دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
مجله ویستا

چگونه می توان در استنباط فقهی از هوش مصنوعی بهره برد


چگونه می توان در استنباط فقهی از هوش مصنوعی بهره برد

استنباط حکم خدا از منابع اسلامی ازیک سو نیازمند شناخت جامع و کامل ازاسلام و از سوی دیگر محتاج آگاهی ازرفتار و نیاز امت اسلامی است تا از این رهگذر بتوان به تشخیص درست ازنادرست نائل آمد و به متقن ترین تایج دست یافت

● مقدمه

استنباط حکم خدا از منابع اسلامی ازیک سو نیازمند شناخت جامع و کامل ازاسلام و از سوی دیگر محتاج آگاهی ازرفتار و نیاز امت اسلامی است تا از این‏رهگذر بتوان به تشخیص درست ازنادرست نائل آمد و به متقن‏ترین تایج‏دست‏یافت.

میزان موفقیت در این امر بستگی به‏چگونگی شرایط پیرامون فرد استنباطکننده، میزان قدرت او و کیفیت ابزارهای‏موجود نزد وی دارد. لذا هر گونه حرکتی‏جهت افزایش قدرت و تهیه ابزار لازم وبهینه‏سازی شرایط مناسب برای جامع ودقیق شدن استنباط، امری لازم و ضرورمی‏باشد. استنباط کننده باید دائما با تکیه بردانش و هوش و استعدادهای دیگرش‏تلاش کند تا با دسترسی به حد اکثر منابع‏موجود و تعیین دقت و درستی منابع، براساس قواعد موجود و با استفاده از قدرت‏استدلال خود دست‏به قضاوتی درست وانتخابی شایسته امت اسلامی در زمان‏خویش بزند تا راه رستگاری را پیش روی‏مردم بگشاید. فرایند تحقق چنین امری‏بسیار پر پیچ و خم و دشوار بوده و جزمتقیان و عالمان ربانی از آن به سلامت‏عبور ننموده‏اند.

اولین سؤالی که مطرح است این است‏که آیا فن‏آوری اطلاعات قادر به تسهیل‏راه به منظور کسب نتایج‏به نحو بهتر وسریعتر برای فقیه می‏باشد؟ اگر پاسخ مثبت‏است چگونه؟

در پاسخ سؤال اول باید گفت «بله‏»،تکنولوژی اطلاعات در دهه اخیر ابزارهای‏پرقدرتی را در اختیار مصرف کنندگان‏قرار داده است. خصوصا در زمینه طراحی‏سیستم‏های هوشمند پیشرفتهای شایانی‏صورت گرفته است. اگر چه همه این‏حرکتها، ابزارها و پیشرفتها در مقابل‏عظمت امر استنباط حکم خدا از منابع‏اسلامی یا به عبارت دیگر درک متون‏قرآن و حدیث ناچیز است ولی می‏توان‏در صورت به کارگیری درست آنها به‏نتایج‏خوبی دست‏یافت.

و اما پاسخ به سؤال دوم مستلزم‏تعریف کامل مسئله و به‏کارگیری ابزارمناسب جهت‏حل مسائل مختلف موجودمی‏باشد. در این مقاله سعی شده است قبل‏از بیان برخی از تکنیکها و معرفی ابزار،ابتدا به تشریح صورت مسئله و بیان ابعادآن پرداخته شود و سپس با معرفی مدلی‏جامع جهت تسهیل امر مورد نظر گامی‏مؤثر برداشته شود. این گام هر چند درمقایسه با راهی که باید طی شود بسیار ناچیزاست اما شاید بتواند در آستانه حرکت،دورنمایی از حرکتهای لازم و مسیر موردنظر را ارائه کند.

● طرح مسئله

استنباط حکم خدا از منابع اسلامی‏خود مقوله‏ای پیچیده، گسترده، حساس،دقیق و عمیق می‏باشد. نخست از آن جهت‏که مباحث در این عرصه متنوع و متاثر ازیکدیگرند. از راوی حدیث گرفته تاشخصیت و توان شنونده و از زبان بیان‏گرفته تا تفاوت فرهنگها در طول تاریخ. باتمام این تنوع، فقیه باید پاسخگوی‏نیازهای امت‏باشد و با تفکری جامع وگسترده به استنباط دست‏بزند. حساسیت‏استنباط به حوزه نفوذ و گستره مخاطبان‏آن بستگی مستقیم دارد. هر لغزش وکمبود مختصر می‏تواند اثرات نامناسبی رادر نتیجه کار بویژه در مقام عرضه به مردم‏بر جای بگذارد.

بحث دقت از اهمیت ویژه‏ای‏برخوردار است; دقت در استخراج منابع،دقت در درستی منابع، دقت در رعایت‏اولویت‏ها، دقت در استدلال و به کارگیری‏قواعد و نهایتا دقت در انتخاب حق از باطل‏و درست از نادرست. به نظر می‏رسد درطول تاریخ و ادوار فقه، دستیابی به دقت‏مورد نظر باعث رشد و به کارگیری‏دانشهایی مانند علم رجال، علم حدیث،منطق، علم معانی و بیان و اصول فقه گشته‏است که بار مسئولیت این امر بر دوش علماو فقهای بزرگ شیعه بوده است. این‏بزرگان همواره در تلاش بوده‏اند تا باتهذیب نفس خویش و تمسک به قرآن وحدیث و به کمک عقل و دانش خویش ازعهده این وظیفه خطیر برآیند.

به کارگیری فن‏آوری جدید تا حدودی‏می‏تواند در تسهیل این ماموریت الهی‏مفید باشد. البته موفقیت نهایی در تحقق‏این مقصود، نیازمند بذل همکاری از سوی‏استادان، مجتهدان و فقهای بزرگوارمی‏باشد. در توضیح این امر باید گفت که‏به طور کلی به کارگیری ابزار وتکنیک‏های هوشمند زمانی امکان‏پذیراست که دانشها و روشهای استنباط که‏توسط فقها به کار می‏رود به نحوی‏به‏صورت قابل فهم برای کامپیوترهادرآمده و توسط آنها به کار گرفته شود.

خوشبختانه در چند سال اخیر با همت‏علاقه‏مندان به استفاده از کامپیوتر در علوم‏اسلامی اکثریت منابع اسلامی به صورت‏متون کامپیوتری درآمده است که باعث‏بوجود آمدن بستری مناسب جهت پیاده‏سازی تکنیک‏های جدید هوشمند شده‏است. در این موقعیت، نقطه شروع بسیارمهم و حساس است. به همین جهت در این‏مقاله سعی شده است تا با نگاهی جامع ودقیق به موضوع، دورنمایی از نقطه شروع‏مناسب ارائه گردد. به طور کلی ایجادپایگاههای دانش و استفاده از تکنیک‏های‏هوش مصنوعی جهت اعراب‏گذاری‏متون، تشخیص صحت و سقم احادیث واسناد، یافتن طبقات راویان، ریشه‏یابی‏لغات، تفسیر لغات در متن، محاوره باماشین و کسب اطلاعات مورد نیاز و نهایتادرک متن و استنباط حکم بر اساس‏مکانیسم‏های استنتاج و استدلال نیاز به‏یک دید واحد و یک مدل جامع دارد،زیرا که هدف تمام این فعالیت‏ها تنهااستنباط درست و بجا از منابع و متون‏می‏باشد.

در قسمت‏بعد سعی شده است تا باارائه مدل پیشنهادی و بیان اجزا و عوامل‏موجود و روابط بین آنها گامی در جهت‏آغاز حرکت‏سیستماتیک مورد نظربرداشته شود.

● معرفی مدل جامع

یکی از روش‏های موجود برای حل‏مسائل پیچیده و گسترده مدل کردن مسئله‏می‏باشد. حرکت از تعریف یک مدل ساده‏آغاز و به مرور بر پیچیدگی آن افزوده‏می‏گردد تا بهترین پوشش را به مسئله بدهدو سرانجام مسئله قابل حل گردد. بر این‏اساس در این بخش ابتدا مدل ساده‏ای برای‏هدف فوق ارائه می‏گردد.

با توجه به اینکه هدف این حرکت،درک اتوماتیک متن قرآن و حدیث‏است در ابتدا عناصر اصلی مدل ارائه‏می‏شود.

«درک متن‏» بیانگر وجودی یک بیان‏کننده و یک درک کننده و یک بیان شده‏می‏باشد. (بیان کننده می‏تواند خود یک‏درک کننده باشد ولی به طور قطع‏هم‏زمانی بین این دو نقش نمی‏تواند وجودداشته باشد). در نتیجه رابطه بین درک وبیان یک فرد در یک موضوع با رابطه بین‏بیان و درک یک شنونده و یک گوینده‏کاملا متفاوت است. در حالت اول، موضوع پس از درک قابل بیان است (البته‏با توانهای متفاوتی که در شخص به عنوان‏توان درک و توان بیان وجود دارد). اما درحالت دوم زبان و توان بیان و درک بایکدیگر متفاوت هستند و ضرورتا احتیاج‏به وجود واسط بیان (صحبت، نوشته، نقاشی، زبان) می‏باشد. هر یک از عوامل‏سه‏گانه فوق متاثر از شرایط محیطی یابیرونی (فرهنگ، شرایط سیاسی،..) وشرایط درونی (عقل، دانش، نیت،انگیزه،..) و ابزار بیان (زبان، لغت، ساختارزبان) می‏باشند.

اگر به این مدل، تنوع موضوعی رااضافه کنیم، با توجه به توانهای متفاوت‏افراد در بیان و درک موضوعات مختلف،می‏توان به یک منحنی سه‏بعدی دست‏یافت که در آن مقدار درک و بیان افرادنسبت‏به موضوعات مختلف با توجه به‏دانش و استعداد آنها متفاوت می‏باشند.

همان طور که اشاره شد میزان درک وبیان به عوامل بیرونی و درونی در زمانهای‏مختلف و در حوزه موضوعات متفاوت‏تغییر می‏کند. به طور مثال ممکن است‏موضوعی به واسطه شرایط اقتصادی و یافرهنگی یک شخص در زمانی (اگر فرض‏کنیم دانش او ثابت است) بهتر یا کمتر اززمان دیگر قابل درک باشد. همچنین‏امکان دارد موضوعی بنا به دلایلی عقلایی‏یا غیر آن، امکان بیان بیشتر یا کمتری داشته‏باشد. از طرف دیگر اگر دانش شنونده هم‏در طول زمان تغییر کند یا از اولویت‏متفاوتی برخوردار شود آنگاه میزان درک‏و قدرت بیان نیز متفاوت خواهد بود.

بنابر این ویژگیهای درونی شنونده یاگوینده نیز کاملا در تعیین میزان درک وبیان مؤثر است. به عنوان مثال ما سفارش‏شده‏ایم که با هر کس به اندازه عقل اوسخن بگوییم. یا اینکه نباید به سخنانی که‏بر اراده و نیت‏باطل پایه‏گذاری شده است‏گوش فرا دهیم، حتی اگر سخن حق باشد.

بنابر این مشخصات شنونده و گوینده نیزدر میزان درک و بیان بسیار مؤثر است.

در حالت ایده‏آل، شنونده فردی است‏که دارای شخصیت کامل، عقل و هوش‏سالم، نیازهای الهی و ایمان و اعتقاد وتقوای کامل می‏باشد (پیامبران ومعصومان). در این حالت‏بر اساس این‏مدل می‏توان نتیجه گرفت که درک او(شنونده) از آنچه شنیده است کامل و درحد نهایتا ممکن است.

در حالت ایده‏آل، گوینده فردی است‏که درک او از آنچه شنیده کامل است ودر بیان نهایت صداقت و توان خویش رابکار می‏برد. این حالت تنها می‏تواند ازپیامبران و معصومان مورد انتظار باشد.

در هر دو حالت ایده آل زمان وموضوع اثری بر روی میزان درک و بیان‏آنها ندارد و تنها بیان آنها متناسب با نیازشنونده و قدرت درک او می‏تواند انتخاب‏شود.

در خصوص رابطه بیان جهت ایجادرابطه بین گوینده و شنونده، علاوه بر ابزارانتقال مفهوم مانند لغات، جملات، ساختارزبان و قواعد دستوری می‏توان به چندنکته اشاره نمود.

الف) تعداد شنونده.

اگر تعداد شنونده بیش از یک نفرباشد علاوه بر عوامل ذکر شده، عوامل‏دیگری مانند فرهنگ و اعتقاد و نیازجمعی می‏تواند بر میزان درک آنها اثربگذارد که منجر به درک جمعی خواهدشد. تنوع تعداد گوینده در مورد یک‏موضوع می‏تواند اثرات مثبت‏یا منفی‏نسبت‏به درک فردی یا جمعی ایجاد کند.

ب) تفاوت زمان بیان و زمان درک.

در صورت هم‏زمانی و هم‏مکانی وهم‏زبانی شنونده و گوینده، اثر بیان ودرک مستقیم خواهد بود. زیرا در ین‏حالت‏بسیاری از شرایط فرهنگی،سیاسی.. یکسان است. در نتیجه عوامل‏دیگر می‏تواند اثرات بیشتری داشته باشد.

اما در حالتی که گوینده زمانی قبل ازشنونده باشد و تفاوت زمانی باعث ایجادتغییرات در عوامل اصلی مؤثر بر شنونده‏شده باشد مسلما درک شنونده با شنونده‏هم‏زمان و هم‏مکان متفاوت خواهد بود.

نمونه این امر سخنان و کلام بزرگان است‏که در سالهای بسیار دور و در شرایطی‏کاملا متفاوت بیان شده و ما (شنونده‏های‏زمان حاضر) می‏خواهیم آن را درک کنیم.

این درک نیز قطعا وابسته به شرایط زمانی‏و مکانی فعلی نسبت‏به زمان بیان آن‏خواهد بود. البته حالت‏خاصی هم در این‏مورد وجود دارد و آن این است که درک‏آینده صورت گیرد و در زمان بیان نسبت‏به حوادث آینده خبر داده شود مانند درک‏پیامبر در عروج از حوادث مستقل از زمان‏و مکان.

ج) تفاوت در مفاهیم بیان و درک.

تفاوت زمانی و مکانی می‏تواند منجربه تفاوت در درک مفاهیم از لغات‏مشترک گردد. مثلا مفهوم نور چراغ در۱۴۰۰ سال پیش که توسط شنونده‏ادراک می‏شده است‏با مفهوم این لغات درحال حاضر متفاوت است و ممکن است درآینده نیز این مفهوم کاملا متفاوت درک‏شود.

د) تفاوت در زبانهای بیان.

ساختار و مدل‏های تولید بیان درزبانهای مختلف کاملا متفاوت است. به‏همین ترتیب می‏توان در درک و بیان‏مفاهیم به زبانهای مختلف تفاوتی قائل‏شد. بنابر این ترجمه‏ها و تفسیرها می‏توانندبیان و درک متفاوتی را نسبت‏به متون‏اصلی ایجاد نماید.

ه) تفاوت در شکل و ابزار بیان.

در دنیای امروز بیان تصویری صوتی‏در کنار بیان مکتوب گذشته بستر درک‏جدیدی را ایجاد می‏نماید. در صورتی که‏در گذشته بسیاری از مفاهیم می‏بایست ازطریق بیان گفتاری یا مکتوب یا تصویری‏ساده انتقال می‏یافت. به عنوان یک سؤال‏مهم می‏توان پرسید که اگر در ابتدای‏زندگی اجتماعی بشر ابزار تصویری مانندفیلم، عکس و.. وجود داشت، آیا حروف‏الفبا به شکل فعلی ظاهر می‏گشت؟

در پایان این قسمت‏باید گفت که‏سؤالات بسیاری را در خصوص نحوه‏اثرگذاری هر یک از عامل‏ها (پارامترها)بر میزان درک و بیان می‏توان مطرح کرد وپاسخ آن را یافت.

● اثر قطعیت و عدم قطعیت دربیان و درک

شناخت ابعاد مختلف مدل پیشنهادی واثرات متقابل عوامل مختلف بر بیان ودرک خود امری پیچیده و بکر است که‏زمینه مناسبی برای تحقیق در آن وجوددارد. اما مشکلی که بر این پیچیدگی‏می‏افزاید، مشکل عدم قطعیت در تمام‏عوامل مختلف این مدل است. بر اساس‏این مدل، می‏توان قرآن را منبع قطعی‏دانست که تفسیر آن، مسئله استنباط کننده‏احکام الهی می‏باشد. زیرا که خداوندمتعال نخستین گوینده ایده‏آل در مدل‏مورد نظر است و شنونده او یعنی پیامبر نیزشنونده ایده‏آل است. وقتی کل حقیقت‏براو نازل گشت، به زبان عربی و در طول‏زمان مشخصی متناسب با شرایط آیات به‏بشریت ارائه شد بدون هیچگونه عدم‏قطعیتی. اما پس از آن با صرف‏نظر ازامامان معصوم شنوندگان از پیامبر وبیان‏کنندگان عبارت شدند از انسانهای غیرمعصوم. آنگاه در طول تاریخ بعد ازائمه (ع) نیز این بیان و درک با تمام‏محدودیتهای بیان و درک و زبانهای‏ارتباطی و تحت تاثیر شرایط مختلف‏تکرار شد و کار تشخیص درست ازنادرست و قطعی از غیر قطعی را بسیارمشکل ساخت. لذا علوم و شاخص‏های‏لازم جهت تعیین احادیث معتبر نقش اهمیت‏بسیاری در استنباط حکم خدا پیدامی‏کند. به همین دلیل است که قرآن وعقل و اجماع در کنار سنت می‏بایدبه‏عنوان مرجع و منبع درستی و قطعیت‏لحاظ گردند.

یکی از کارهایی که در این زمینه بایدانجام شود مکانیزه کردن تعیین قطعیت وعدم قطعیت احادیث می‏باشد. به عبارت‏دیگر باید به دنبال راهی بود تا به وسیله آن‏بتوان معتبر بودن حدیث را به‏سرعت و به‏دقت تعیین کرد و درجه‏بندی نمود.

حصول این مرتبه نیازمند فعالیتهای گسترده‏و به‏کارگیری دانش و ابزار هوشمندبسیاری می‏باشد. البته پیش از انجام هراقدامی در این زمینه نخست‏باید از امکان‏عملی چنین ایده‏ای اطمینان حاصل نمود وبرای این منظور نخست لازم است تا پاسخ‏سؤالات زیر را به دست داد:.

ـ مدل دانش و هدف آیات قرآن‏چیست و چگونه می‏توان از آن به عنوان‏یک مرجع جامع و کامل استفاده بیشتری‏نمود؟

ـ رابطه احادیث‏با قرآن چگونه‏برقرار می‏گردد و شان نزول قرآن و ذکراحادیث چه رابطه‏ای دارند؟

ـ عقل چیست و چگونه می‏توان به‏عنوان ابزار قوی‏تر در تحقق اهداف موردنظر از آن استفاده نمود؟

ـ اتوماسیون چگونه می‏تواند در هریک از موارد فوق صورت گیرد؟

ـ تکنیک‏ها و ابزار مورد نیاز جهت‏پیاده‏سازی اتوماسیون استنباط کدامند؟

ـ آیا یک سیستم مجتمع و هماهنگ‏می‏تواند برای تحقق امور طراحی گردد؟چگونه؟

ـ آیا می‏توان شاخص‏هایی برای‏قضاوت، تفسیر و انتخاب درست تعریف‏کرد؟

ـ آیا دسترسی به دانشها و روشهای‏مورد نیاز امکان‏پذیر است و آیا خود مورداعتماد هستند؟

این سؤالات و بسیاری از سؤالات‏دیگر برای رسیدن به هدف مطلوب بایدپاسخ داده شود تا بر اساس پاسخ آنها اولاامکان دستیابی به هدف مزبور را بررسی‏نمود و سپس بتوان به سمت آن و طراحی‏مدل مناسب برای این منظور حرکت کرد.

● نتیجه‏ گیری.

جهت آغاز این حرکت عظیم بایدقلمروهایی را که عمدتا مورد نیاز هستندبررسی نمود. در بعد هوش مصنوعی ابتداباید مبانی مدلسازی مفاهیم توسط ابزار وتکنیک‏های هوشمند را تعریف کنیم.

به عنوان مثال، آیا می‏خواهیم از مدل‏ریاضی جهت‏شبیه‏سازی رفتار استدلالی‏فقیه استفاده کنیم; مدلهایی مانند (فازی، منطق و..)؟

- آیا یک یا چند مدل باید به کارگرفت‏یا یک یا چند مدل مناسب ایجادکرد؟

- در حوزه استدلال و استنباط چگونه‏باید مفاهیم غیر قطعی روابط پیچیده بین‏عوامل مختلف را شناسایی و مدل کرد واثرات هر یک بر دیگری را تعریف نمود؟

ـ آیا عقل را می‏توان مدل کرد؟

- ساختار دانش و مکانیسم به‏کارگیری‏ابزار استدلال و استنباط و رابطه آنها بایکدیگر چگونه باید باشد؟

- نحوه نمایش ساختار دانش و مدلهای‏مورد نظر در کامپیوتر چگونه باید باشد؟

- معماری سیستم مورد نظر از چه‏قواعدی پیروی می‏کند؟ و فضای‏جستجوی تفسیر چگونه تعریف می‏شود؟

- آیا سیستم مورد نظر باید به صورت‏متمرکز و یا توزیع یافته عمل کند؟

- آیا احتیاجی هست که قبل ازپردازش دانش، عمل Automatic Indexing صورت گیرد؟

- آیا مدیریت عدم اطمینان و عدم‏قطعیت در سیستم مورد نظر می‏تواندمجتمع باشد؟

- آیا هزینه تحقق امور فوق‏ترجیح‏پذیر هست؟

این سؤالات و بسیاری از سؤالات‏دیگر در تعیین و تعریف سیستم مورد نظرمؤثر و لازم هستند. لذا بر اساس آنالیزمدل ارائه شده باید تمام سؤالات فوق‏به طور دقیق پاسخ داده شود تا مقدمات‏طراحی سیستم نهایی مهیا گردد. انجام این‏امور گسترده و متنوع نیاز به سازمان وبرنامه‏ریزی و مدیریتی منسجم، مقتدر وصبور دارد. کار بسیار عمیق و بنیادین است‏و تبیین اولویت‏ها و استراتژی‏هایی برای‏انجام آن ضرور به‏نظر می‏رسد.

در پایان این مقاله لازم به یادآوری‏است که انجام این امر خطیر مستلزم نگاهی‏از بالا به پایین و توجه به رابطه تنگاتنگ‏مجموعه عملیاتی است که باید تحت‏مدیریتی واحد به طور اتوماتیک انجام‏گردد.

امید است این مقاله بخشی از عظمت‏حرکت مورد نظر را به‏صورت اجمالی بیان‏نموده باشد و در استمرار این حرکت‏گامهای بلندتری برداشته شود.

http://qomelecom.parsiblog.com/

دکتر بیک‏زاده