پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
مجله ویستا

قاعده بی قاعده


قاعده بی قاعده

نگاهی به «قاعده تصادف» ساخته بهنام بهزادی

«قاعده تصادف» تصادفا همان میزان که دوست داشتنی و همراهی برانگیز است، توی ذوق زننده و ناامیدکننده است.«قاعده تصادف» به همان میزان که نوآورانه است و سعی در خلق فضایی تازه از حیث فرم و محتوا دارد به شدت محافظه‌کارانه است و الکن. بیشترین نقاط قوت«قاعده تصادف» را می‌توان در حیطه بازی‌ و اجرای درست پلان سکانس‌هایی که کلیت فیلم پر‌تحرک ولی کم‌کات بهزادی را شکل می‌دهند جستجو کرد و البته نقاط نه چندان استوار فیلم را با تمرکز برپایان بندی ناامیدکننده آن یافتنی دانست.بهزادی در «قاعده تصادف» به شکلی باور پذیرو همراهی برانگیزی‌ گیر و گرفت‌های جامعه جوان امروز ایران را با نمونه قرار دادن چند و چون به سرانجام رسیدن یا نرسیدن تلاش‌های یک گروه تئاتر دانشجویی به نمایش گذاشته است.

تکیه او بر باور پذیر بودن اجرای بازی بازیگران چه از حیث انتخاب و چینش ترکیب بازیگران و چه از حیث جنس دیالوگ‌ها و اجرای صحنه‌ها به وضوح قابل ردگیری است و باید اعتراف کرد که به خوبی توانسته از پس اجرای همه جانبه پلان سکانس‌های بعضا بیش از ده دقیقه ای فیلم برآید.

بهزادی با محدود کردن لوکیشن فیلم به خانه قدیمی محل تمرین گروه نمایش که بیش از نود درصد زمان فیلم در آن می‌گذرد و چند پلان از محل کار و زندگی پدر شهرزاد شخصیت اصلی داستان و همزمان بهره گرفتن از تکنیک دوربین روی دست برای اجرای پلان سکان‌های فیلم مسیر پر خطری را انتخاب کرده و نکته اینکه به خوبی توانسته از پس کارگردانی این پلان سکانس‌ها برآید.نکته حایز اهمیت دیگر در مورد کار بهزادی استفاده از گروه منسجمی از بازیگران جوان حرفه ای و بعضا کم تجربه تر است که به شدت همگن به نظر می‌آیند و حضور و یاعدم حضور هریک از آنها به شدت با کار گره خورده به این معنا که به همان میزان که حضور فیزیکی یا معنوی بازیگران فیلم در تک تک صحنه‌ها با کلیت کار مرتبط است عدم حضور هریک از این بازیگران می‌توانست به کلیت کار صدمه بزند.

این نکته آنجا معنا پیدا می‌کند که در نظر داشته باشیم در آثاری از این جنس که لوکیشن‌ها محدود می‌گذرند و البته میزان کات خوردن‌های تصویر ناچیز است اکثر کارگردانان به سمت شلوغ تر کردن صحنه و به کارگیری بازیگران متعدد هستند تا متریال برای اجرای درست صحنه را داشته باشند ولی این انتخاب آنها منجر به آن می‌شود که امکان کنترل تک تک بازیگران و تمرکز بر اجرای درست بازی آنها امکان پذیر نباشد و سرآخر این تعدد شخصیت‌ها منجر به آن می‌شود که بیشتر شاهد حضور تزیینی بازیگران باشیم تا حضور دراماتیک و پیشبرنده آنها.«قاعده تصادف» با تکیه بر پیشینه تئاتری اکثر بازیگرانش و با بهره‌گیری از جنس اجرای نمایشی سکانس‌ها بی‌آنکه فضا را شبیه صحنه تئاتر ارائه دهد به خوبی توانسته از پس اجرای کار برآید.نکته جالب توجه در این اثر اجرای بخش‌هایی از نمایشی که بناست اجرا شود در دل خود فیلم است که به نظر می‌رسد در کنار تمام ارجاعات معنایی که در بحث تحلیل فیلمنامه قابل درگیری است از حیث زیبایی شناسی بصری به طرز رندانه‌ای به بهزادی کمک کرده تا با اجرای بخش‌هایی از نمایش فاصله‌گذاری لازم با مخاطب را صورت دهد تا مرز بین اجرای تئاترگونه فیلم و اجرای تئاتر درون فیلم را مشخص کند.

به عبارت بهتر این ترفند بهزادی باعث شده تا شائبه سینما تئاتر بودن«قاعده تصادف» ازبین برود.اما اثر بهزادی از حیث خط داستانی و یا حتی ایجاد موقعیت داستانی به طرزی ناراحت‌کننده محافظه کار است. این محافظه کاری کار را به جایی رسانده که تعلیقی که احتمالا بهزادی در اثرش دنبال می‌کرده یافتنی به نظر نرسد.هسته اصلی داستان حول و حوش مخالفت و پدر شهرزاد برای سفر او به خارج کشور می‌گذرد و همه رخدادهای فیلم از ابتدا تا انتها پیرامون این مخالفت و درگیری شهرزاد با پدرش، فرار شهرزاد از دست پدر و بی‌خبری همه حتی مخاطب از او و ایجاد تعلیق احتمال خودکشی شهرزاد می‌گذرد.بنا ست در این میان مخاطب به دلیل آگاهی‌اش از احتمال خودکشی شهرزاد با پدر او همراه شود در کنار اینکه نگران رفتن یا نرفتن گروه تئاتر به سفر خارج کشور باشد.نکته اما اینجا است که این دو گره داستانی مخاطب را تا انتها می‌کشاند ولی در انتها مثل حس پاشیدن آب سرد روی صورت با نتیجه‌گیری‌ای محافظه‌کارانه و نه چندان تاثیر گذار روبرو می‌شود.این همه به این معناست که شروع به شدت دوست داشتنی فیلم و اجرای درست کارو پیشبردن قصه تا انتهای اثر هیچ تناسبی با نتیجه‌گیری خنثی فیلم ندارد و ... .قطعا موعد پرترافیک ماراتن جشنواره مجال کافی برای بررسی همه جانبه فیلمنامه و کارگردانی «قاعده تصادف» را نمی‌دهد طبق قاعده جشنواره.ولی این نکته نباید از قلم بیفتد که«قاعده تصادف» یکی از فیلم‌های آبرومند جشنواره امسال است.

● بهنام بهزادی کارگردان فیلم قاعده تصادف:

قاعده تصادف حاصل چند بازنویسی است

ایده ساخت این فیلم مربوط به همان زمانی است که «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» را ساختم. دوست داشتم درباره جوان‌ها فیلمی بسازم. تحقیقات دقیق و زیادی برای نوشتن فیلمنامه انجام دادم. روابط میان والدین و فرزندان را درنمونه‌ای شامل پانصد مورد بررسی کردم. نسخه نهایی «قاعده تصادف» حاصل چندین بار بازنویسی فیلمنامه است. البته بداهه‌پردازی اندکی که داشتیم در زمان تمرین‌ها اعمال شد. موارد محدودی در مورد شوخی‌ها و برخی دیالوگ‌ها پیشنهادهایی ارائه شد که بر اساس آن تغییراتی بوجود آوردیم. بعدتر که فیلمنامه تکمیل شد همه چیز بر اساس آن شکل گرفت.ایده پلان- سکانس بخشی از فرم جامعی است که برای ساختار کلی فیلم در نظر داشتم. این ایده جزئی از کار من بود و نه بخشی ادیتیو که بخواهم به کار اضافه کنم. اما درباره انتخاب اشکان خطیبی بازیگر نقش امیر در این فیلم باید بگویم‌، من اشکان را در«شام ایرانی» دیدم و خیلی از او خوشم آمد. فکر کردم که چقدر شبیه امیر فیلمنامه من است. با او تماس گرفتیم قراری گذاشتیم و صحبت‌های اولیه انجام شد و در کل ازکارهمه راضی هستم .

نویسنده : محمدرضا مقدسیان