شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

خواب ناتمام


خواب ناتمام

نگاهی به فیلم «خواب لیلا» ساختۀ مهرداد میرفلاح

در زمانه­ای که رفتن به سوی موضوع­های اجتماعی ممکن است در پروسۀ ارزشیابی فیلم­های سینمایی حساسیت­هایی را برانگیزاند، حرکت در مسیر ژانرها جدا از دور زدن این مشکل می­تواند کمکی برای سینمای رنجور و بحران­زدۀ ما باشد؛ آن هم در حالی­که برخی از گونه­های سینمایی هنوز در سینمای ما مهجور مانده­اند و بسیاری از فیلم­های سینمای ایران در یک قالب آشکار و دم دستی و با استفاده از مؤلفه­های تثبیت­شدۀ گیشه­پسند ساخته می­شوند. ژانر وحشت یکی از گونه­هایی است که در طول تاریخ سینمای ایران به دلیل فقر امکانات تکنیکی و نیز ضعف سینماگران­مان در پرداختن به مولفۀ­های هراس­آور بومی در حاشیه بوده و به جز چند نمونۀ مشخص، فیلم­سازان کشورمان کمتر جرأت و حوصله پیدا کرده­اند که به طبع­آزمایی در این ژانر دست بزنند. چند سالی است که با استقبال مخاطبان از فیلم­های ساخته­شده در این گونۀ پُرطرفدار، تولیدکنندگان فیلم به این نتیجه رسیده­اند که در عرصۀ سینمای وحشت سرمایه­گذاری کنند. «خواب لیلا»، دومین اثر سینمایی مهرداد میرفلاح که پس از دو سال انتظار در ترافیک اکران این روزها بر پردۀ سینماها آمده، یکی از فیلم­هایی است که در ژانر وحشت طبقه­بندی می­شود.

«خواب لیلا» که فیلم­نامۀ اولیه­اش را شاهرخ دولکو نوشته، پیرو الگوهای سینمای هراس آمریکا در دو سه دهۀ اخیر است. بر پایۀ کلیشه­های معمول فیلم­های گونۀ وحشت، در این­جا نیز کاراکتر اصلی که لیلا (لیلا زارع) نام دارد، دختری است که در کانون هراس و تعلیق جاری در داستان فیلم قرار می­­گیرد. داده­هایی که فیلم در ابتدا به ما می­دهد، شروعی خوب و محکم را برای آن رقم می­زنند. در همان سکانس عنوان­بندی فیلم، کارگردان و فیلم­نامه­نویس به تماشاگر می­گویند که نیروی تهدید­کننده چیست و قرار است چه کسی تهدید شود (در دنیای خواب و رؤیا، دختربچه­ای به لیلا حمله می­کند و قصد جان او را دارد) و در ادامه در صحبت­های رد و بدل­شده میان لیلا و خاله­اش- امینه (فاطمه معتمدآریا)- و شوهرخاله­اش (فرخ نعمتی)، می­فهمیم که پدر و مادر لیلا در اثر سانحه­ای فوت کرده­اند و او در خانه­ای قدیمی تنها زندگی می­کند که البته دیالوگ­های این صحنه خیلی رو و تنها بازگو کنندۀ اطلاعاتی دم دستی هستند و کلیت این صحنه را خدشه­دار کرده­­اند. با این وجود در یک نگاه کلی باید گفت سکانس افتتاحیۀ «خواب لیلا» مصالح خوبی برای درگیر کردن تماشاگر دارد.

ضمن آن­که مخالفت خاله­امینه با هیپنوتیزم­شدن لیلا از سوی پزشک خانوادگی­شان (پرویز پورحسینی) و پافشاری لیلا برای رفتن از خانۀ خاله و بازگشت او به خانۀ پدری­اش برای کشف حقیقت، پردۀ اول فیلم را به بستری جذاب، معمایی و پُرتعلیق برای مخاطب تبدیل می­­کند. اما مشکل «خواب لیلا» همانند بسیاری از آثار سینمای میهنی­مان، در پردۀ دوم فیلمنامه­اش بروز می­کند. لیلا در ابتدای پردۀ میانی فیلم­نامه به خانه­اش می­رود که به تنهایی راز کودکی را که به او حمله می­کند، کشف کند. اما تصمیم جدی او تنها در مرحلۀ حرف باقی می­ماند و تا پایان هم عملی نمی­شود و از لیلا شخصیتی منفعل می­سازد. او از دید قاعده­های دراماتیک آن­قدر ناتوان است که دست به دامان دوستش می­شود و زمانی­که می­فهمد نمی­تواند هرشب او را در کنار خود نگاه دارد، زنی خیابانی (ماهایا پطروسیان) را در یک پروسۀ بی­منطق راضی می­کند که برای یک شب هم شده به خانه­اش بیاید و پیش او بماند. در ادامه تحول ناگهانی آن زن در جریان درددل شبانه­اش با لیلا این پرسش را برای تماشاگر به­وجود می­آورد که آیا فیلم در این مرحله نباید به نقطۀ اوج خود در پردۀ دوم نزدیک شود و این همه به حاشیه­رفتن می­تواند با بهانه­ای جز کش­دادن زمان فیلم توجیه شود؟ یا می­توان این پرسش را مطرح کرد که چرا لیلا که تا این اندازه از تنهایی و رویارویی با آن کودک مرموز هراس دارد، پیشنهاد خاله­اش را برای بیشتر ماندن در خانۀ او نمی­پذیرد؟ یا این­که چرا باید صحنه­ای نسبتاً طولانی را به تماشای جدال کلامی میان لیلا و استادش در دانشگاه و بر سرِ موضوع پایان­نامه­اش (ترس فردی و اجتماعی و جهانی) بنشینیم، بی­­آن­که بفهمیم کارکرد دراماتیک این صحنه در فیلم چیست؟ در حالی­که تمرکز بیشتر فیلم­نامه بر موضوع مقاومت مغز لیلا در برابر هیپنوتیزم پزشک در پروسۀ مرور دوران کودکی­اش و همچنین تغییر شکل حمله­های آن کودک مرموز و هراس­آور (با توجه به پیشرفت لیلا در واکاوی گوشه­های پنهان گذشته­اش) می­توانست به محرکی خوب برای حفظ ریتم خط روایی اثر در پردۀ میانی تبدیل شود. اما میرفلاح و دولکو نخواسته­اند که بر این دست­مایه­های خوب روایی تمرکز بیشتری داشته باشند و فیلم در این مرحله اسیر داستانک­های فرعی می­شود و حتی نوع حمله­های کودک به لیلا از ابتدا تا پایان شکل یکسان و تکرار­ی­اش را تغییر نمی­دهد.

در ادامه لیلا به پیشنهاد پزشک­اش نزد دکتر سهرابی (پژمان بازغی) می­رود که می­تواند او را به خوابی مصنوعی ببرد تا خاطرات گنگ ۸-۷ سالگی­اش را مرور کند. این بخش از داستان تقریباً جای مناسبی در فیلم­نامه دارد (هرچند که می­توانست زودتر اتفاق بیفتد)، اما به دلیل پرداخت نه­چندان خوب کارگردان در اجرای صحنه­هایش، نه­تنها نمی­تواند تماشاگر را بیش از پیش درگیر خود کند، بلکه میان او و اثر فاصله ایجاد می­کند. این­که دکتر سهرابی پیش از این و در جریان انجام خواب مصنوعی همسرش را از دست داده، می­توانست به کشمکش جذابی میان او و کاراکتر لیلا تبدیل شود. اما فیلم از کنار این دست­مایۀ جذاب هم به­آسانی می­گذرد.

بهترین مصداق برای این ادعا جایی است که لیلا در شب یلدا دوستان­اش را راضی کرده که نزد او بیایند، اما او بی­مقدمه و شبانه به خانۀ دکتر سهرابی می­رود؛ آن هم در حالی­که سهراب همان روز و برای چندمین­بار با به­خواب­بردن لیلا مخالفت کرده است. حملۀ دختربچۀ مرموز به لیلا در هنگام رانندگی و در ادامه حملۀ دوباره و بی­مورد او به لیلا در خانۀ سهرابی، تنها بهانه­ای است در دست کارگردان و فیلم­نامه­نویس که دکتر سهرابی به خواستۀ لیلا تن دهد. با توجه به پیشینه­ای که فیلم دربارۀ خواب مصنوعی ارائه می­کند، تماشاگر انتظار دارد در هر سه مرتبه­ای که لیلا به خواب می­رود، تعلیق فزاینده­ای را از سر بگذارند و نگران حال شخصیت اصلی شود. اما هرسه خواب به یک شکل رخ می­دهند و حضور آن کودک مرموز در پروسۀ انجام خواب دوم هم به جذابیت و تنوع این خواب­ها که بخش زیادی از پردۀ میانی را به خود اختصاص داده­­اند، کمکی نمی­کند.

رازی که از دلِ این خواب­ها بیرون می­آید (آن کودک هرا­س­آور، خواهر دوقلوی لیلا بوده که مریم نام داشته) می­توانست زمینه­ساز یک پایان جذاب برای فیلم باشد. اما «خواب لیلا» در پردۀ سوم­اش نمی­تواند انتظار تماشاگر را پس از ۸۵ دقیقه پیگیری داستان فیلم برآورده کند. در این میان همراهی سهرابی با لیلا برای رفتن به آن جنگل با این پیش­فرض که خواهر مقتول و شاید هم ناپدیدشدۀ لیلا ممکن است همان همسر سهرابی باشد، نمی­تواند دلیلی محکم برای ماندن کاراکتر سهرابی در قصۀ فیلم باشد. او به­عنوان شخصیتی که در پردۀ میانی اثر وارد شده، بود و نبودش وزنه­ای برای فصل­های پایانی اثر نیست؛ در حقیقت او شخصیتی بوده که به اقتضای داستان وارد شده و حضورش در فصل­های پایانی تنها بهانه­ای است برای سازندگان فیلم که قصه­شان را با یک پایان خوش تمام کنند. این­که در پایان خاله­امینه بیان می­کند سرنوشت خواهر دوقلوی لیلا در ابهام باقی مانده و لیلا هم خیالش آسوده شده که باعث مرگ خواهرش نبوده، موضوعی است که در پایان خواب سوم لیلا نیز به آن رسیده­ایم و در حقیقت سکانس پایانی فیلم را عقیم کرده است. و البته این پرسش در پایان باقی می­ماند که روح آن کودک چه هدفی از آزار لیلا داشته که در پایان او را رها می­کند و می­رود؟

با این­که «خواب لیلا» کاستی­هایی در فیلم­نامه­اش دارد، اما باید گفت در پرداخت صحنه­های پُرتعلیق و هراس­آورش و نیز استفاده از تروکاژهای کامپیوتری در چارچوب سینمای وحشت ایران اثر نسبتاً موفق و قابل قبولی است و البته پیشرفتی برای سازنده­اش که فیلم نخست او انتظارها را برآورده نکرد. هرچند که تولید فیلم به­شکل ویدئویی و تبدیل و نمایش آن در قالب نسخه­ای ۳۵ میلی­متری، همانند دیگر تجربه­های ویدئویی سال­های اخیر سینمای ایران کیفیت تصویرهای فیلم را بر روی پرده پایین آورده است. و در این میان بد نیست به بازی­های فیلم هم اشاره­ای شود که همگی تخت و مکانیکی از کار درآمده­اند (از لیلا زارع و پژمان بازغی گرفته تا فاطمه معتمدآریا) و بسیاری از صحنه­های بالقوه خوب فیلم را بی­حس­وحال کرده­اند. ­«خواب لیلا» در مقایسه با چیزی که اکنون بر پردۀ سینماهاست، می­توانست سر و شکلی شسته و رفته­تر و راضی­کننده­تری داشته باشد. این­که تماشاگران در پایان «خواب لیلا» نمی­توانند با فیلم پیوند ذهنی تنگاتنگی برقرار کنند، بی­شک به همان مشکل ضعف داستان­گویی در سینمای وحشت (و البته کل سینمای ایران) و توجه به پرداخت جزییات روایی و شخصیت­پردازی بازمی­گردد.

این را نباید از یاد برد که فیلم­های ژانر وحشت زمانی موفق هستند که مفهومی ویژه (ورای ترساندن مخاطب) و روایتی درست را با خود به یدک بکشند. کاستی­ها و نقطه­های قوت «خواب لیلا» در کنار فیلمی همچون «حریم» نشان می­دهد که در این برهۀ زمانی سینمای وحشت ما در زمینۀ تکنیک ساخت صحنه­های هراس­آور و تعلیق­زا به آن سطح استاندارد رسیده که تماشاگر به این صحنه­ها نخندد؛ اما در زمینۀ شیوۀ روایت­­پردازی هنوز در ابتدای مسیر است و شاید توجه به نمونه­های موفق و مشابه خارجی بتواند راهگشایی مناسب برای آثار وطنی این گونۀ سینمایی پُرطرفدار باشد.

نوشته شده توسط امیررضا نوری

www.cinema-cinemast.blogfa.com