دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
فایده گرائی و خاستگاه های فلسفه رفاه
تاریخ اندیشه رفاه، بهطور جدائیناپذیری با نهادهای رفاهگر خورده است. اما نمیگویم که بین ایدهها و سیاستها سازگاری دقیقی وجود دارد (هر چند که نمونههائی از تمهیدات نهادی وجود دارند که یکی از چشمگیرترین آنها نظام انگلیسی قانون تهیدستان است که در ۱۸۳۴ اصلاح شد و ظاهراً حاصل طراحی عقلانی بوده است) بلکه فقط میخواهم نشان دهم که تحرک عقاید و ایدهها تأثیری مهم بر تدوین سیاستهای عمومی دارد. برخی از پیوندها میان ایدهها و سیاستگذاری نسبتاً گیجکنندهاند. بهعنوان مثال، بریتانیای قرن نوزدم شاهد ظهور پدیده شگفتانگیز نهادهای رفاهی عمومیای بود (اگرچه دولت رفاه خود یک مفهوم قرن بیستمی است) که اقتصادی پیوند زده شده بودند که کم و بیش براساس اصول اقتصاد آزاد هدایت میشد.
بیتردید ایدههای جدید رفاه از تحولات مهم نیمه دوم قرن هجدهم در اقتصاد و علوم اجتماعی، بهویژه ظهور مکتب فایدهگرائی، نشأت میگیرند. با وجود این، پیوند بین فایدهگرائی، اقتصاد آزاد و رفاه پیوندی ظریف و منشاء بسیاری از سردرگمیها است. زیانبارترین سردرگمی، همانند پنداشتن فایدهگرائی بنتامی است با آنچه امروز بهعنوان اقتصاد سیاسی رفاه لیبرالی شناخته میشود. زیرا اگرچه درست است که آدام اسمیت و جرمی بنتام هر دو از طرفداران اقتصاد بازار بودند (اینکه اسمیت یک نظریهپرداز واقعی اقتصاد آزاد بود یا نه محل اختلاف است) ولی بنیانهای نظری آنها در این مورد به طرز نامحسوسی از یکدیگر متفاوتند و پیامدهای سیاستگذاری مختلفی دارند (نگاه کنید به: Winch ۱۹۷۸). سخنی گزافه نیست که بگوئیم فایدهگرائی عملی بنتام منبع فکری آن شکل دیوانسالارانه از دولت بود که بر سیاستگذاری عمومی (دولتی) بریتانیای قرن نوزدهم مسلط شد. این فایدهگذائی بنتامی منطقی و تدبیر شده است، و دولت یک نقش رفاهی دارد که مشخصات آن را میتوان دقیقاً توصیف کرد.
از سوئی دیگر، مکتب رفاهی که از اندیشههای اسمیت نشئت میگیرد، غیرعقلانی است: نیکوکاری حاصل صرافت طبع است و نه خرد. نوآوری عمده اسمیت نشان دادن این نکته بود که چگونه سازوکارهای هماهنگ طبیعی بازار (علایم قیمت)، افراد سودجو را به عمل نیکوکارانه و در جهت خیر عمومی ترغیب میکند. این خیر عمومی، بهجای آنکه حاصل طرحی عقلائی باشد، پیامد اتفاقیِ منفعت شخصی است. هیچ نشانهای دال بر اینکه خیر عمومی را میتوان بر مبنای مقیاسی از خدمات رفاهی قابل مشاهده ایجاد کرد و هیچ اشارهای مبنی بر اینکه جامعه یک وظیفه رفاهی دارد که دیکتاتورهای خیراندیش میتوانند آن را انجام دهند وجود ندارد.
اسمیت، نخستین نظریهپرداز اجتماعی نبود که رفاه عمومی را پیامد اتفاقی انگیزههای حقیرانه میدانست. برنارد مندویل (۱۷۷۰-۱۶۷۷) به شیوهای چشمگیرتر و شاید قانعکنندهتر در داستان زنبورها (Mandeville ۱۹۲۴) نشان داده بود که حمایت از فضایل سنتی امساک و خویشتنداری نابودکننده رفاه عمومی است، تجارت و فضیلت در واقع نقطه مقابل یکدیگرند و هنر، رونق و پیشرفت فقط در صورتی امکانپذیر هستند که امیال طبیعی انسانها (بهخصوص طمع) سلطه کامل داشته باشند. بنابراین مشاهده او از کند و در حالت غیراخلاقی آن این چنین است: هر بخش مملو از فساد ولی کل این توده یک بهشت بود. این موضوع منشاء دکترین فردگرایانه لیبرال کاملاً مخربی است که، اگر رفاه هدفی است که باید برای دستیابی به آن مبارزه کرد، این هدف از طریق دنبال کردن امیال طبیعی ما قابل حصول است و نه با پیگیری آگاهانه و عقلائی. این عقیدهای است که در تفکر اقتصاد آزاد معاصر بازتاب یافته است (میلتون فریدمن از برخی جهات مهم یک مندویلی مدرن است) و باید آن را با مکتب دیگری که رفاه را حاصلی از اصول اخلاقی (حکومتهای دولتهای خیرخواه و شهروندان آگاه) میداند مقایسه کرد.
مندویل میتوانست این جمهوریت، یعنی این باور را که خیر عمومی مستلزم وجود شهروندانی به لحاظ اخلاقی معالی و به لحاظ اجتماعی رشد یافته، یعنی مجموعه افرادی پاک از فسق و فجور حرمت نفس، از طریق کشف مهم خود مبنی بر اینکه نظم و انسجامی در جهان اجتماعی مستقل از هدف وجود دارد نپذیرد:
بهندرت عوام کوتهبین میتواند در زنجیره علتها بیش از یک حلقه را ببیند؛ ولی آنهائیکه میتوانند دایره دیدشان را بزرگتر کنند، فرصت نگریستن چشماندازهائی از رویدادهای زنجیروار را به خود خواهد داد، ممکن است در صد جا خیر به روید، و شر تکثیر شود، آنقدر طبیعی مثل تکثیر جوجهها از تخممرغها (Mandeville ۱۹۲۴:۴۰۳-۴۰۴).
از اینرو، مندویل بیواهمه میتوانست هزینه تجملات، روسپیگری، تجارت بینالمللی آزاد و تقسیم کار را توجیه کند و نیز توهمهای اخلاق عینی همراه با تظاهر و فریبکاری موجود در ایثار و نوعدوستی را نشان دهد. استدلال مندویل در مورد اینکه چگونه رذایل فردی به فضایل عمومی تبدیل میشوند صرفاً موردی خاص از مضمون لیبرالی کلی بود که رفاه اجتماعی، حاصل ناخواسته کنش فردی است.
بنابراین، اگرچه اسمیت به شدت با تفاوتی که مندویل بین سوداگری و تقوا قائل بود اعتراض داشت و در واقع در کتاب نظریه احساسات اخلاقی (۱۷۵۹)، یک نظام اخلاقی خود اصلاح را که با موضوع نفع شخصی در اثر معروف ترش، ثروت ملل (۱۷۷۶)، سازگار بود توصیف کرده بود، ولی فلسفه اجتماعیاش بسیار بیشتر از آنچه که حاضر بود بپذیرد بر دیدگاههای مندویل استوار بود. در واقع بیان مشهور اسمیت به این شکل که از سر خیرخواهی قصاب، آبجوساز یا نانوا نیست که ما شام میخوریم بلکه به خاطر منفعت خود آنان است (Smith ۱۹۷۶:۲۶-۷) اساساً مفهومی مندویلی است. البته، دیدگاه اسمیت درباره خواصی که بازار در مورد افزایش رفاه دارد از نظریه مندویل پیشرفتهتر است، و نظریهای از قیمتگذاری بازار را در خود ادغام میکند. این نظریه توضیح میدهد که چگونه یک نظام نامتمرکز از افراد معاملهگر گرایشی را به سوی موازنه نشان میدهد، یعنی، وضعیتی که در آن هیچ امکان بهبود اقتصادی وجود ندارد زیرا عوامل تولید (کار، سرمایه و زمین) به تولید آن دسته از کالاها و خدمتی تخصیص یافتهاند که افراد متقاضی آنها هستند.
برای یک نظریهپرداز امروزی رفاه، حتی اگر این امر حقیقت داشت که عملکرد یک بازار آزاد از طریق علایم قیمت موازنه ایجاد میکند، این موضوع تنها بخشی از برنامه او را تأمین میکند. زیرا این موضوع باید فقط از نظر کارآئی به رفاه تعبیر شود و مسائل توزیعی که طبیعتاً در این زمینه مطرح میشوند نادیده گرفته شوند. ولی اقتصاد رفاه امنیت نسبت به عدالت توزیعی بیتفاوت است. او در کتاب نظریه احساسات اخلاقی نوشت: عدالت محض در اغلب اوقات فقط یک فضیلت منفی است، و فقط ما را از آزردن همسایهمان منع میکند (Smith ۱۹۷۶b:۸۲).
درست است که نظام مبادله بازار مستلزم قوانین اساسی عدالت است و در تضمین آنها استفاده از زور مجاز است ولی این قوانین صرفاً همچون قواعد دستور زبان عمل میکنند. اسمیت تصدیق میکند جامعهای که بر چنین قوانینی بنیان نهاده شده باشد، ممکن است خصوصاً جامعهای بافضیلت نباشد، و رفتارهای خیرخواهانه یک جامعه صرفاً تجاری را به یک نظام اجتماعی خوشایند تغییر دهد، ولی این امر بخشی از اخلاق بیش از حد تشریفاتی (یعنی، نه جالب) و نه مشخصاً الزامآور خواهد بود. همین ویژگی است که در تفکر لیبرال دائم تکرار میشود؛ رفاه اقتصادی و عدالت توزیعی مطلقاً از یکدیگر مجزا هستند. نیازهائی که توسط بازاری کارآمد برآورده نشوند، باید از طریق انواع مختلف نهادهای خیریه (از جمله دولت بهعنوان یک نوع از آنها) و نه با توزیع به شکل حقوق محکمهپسند مرتفع گردند. قوانین عدالت برای خدمت به جامعه تجاری وجود دارند و وظیفه عمده قدرت سیاسی نیز حفظ این قوانین است (هر چند تنها وظیفه آن نیز نیست).
فلسفه اجتماعی اسمیت عناصر عمده دیدگاه لیبرالی کلاسیک معاصر در مورد رفاه را نه صرفاً در مخالفت با قبول عقیده عدالت اجتماعی بلکه در توضیح مکانیزمهای تولیدی رفاه اقتصادی پیشبینی میکند؛ بهعلت سرشتِ بشری یعنی تلاش بیوقفه، دائم و منسجم هر فرد برای بهتر کردن وضع خود - است که باید انتظار بهبودی داشته باشیم. این امر دست کم به دو دلیل است یعنی بهدلیل محدودیتهای دانش بشری و به دلیل منفعت و گرایش تقریباً غیرقابل کنترل دولت به اسرافکاری.
ضد خردگرائی اسمیت، سلاح فکری مهمی در استدلالش در مقابل این عقیده است که ما باید مسئولیت حمایت از رفاه را به حکومت واگذار کنیم. اگرچه اسمیت نظام قیمتگذاری بازار را بهعنوان ابزاری هشداردهنده برای تخصیص کارآمد منابع و نه بهعنوان وسیلهای برای هماهنگ کردن اطلاعات ضرورتاً پراکنده تلقی میکند، تکتهای که بعداًها آن را یک با ظرافت زیادی بسط داد، ولی فحوای کلام او در این جهت است. انسان خردگرا از یاد میبرد که در صفحه شطرنج عظیم جامعه بشری، هر مهره قاعدهٔ حرکت خودش را دارد، که بهکلی مغایر با حرکتی است که قانونگذار ممکن است بخواهد بر آن تحمیل کند (Smith ۱۹۷۶b:۲۶۳). بهعبارت دیگر، انسان خِردگرا برخلاف قاعده طبیعت بشری عمل میکند و از اینرو قادر نیست این واقعیت را دریابد که استفاده از آزادی تطبیعی به خودی خود تمام آن چیزی است که برای استفاده هر چه بهتر از منابع محدود، ضروری است. همانگونه که اسمیت اشاره کرد، خودخواهی مستتر در پس استعاره معروف دست نامرئی فینفسه دربردارنده پیامد ناخواسته سودمندی برای رفاه اجتماعی است. معهذا، هر چه مردم بیشتر نگران منافع خودخواهانه خود باشند کمتر به دیگران متکی خواهند بود.
از کاربردهای خاص اصل کلی نفع شخصی، اعتراض به دولت است. اسمیت، در یک پیشبینی صریح در مورد نظریه انتخاب عمومی مدرن، اعتقاد داشت که نفع شخصی یکی از ویژگیهای کنش عمومی و کنش خصوص است (حکومتها هیچ هنری جز هنر خالی کردن جیب مردم را به سرعت از یکدیگر نمیآموزند نگاه کنید به: Smith ۱۹۷۶ a:۸۶۱)، او میگوید، خیر عمومی عمدتاً محصول ناخواسته تلاش هر فرد است: او با پیگیری منافعش اغلب بهطور مؤثرتری از جامعه حمایت میکند تا وقتیکه او واقعاً میخواهد از آن حمایت کند. من هرگز ندیدهام کسانیکه به تجارت علاقه دارند کار بسیار زیادی برای خیر عمومی انجام داده باشند (Smith ۱۹۷۶a:۴۵۶).
تلاش افراد میتواند به نابرابری بیانجامد و میانجامد - اسمیت اغلب در این مورد اظهارنظر میکند و در یک مورد حتی میگوید که منطق اصلی قانون و حکومت حمایت از این نابرابری است. با وجود این، و باز هم در پیشبینی نظریه رفاه لیبرال مدرن، او میگوید که این نظام [نابرابری] پذیرفتنی است دقیقاً به این دلیل که این نظام بهتر از هر نظام شناخته شده دیگری به فقرا کمک میکند - حتی فقیرترین افراد در یک جامعه مبتنی بر تجارت بسیار مرفهتر از رؤسای قبیله یک جامعه ابتدائی هستند (Smith ۱۹۷۶a:۶۲۴). بهعلاوه به اعتقاد او در جامعه مبتنی بر بازار، باوری پنهان به وجود تأثیر به اصطلاح آبشارگونه هست که براساس آن خرج کردن ثروتمندان نهایتاً به افزایش رفاه فقرا میانجامد. همانطور که مندویل قبلاً گفته بود: بسیاری از چیزهائی که زمانی به آنها بهعنوان کالاهای تجملی نگریسته میشد... بسیار ضروری محسوب میشوند، که فکر میکنیم هیچ موجود انسانی نباید خواهان آنها باشد (Mandeville ۱۹۲۴:۱۶۹).
نورمن بَری/ محمود عبداللهزاده و وجیهه ابراهیمی
منابع
Berry, N.P. (۱۹۸۸). The Invisible Hand in Economics and Politics (London: Institute of (Economic Affairs
____ (Utilitarianism and the Origin of Welfare Philosophy" in WeIfare Buckingham: Open University Press), ch.۲., (۱۹۹۰"
(Bentham, J.(۱۹۸۲).An Introdouction to the Principles of Morals and LegisIation(London:Athlone press
____ (A Constitutional Code (London: Oxford University Press) (۱۸۸۳
Blaug, M. (۱۹۶۳). "The Myth of the old Poor Law and the Making of the New", Journal of Economic History, no. ۲۳
Checkland, S.G. and Checkland , E.O.A. (eds)(۱۹۷۴). The Poor Law Report of ۱۸۳۴)(Harmondsworth: Penguin.
(Finer, S.E. (۱۹۵۲). The Life and Times of Edwin Chadwick (London: Oxford University press
(Fraser, D. (۱۹۷۳). The Evolution of the British Welfare State (London:Macmillan
Green, D.(۱۹۸۵). Working Class Patients and the medical Establishment: Self-help in Britain (from the Mid-nineteenth Century to ۱۹۴۸ (New yrk: St Martin۰۳۹;s Press
james, M. (۱۹۸۱). "Public Interest and Majority Rule in Bentham۰۳۹;s Political Theory", Political Theory, no ۹
(Mandeville, Bernard (۱۹۲۴). The Fable of the Bees (London: Oxford University Prees.
(Mill, J.S. (۱۹۸۳), Principles of Political Economy, S^th edn, vols I and II (London, Hodge
Smith, Adam (۱۹۷۶a). An Enquiry into the nature and Causes of the Wealth of Nations (Oxford: Clarendon Press).
____ (The theory of Moral Sentiments (Oxford: Clarendon Press) (۱۹۷۵b
(Stark, W. (ed.) (۱۹۵۲-۵۴). Bentham۰۳۹;s Economic Writings (London: Allen & Unwin
(West, E.G. (۱۹۷۰). Education and the State (London: Institute of Economic Affairs
(Winch, D. (۱۹۷۸). Adam Smith۰۳۹;s Politics (Cambridge: Cambridge University Press
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست