دوشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 May, 2024
تلخند
"اندرو بووی" در کتاب زیباییشناسی و ذهنیت که فریبرز مجیدی آن را ترجمه کرده است مینویسد:" یقین درباره همه وجود و همه حقیقت بر بنیاد خودآگاهی من واحد استوار است: من مینویسم ،پس هستم."
البته بووی کمی قبلتر به این نکته اشاره میکند که این نظریه دکارت است و هایدگر دوران نو(neuzeit) را که برای ما معنای مدرنیته میدهد از زمان ادای همین جمله دکارت تعریف کرده است.
دوران مدرن هم دوره تک افتادگی آدمهاست. آدمهایی که اگر میاندیشند این اندیشگی آنها بر مبنای گفته معروف دکارت در ذهنیت آنها سامان مییابد. ذهنیتی که قرار است اوبژههای طبیعی را در فرآیندی معنا شناسانه به سوبژه تبدیل کند. حال این معنا سازی به فرد امکان تاویل ابژهها را برای غیر، امکان پذیر میکند و اینجاست که دیالکتیک شکل میگیرد.
آدمی که به این درجه از معرفت میرسد میتواند یک هنرمند، یک فیلسوف و یا یک دانشمند باشد. او وظیفه دارد که در برابر ساده انگاریهای اطراف از بود و ماهیت وجودی خود دفاع کند.
"تیری مونیه" در نمایش "عیش و نیستی" این نکته را به همراه نقد و تمسخر مصرفگرایی دستمایه خود قرار داده است. نمایشی که "ایرج راد" این روزها بر مبنای آن نمایشی را در تماشاخانه چهارسو اجرا میکند.
شخصیت لوبورنی که از دیدگاه همسرش "هیچ" انگاشته میشود با نادیده گرفته شدن از سوی جامعه و خانواده تصمیم به نابودی خودش میگیرد. بنابر تعریف نشانهشناسان، نشانهها در یک متن کارکردهای مختلف پیدا میکنند. لوبورنی میرود و خود را غایب میکند تا بتواند به واسطه این غیبت، اصالت فکری خود را حاضر کند.
البته استفاده این چنین از نشانهها در حضور و غیاب سوژه در صحنههای دیگر نیز مورد استفاده قرار میگیرد. بطور مثال حضور خبرنگاران و فروختن دستنوشتههای لوبورنی طمع همسرش را ظاهر میکند که به نوعی تاکید دوباره است و در گفتهای دیگر حاضر را از سر نو حاضر میکند. اما در صحنهای بعدتر همین افراد را میبینیم که در داخل جعبهها به دنبال دستنوشتههای دیگری میگردند که این نکته بر خلاف آنچه در قبل آمد، غیبت لوبورنی را دوباره غائب میکند.
اما مونیه در این نمایشنامه از هنر مصرفی هم سخن میگوید. همان چیزی که تئودور آدورنو و دیگر همفکرانش در مکتب فرانکفورت نیز از آن سخن گفتهاند. هنر مصرفی قدرت اندیشیدن را از مخاطب میگیرد و او را تنها یک مصرف کننده بار میآورد. آنچنان که اوگوستا از لوبورنی طلب میکند. او میخواهد که لوبورنی نوشتن درباره اندیشههایش را کنار بگذارد و از آن چیزی بنویسد که سلیقه بازار را راضی میکند. در اینجا اوگوستا از جایگاه همسر لوبورنی خارج شده و جانشین طبقهای خاص از اجتماع میشود. اجتماعی که لوبورنی از ایجاد هرگونه ارتباط سادهای همچون روابط زناشویی نیز در آن عاجز است و به شدت در آن حس خفت و تک افتادگی میکند.
در همان صحنه نخست این تضاد و کشمکشها از سوی نویسنده به خوبی مورد اشاره قرار میگیرد. زن میخواهد صندلی بخرد. صندلی در این قسمت به عنوان یک نشانه ملفوظ نماد آرامش و آسایش است. چیزی که زن از لوبورنی طلب میکند، اما آن را در اتاق خواب خود قرار میدهد تا به تنهایی و بدون حضور لوبورنی از آن لذت ببرد.
برخورد این زن در صحنههای بعد با جمع روزنامهنگار و زن خدمتکار موقعیتهایی کمیک ایجاد میکند که البته نوعی گروتسک هم محسوب میشود.
فارغ از این نگاه تماتیک از منظر شماتیک آنچه "ایرج راد" در اجرا عرضه میکند، تفاوتهایی با نیت مونیه دارد. اینکه کارگردان خوانش خود را از متن ارائه دهد نکته منفی نیست؛ اما چگونگی این عمل قابل تامل است. حجم مطایبهها در این اثر تا آنجا پیش رفته که گهگاه روند پیرنگ نمایشنامه را تحت تاثیر قرار میدهد. از همان صحنه اول شوخیها همراه با تلخی درونی کار پیش میرود. به نظر میرسد مونیه قصد داشته این دو نکته را در ساختمان نمایشنامه تسری دهد؛ اما راد تلخی را درونی میکند و وجه شوخی را به عنوان ساختمان اثر بر میگزیند. یعنی تماشاگر در هر صحنه بهانهای دارد تا با آن قهقهه سر دهد. این خنداندن در جاهایی آنقدر اعراق آمیز میشود که صحنههای دیگر را همانند فصل برخورد دوباره اوگوستا و لوبورنی تحت تاثیر قرار میدهد. این نکته روی ریتم بیرونی نمایش هم اثر گذاشته است.
تماشاگری که دائم عادت کرده بخندد، صحنههای دیگر نمایش برایش ملال آور میشود. بازیگران هم با خنده تماشاگر به وجد میآیند و سعی میکنند شدت اخذ این خنده را بیشتر کنند.
البته در راستای اجرا نمیتوان نقش "منوچهر شجاع" را به عنوان طراح صحنهای خلاق از نظر دور داشت. میز لوبورنیه در میانه فرشی قرمز واقع شده که این قرمزی با لباس اوگوستا همخوانی پیدا میکند. این نکته از تنهایی و تک افتادگی لوبورنی میان فضایی از نیازهای غریزی و نفسانی سخن میگوید. اما نکته جالبی در حاشیه این کار باقی میماند که شاید در یادداشتهای مطبوعاتی کمتر مورد توجه قرار میگیرد، "کمال کچوئیان" طراح بروشور و پوستر این نمایش دست به خلاقیتی نشانه شناسانه زده است.
در صفحه میانی بروشور که طراح قصد داشته به نام اصلی نمایشنامه اشاره کند، به جای کلمهای که شاید استفاده از آن در بروشور امکان پذیر نبوده از قراردادی تصویری استفاده کرده است. کچوئیان در واقع در راستای بیان هدف خود از بینامتنیت استفاده کرده است. از یک نشانه نمادین که نمایهای است میان متنی نوشتاری استفاده کرده که این نکته تماشاگر را برای لحظهای به تفکر وا میدارد و پوستر سازی برای نمایش را از حالتهای تکراری خارج کرده و آن را به عنوانی اثری مجزا قابل بررسی میکند.
رامتین شهبازی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
سید ابراهیم رئیسی سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور ابراهیم رئیسی رئیسی سقوط بالگرد رئیسی ایران بالگرد سقوط بالگرد شهادت شهادت ابراهیم رئیسی دولت سیزدهم
هلال احمر سردار رادان تهران هواشناسی پلیس سانحه بالگرد رئیسی مشهد سیل سیل مشهد بارش باران سیلاب آموزش و پرورش
یارانه بورس قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا دلار بازار خودرو بازنشستگان حقوق بازنشستگان ایران خودرو مالیات
سینما هنرمندان تلویزیون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موسیقی کنسرت سینمای ایران نمایشگاه کتاب لیلا حاتمی زری خوشکام علی حاتمی کتاب
قرآن
روسیه رژیم صهیونیستی سوریه اتحادیه اروپا غزه اسرائیل فلسطین جنگ غزه آمریکا حماس چین لبنان
فوتبال پرسپولیس ابراهیم رییسی استقلال لیگ برتر انگلیس لیگ برتر لیگ برتر ایران فدراسیون فوتبال باشگاه پرسپولیس تراکتور بازی بارسلونا
سامسونگ هوش مصنوعی موبایل فناوری تبلیغات اپل ناسا اینترنت نمایشگاه ایران هلث هواپیما
سرطان رژیم غذایی استرس آلزایمر سازمان غذا و دارو کاهش وزن افسردگی رابطه جنسی