یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

نگاهی دیگر به «سقوط یک فرشته»


نگاهی دیگر به «سقوط یک فرشته»

سریال های ماه رمضان با تمام انتقادات به پایان رسید در این میان آن سریالی جان سالم از انتقادات به در برد که نگاهش به جامعه نسبتاً نگاهی معقول بود و با شناخت کمبودها و معضلات فردی …

سریال های ماه رمضان با تمام انتقادات به پایان رسید در این میان آن سریالی جان سالم از انتقادات به در برد که نگاهش به جامعه نسبتاً نگاهی معقول بود و با شناخت کمبودها و معضلات فردی و اجتماعی داستانی تا حدی پذیرفتنی را مقابل دوربین برد. سریال «سقوط یک فرشته» از ابتدا روی محور جامعه حرکت کرد و با همین محور به پایان رسید. این سریال گرچه در ظاهر یک داستان ماورایی داشت اما در اصل ماجرایی را دنبال می کرد که جامعه امروز ما مبتلا به آن است و با این معضل دست و پنجه نرم می کند.

داستان این سریال نه داستانی ماورایی که یک داستان رئال بود، پیام داشت و می دانست از ابتدا تا انتها چه می خواهد بگوید. پرداختن به وسوسه های شیاطین درونی و بیرونی و نمایش آن در رفتارهای روزمره و در نهایت تاثیر آن در جامعه، هدف این سریال بود. داستان از کمبودها شروع شد، آن هم نه کمبودهای مالی بلکه کمبودهای فرهنگی و اعتقادی، سیر قصه با این کمبودها ادامه یافت و به نقطه ای رسید که یک گروه را از پا انداخت و از هم گسست. این همان چیزی است که باید به آن پرداخته شود و مورد بررسی قرار گیرد. تا به امروز بسیاری، ریشه انحرافات فکری و اخلاقی را صرفا در فقر مالی و کمبودهای این چنینی دانسته اند ولی این سریال تلاش داشت ریشه انحرافات را نه فقط در بحث فقر مال (پریچهر) بلکه در فقر فرهنگی و اعتقادی (سارا) بجوید. قهرمانان این سریال ماورایی نبودند و با نگاهی به جامعه، مصداق های فراوانی را می توان از این آدم ها پیدا کرد؛ حاج حبیب هایی که آبرویشان مقدم بر همه چیز است، ساراهایی که ارزش ها را باور نکرده اند. نیماهایی که برای گرفتن انتقام به هر ریسمانی چنگ می زنند و قائل به هیچ باید و نبایدی (چه شرعی و چه عرفی) نیستند و شیاطینی که در میانه راه کمین کرده اند تا جامعه را از هم بپاشند. در این میان آن کسی می تواند جان سالم به در ببرد که باور محکمی داشته باشد و اعتقاداتش نه بر پایه تعصب که بر مبنای شناخت حقیقی شکل گرفته باشد (فاطمه). دیالوگ های پایانی سریال تمام حرف این داستان بود، جایی که سارا بر بالین فاطمه تفاوت نگاه و باور را تعریف کرد. فاطمه ای که گناه نکردن را مقبول تر از توبه کردن می دانست.

این سریال در واقع تقابل دو نگاه است؛ نگاه دنیوی به مقوله ارزش ها و سنجش آن با منافع دنیوی که تمام بداخلاقی ها و هنجارشکنی ها را موجب می شود و به سادگی، همان ارزش در جایی که اقتضا کند با تلنگری به ضدارزش بدل می شود و تمام پل های اعتقادی را خراب می کند و در مقابل نگاه فرا دنیایی باعث می شود تمام بدخلقی ها به خوش خلقی تبدیل شوند و انسان مقابل نابسامانی ها عنان از کف ندهد و خود را در منجلاب دنیایی گرفتار نکند.

«سقوط یک فرشته» نمایش تمام آن چیزهایی است که در جامعه ما وجود دارد حتی اگر ما دوست نداشته باشیم آنها را ببینیم و بازگو کنیم. شیاطینی که درونی هستند و از آن به نفس اماره تعبیر می کنیم و شیاطینی که بیرونی اند و ما گاه در ادبیات محاوره ای آن را دوست ناباب و در ادبیات جامعه شناسی از آن با عنوان «تهاجم فرهنگی» یاد می کنیم و برای مهار آنها نیاز به شناخت درست داریم نه شناختی که براساس منافع فردی و نیازهای دنیایی شکل گیرد و چون آن منفعت ایجاب کند همین شناخت به شناخت دیگر منحرف می شود و به آن جایی می رسد که سارا رسید.

میثم دعا گو