جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
حکایتهای عرفانی
![حکایتهای عرفانی](/web/imgs/16/152/q9vlc1.jpeg)
● حکایت اول :
من (شیخ اشراق)در ولایت یمن بودم ، جائی که صنعا گویند . پیری را دیدم سخت نورانی سر و پای برهنه می دوید . چون مرا بدید بخندید و گفت : « امشب خوابی عجیب دیده ام ، بیا تا با تو بگویم » من پیش رفتم ، پیر مرا گفت : دوش در خواب شدم ، جایی عجیب دیدم ، چنانکه شرح آن نمی توانم کرد و در آن میان شخصی دیدم که هرگز به حُسن او ندیده ام و نشنیده ، چون در او نگاه کردم از غایت جمال مدهوش شدم ، فریاد از نهاد من بر آمد ، گفتم مبادا که ناگاه برود و من در حسرت او بمانم . بجستم و هر دو گوش او محکم بگرفتم ، و در او آویختم .چون بیدار شدم هر دو گوش خود را در دست خود دیدم.پس از آن گفتم «آه ،من هذا هذا حجابی ، » و اشارت ببدن خود می کرد و می گریست و من نیز در این معنی دو بیتی گفته ام :
یک چند بتقلید گزیدم خود را ---- نا دیده همی شنیدم خود را
با خود بودم از آن ندیدم خود را ---- از خود بدر آمدم بدیدم خود را
مجموعه آثار فارسی شیخ اشراق رساله بستان القلوب ص ۳۷۱
● حکایت دوم :
پادشاه باغی داشت که البته در فصول اربعه از ریاحین و خضرت و مواضع نزهت خالی نبودی ، آبهای عظیم در آنجا روان و اصناف طیور بر اطراف اغصان انواع الحان می کردند ، و از هر نعمتی که در خاطر متخلّج می شد و هر زینتی که در وهم می آید در آن باغ حاصل بود ، و از آن جمله جماعتی طواویس بغایت لطف و زیب و رعونت در آنجا مقام داشتندی و متوطن گشته بودند . وقتی این پادشاه طاوسی از آن جمله بگرفت و بفرمود تا او را در چرمی دوزند چنانکه از نقوش اجنحه او هیچ ظاهر نماند و بجهد خویش مطالعه جمال خود نتوانست کرد .
و بفرمود تا هم در باغ سلّه ای بر سر او فرو کردند که جز یکی سوراخ نداشت که قدری ارزن در آنجا ریختندی از بهر قوت و برگ معیشت او مدتها برآمد ، این طاوس خود را و ملک را و باغ را و دیگر طواویس را فراموش کرد . در خود نگاه می کرد الا چرم مستقذر بی نوا نمی دید و مسکنی بغایت ظلمت و ناهمواری ، دل بدان نهاد و در دل مترسّخ کرد که زمینی عظیم تر از آن مقعد سلّه نتوان بود ، چنانکه اعتقاد کرد که اگر کسی ورای این عیشی و مقرّی و کمالی دعوی کند کفر مطلق و سقط محض و جهل صرف باشد . الا این بود که هر وقت که بادی خوش وزیدن گرفتی و بوی ازهار و اشجار و گل و بنفشه و سمن و انواع ریاحین بدو رسیدی ، از آن سوراخ لذتی عجب یافتی ، اضطرابی در وی پدید آمدی و نشاط طیران درو حاصل گشتی و در خود شوقی یافتی ، و لیکن ندانستی که آن شوق از کجاست زیرا که لباس جز چرم ندانستی و عالم جز سلّه و غذا جز ارزن . همه چیزها فراموش کرده بود ، و اگر نیز وقتی اصوات و الحان طواویس و نغمات طیور دیگر شنیدی هم وهبوب صبا . وقتی نشاط آشیان کردی :
هبت علیّ صبا تکاد تقول ---- انّی الیک من الجبیب رسول
مدتی در آن تفکر بماند که این باد خوش بوی چیست و این اصوات خوش از کجاست ؟ معلومش نمی گشت و در این اوقات بی اختیار او فرحی در او می آمد . و این جهالت او از آن بود که خود را فراموش کرده بود و وطن را «نسو الله فأنساهم انفسهم»(۵۹-۱۹)هر وقت که از باغ بادی یا بانگی بر آمدی او در آرزو آمدی بی آنکه موجبی شناختی یا سببش معلوم بودی .
روزگاری در آن حیرت بماند تا پادشاه روزی بفرمود که مرغ را بیاورید و از سلّه و چرم خلاص دهید . «فانّما هی زجره واحده» (۳۷-۱۹)، «فاذا هم من الاجداث الی ربهم ینسلون »(۳۶-۵۱) طاوس چون از آن حجب بیرون آمد خویشتن را در میان باغ دید ، نقوش خود را بنگریست و باغ را از ازهار و اشکال آنرا بدید و فضای عالم و مجال سیاحت و طیران و اصوات و الحان و اجناس ، در کیفیت حال فرو ماند و حسرتها خورد . «یا حسرتی علی ما فرّطت فی جنب الله»(۳۹-۵۷) .
مجموعه آثار فارسی شیخ اشراق رساله لغت موران ص ۳۰۵
● حکایت سوم :
ادریس صلی الله علیه جمله نجوم و کواکب با او در سخن آمدند ، از ماه پرسید که ترا چرا وقتی نور کم شود و گاه زیادت ؟ گفت : بدانکه جرم من سیاهست و صیقل و صافی و مرا هیچ نوری نیست ، و لیکن وقتی که در مقابله آفتاب باشم بر قدر آنکه تقابل افتد از نور او مثالی در آئینه جرم من همچون صورتهای دیگر اجسام در آئینه ظاهر شود . چون بغایت تقابل رسم ، از حضیض هلالیّت به اوج بدریّت ترقی کنم . ادریس از او پرسید که دوستی او با تو تا چه حدّ است ؟ گفت : تا به حدی که هر گاه که در خود نگرم در هنگام تقابل خورشید را بینم زیرا که مثال نور خورشید در من ظاهر است ، چنانکه همه ملاست ، سطح و صقالت روی من مستقرّ است به قبول نور او ، پس در هر نظری که بذات خود کنم همه خورشید را بینم . نبینی که اگر آئینه را در برابر خورشید بدارند صورت خورشید در او ظاهر گردد ، اگر تقدیراً آئینه را چشم بودی و در آن هنگام که در برابر خورشید است در خود نگریستی همه خورشید را دیدی اگر چه آهنست . «اناالشمس » گفتی زیرا که در خود الا آفتاب ندیدی . اگر «انا الحق» یا «سبحانی ما اعظم شأنی» گوید عذر او را قبول واجب باشد . «حتی توّهمت مما دنوت انّک انّی .»
● در بیان کیفیت ذکر گفتن :
به وقت ذکر گفتن اگر تواند غسل کند و الا وضویی تمام کند . و جامه پاک پوشد ، و خانه ای خالی و تاریک و نظیف فراهم کند ، و اگر قدری بوی خوش بکار ببرد اولیتر ، و روی به قبله نشیند و چهار زانو بنشیند . البته چهار زانو نشستن را در تمام اوقات نهی کرده اند الا در وقت گفتن ذکر ، که حضرت رسول علیه السلام چون نماز می خواند بعد نماز در مقام خویش تا وقت برآمدن آفتاب به ذکر گفتن می نشست .
و در وقت ذکر گفتن دستها بر روی ران بگذارد ، و دل حاضر کند و چشم فراهم کند و به تعظیم تمام شروع کند در کلمه «لا اله الا الله» گفتن بقوت تمام ، چنانکه «لا اله» از ناف برآورد ، و «الا الله» به دل فرو برد ، به گونه ایی که اثر ذکر و قوّت آن به تمام اعضاء برسد . و لیکن آواز بلند نکند ، و تا تواند در پنهانی و پایین بودن صدا باشد . چنانکه فرمود «واذکر ربّک فی نفسک تضرّعاً و خیفه و دون الجهر من القول»(۷-۲۰۴) و بر این وجه ذکر سخت و دمادم بگوید . و دل در معنی ذکر میاندیشد ، چنانکه در معنی لا اله هر خاطر که در دل می آید نفی می کند ، بدان معنی که هیچ چیز نمی خواهم و هیچ نمی طلبم و هیچ مقصود و محبوب ندارم الا الله ، جز خدای جملگی خواطر به لا اله نفی می کند ، و حضرت عزّت را به مقصودی و محبوبی و مطلوبی اثبات می کند به الا الله .
و باید که در هر ذکر به اول و آخر حاضر باشد و به نفی و اثبات ، و هر وقت در اندرون دل نظر می کند هر چیز که دل را با آن پیوند بیند آن چیز را در نظر می آورد و دل به حضرت عزّت می دهد ، و ولایت شیخ به همّت مدد می طلبد ، و به نفی لا اله آن پیوند باطل می کند و بیخ محبّت آن چیز از دل بر می اندازد ، و به تصرف الا الله محبت حق را قایم مقام آن محبت می گرداند . هم بر این ترتیب مداومت می نماید تا به تدریج دل از جمله محبوبات و مألوفات فارغ و خالی کند ، که اعتبار در ذکر از مداومت بر خیزد . و اعتبار آن باشد که به غلبات ذکر هستی ذاکر در نور ذکر مضمحل شود ، و ذکر ذاکر را مفرد گرداند . و علایق از وجود او بر دارد ، و او را از دنیای جسمانیات به آخرت روحانیات سبکبار در آورد . چنانکه فرمود «سیروا سبق المفردون»الحدیث.
و بدانکه دل در خلوتگاه خاص حق است که «لا یسعنی ارضی و لا سمائی و انما لا یسعنی قلب عبدی المؤمن» و تا زحمت اغیار در بارگاه دل یافته شود غیرت و عزّت اقتضای تعزّز کند از غیریّت ، و لیکن چون چاوش لا اله بارگاه دل از زحمت اغیار خالی کرد منتظر قدوم تجلّی سلطان الا الله باید بود که «فاذا فرغب فانصب و الی ربّک فارغب»(۹۴-۸)
جا خالی کن که شاه ناگاه آید .......... چون خالی گشت ، شه به خرگاه آید .
خواجوی کرمانی رحمه الله علیه می کوید :
در خانه دل ما جز یار نمی گنجد ........... چون خلوت یار اینجاست اغیار نمی گنجد .
و یقین بداند که فایده کلی آنکاه حاصل شود که ذکر از شیخی کامل صاحب تصرّف تلقین ستاند . که تیر وقتی حمایت کند که از ترکش سلطان ستانند ، تیر که از دکان تیر تراش ستانند حمایت ولایت نکند . «نجم رازی - کتاب مرصاد العباد ص ۲۷۴»
● فرق بین خواب و واقعه :
قال الله تعالی : «انّی رأیت احداً عشر کوکباً و الشمس و القمر رأیتهم لی ساجدین»(۱۲-۴)
قال النبی صلی الله علیه و آله «الرّؤیا جزء من سته و اربعین جزء من النبوه»
بدانکه سالک چون در مجاهدت و ریاضت نفس و تصفیه دل شروع کند او را بر ملک و ملکوت عبور دهند و سلوک پدید آید ، و در هر مقام مناسب حال او وقایع کشف افتد ، گاه بود که در صورت خوابی صالح بود ، و گاه بود که واقعه غیبی بود . و فرق میان خواب و واقعه به نزد این طایفه از دو وجه است : یکی از صورت ، دوم از معنی . از راه صورت چنانکه واقعه آن باشد که میان خواب و بیداری بیند ، یا در بیداری تمام بیند .
و از راه معنی واقعه آن باشد که از حجاب خیال بیرون آمده باشد و غیبی صرف شده که روح در مقام تجرد از صفات بشری مدرک آن شود واقعه روحانی بود مطلق ، و گاه بود که نظر روح مؤید شود به نور الوهیّت واقعه ربّانی بود که «المؤمن ینظر بنورالله» .
و خواب آن باشد که حواس به کل از کار بیفتد و خیال به کار آید ، در غلبات خواب چیزی در نظر آید و آن بر دو نوع بود : یکی اضغاث احلام است ، و آن خوابی بود که نفس به واسطه خیال ادراک کند و از وساوس شیطانی و هواجس نفسانی که القای نفس و شیطان باشد ، و خیال آن را نقش بندی مناسب بکند و در نظر نفس آرد . آن را تعبیری نباشد . خوابهای آشفته و پریشان بود . از آن استعاذت واجب بود و با کس حکایت نباید کرد . دوم خواب نیک است که رؤیای صالح گویند . خواجه علیه السلام فرمود یک جزء از چهل و شش جزء نبوت است .
بعضی ائمه آن را تفسیر کرده اند که مدت نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله بیست و سه سال بود ، از آن جمله ابتدا شش ماه وحی به خواب می آمد ، پس خواب صالح بدین حساب یک جزو از چهل و شش جزء از نبوّت است . و بسیار از انبیاء علیهم السلام بودند که وحی ایشان جمله در خواب بوده است و بعضی بوده اند که وحی ایشان وقتی در خواب بوده است و وقتی در بیداری ، چنانکه ابراهیم علیه السلام فرمود «انّی اری فی المنام انّی اذبحک فانظر ما ذا تری »(۳۷-۱۰۲) و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «نوم الانبیاء وحی» بدانکه کشف وقایع را در نظر سالک سه فایده است : اول آنکه بر احوال خویش از زیادت و نقصان و سیر و وقفه و فترت وجد و شوق و فردگی و بازماندگی و رسیدگی اطلاع افتد ، و از منازل و مقامات راه ، و درجات و درکات و علوّ و سفل گردد. و حق و باطل آن باخبر شود .
زیرا که این هر یک را خیال نقش بندی مناسب کند تا سالک را وقوف افتد بر جمله وقایع نفسانی و حیوانی و شیطانی و سبعی و ملکی و دلی و روحی و رحمانی . تا اگر صفات ذمیمه نفسانی بر وی غالب بود از حرص و حسد و شره و بخل و حقد و کبر و غضب و شهوت و غیر آن ، خیال هر یک را در صورت حیوانی که آن صفت بر وی غالب بود نقش بندی کند . چنانکه صفت حرص را در صورت موش و مور بنماید و دیگر حیوانات حریص ، و اگر صفت شره غالب بود در صورت خوک و خرس بنماید ، و اگر صفت بخل غالب بود در صورت سگ و بوزینه ، و اگر صفت حقد غالب بود در صورت مار ، و اگر صفت کبر غالب بود در صورت پلنگ ، و اگر صفت غضب غالب بود در صورت یوز ، و اگر صفت شهوت غالب بود در صورت درازگوش ، و اگر صفت بهیمی غالب بود در صورت گوسفندان ، و اگر صفت سبعی غالب بود از هر نوع سباع در نظر آید ، و اگر صفت شیطنت غالب بود در صورت شیاطین و مرده و غیلان در نظر آید ، و اگر صفت غدر و مکر و حیلت غالب بود در صورت روباه و خرگوش در نظر آید .
و اگر این صفات را بر خود مستولی بیند داند که این صفات بر وی غالب است ، و اگر اینها را مسخر بیند داند که از این صفات عبور می کند ، و اگر اینها را بیند که می کشد و قهر می کند داند که از این صفات می گذرد و خلاص می یابد ، و اگر بیند که با اینها در منازعت است داند که در معانده و مکایده است ، غافل نشود و ایمن نباشد .
حبیب عباس زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست