پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
چله و خلوت نشینی
چله نشینی از نظر لغوی به مفهوم : " برای انجام ریاضات و عبادات چهل روزه ، گوشه انزوا گرفتن ، ترک لذت های دنیوی گفتن و در گوشه خلوتی به عبادات و ریاضت مشغول شدن ، مراسم وآداب چله مخصوص مرتاضان و درویشان را به جای آوردن . " ۱
" پیامبر می فرماید ، هر کس شبانه روز خود را برای خدا خالص کند یعنی شبانه روز هیچ انگیزه ای در وجود او جز رضای حق حاکم نباشد چشمه های معرفت و حکمت ار درونش می جوشد و بر زبانش جاری می شود " . ۲
" اسلام علمی که از درون می جوشد را قبول دارد . ضمن اینکه علم عقلی را قبول دارد و به سوی آن دعوت می کند ." ۳
« بدانک بنای سلوک راه دین و وصول بمقامات یقین بر خلوت و عزلت است . و انقطاع از خلق ، و جملگی انبیا و اولیا در بدایت حال داد خلوت داده اند تا به مقصود رسیده اند .
وچون موسی علیه السلام استحقاق استماع کلام بی واسطه کرامت می کردند بخلوت اربعین فرمودند . و عدد اربعین را خاصیتی است در استکمال چیزها که اعداد دیگر را نیست . و خواجه علیه السلام ، ظهور و چشمه های حکمت از دل بر زبان باختصاص اخلاص « اربعین صباحا"» فرموده است ، و حوالت کمال تخمیر طینت آدم علیه السلام به « اربعین صباحا"» کرد ، و ازین نوع بسیارست .
و نشستن اربعینات را شرایط و آداب بسی است ، اما آنچ مهم ترست هشت شرط است که یک شرط ازین شرایط بخلل باشد مقصود کلی بحصول دشوار پبوندد .
اول تنها در خانه ی خالی نشستن است رو بقبله آورده مربع ، دستها بر روی ران نهاده ، غسل کرده بنیت غسل مرده ، و خلوت خانه را لحد خویش شمرده و از آنجا جز بوضو و حاجت و نماز بیرون نیاید . و خانه باید که تاریک بود و کوچک و پرده بر روی در فرو کرده ، تا هیچ روشنی و آواز در نیاید ، تا حواس از کار فروافتد از دیدن و شنودن و گفتن و رفتن ، تا روح چون مشغول حواس و محسوسات نباشد با عالم غیب پردازد ، و نیز حجبی و آفاتی که روح را از دریچه های حواس پنجگانه در آمده است چون حواس از کار فروافتد . بتصرف ذکر و نفی خواطر محو گردد ، و آن نوع حجاب نیز بنشیند ، و روح را با غیب انس پدید آید ، و انس او از خلق منتفی شود .
دوم پیوسته بر وضو بودن است ، تا مسلح باشد و شیطان برو ظفر نیابد ، که « الوضوء سلاح المومن ».
سیم مداومت نمودن بر کلمه « لا اله الا الله » است .
چهارم مداومت بر نفی خاطرست ، باید که هر خاطر آید از نیک و بد جمله به « الا اله » نفی می کند ، بدان معنی که گوید هیچ چیز نمی خواهم الا خدای . بحقیقت هر خاطر که درآید نقشی از آن بر صحیفه دل پدید آید یا نیک یا بد ، آن جمله شاغل دل باشد از قبول و نقوش غیب ، تا آینه ی دل از جمله ی نقوش پاک و صافی نگردد پذیرای نقوش غیبی و علوم لدنی نشود ، و قابل انوار مشاهدات و مکاشفات روحانی نیاید .
پنجم ، دوام صوم است ، باید پیوسته روزه دارد ، که روزه را در قطع تعلقات بشری و خمود صفات حیوانی و بهیمی خاصیتی عظیم است .
ششم دوام سکوت است ، باید که با هیچ کس سخن نگوید مگر با شیخ که واقعه بر رای او عرضه دارد بقدر ضرورت ، باقی « من صمت نجا » برخواند ، و بغیر ذکر زفان نجنباند .
هفتم مراقبت دل شیخ کردن است ، باید که پیوسته دل با دل شیخ دارد و از دل شیخ مدد می طلبد ، که فتوحات غیبی و نسیم نفحات الطاف ربانی ابتدا از دریچه دل شیخ بدل مرید رسد .
پیوسته همت شیخ را در راه دلیل و بدرقه خویش شناسد ، و چون آفتی یا خوفی پدید آید یا خیالی هایل در نظر آید در حال پناه با ولایت شیخ دهد ، و از راه اندرون از دل شیخ مدد طلبد ، تا مدد همت و نظر ولایت شیخ دفع هر آفت اگر شیطانی است و اگر نفسانی می کند .
هشتم ترک اعتراض است هم بر خدای هم بر شیخ ، ترک اعتراض بر خدای چنانک بهرچ از غیب بدو فرستد از قبض و بسط و رنج و راحت و صحت و سقم و گشایش و فروبستگی راضی باشد ، و تسلیم کند ، و روی از حق بگرداند و ثابت باشد .
بر شیخ بهرچ از قول و فعل و حال و صفت او بیند آعتراض نکند ، و تسلیم تصرفات ظاهر و باطن او باشد ، و در معاملات و احوال شیخ بنظر ارادت نگرد ، بنظر عقل کوته بین تصرف نکند که شرط بزرگترین ، تسلیم ولایت شیخ بودن است ، چنانک در صورت بیضه و مرغ نموده آمده است .
اگر بیضه قدری از تصرف مرغ و تسلیم او بیرون آید و مدد از و منقطع شود در حال خاصیت مرغ که در بیضه تعبیه بود باطل گردد ، و نه بیضه باشد و نه مرغ ، و هر بیضه که در تصرف مرغی فاسد شد اگر جمله مرغان جهان جمع شوند آن بیضه را بصلاح باز نتوانند آورد .
و از آداب خلوت یکی تقلیل طعام است نه چندانک ضعیف و بی قوت شود ، آن مقدار که قوت مواظبت بر ذکر سخت ومدام گفتن باقی باشد . فی الجمله باید که در شب سبک باشد تا خواب غلبه نکند و از ذکر بازنماند از قلت طعام یا کثرت . و آن مقدار طعام که خورد با ذکر و حضور دل خورد ، و لقمه کوچک بردارد ، و بشره نخورد و خرد بخاید با ذکر که در دل می گوید ، تا بنور ذکر ظلمت شهوت طعام مندفع می شود . و چون نیم سیر شد دست بدارد تا اسراف نبود . و در طعام تکلف نکند تا لذیذ باشد ، و از گوشت بسیار احتراز کند ، در هفته ای اگر یک بار یا دو بار خورد ،هر بار پنجاه درم روا باشد .
دیگر در قلت خواب کوشد ، تا بتواند باختیار پهلو بر زمین ننهد مگر از غلبات خواب بیخود بیفتد یا خوابش ببرد ، چون با خویش آمد برخیزد و وضو تازه کند و بذکر مشغول شود ، و اگر نیک مانده گردد ونتواند نشست یک ساعت پهلو بر زمین نهد یا سر بر زانو نهد و خواش ببرد ، تا ملالت از طبع و کلالت از حواس برود هم روا باشد .
و هر وقت که از ملازمت ذکر زبان باز ماند یک ساعت دل را بذکر مشغول کند ، و مراقب دل شود ومنتظر باشد تا چه در نظر آو آید . و از هر خیال مخوف و آواز هایل که بیند یا شنود نترسد ، و دل بقوت دارد ، و در حال پناه با ولایت شیخ دهد ، و نام شیخ بر زبان براند ، و از همت او مدد طلبد تا حق تعالی بلطف خویش مندفع گرداند . » ۴
" خلوت نشینی و عبادت و مجاهدت چهل روز ، از مستحسنات صوفیه است و به قول عزالدین محمود کاشانی ، این سنت خلوت نشینی در رزوگار رسول الله نبود ، صوفیان بعدها آن را پذیرفتند ، و طالبان حق از بهر سلامت دین ، صوامع و خلوت اختیا رکردند .
توجه به عدد چهل از آنجا پیدا شد که به موجب یک حدیث ، آدم را زاده چهل صبح و چهل صباح دانسته اند .
خاقانی شروانی در همین زمینه گفته است :
به یک قیام و چهار اصل و چل صباح که هست
از این سه معنی الف دال میم بی اعراب
به بهترین خلف و اربعین صباح پدر
به صبح محشر و خمسین الف روز حساب
خاک چهل صباح سرشتی به دست صنع
خود بر زبان لطف براندی ثنای خاک
مر ا ز اربعین مغان چون نپرسی ؟
که چل صبح در مغسرا می گریزم
بنابر قول صوفیه ، دراین خلوت نشینی بهتراست که ذکر " لا اله الا الله " گویند وبر آن ذکر مداومت نمایند ، و در خلوت ، خیال و واقعه برای صوفی پیدا می شود ، در فرق میان خیال و واقعه نوشته اند : اگر خیال و تصور اول از میان برود و تخیل و تصور ثانی بماند ، خیال است ، و اگر آنچه در تخیل اول دیده ، به تصور تخیل ثانی محو و متلاشی شود ، بداند که واقعه است که او را استقبال کرده تا آن واقعه را علمی و ذوقی و کشفی و نوری و سری بتمام استیفاد کند ، تا واقعه دیگرش روی نماید.
در هر حال ، اهل خلوت را واقعات کشف حقایق امور غیبی دست می دهد ، مانند خواب دیدن ، یا در حضور بدون غیبت او پیش می آید که آن را مکاشفه گویند .
اما در طریق سلسله مولویه ، رسم چنان است که طالب ورود در آن سلسله ، باید هزارو یک روز ( سه سال ) خدمت نماید بر این طریق ، هر سال چهل روز خدمت چهارپایان ،چهل روز کناسی فقرا ، چهل روز آب کشی ، چهل روز فراشی ، چهل روز هیزم کشی ، چهل روز طباخی ، چهل روز خرید حوایج ، چهل روز خدمات مجلس درویشان ، چهل روز نظارت و باید که این خدمات تمام شود و یک روز کسر نشود . پس از این خدمات که هر سال ، نه چهل روز که سیصد و شصت روز می شود ، و رزوهای بعد ، او را غسل می دهند توبه و تلقین جلاله براو کنند و حجره ای جهت آسایش و عبادت به او دهند و ریاضت و مجاهده تعلیمش نمایند . " ۵
« همانطوری که رسم صوفیان است مرید در بدو امر به " چله " یا خلوت چهل روزه ( و گاهی کمتر و گاهی بیشتر از چهل روز) می نشیند تا تعلق او به دنیا و عادتهای دیرین خود قطع شود و زندگی تازه ای را آغاز کند .» ۶
عطار نیشابوری
چون دل من به دوستی چله نشین دیر شد
طاعت و زاهدی خود زیرستانه یافتم
حافظ
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه بماند اربعینی
سعدی
زاهد و کرامات بت عارض او دید
از چله میان بسته بزنار برآمد
« بعضی محققان ، خلوت و عزلت را مرادف هم دانسته اند ، و بعضی نیز میان آن دو فرق نهاده اند و گفته اند که خلوت ، تنها شدن از اغیار است و عزلت ، تنها شدن از خود و مشاهده حضرت معشوق . با این معنی مرتبه عزلت بالاتر از خلوت است . چنانکه یک از عارفان گوید : خلوت ، صفت اهل صفوت است و عزلت از نشانه های وصلت .
خلوت نشینی یا خلوت نشستن از آداب لازم سلوک است . خلوت نشینی در نزد صوفیه عبارت است از دوری از خلق به قصد عبادت و ریاضت تا بدین سبب ، حالت انفطاع و جمعیت خاطر و تمرکز فکر حاصل آید .
سنت خلوت نشینی از سنن پسندیده انبیا و اولیاست ، چنانکه حضرت موسی چهل شب و روز به میقات رفت و از خلق و خلایق دوری گزید . همین طور حضرت عیسی نیز ادب خلوت نشیینی را رعایت می کرد . حضرت محمد نیز عادت داشت که سالی یک ماه در غار حراء خلوت گزیند .
در خبری معرف آمده است : هر که برای خداوند چهل بامداد ، خالص و بی شائبه باشد ، چشمه ساران حکمت و فرزانگی از قلبش جوشیدن گیرد و بر زبانش جاری گردد .
بنابراین حکمت خلوت نشینی در چهل صباح آن است که در هر صباح ، حجابی از سالک برداشته شود . و نشان صحت خلوت نشینی آن است که پس از اتمام این دوره ، جویبار حکمت از دل او بجوشد و بر زبانش جاری گردد . اما عمده آداب خلوت نشینی بدین قرار است : کم خوردن ، کم خفتن یا خموشی کامل ، اجتناب از معاشرت ، مداومت بر ذکر ، نفی خواطر و دوام مراقبه . » ۷
حجت الله مهریاری
پی نوشت :
۱- لغت نامه دهخدا
۲- مرتضی مطهری – انسان کامل – انتشارات صدرا – چاپ دهدم – ۱۳۷۳ – صفحه ۱۷۸
۳- همان ماخذ – صفحه ۱۸۰
۴- نجم رازی – مرصاد العباد – انتشارات علمی و فرهنگی – چاپ پنجم – ۱۳۷۳ – صفحات ۲۷۵-۲۸۸
۵- سید ضیاء الدین سجادی – مقدمه ای بر مبانی عرفان و تصوف – انتشارات سمت – ۱۳۷۲ – صفحه ۲۵۹- ۲۶۰ و ۲۶۱
۶- عبد الرحمن احمدبن جامی – نقد النصوص – موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی – ۱۳۷۰ – صفحه ۵۵
۷- کریم زمانی – میناگر عشق – نشر نی – چاپ هفتم – ۱۳۸۸ – صفحه ۶۳۹
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست