یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

چه كسی مرا دوست ندارد


چه كسی مرا دوست ندارد

شاید اصلی ترین ویژگی مایكل مور این باشد كه چه او را دوست داشته باشید و چه از او متنفر باشید, در هر صورت می تواند توجه شما را به كار و موضوع مورد نظر خود جلب كند

شاید اصلی‌ترین ویژگی مایكل مور این باشد كه چه او را دوست داشته باشید و چه از او متنفر باشید، در هر صورت‌ می‌تواند توجه شما را به كار و موضوع مورد نظر خود جلب كند.

موضوع مورد نظر مور هم در حال حاضر مساله بهداشت عمومی و درمان در آمریكاست كه دستمایه ساخت «سیكو»، فیلم جدید او شده است. مور در این فیلم با نگاهی تلخ و در عین حال ژرف به بازیابی و تشریح این معضل پرداخته است؛ یك فیلم جالب كه به جرات جالب‌ترین و قوی‌ترین اثر او بوده و مطمئنا زمینه اعتراضات رسمی و شاید حقوقی مسوولان بهداشت آمریكا را فراهم كند. «سیكو» از جمعه گذشته در سینما های آمریكا اكران شده است.

از مشكلات تولید «سیكو» صحبت كنید، به‌خصوص در مورد موضوعاتی خاص كه مسوولان بهداشت روی آن حساسیت دارند.

مدیران نظام جورج بوش ۱۰ روز قبل از جشنواره فیلم كن نامه‌ای برایم فرستادند كه در آن ذكر شده بود من به‌خاطر جرایم جنایی و مدنی تحت تعقیب قضایی قرار گرفته‌ام. ماجرا این بود كه گروهی از كارگران درگیر ماجرای یازدهم سپتامبر را كه برای جراحات و صدمات ناشی از این اتفاق تحت پوشش درمانی قرار نگرفته بودند با خودم به كوبا برده بودم. طبق قوانین آمریكا، هیچ شهروند این كشور حق مهاجرت و سفر به كوبا را ندارد مگر روزنامه‌نگار باشد. از آنجا كه ساخت فیلم مستند یك جور كار مطبوعاتی و ژورنالیستی محسوب می‌شود، من هیچ قانونی را نقض نكرده‌ام. این اقدام مدیران بوش صرفا حركتی در جهت سوءاستفاده‌های همیشگی از اختیارات سازمان‌های فدرال برای حذف رقباست. كاری كه همیشه انجام داده‌اند. به هرحال وكلای من پیشنهاد كردند برای حفظ فیلم و احتیاط بیشتر آن را به كانادا ببرم. نسخه اصلی را كپی كرده و آنجا نگهداری كنم. دلیلش هم این بود كه آنها تلاش كردند نسخه نگاتیو فیلم را از من بگیرند. به نظر من اینكه در یك كشور به ظاهر آزاد حرفی را بزنید و به خاطرش مورد تعقیب قرار بگیرید آنچنان بی‌معناست كه نمی‌توانم چیز دیگری به آن اضافه كنم. اصولا الان ۷ سال است همیشه با چیزهای بی‌معنا برخورد می‌كنیم و این هم یكی از آنهاست.

ـ فكر می‌كنید این فیلم بتواند بر سیستم بهداشت تاثیر بگذارد و باعث تغییر آن شود؟

من این فیلم‌ها را می‌سازم چون ایمان دارم همیشه وضعیت بد، قابل تغییر است. من ایمان دارم وقتی عرصه بر مردم تنگ شود و جان به لب شوند، واكنش نشان می‌دهند.

اوایل امسال جامعه ما در حركتی خودجوش و بدون تبلیغات هیچ نهادی، توانست جلوی انتشار خاطرات

او.جی. سیمپسن را بگیرد و باعث لغو امتیاز ناشر كتاب شود و این اتفاقی مهم بود. آنها این كتاب را دوست نداشتند و دلایل‌شان موجه و درست بود.

جامعه آمریكا این كار را بدون هیچ تبلیغات تلویزیونی یا حمایت مالی انجام داد و من گمان می‌كنم همان مقدار آزردگی كه آنها را به انجام این كار واداشت، در مورد وضعیت بد سیستم بهداشت عمومی نیز وجود دارد. جامعه آمریكا به‌زودی در این مورد نیز به پا خواهد خاست و تغییری را ایجاد خواهد كرد. امیدوارم فیلم من بتواند جرقه این تحرك را بزند.

ـ جریان آن وب‌سایت مخالف شما و اینكه به صورت ناشناس برای درمان همسرش پول فرستادید به كجا كشید؟

من قبل از نمایش افتتاحیه «سیكو» در جشنواره كن خودم با او تماس گرفتم. نمی‌خواستم ماجرا را از طریق خبرنگارها بشنود. فكر كردم شایسته‌ترین كار این است كه او بداند من آن چك را فرستاده‌ام. یك پیام ۱۵ دقیقه‌ای روی تلفن منزلش گذاشتم كه او بعدا آنرا روی سایتش هم قرار داد و فكر می‌كنم هنوز همانجا در دسترس باشد. بلافاصله بعد از تماس من، او یادداشتی تشكر‌آمیز برایم فرستاد و گرچه مطمئن نیستم هنوز بر همان عقیده مانده باشد اما حداقل در همان یادداشت، بسیار با احترام و محبت با من حرف زد. همه آدم‌های اطراف من فكر می‌كردند به‌طور حتم پاسخ او به پیام من بسیار نفرت‌زده، برآشفته و توهین‌آمیز خواهد بود و من تنها كسی بودم كه طور دیگری فكر می‌كردم. تصورم این بود او در عین باقی‌ماندن بر مواضع سیاسی و انتقادی‌اش نسبت به كارهایم، به عمل محبت‌آمیز من پاسخی مناسب می‌دهد. قلبا احساس می‌كردم همسر او شایسته داشتن امكانات درمانی بهتر در این كشور است و او هم این را فهمید و كمكم را پذیرفت.

ـ در رفتار شما نوعی عشق پایان‌ناپذیر به همنوع و فداكاری وجود دارد. می‌توانید بگویید چرا افراد زیادی از شما متنفرند؟

چه كسی مرا دوست ندارد؟ آیا فهرستی از این افراد دارید؟ نامشان چیست؟ (می خندد) یك لحظه خیال كردم در تونل زمان افتاده‌ام و به ۴ سال پیش رفته‌ام. اگر این سوال را آن زمان كه اسكار گرفتم می‌پرسیدید، بی‌شك با شما موافق بودم اما در حال حاضر بیش از۷۰ درصد مردم آمریكا با من هم عقیده و موافق هستند. یعنی ۷۰ درصد این مردم با كارهای آقای بوش یا جنگ موافق نیستند.

در حقیقت من نمونه تمام عیار اكثریت آمریكا هستم و البته كارهایم چندان خوشایند نیست. هیچ وقت میانه رو نبوده‌ام. وقتی ۴ سال و اندی پیش، در پنجمین سال جنگ و در مراسم اسكار مرا هو می‌كردند، داشتم سعی می‌كردم بگویم آنچه ما را به سوی جنگ كشیده هیاهویی ساختگی بوده كه چشم همه را بسته و ما به دلایلی پوشالی وارد این جنگ شده‌ایم.

هیچكس نمی‌خواست این موضوع را بپذیرد و من این مساله را درك می‌كردم. بالاخره آنها حقیقت را فهمیدند و متوجه شدند آنچه من داشتم روی صحنه اسكار فریاد می‌زدم و در «فارنهایت۱۱/۹» هم وجود داشت چیزی جز حقیقت نبود.

این روزها مردم به یاد می‌آورند سه سال پیش من به بیمارستان والتر رید رفتم و به آنها نشان دادم سربازان جنگ چه وضعیت اسفباری دارند. رسانه‌های جناح حاكم تا چند ماه پیش به طور كلی وجود آن فیلم‌ها را نادیده گرفته بودند و این تمام سرگذشت من در دنیای فیلمسازی است ؛ از كارخانجات جنرال موتورز كه هم اكنون در آستانه ورشكستگی است تا مدرسه كلمباین كه باز به تازگی فاجعه‌ای مشابه آن اتفاق افتاد تا «فارنهایت۱۱/۹» و قضایایی كه هنوز ادامه دارند.

ـ شما خود را یك مستند‌ساز می‌دانید اما «سیكو» با عنوان یك كمدی به سینماها آمده. آیا به كمدی و سرگرمی‌سازی رو آورده‌اید؟

نه، من خودم را در كل یك طنزپرداز می‌دانم و لازم به ذكر نیست كه طنزپردازی و طنازی همیشه زیرمجموعه‌ای از كار روزنامه‌نگاری است.

سال‌ها قبل یادداشت‌های سردبیران قدیمی و سرمقاله‌های صفحه اول روزنامه‌ها، به خوبی با طنز آمیخته بود و نویسندگانی كهنه كار مثل مارك تواین و ویل راجرز از همین طریق به شهرت رسیدند. مردم هیچ وقت از بی‌رنگ‌شدن این رگه شوخ طبعی در روزنامه‌نگاری راضی نبوده‌اند و هنوز از آن استقبال می‌كنند.

فیلم‌های من كاملا شبیه آن یادداشت‌ها و سرمقاله‌ها هستند؛ ایده‌ای بر مبنای واقعیت كه در عین حال قرار است كاملا به مقتضیات قالب خود وفادار باشد، یعنی جذابیت خود را برای مخاطب حفظ كند و در روزهای تعطیل او را به سینما بكشاند. من نه سیاستمدارم و نه سخنران، من فیلمسازم. به همین خاطر و در درجه اول سعی می‌كنم آنها را با رضایت و البته یك جور حس شگفتی نامانوس از سالن سینما بیرون بفرستم. من شما را به جایی می‌برم كه تا به حال نرفته‌اید. من شما را با قایق به ساحل گوانتانامو می‌برم و مراكز درمانی خاص را به شما نشان می‌دهم كه تا به حال نظیرش را ندیده‌اید. تاریخچه این مراكز و قرنطینه‌ها را از زبان ریچارد نیكسن خواهید شنید و امیدوارم برایتان جالب باشد.

ـ ایده ساخت «سیكو» از كجا آمد؟

بعد از اینكه برنامه تلویزیونی من یك شركت بیمه را مجبور به پرداخت هزینه‌های عمل جراحی یك بیمار كرد، با خودم گفتم چرا جریان را گسترش ندهم؟ چرا ثمرات چنین كاری نصیب آن ۱۰ هزار نفری نشود كه همه ساله بر اثر اهمال شركت‌های بیمه می‌میرند؟ البته وقتی شروع كردم فهمیدم رقم درست ۱۸ هزار نفر بوده و همین مرا به ساخت فیلم بیشتر تحریك كرد. پرس‌وجو‌ها شروع شد و تازه متوجه شدیم كل نظام شركت‌های بیمه خدمات درمانی بر اساس حمایت‌نكردن از بیمارهاست چون در غیر این صورت آنها ضرر می‌كنند و طبیعی است ابدا این را دوست ندارند. قصه‌هایی كه بیمارها تعریف می‌كردند هولناك و تكان دهنده بود.

در مورد سفر جنجالی‌تان به كوبا و انتقاد گروه‌های وطن‌پرست چه عقیده‌ای دارید؟

آنها هنوز فیلم را ندیده‌اند. وضع درمان در مناطق كوبا به عنوان یك كشور فقیر بسیار مناسب‌تر از مناطق آمریكایی بود و این در فیلم به صورت مستند نمایش داده می‌شود. این تنها حرف من نیست و همه سازمان‌های جهانی، كارآمدی سیستم بهداشت و درمان كوبا را تایید می‌كنند.

دیگر اینكه من به كوبا نرفتم بلكه به ساحل گوانتانامو رفتم كه بخشی از خاك آمریكا در جزیره كوباست.

در آنجا دیدم زندانیان گوانتانامو در زمینه درمان و مراقبت‌های پزشكی شرایطی بسیار مساعد دارند. خواستم با مقایسه وضع قربانیان حادثه یازدهم سپتامبر با آنها، همه را در این مضحكه شریك كنم. دولت ما از مظنونان و جنایتكاران احتمالی این حادثه بیشتر از قربانیان آن مراقبت می‌كند و من به عنوان یك آمریكایی از این مساله شرمنده شدم. با من از وطن‌پرستی حرف نزنید چون بیش از خیلی‌ها این حس را در دل دارم. لطفا میزان وطن‌پرستی دولت خود را بسنجید.



همچنین مشاهده کنید