دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

چله و خلوت نشینی


چله و خلوت نشینی

براساس اعتقاد بزرگان دینی سلوک , راه دین و رسیدن به مقامات معنوی با خلوت نشینی و تفکر میسر است

چله نشینی از نظر لغوی به مفهوم : " برای انجام ریاضات و عبادات چهل روزه ، گوشه انزوا گرفتن ، ترک لذت های دنیوی گفتن و در گوشه خلوتی به عبادات و ریاضت مشغول شدن ، مراسم وآداب چله مخصوص مرتاضان و درویشان را به جای آوردن . " ۱

" پیامبر می فرماید ، هر کس شبانه روز خود را برای خدا خالص کند یعنی شبانه روز هیچ انگیزه ای در وجود او جز رضای حق حاکم نباشد چشمه های معرفت و حکمت ار درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود " . ۲

" اسلام علمی که از درون می جوشد را قبول دارد . ضمن اینکه علم عقلی را قبول دارد و به سوی آن دعوت می کند ." ۳

« بدانک بنای سلوک راه دین و وصول بمقامات یقین بر خلوت و عزلت است . و انقطاع از خلق ، و جملگی انبیا و اولیا در بدایت حال داد خلوت داده اند تا به مقصود رسیده اند .

وچون موسی علیه السلام استحقاق استماع کلام بی واسطه کرامت می کردند بخلوت اربعین فرمودند . و عدد اربعین را خاصیتی است در استکمال چیزها که اعداد دیگر را نیست . و خواجه علیه السلام ، ظهور و چشمه های حکمت از دل بر زبان باختصاص اخلاص « اربعین صباحا"» فرموده است ، و حوالت کمال تخمیر طینت آدم علیه السلام به « اربعین صباحا"» کرد ، و ازین نوع بسیارست .

و نشستن اربعینات را شرایط و آداب بسی است ، اما آنچ مهم ترست هشت شرط است که یک شرط ازین شرایط بخلل باشد مقصود کلی بحصول دشوار پبوندد .

اول تنها در خانه ی خالی نشستن است رو بقبله آورده مربع ، دستها بر روی ران نهاده ، غسل کرده بنیت غسل مرده ، و خلوت خانه را لحد خویش شمرده و از آنجا جز بوضو و حاجت و نماز بیرون نیاید . و خانه باید که تاریک بود و کوچک و پرده بر روی در فرو کرده ، تا هیچ روشنی و آواز در نیاید ، تا حواس از کار فروافتد از دیدن و شنودن و گفتن و رفتن ، تا روح چون مشغول حواس و محسوسات نباشد با عالم غیب پردازد ، و نیز حجبی و آفاتی که روح را از دریچه های حواس پنجگانه در آمده است چون حواس از کار فروافتد . بتصرف ذکر و نفی خواطر محو گردد ، و آن نوع حجاب نیز بنشیند ، و روح را با غیب انس پدید آید ، و انس او از خلق منتفی شود .

دوم پیوسته بر وضو بودن است ، تا مسلح باشد و شیطان برو ظفر نیابد ، که « الوضوء سلاح المومن ».

سیم مداومت نمودن بر کلمه « لا اله الا الله » است .

چهارم مداومت بر نفی خاطرست ، باید که هر خاطر آید از نیک و بد جمله به « الا اله » نفی می کند ، بدان معنی که گوید هیچ چیز نمی خواهم الا خدای . بحقیقت هر خاطر که درآید نقشی از آن بر صحیفه دل پدید آید یا نیک یا بد ، آن جمله شاغل دل باشد از قبول و نقوش غیب ، تا آینه ی دل از جمله ی نقوش پاک و صافی نگردد پذیرای نقوش غیبی و علوم لدنی نشود ، و قابل انوار مشاهدات و مکاشفات روحانی نیاید .

پنجم ، دوام صوم است ، باید پیوسته روزه دارد ، که روزه را در قطع تعلقات بشری و خمود صفات حیوانی و بهیمی خاصیتی عظیم است .

ششم دوام سکوت است ، باید که با هیچ کس سخن نگوید مگر با شیخ که واقعه بر رای او عرضه دارد بقدر ضرورت ، باقی « من صمت نجا » برخواند ، و بغیر ذکر زفان نجنباند .

هفتم مراقبت دل شیخ کردن است ، باید که پیوسته دل با دل شیخ دارد و از دل شیخ مدد می طلبد ، که فتوحات غیبی و نسیم نفحات الطاف ربانی ابتدا از دریچه دل شیخ بدل مرید رسد .

پیوسته همت شیخ را در راه دلیل و بدرقه خویش شناسد ، و چون آفتی یا خوفی پدید آید یا خیالی هایل در نظر آید در حال پناه با ولایت شیخ دهد ، و از راه اندرون از دل شیخ مدد طلبد ، تا مدد همت و نظر ولایت شیخ دفع هر آفت اگر شیطانی است و اگر نفسانی می کند .

هشتم ترک اعتراض است هم بر خدای هم بر شیخ ، ترک اعتراض بر خدای چنانک بهرچ از غیب بدو فرستد از قبض و بسط و رنج و راحت و صحت و سقم و گشایش و فروبستگی راضی باشد ، و تسلیم کند ، و روی از حق بگرداند و ثابت باشد .

بر شیخ بهرچ از قول و فعل و حال و صفت او بیند آعتراض نکند ، و تسلیم تصرفات ظاهر و باطن او باشد ، و در معاملات و احوال شیخ بنظر ارادت نگرد ، بنظر عقل کوته بین تصرف نکند که شرط بزرگترین ، تسلیم ولایت شیخ بودن است ، چنانک در صورت بیضه و مرغ نموده آمده است .

اگر بیضه قدری از تصرف مرغ و تسلیم او بیرون آید و مدد از و منقطع شود در حال خاصیت مرغ که در بیضه تعبیه بود باطل گردد ، و نه بیضه باشد و نه مرغ ، و هر بیضه که در تصرف مرغی فاسد شد اگر جمله مرغان جهان جمع شوند آن بیضه را بصلاح باز نتوانند آورد .

و از آداب خلوت یکی تقلیل طعام است نه چندانک ضعیف و بی قوت شود ، آن مقدار که قوت مواظبت بر ذکر سخت ومدام گفتن باقی باشد . فی الجمله باید که در شب سبک باشد تا خواب غلبه نکند و از ذکر بازنماند از قلت طعام یا کثرت . و آن مقدار طعام که خورد با ذکر و حضور دل خورد ، و لقمه کوچک بردارد ، و بشره نخورد و خرد بخاید با ذکر که در دل می گوید ، تا بنور ذکر ظلمت شهوت طعام مندفع می شود . و چون نیم سیر شد دست بدارد تا اسراف نبود . و در طعام تکلف نکند تا لذیذ باشد ، و از گوشت بسیار احتراز کند ، در هفته ای اگر یک بار یا دو بار خورد ،هر بار پنجاه درم روا باشد .

دیگر در قلت خواب کوشد ، تا بتواند باختیار پهلو بر زمین ننهد مگر از غلبات خواب بیخود بیفتد یا خوابش ببرد ، چون با خویش آمد برخیزد و وضو تازه کند و بذکر مشغول شود ، و اگر نیک مانده گردد ونتواند نشست یک ساعت پهلو بر زمین نهد یا سر بر زانو نهد و خواش ببرد ، تا ملالت از طبع و کلالت از حواس برود هم روا باشد .

و هر وقت که از ملازمت ذکر زبان باز ماند یک ساعت دل را بذکر مشغول کند ، و مراقب دل شود ومنتظر باشد تا چه در نظر آو آید . و از هر خیال مخوف و آواز هایل که بیند یا شنود نترسد ، و دل بقوت دارد ، و در حال پناه با ولایت شیخ دهد ، و نام شیخ بر زبان براند ، و از همت او مدد طلبد تا حق تعالی بلطف خویش مندفع گرداند . » ۴

" خلوت نشینی و عبادت و مجاهدت چهل روز ، از مستحسنات صوفیه است و به قول عزالدین محمود کاشانی ، این سنت خلوت نشینی در رزوگار رسول الله نبود ، صوفیان بعدها آن را پذیرفتند ، و طالبان حق از بهر سلامت دین ، صوامع و خلوت اختیا رکردند .

توجه به عدد چهل از آنجا پیدا شد که به موجب یک حدیث ، آدم را زاده چهل صبح و چهل صباح دانسته اند .

خاقانی شروانی در همین زمینه گفته است :

به یک قیام و چهار اصل و چل صباح که هست

از این سه معنی الف دال میم بی اعراب

به بهترین خلف و اربعین صباح پدر

به صبح محشر و خمسین الف روز حساب

خاک چهل صباح سرشتی به دست صنع

خود بر زبان لطف براندی ثنای خاک

مر ا ز اربعین مغان چون نپرسی ؟

که چل صبح در مغسرا می گریزم

بنابر قول صوفیه ، دراین خلوت نشینی بهتراست که ذکر " لا اله الا الله " گویند وبر آن ذکر مداومت نمایند ، و در خلوت ، خیال و واقعه برای صوفی پیدا می شود ، در فرق میان خیال و واقعه نوشته اند : اگر خیال و تصور اول از میان برود و تخیل و تصور ثانی بماند ، خیال است ، و اگر آنچه در تخیل اول دیده ، به تصور تخیل ثانی محو و متلاشی شود ، بداند که واقعه است که او را استقبال کرده تا آن واقعه را علمی و ذوقی و کشفی و نوری و سری بتمام استیفاد کند ، تا واقعه دیگرش روی نماید.

در هر حال ، اهل خلوت را واقعات کشف حقایق امور غیبی دست می دهد ، مانند خواب دیدن ، یا در حضور بدون غیبت او پیش می آید که آن را مکاشفه گویند .

اما در طریق سلسله مولویه ، رسم چنان است که طالب ورود در آن سلسله ، باید هزارو یک روز ( سه سال ) خدمت نماید بر این طریق ، هر سال چهل روز خدمت چهارپایان ،چهل روز کناسی فقرا ، چهل روز آب کشی ، چهل روز فراشی ، چهل روز هیزم کشی ، چهل روز طباخی ، چهل روز خرید حوایج ، چهل روز خدمات مجلس درویشان ، چهل روز نظارت و باید که این خدمات تمام شود و یک روز کسر نشود . پس از این خدمات که هر سال ، نه چهل روز که سیصد و شصت روز می شود ، و رزوهای بعد ، او را غسل می دهند توبه و تلقین جلاله براو کنند و حجره ای جهت آسایش و عبادت به او دهند و ریاضت و مجاهده تعلیمش نمایند . " ۵

« همانطوری که رسم صوفیان است مرید در بدو امر به " چله " یا خلوت چهل روزه ( و گاهی کمتر و گاهی بیشتر از چهل روز) می نشیند تا تعلق او به دنیا و عادتهای دیرین خود قطع شود و زندگی تازه ای را آغاز کند .» ۶

عطار نیشابوری

چون دل من به دوستی چله نشین دیر شد

طاعت و زاهدی خود زیرستانه یافتم

حافظ

که ای صوفی شراب آنگه شود صاف

که در شیشه بماند اربعینی

سعدی

زاهد و کرامات بت عارض او دید

از چله میان بسته بزنار برآمد

« بعضی محققان ، خلوت و عزلت را مرادف هم دانسته اند ، و بعضی نیز میان آن دو فرق نهاده اند و گفته اند که خلوت ، تنها شدن از اغیار است و عزلت ، تنها شدن از خود و مشاهده حضرت معشوق . با این معنی مرتبه عزلت بالاتر از خلوت است . چنانکه یک از عارفان گوید : خلوت ، صفت اهل صفوت است و عزلت از نشانه های وصلت .

خلوت نشینی یا خلوت نشستن از آداب لازم سلوک است . خلوت نشینی در نزد صوفیه عبارت است از دوری از خلق به قصد عبادت و ریاضت تا بدین سبب ، حالت انفطاع و جمعیت خاطر و تمرکز فکر حاصل آید .

سنت خلوت نشینی از سنن پسندیده انبیا و اولیاست ، چنانکه حضرت موسی چهل شب و روز به میقات رفت و از خلق و خلایق دوری گزید . همین طور حضرت عیسی نیز ادب خلوت نشیینی را رعایت می کرد . حضرت محمد نیز عادت داشت که سالی یک ماه در غار حراء خلوت گزیند .

در خبری معرف آمده است : هر که برای خداوند چهل بامداد ، خالص و بی شائبه باشد ، چشمه ساران حکمت و فرزانگی از قلبش جوشیدن گیرد و بر زبانش جاری گردد .

بنابراین حکمت خلوت نشینی در چهل صباح آن است که در هر صباح ، حجابی از سالک برداشته شود . و نشان صحت خلوت نشینی آن است که پس از اتمام این دوره ، جویبار حکمت از دل او بجوشد و بر زبانش جاری گردد . اما عمده آداب خلوت نشینی بدین قرار است : کم خوردن ، کم خفتن یا خموشی کامل ، اجتناب از معاشرت ، مداومت بر ذکر ، نفی خواطر و دوام مراقبه . » ۷

حجت الله مهریاری

پی نوشت :

۱- لغت نامه دهخدا

۲- مرتضی مطهری – انسان کامل – انتشارات صدرا – چاپ دهدم – ۱۳۷۳ – صفحه ۱۷۸

۳- همان ماخذ – صفحه ۱۸۰

۴- نجم رازی – مرصاد العباد – انتشارات علمی و فرهنگی – چاپ پنجم – ۱۳۷۳ – صفحات ۲۷۵-۲۸۸

۵- سید ضیاء الدین سجادی – مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف – انتشارات سمت – ۱۳۷۲ – صفحه ۲۵۹- ۲۶۰ و ۲۶۱

۶- عبد الرحمن احمدبن جامی – نقد النصوص – موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی – ۱۳۷۰ – صفحه ۵۵

۷- کریم زمانی – میناگر عشق – نشر نی – چاپ هفتم – ۱۳۸۸ – صفحه ۶۳۹