پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

محدودیت مشکل اصلی سینمای ماست


محدودیت مشکل اصلی سینمای ماست

گفت وگو با پانته آ بهرام

پانته آ بهرام، از بازیگران شاخص تئاتر و سینمای ایران در دهه گذشته است. بازیگری که کوشیده وزن و اعتباری به ‏نقش های مکمل زن ها در این دو مدیوم بدهد و اغلب نیز تاثیر بسیار خوبی بر مخاطبین گذاشته است. چیزی که در ‏درگفتگویش با هنر روز هم به خوبی مشهود است....‏

▪ در مصاحبه ای از شما خوانده بودم که گفته بودید بازیگری کودکی کردن است؟‏

ـ حتما همینطور است، بخش اعظمی از بازیگری کودکی کردن است. چرا نابازیگران اغلب موفقند؟ چرا اولین فیلم یک ‏بازیگررا می بینی و به شدت لذت می بری؟ زیرا که او در لحظه و بی واسطه به همه محرک ها پاسخ می دهد. وقتی ‏بازیگر به نقطه صفر برسد تازه اتفاق خوبی برایش می افتد.‏

▪ شما ازتئاتر به سینما آمدید و درهردو صاحب سبک تجربه اید.اساسا تفاوت سینما و تئاتر وبازی در آنها را ‏چگونه می بینید؟‏

ـ ما می دانیم که سوزن تیز است، وقتی چشم مان به یک سنجاق قفلی می افتد، برایمان تجربه متصل کردن را دارد و باز ‏شدن آن تجربه دردناکی است، وقتی سوزن در دستمان فرو می رود و درد را احساس می کنیم. تفاوت ساده دیدن سنجاق ‏قفلی با فرو رفتن سنجاق قفلی در دست تجربه یادآوری درد یا کشیدن درد. من سینما را دوست دارم به دلیل اینکه در ‏لحظه می تواند انبوهی از سنجاق قفلی، سوزن لحاف دوزی، سوزن ته گرد را جلوتون بگذارد. تئاتر یکی از آنها را ‏انتخاب می کند. می گوید نوبت سنجاق قفلی است. در تجربه درد تاثیری ندارد. درد درد است. هر دو آنها را به تو نشان ‏می دهند. یکی تصاویر گسترده ای دارد، یکی فقط یک سنجاق را نشان می دهد.‏

▪ رسانه تلویزیون چگونه است؟‏

ـ تلویزیون خیلی با سینما هم ریخت است. ولی از سینما محدودتر است، دیوانگی سینما را ندارد. سینما دیوانه است.‏

▪ فکر می کنید سینمای ایران رسالتی را که برگردن دارد، به منصه ظهور رسانیده است؟

ـ ما وقتی از تکنیک و صنعت صحبت می کنیم نمی توانیم خودمان را با جهان مقایسه نکنیم. مانند این است که بگوییم ‏برای فلان بیماری واکسن به بازار آمده است، ولی ما آن واکسن را دراختیار نداریم. بنابراین تلفات خواهیم داد. ما ‏فیلمنامه های واکسینه کم داریم. محدوده فیلمنامه های ما اندازه یک قایق است که درحال حاضر در یک اقیانوس از ‏موضوعات آن را رها کرده ایم. اما چون قایق کوچک است پس ماهی های کمتری را می گیرد. بقیه ماهی ها به تور ‏کسانی می روند که با قایق و تور بزرگ تری آمده اند. محدودیت مشکل اصلی سینمای ماست. سینمای ایران سعی می ‏کند که محبت کند.‏

▪ از محدودیت نقش ها درسینمای ایران صحبت کردید. این محدودیت درمورد خانم ها بعد بیشتری دارد و ‏شاید همین مسئله مجال کافی برای خانم های بازیگر فراهم نمی کند.

ـ بله، همین طوراست. زن جنس دوم است. بهتر است بگویم زن را جنس دوم فرض کرده اند. وقتی درمورد قصه خلقت ‏گفته می شود که آدم آفریده شده سپس زن را از پهلوی چپ او بیرون کشیده اند یا هر روایت دیگری... چه انتظاری ‏دارید. همه چیز از پذیرش آن شروع می شود. پذیرش هرچیز هم عواقب خودش را دارد.‏

▪ فیلم "اقلیما"‏‎ ‎را در نقش اصلی ظاهر شدید. این نقش چه ویژگی هایی را برایتان داشت؟‏

ـ در اقلیما سعی کردم تا تماشاگر یک بازی نسبتا درست را از من ببینید. آنچه من می خواستم تا تماشاگر ببیند اصلا مدیوم ‏نبود. بلکه درون مغز من بود. من درآن فیلم سعی کردم اینها را تجربه کنم. مدام تماشاگررا به مغزم بکشانم و بعد درخلا ‏رهایش کنم.‏

▪ فکر می کنید این حس با توجه به عادت مخاطب در بازی های دیگر از سوی تماشاگر درک شد؟‏

ـ شاید دریافت این ماجرا هنوز کمی سخت باشد، همه منتظرند تا بازیگر حسش را در درون دیس بگذارد تقدیم کند. من از ‏تماشاگر دعوت کردم تا بیاید و خودش داخل شکم نهنگ را ببیند.‏

▪ تحصیلات دانشگاهی تان درزمینه ادبیات نمایشی است. تا به حال علاقمند نبودید دراین زمینه تجربه ای را ‏درکارنامه کاریتان بگذارید؟‎ ‎

ـ من چون اغلب به نمایشنامه ها وفیلمنامه ها خرده می گیرم زمانی دست به این کار می زنم که کمتر جای خرده گرفتن ‏باشد. هنوز دراین زمینه به آن درجه از اعتماد به نفس و شجاعت نرسیده ام که بتوانم بگویم می خواهم بنویسم. ولی حتما ‏این تجربه را دیر یا زود خواهم داشت.‏

▪ ‏اگر روزی مجال بازیگری برایتان نباشد در چه حیطه ای فعالیت خواهید داشت؟‏

ـ امکان ندارد که روزی کسی موفق شود تا نگذارد من بازیگری کنم. من این را با ایمان به شما می گویم. من در ‏بازیگری به خودم نیاز دارم و"خودم" تنها چیزی است که تا زنده ام دارم.‏

▪ اگر بخواهید یک کشور خاص را برای بازیگری تان انتخاب کنید کجا خواهد بود؟‏

ـ اکوادور، به این خاطر که سواحل بسیار زیبایی دارد.می روم به جزیره گالاپاگوسی، اونجا با لاک پشت های سه متری ‏یک گروه تشکیل می دهم و تئاتر اجرا می کنیم. لوکیشن و طبیعت فوق العاده ای دارد.می شود از لاک پشت و حتی آدم ‏خواران استفاده کرد و فیلم ساخت.‏

▪ با حس آدم خواری آدم خواران چه می کردید؟‏

ـ می گفتم آدم خواران عزیز شما نابازیگرید و من می خواهم درفیلم من بازی کنید. از آنجا که آدم خواران هم دوست دارند ‏تا بازیگر بشوند تا دوربین را ببینند اهلی می شوند. سینما اهلی می کند.‏

▪ به چه کارهایی درحال حاضر مشغولید؟

ـ منتظر یک جای مناسب هستم. یک جایی شبیه چاپارخانه، محل عبور تازه تا بتوانم برسم درچاپارخانه، پیغام لازم را ‏بدهم و سوار اسبم بشوم و بروم. دوستی جایی را پیشنهاد داده ولی باید دید در بین کدام شهرهاست. اگر درجاده ابریشم ‏باشد می روم، تا کار جدیدی را شروع کنم.‏