یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
مجله ویستا

بهشتی‌ها


بهشتی‌ها

پیرزنی نزد حضرت محمد(ص) آمد. او دلش می‌خواست که بعد از ‌مرگش به بهشت برود. حضـرت محمـد(ص) به او گفتند: "پیرزن به ‌بهشت نمی‌رود"! پیر زن با ناراحتی از پیش حضـرت محمد(ص) رفت. ‌همین موقع …

پیرزنی نزد حضرت محمد(ص) آمد. او دلش می‌خواست که بعد از ‌مرگش به بهشت برود. حضـرت محمـد(ص) به او گفتند: "پیرزن به ‌بهشت نمی‌رود"! پیر زن با ناراحتی از پیش حضـرت محمد(ص) رفت. ‌همین موقع بلال حبشی، غمگین وارد شد و گفت: پیر زن را دیده است ‌که ناراحت بیرون می‌رفته. حضرت محمد(ص) فرمودند: "تو هم به ‌بهشت نمی‌روی" بلال هم غصه دارشد و رفت کنار پیرزن نشست.

‌عباس عموی پیامبر، بلال و پیرزن را ناراحت دید. پرسید چرا ‌ناراحتند! آن‌ها هم ماجرارا تعـریـف کـردند. عباس این موضوع ‌را برای پیامبر(ص) تعریف کرد. حضرت محمد(ص) به عموی پیرشان ‌گفتند: "پیرمرد هم به بهشت نمی‌رود" عباس هم ناراحت شد. سپس ‌حضرت محمد(ص) از هرسه نفر خواستند تا نزد ایشان بیایند. ‌ایشان با خنده فرمودند: "خداوند اهالی بهشت را با ‌چهره‌هایی جوان و نورانی و درحالی که تاجی به سر دارند، ‌وارد بهشت می‌کند؛ نه با صورتی پیر و غمگین"! هر سه آنها با ‌شنیدن این سخن پیامبر مهربان، لبخندی به نشانهِ خوشحالی بر ‌صورت‌هایشان شکفت.