یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مبارزه پرفایده با گاو نفتی


مبارزه پرفایده با گاو نفتی

تقارن زمانی تشكیل دولت مدرن و وابستگی به نفت یك واقعیت تاریخی اساسی در مورد ونزوئلا است هیچ رویداد دیگری از نظر اهمیت با این توالی تاریخی برابری نمی كند

اما نمی‌توان گفت كه دولت نفتی فقط به این دلایل وجود دارد. برعكس، تحكیم این شكل از دولت با جابه‌جایی مشخص در ترتیبات نهادی آن مشخص می‌شود به گونه‌ای كه سازوكارهای گزینش و انگیزه‌های كلی برای سیاست‌گذاری را غالبا نفت تعریف می‌كند، در حالی‌كه منافع دولت جدای از و برخی اوقات حتی مغایر با منافع نفتی خارجی در می‌آید.

نشانه‌های مهم این فرایند، همان طور كه خواهیم دید جابه‌جایی در حقوق مالكیت و ساختار مالیات‌ستانی است.

تقارن زمانی تشكیل دولت مدرن و وابستگی به نفت یك واقعیت تاریخی اساسی در مورد ونزوئلا است. هیچ رویداد دیگری از نظر اهمیت با این توالی تاریخی برابری نمی‌كند. از لحظه‌ای كه صنعت نفت به ونزوئلا رسید، تقاضا برای تولید نفت جهت صادرات، نهادهای دولت، تكامل اقتصاد، ظهور طبقات اجتماعی و زمانبندی و جهت تغییر رژیم را شكل داد. به راستی هرگونه تحول مهم در این كشور پس از ورود صنعت نفت، مشروط به هماهنگ شدن یك اقتصاد سیاسی داخلی ضعیف با قدرتمندترین نیروهای اقتصاد بین‌الملل بود.

سایر نیروهای غیر نفتی مؤثر بر دولت‌سازی در سراسر آمریكای لاتین در ونزوئلا غایب نبودند. اما آنها به آسانی مغلوب نفت شدند و مسیری كه دولت نفتی، تمركزگرا و مداخله‌گرا شد مسیر منحصربه‌فردی است. آرتورو اسلار پیتری یكی از برجسته‌ترین روشنفكران ونزوئلا، به نظر مثل یك جبرگرای اقتصادی صحبت كرده اما او یقینا در مدعای خویش اغراق نكرد زمانی كه در ۱۹۷۲ نوشت:

«نفت واقعیت بنیادی و اساسی در سرنوشت ونزوئلا است. نفت جدی‌ترین مشكلات ملی كه ملت در تاریخ خویش می‌شناسد را به ونزوئلای امروز عرضه می‌دارد. آن شبیه گاو انسان نمای اساطیری در عمق راهروی پرپیچ و خم زمان است كه بسیار گرسنه و تهدیدكننده به نظر می‌‌رسد.

مضمون تاریخی اساسی برای ونزوئلای امروز نمی‌تواند چیزی به جز مبارزه پرفایده با این گاو نفتی باشد.

هر چیز دیگری اهمیت خود را از دست می‌دهد. اینكه مثلا جمهوری ما، متمركز یا فدرال باشد. چه فرقی می‌كند رأی دهندگان به سفید پوست یا هر رنگ دیگری رای دهند. اینكه آنها سد بسازند یا نسازند. اینكه كارگران پنج بولیوار به دست آورند. همه این مسائل معنای خویش را از دست می‌دهند.

این نفت است كه همه چیز را تحت تاثیر قرار داده، معین كرده و بوجود می‌آورد.»

● میراث ضعیف دولت‌سازی از استعمارگری به كودیلیسمو

دولت‌های نفتی بر روی آن چیزی بنا نهاده شدند كه از قبل وجود داشت. اگر شركت‌های نفتی در بدو ورود خویش با یك تشكیلات دولتی توسعه‌یافته برخورد می‌كردند قطعا در مقابل نفوذی كه برخوردار بودند با یك نوع مقاومت دیوانسالاری مواجهه می‌شدند. اما ونزوئلا مثل بسیاری از شركای اوپك، نمی‌توانست به خدمات كشوری، بانك مركزی مستقل و قوه قضائیه مستقل افتخار كند. در عوض از میراث ضعف افراطی نظام اداری آسیب دید كه حتی در محیط آمریكای لاتین قابل توجه بود. تاریخ كشور تا جنگ جهانی اول انباشته از دوره‌های تمركزگرایی نافرجام و فروپاشی است. تخریب و شورش حاصله مانع از ظهور هر ساختاری مشابه یك دولت مدرن بود.

میراث ضعیف دولت‌سازی به پیش از بهره‌برداری از نفت برمی‌گشت. حقیقتا وقتی شركت‌های نفتی در اوایل قرن بیستم به دریاچه ماراكایبو نزول اجلال كردند تا از ذخایر عظیم نفت آن استفاده كنند، هنوز دولتی شكل نگرفته بود. ونزوئلای با جمعیت پراكنده و ظاهرا فاقد منابع، برای امپراتوری اسپانیا یك سرزمین حاشیه‌ای بود چون چیزی نداشت تا به بازارهای در حال رشد اروپا عرضه كند. اگر چه جستجو برای شهر افسانه‌ای طلایی ال‌دورادو تب و تاب اولیه‌ای از فعالیت بوجود آورد و بخش غربی كشور را مسكونی ساخت ناتوانی در كشف سریع و آسان ثروت، توجه اسپانیایی‌ها را به جاهای دیگر معطوف ساخت. همچنین تعداد سرخپوستان برای استثمار نیروی كار زیاد نبود هر چند هر از گاهی حمله برای برده داری اتفاق می‌افتاد. عامل جغرافیا، مسیرهای دریایی و مكان‌یابی تصادفی سكونت‌گاه‌های اولیه، انزوای ونزوئلا را تشدید كرد. پس از تصرف مكزیك در ۱۵۲۱ و كشف و تصرف پرو در دهه۱۵۳۰، ونزوئلا اساسا خالی از سكنه بود و توجهی از پادشاه اسپانیا یا از دربار شاهی در سانتو دومینگو جلب نمی‌كرد.

هر دولت‌سازی كه شروع شد با جنگ‌های استقلال علیه اسپانیا و ده‌ها بی‌نظمی كه پس از آن آمد پایان یافت. كشوری كه در اوج امپراتوری اسپانیا در حاشیه قرار گرفته بود، زمانی كه ارتش سیمون بولیوار ونزوئلا را مركز توجه جهان كردند مركز جنگ داخلی قاره‌ای شد و هزینه قابل توجهی برجای گذاشت. بیش از یازده سال، این كشور فشار مبارزه آمریكای لاتین برای استقلال را تحمل كرد. در آن سال‌ها نزدیك به ۴۰‌درصد جمعیتش را از دست داد، دارایی‌های بسیاری از بین رفت و تقریبا اندك بقای نظام دیوان‌سالاری پیشین نابود شد. تداوم خشونت حتی پس از استقلال، به از هم‌گسیختگی مضاعف نهادهای دولتی ضعیف و نخبگان سنتی منجر شد كه راه را برای چند دهه دیگر بی‌نظمی هموار ساخت. كودیلیسمو یا مجموعه قواعد سیاسی كاملا مبتنی بر زور، تظاهر به شكنندگی ابزارهای حكمروایی بود و یك نشان ماندگار در شكل‌گیری دولت برجای گذاشت. چون نهادهای سیاسی، اجتماعی و اداری اساسا وجود نداشتند، شبه نظامیان خود سازمان یافته و رهبرانشان، تنها پایه‌های احتمالی اقتدار بودند. آنها بنیان دولت‌های محلی و منطقه‌ای شدند كه قدرتمندترین نظامیان معمولا به سمت كاراكاس پیشروی می‌كردند تا كنترل نه بر حكومت مركزی بلكه گمركات مركزی كه مهمترین منبع ثروت در كشور بود را حداقل به صورت موقت در دست بگیرند.

كودیلیسمو كه با حكومت یك رهبر خودكامه توصیف می‌شود میراث شخصی كردن قدرت و ریاست كل‌گرایی ایجاد كرد كه هرگز قابل محو شدن كامل نبود.

نویسنده: تری کارل

مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان



همچنین مشاهده کنید