تحقیق الصاوی، ص ۱۱۶ - ۱۲۷.

۷۰. ابوكلام آزاد، مقاله، شخصیه ذی القرنین المذكور فی القرآن، مندرج در مجله «ثقافه الهند» ص ۳۲.

منابع:

۱ـ ابن حنبل، مسند، تحقیق احمد شاكر، (قاهره، بی‏نا، ۱۳۶۷ق / ۱۹۴۸م) ج ۴.

۲ـ ابن عبدالبر، جامع بیان العلم و فضله، (قاهره، طبع منیریه، بی‏تا) ج ۲.

۳ـ ابن كثیر، البدایهٔ و النهایهٔ (بی‏جا، طبع المنار، ۱۳۴۷ه ) ج ۱، ۳ و ۷.

۴ـ ابوكلام آزاد، شخصیهٔ ذی القرنین المذكور فی القرآن (بی‏جا، مجلهٔ ثقافهٔ الهند، بی‏تا).

۵ـادریسی، شریف، صدرهٔ الارض، تحقیق محمد بهجت الاثری و دكتر جواد علی (بغداد، مطبعهٔ المساحهٔ، ۱۳۷۰ق / ۱۹۵۱م).

۶- جادالمولی، محمد احمد و دیگران، قصص القران (قاهره، بی‏نا، ۱۹۳۷م).

۷- خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی (تهران، ناهید دوستان، ۱۳۷۷) ج ۱.

۸- خلف الله، محمد احمد، الفن القصص فی القران الكریم (قاهره، بی‏نا، ۱۹۵۰م).

۹- دورانت، ویل، مباهج الفلسفه، تعریب دكتر اهوانی، ج ۲.

۱۰- دیاری، محمد تقی، پژوهشی در باب اسرائیلیات در تفاسیر قرآن (تهران، سهروردی، ۱۳۷۹).

۱۱- رضا، محمدرشید، تفسیر المنار، (قاهره، بی‏نا، ۱۳۶۷ق).

۱۲- رود وكاناكیس، الحیاهٔ العامهٔ للدول الجنوبهٔ (بی‏جا، بی‏نا، بی‏تا).

۱۳- سیوطی، الباب المنقول فی اسباب النزول، (قاهره، بی‏نا، ۱۹۳۵م).

۱۴- شكویی، حسین، جغرافیای كاربردی و مكتب‏های جغرافیایی، چاپ دوم (مشهد، آستان قدس رضوی، بی‏تا).

۱۵- فخری، احمد، الیمن و آثارها (بی‏نا، بی‏جا، بی‏تا).

۱۶- قرطبی، تفسیر، (بی‏جا، دارالكتب، ۱۳۶۰ق / ۱۹۴۱م) ج ۱۱.

۱۷- محمد قاسمی، حمید، اسرائیلیات و زمینه‏های نفوذ آن به فرهنگ اسلامی (مجله بینات، شماره ۲۴، سال ششم، زمستان ۷۸).

۱۸-، اسرائیلیات و تأثیر آن بر داستان‏های انبیاء در تفاسیر قران (تهران، سروش، ۱۳۸۰).

۱۹- مسعودی، التنبیه و الاشراف، تحقیق الصاوی (قاهره، بی‏نا، ۱۹۳۸م).

۲۰- نجار، عبدالوهاب، قصص الانبیاء، (قاهره، بی‏جا، ۱۹۵۶).

۲۱- ندوی، مظفرالدین، تاریخ الجغرافی القرآن، مقدمه و تعریب عبدشافی غنیم (قاهره، ۱۹۵۶).

۲۲- نیلسون و دیگران، تاریخ العربی القدیم، تعریب فؤاد حسین (قاهره، بی‏نا، ۱۹۵۸م).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.