دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

صدفی بر گوهر وجود


صدفی بر گوهر وجود

شواهد و کتب تاریخی نشان می دهد که قبل از ظهور اسلام در میان بسیاری از ملل نیز حجاب وجود داشته است و حدود و علت فلسفی آن متفاوت با حجاب مطرح گشته در اسلام است که در احکام اسلامی مسئله حجاب و پوشش مرد و زن به طور کامل مشخص گردیده است

شواهد و کتب تاریخی نشان می دهد که قبل از ظهور اسلام در میان بسیاری از ملل نیز حجاب وجود داشته است و حدود و علت فلسفی آن متفاوت با حجاب مطرح گشته در اسلام است که در احکام اسلامی مسئله حجاب و پوشش مرد و زن به طور کامل مشخص گردیده است. با توجه به کتب تاریخی معتبر در این زمینه، در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است. اما در جاهلیت عرب حجاب به آن صورت وجود نداشته است و به وسیله اسلام در میان اعراب رایج شده است.

ویل دورانت در صفحه ۳۰ جلد ۱۲ تاریخ تمدن راجع به قوم یهود و قانون تلمود می نویسد: "اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آن قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود همسایگان می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد." علی هذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی بسی سخت تر و مشکل تر بوده است. در نقش ها و کتیبه هایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از آنها نیست. کتب و آثار تاریخی نشان می دهد که که حجاب شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شده اند.

کنت گوبینو در کتاب سه سال در ایران نیز معتقد است که حجاب شدید دوره ساسانی، در دوره اسلام در میان ایرانیان باقی ماند. او معتقد است که آنچه در ایران ساسانی بوده است تنها پوشیدگی زن نبوده است بلکه مخفی نگه داشتن زن بوده است. جواهر لعل نهرو نخست وزیر فقید هند نیز معتقد است که حجاب از ملل غیر مسلمان روم و ایران به جهان اسلام وارد شد. از سخنان نهرو بر می آید که رومیان نیز شاید تحت تاثیر قوم یهود حجاب داشته اند.در هند نیز حجاب سخت و شدیدی حکمفرما بوده است ولی درست روشن نیست که قبل از نفوذ اسلام در هند وجود داشته است و یا بعدها پس از نفوذ اسلام در هند رواج یافته است و هندوان غیر مسلمان تحت تاثیر مسلمانان و مخصوصاً مسلمانان ایرانی حجاب زن را پذیرفته اند. آنچه مسلم بوده است این است که حجاب هندی نیز نظیر حجاب ایران باستان سخت و شدید بوده است. از گفتار ویل دورانت در جلد دوم تاریخ تمدن بر می آید که حجاب هندی به وسیله ایرانیان مسلمان در هند رواج یافته است. به عقیده نهرو حجاب هند به واسطه مسلمانان به هند آمده است. ولی اگر تمایل به ریاضت و ترک لذت را یکی از علل پدید آمدن حجاب بدانیم باید قبول کنیم که هند از قدیمی ترین ایام حجاب را پذیرفته است. زیرا هند از مراکز قدیم ریاضت و پلید شمردن لذات مادی بوده است.

به هر حال آنچه مسلم است این است که قبل از اسلام حجاب در جهان وجود داشته است و اسلام مبتکر آن نیست، اما این حدود حجاب اسلامی با حجابی که در ملل باستانی بود متفاوت و متناسب با مقتضیات زمانی است و همچنین علت و فلسفه ای که از نظر اسلام حجاب را لازم می سازد همان علت و فلسفه نیست که در جاهای دیگر جهان منشا پدید آمدن حجاب شده است و در بسیاری از موارد متفاوت و در جهت بالا بردن منزلت و شان زن در اجتماع است.‏

کلمه حجاب به معنی پوشیدن و پرده و حجاب است. بیشتر استعمالش به معنای پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد.‏استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح به نسبه جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنی پوشش است به کار رفته است. ولی معنی شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را این طور توصیف می کند: "حتی تورات بالحجاب" یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. پرده حاجز میان قبل و شکم را حجاب می نامند.وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است به این معنی نیست که از خانه بیرون نروند. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست، در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم موید همین مطلب است.‏آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است، بدون آنکه کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن، کلمه حجاب به کار رفته است مربوط به زنان پیغمبر اسلام است. در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده است. اولین آیه خطاب به زنان با این جمله آغاز می شود: "یا نساء النّبیّ لستنّ کاحدٍ من النّساء". یعنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانه های خود بمانند و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است. قرآن کریم صریحاً به زنان پیغمبر می گوید: "و قرن فی بیوتکنّ" یعنی در خانه های خود بمانید. اسلام می خواسته است "امّهات المومنین" که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند و احیاناً ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند.‏به هر حال آیه ای که در آن آیه کلمه حجاب به کار رفته آیه ۵۴ از سوره احزاب است که می فرماید: "و اذا سئلتموهنّ متاعاً فاسلوهنّ من وراء حجابٍ" یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.‏فلسفه پوشش اسلامی چند عامل است: بعضی از این علل جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او. به طور کلی علل وجود حجاب در جامعه به چهار دسته تقسیم می شود.

‏‏۱) ایجاد آرامش روانی: اولین عامل از فلسفه وجودی حجاب ایجاد آرامش روانی در خانواده و در نتیجه کل اجتماع است. وجود حریم میان مرد و زن و داشتن حجاب میان آنها باعث ایجاد اطمینان و آرامش روانی در خانواده می شود. دستور اسلام این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند و در اجتماع نیز بدون دلیل معاشرت نداشته باشند و وظیفه خاص زنان این است که خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع جلوه گری نکنند و به این ترتیب کانون خانواده را لبریز از آرامش روانی و روحی نمایند. نبود حجاب میان مرد و زن در اجتماع باعث گسترش اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. چنان که در دنیای غرب این همه بیماری روانی زیاد شده است و مهم ترین علت آن نبود پوشش زنان در اجتماع است.‏

‏۲) استحکام پیوند خانوادگی: دومین علل وجودی حجاب در جامعه استحکام پیوند خانوادگی در اجتماع است. شکی نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد، برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود و بالعکس هر چیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد.‏ فلسفه پوشش و حجاب زن از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی، همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری می شود.

معاشرت های آزاد و بی بند و بار پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت درآورده است که باید آن را با توصیه های اخلاقی و یا احیاناً با اعمال زور تحمیل کرد.

۳) استواری اجتماع: سومین علل وجودی حجاب و پوشش میان زن و مرد استواری اجتماع است. باید در نظر داشت آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای او است حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. از منظر آموزه های رهایی بخش دین مبین اسلام زن می تواند با حفظ حجاب و رعایت شئونات اسلامی در جامعه به تحصیل بپردازد، کار و فعالیت نماید و از این طریق باعث استواری جامعه گردد.

۴) ارزش و احترام زن: آخرین علل فلسفی حجاب ارزش و احترام زن در جامعه است. اسلام تاکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش بیگانگان نگذارد بر احترام و منزلتش افزوده می شود. قرآن کریم پس از آنکه توصیه می کند زنان خود را بپوشانند می فرماید: "ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین". یعنی این کار برای این است که به عفاف شناخته شوند و مانع مزاحمت افراد سبکسر نشوند و بدین ترتیب ارزش و احترام زن در جامعه افزایش می یابد.‏

معصومه نعمتی

منابع: ‏

مسئله حجاب، استاد مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۷۷‏

تهاجم فرهنگی، استاد محمد تقی مصباح یزدی، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۸۱‏

جریان شناسی دفاع از حقوق زنان در ایران، ابراهیم شفیعی سروستانی، قم: موسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۹