چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
عقب گرد دموکراسی در ترکیه
طی چند دهه گذشته، پایتختهای غربی به ویژه واشنگتن یک خوشبینی عمومی نسبت به دموکراسی ترکیه داشتهاند و هنوز هم دارند و علت این خوشبینی هم چیزی نیست، مگر گامهای بلند اقتصادی که توسط حزب عدالت و توسعه نخستوزیر ترکیه رجب طیب اردوغان برداشته است.
این خوشبینان، و حتی آنهایی که تصریح میکردند دموکراسی ترکیه نقایص و کمبودهای خودش را دارد، تمایل داشتند تا بر نظریه مدرنیزاسیون متخصص علوم سیاسی سیمور مارتین لیپست
(Seymour Martin Lipset) صحه بگذارند. این نظریه مدعی است که هر چه یک کشور پررونقتر شود مدرنیزاسیون بیشتر بهطور اتوماتیک حاصل میشود. ترکیه طی ۱۱ سال گذشته به سرعت و پیوسته رشد کرده است، گویی بخش اول نظریه لیپست درست از آب در آمده است، اما شاید باید درخصوص گزاره دوم نظریه او کمی صبور باشیم. بر اساس منطق این نظریه، موفقیت اقتصادی اردوغان بهطور ناگزیری به سبک اقتدارگرای دولت او پایان خواهد داد.
اما نظریه مدرنیزاسیون موفقیت چندانی در توضیح ظهور دموکراسی در سراسر جهان ندارد. تحقیقات من با همکاری سایمون جانسون، جیمز رابینسون و پیر یارد نشان داده است که کشورهایی که سریعتر رشد کردهاند هیچ تمایل بیشتری به دموکراتیک شدن یا تحکیم نهادهای دموکراتیک که پیش از این وجود داشتهاند، ندارند. در چند موردی هم که دموکراسی به پیروی از رشد اقتصادی سریع بروز یافته، مانند کره جنوبی و تایوان، این امر بهطور اتوماتیک اتفاق نیفتاده بلکه نتیجه یک فرآیند سیاسی مجادلهای و مجموعه خشنتری از رویاروییهای میان نظامیان و معترضان، اتحادیههای کارگری و دانشجویان بوده است که این امر ارتباط چندانی با اعتراضات اخیر ترکیه ندارد.
حتی قبل از سرکوب بیرحمانه تظاهرات، این اعتقاد که ترکیه در مسیر خودش برای تبدیل شدن به یک دموکراسی بالغ بود- مدلی برای بقیه خاورمیانه- غیرقابلدفاع شده بود.
همینطور که حزب عدالت و توسعه قدرتش را تحکیم میکرد، تحمل مخالفان کمتر و کمتر میشد. نهادهای قضایی حداقل استقلالی را هم که داشتند از دست دادند و طیفی از منتقدان دولت، از مقامات عالیرتبه نظامی پیشین گرفته تا روزنامهنگاران، حالا همگی بدون داشتن یک دادگاه عادلانه در زندان هستند (براساس گزارش کمیته روزنامهنگاران معترض، ترکیه حالا چین را از نظر تعداد روزنامهنگاران زندانی پشت سر گذاشته است.)
خاکریزهای دموکراسی دقیقا خودشان را طی حوادث هفته گذشته متمایز نکردهاند. به سختی اتفاق میافتد که نخستوزیر ترکیه از داخل حزب عدالت و توسعه با انتقاد مواجه شود (به استثنای زخمزبانهای ملایمی که از جانب عبدالله گل زده میشود).
به نظر میرسد حزب مخالف که توسط مصطفی کمال آتاتورک موسس جمهوری ترکیه تاسیس شد در یک انحراف زمانی گیر افتاده و صرفا بر دفاع از ملیگرایان و ایدئولوژی سکولارهای دولت ترکیه متمرکز است.
رسانههای خبری ترکیه نیز ظاهرا به فرمانبرداری محض مجبور شدهاند به حدی که اصلا گزارش ندادند که چطور معترضان کمی که برای مخالفت با ساخت یک مرکز تجاری در یکی از معدود پارکهای باقیمانده در استانبول جمع شده بودند به یک جنبش انبوه چالشبرانگیز برای اقتدارگرایی آقای اردوغان تبدیل شدند. درواقع، در حالی که سیانان اینترنشنال بهطور زنده از میدان تقسیم ترکیه گزارش میداد، کانال محلی سیانان ترک، که بخشی از مالکیت آن متعلق به ترنز برودکستینگ است برنامهای درباره پنگوئنها پخش میکرد.
حتی آنچه به عنوان اعتراضات مسالمتآمیز توسط چند صد نفر تظاهرکننده در میدان تقسیم شروع شد میتوانست دموکراسی ترکیه را طی سالها به دو دلیل تعریف کند:
اول، دموکراسی تنها در رایشماریها اتفاق نمیافتد، به ویژه وقتی انتخابهای موجود روی ورقه رای همانند ترکیه چندان دلچسب نباشند. دموکراسی بریتانیا در قرن نوزدهم تا حدی در نتیجه حضور معترضان در خیابان شکل گرفت که نه تنها منجر به دادن حق رای به کسانی شد که پیشتر حق رای دادن نداشتند بلکه به شکلگیری حزب کارگر نیز مرتبط است که گزینههای انتخابی جدیدی را پیش روی رایدهندگان قرار داد. تعداد زیادی از مردم در چندین شهر ترکیه به خیابانها آمدند، حتی با وجود رویارویی با پلیسی که سخت مسلح بود. شاید آینده دموکراسی ترکیه دارد میآید.
دوم، یک شانس واقعی وجود دارد که این معترضان، و جنبشهای سیاسی که آنها بذر آن را میپاشند، بر تقسیمبندیهای سیاسی ریشهدار، اما کهنه دو دهه گذشته برتری خواهند یافت، تقسیماتی که قویا توسط رجب طیب اردوغان ضبط شد، وقتی او در ۱۹۹۸ گفت: «در این کشور تبعیضی میان ترکهای سیاه و ترکهای سفید وجود دارد. برادر شما طیب اردوغان به ترکهای سیاه تعلق دارد.»
در ترکیه، این عبارات هیچ ربطی با رنگ پوست نداشت. «ترکهای سفید» تحصیلکردهاند، نخبگان سکولار ثروتمندی که خودشان را به مثابه مدافعان میراث آتاتورک میدانند. آنها اغلب با بوروکراسی دولتی، ارتش و کسبوکارهای بزرگ در شهرهای اصلی ترکیه ارتباط دارند. «ترکهای سیاه» آنهایی هستند که ترکهای سفید میپندارند چندان تحصیلکرده نیستند، از طبقات پایینترند و در دام پرهیزگاریشان گرفتار هستند. نخبگان تمایل دارند تا آنها را به مثابه دهاتیها یا کسانی ببینند که نمیتوانند میراث دهاتی خود را کنار بگذارند.
در ۱۹۹۷، ارتش دولتی که توسط حزب رفاه یا سلف حزب عدالت و توسعه هدایت میشد را واژگون ساخت که عاقبت توسط دادگاه قانون اساسی تعطیل شد. این امر همینطور حزب عدالت و توسعه را تهدید میکرد. در ۲۰۰۷، دادگاه قانون اساسی یکبار دیگر دنباله این کار را گرفت و به تهدید تعطیلی این حزب اقدام کرد، زیرا چشمانداز مذهبی آن، قانون اساسی ترکیه را نقض میکرد.
بهطور خاص مشکل نخبگان سکولار این حقیقت بود که همسر رییسجمهور جدید، آقای گل، روسری میپوشید. چیزی که براساس قانون اساسی در اماکن عمومی ممنوع بود.
از ۱۹۹۷، این تقسیمبندیها، سیاست ترکیه را تعریف کرده است. ارتش ناکام ماند و حزب عدالت و توسعه با وجود این چالش به کار خود ادامه داد. ترکیه از این نظر دموکراتیکتر شد که کسانی که پیش از این حق رای نداشتند تقویت شدند. اما گامهای چندانی به سوی دموکراسی لیبرال برداشته نشد. از سوی دیگر، جامعه ترکیه در میان حامیان ارتدوکسی سکولار و حزب عدالت و توسعه با رهبری آقای اردوغان متکثرتر شد که قدرت تازه بهدست آمدهاش را با یقین اقتدارگرایانه فزایندهاش برای انتقام دقیق از ارتش، نخبگان سکولار و سایر منتقداناش بهکار گرفت. اعتراضات این هفته احتمالا تمایلی به واژگونی دولت یا حتی دادن فرمان عقبگرد توسط نخستوزیر ندارد.
بهطور اتفاقی، یگ گروه متنوع از افراد در خیابانها حاضر شدند نه برای تقاضای امتیازات سیاستی یا گرفتن امتیاز از دولت، بلکه برای اعتراض به سیاست در ترکیه. معترضان حامیان، مخالفان هسته سخت مایل به بازگردان زمان برای ارتدوکسی سکولار ترکیه در گذشته دور نیستند، بلکه شهرنشینهای جوان معترض به انحصار غیرپاسخگوی قدرت فزاینده دولت هستند که توسط حزب عدالت و توسعه سرکوب شدند.
همانند قرن نوزدهم بریتانیا، اگر صندوق رای انتخابهای درستی را پیشنهاد نکند، دموکراسی با کنش مستقیم پیش میرود.
خطر موجود در ترکیه این است که متعصبان در حزب عدالت و توسعه این حوادث را برای تقسیم بیشتر جامعه بهکار خواهند گرفت. آنها پیش از این تصویری ترسیم کرده بودند که در آن اعتراضات، تنها تلاش برای چنگ انداختن به قدرتهای تازه به دست آمده توسط کسانی بود که پیش از این حق رای نداشتند و به همین دلیل به مردان و زنان جوان حاضر در خیابان انگ الکلی بودن زده شد.
این متعصبان از کمک رسانههای خبری ترکیه برخوردارند که باوجود چند استثنا به صورت دستوری از خط حزب عدالت و توسعه فرمانبرداری میکنند.
با این حال، آنچه این حوادث را به یک نقطه عطف تبدیل میکند این است که مخالفت بخش بزرگی از عموم ترکیه حالا سرکوب شده است. حتی اگر رسانههای ترکیه به چشمپوشی از آن ادامه میدهند، آگاهی این مخالفان پخش خواهد شد.
غول از بطری بیرون آمده است. نه غول و نه دموکراسی ترکیه نمیتواند به عقب برگردد.
منبع: نیویورک تایمز
نویسنده: دارون عجماغلو
مترجم: محمدرضا فرهادی پور
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور شهدای خدمت شهید جمهور سقوط بالگرد رئیسی ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیسی شهادت ایران سقوط بالگرد بالگرد
هواشناسی امتحانات نهایی پیام تسلیت تهران کنکور شهرداری تهران هلال احمر سانحه بالگرد رئیسی بارش باران سیل قوه قضاییه پلیس
قیمت دلار خودرو قیمت خودرو قیمت طلا بورس بازار خودرو یارانه دلار یارانه نقدی حقوق بازنشستگان سایپا بازنشستگان
سینمای ایران سینما ژیلا صادقی جشنواره کن سریال داریوش ارجمند آیت الله سید ابراهیم رئیسی هنرمندان شعر رسانه ملی لیلا حاتمی قرآن کریم
کنکور ۱۴۰۳ دانش بنیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل روسیه غزه امیرعبداللهیان فلسطین ترکیه جنگ غزه آمریکا چین ولادیمیر پوتین عربستان
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال والیبال لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال منچسترسیتی
هوش مصنوعی اپل مایکروسافت گوگل سامسونگ ناسا تبلیغات موبایل آیفون
سلامت مغز کاهش وزن سلامت روان سرطان آلزایمر طول عمر افسردگی مغز انسان فشار خون