یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
جلوه های فرهنگ ایرانی و حضور ایرانیان در چین
روابط دو کشور ایران و چین ریشه در تمدن کهن و تاریخ دیرینه آنها دارد. از بیش از دو هزار سال پیش، این دو تمدن بزرگ در طول جادههای ابریشم دریایی و زمینی، در سطوح مردمی و دولتی، مبادلات گسترده فرهنگی، علمی و اقتصادی داشتهاند. تمدنهای کهن ایران و چین در عرصههای مختلف فکری، علمی، اخلاقی و اجتماعی در رشد جامعه بشری خدمات شایانی داشته و در مراودات دو طرفه نیز برجسته بودهاند. جلوههای مختلف فرهنگی و هنری و حتی مذهبی و در مسیر جاده ابریشم در طول تاریخ دو تمدن را از یکدیگر متأثر ساخت. روابط ایران و چین پس از ظهور اسلام گسترده گردید. حاملان اصلی اسلام به سرزمین چین ایرانیان بودند. ورود اسلام به چین با نفوذ زبان فارسی در این کشور توام گردید؛به طوری که کلاسهای آموزش زبان فارسی در مساجد و مدارس سراسر چین دایر شد. میگویند اولین کتاب آموزش دستور زبان فارسی به زبان چینی <مهناجالطلب> نام دارد. این کتاب را <چانگ جیمی> با نام اسلامی <محمد ابن حکیم اصفهانی> نگاشته است. این امر نشاندهنده کثرت علاقهمندان به آموزش زبان فارسی در چین بود.
در دوران حمله مغول به غرب و شرق آسیا، اگرچه حکومتها در مقابل مهاجمان به زانو درآمدند، اما تمدن و فرهنگ کهن ایران و چین، فرهنگ مهاجمان را مغلوب ساخت. در دوران حاکمیت مغولهای به ظاهر فاتح، اما مغلوب فرهنگهای ریشهدار، فرصتی فراهم شد تا مبادلات فرهنگی، هنری و علمی بین ایران و چین اوج گیرد. دانش ایرانی در زمینههای پزشکی، ستارهشناسی، معماری، گیاهشناسی، سنگشناسی و ادویهشناسی به چین راه یافت و سطح علمی این کشور را ارتقا بخشید. هنرمندان دو کشور در سبکهای مختلف هنری مخصوصا در زمینههای نقاشی، سفالگری، میناکاری و... از یکدیگر الهام گرفتند و تاثیر پذیرفتند. چین و زوایای ممتاز فرهنگی و هنری آن مورد توجه ادبا و شعرای ایرانی قرار گرفت.
فردوسی - حماسهسرای بزرگ و نامدار ایران - در شاهنامه بارها از نقاشی چینی به زیبایی یاد کرده است. اندیشههای اسلامی حکمای بزرگی چون سعدی نیز به محافل علمی و آموزشی چین راه یافت. گلستان و بوستان قرنها کتاب آموزشی مساجد و مدرسههای مسلمانان چین بوده است. کافی است گذری به یونن و نینگ شیا، گنسو، جینن، و سین کیانگ و... داشته باشیم تا از سبک معماری ساختمانهای قدیمی مذهبی، از واژههای مورد استفاده مسلمانان در امور مذهبی، از مساجد و کتیبهها و مقبرههای متعدد شخصیتهای برجسته اجتماعی و دینی ایرانیالاصل و... گستردگی و عمق مبادلات تاثیرگذار بین دو کشور را احساس کنیم؛ که این نیز خود مدیون وجود ایرانیانی قدرتمند و با شعور و کیاست میباشد. نام شخصیتهای بزرگی همچون چانگ جیمی، دانشمند بزرگ ایرانیالاصل، لیشون شاعر پرآوازه ایرانیتبار، سیداجل عمر شمسالدین سیاستمدار خدوم و مدبر... تاریخ مبادلات سازنده و دوستی فرهنگی دو کشور را تداعی میکند.
تعامل و رفت و آمدها بین ایران و چین از گذشتههای دور شروع شده که نماد آن جاده ابریشم است. جاده ابریشم خود آغازگر همکاری بین ایران و چین نبوده، بلکه همکاریها و تعاملها و داد و ستدهای بین ایران و چین بوده که این جاده را ایجاد کرده است. شاید بیش از هزاران سال قبل از جاده ابریشم، تعامل بین این دو تمدن آسیایی که تقریباً هم مرز بودند، وجود داشت. آنچه در جاده ابریشم رفت و آمد میکرد، به ظاهر بیشتر کالاهای بازرگانی بود؛ ولی از آثار تجاری مبادله شده در این مسیر اندکی باقی مانده؛ در صورتی که همراه این کالاها فرهنگ و اندیشه و تفکر و شخصیتهایی مبادله شده که محسوس نبود، ولی اثر آنها پایدارتر از کالاها بود. با اندکی تأمل در تاریخ چین میبینیم که در جای آن فرهنگ، اقتصاد و اندیشه ایرانی حضور دارد.
شخصیتهای بزرگی مانند شیخ اجل عمر شمسالدین اصلاحگر بزرگ که از زمامداران این خطه گشت تا شخصیتهایی مثل لیشون که زبان چینی را چنان فرا گرفت که به این زبان شعر میسرود و چنان برجسته گشت که نماد ادبیات چین شده، تا دهکده پارسیان، بندر زیتون و شهر چوانجو که آمیزهای از فرهنگ ایران است، نشاندهنده رد پاهای ایرانیان است.
اما از نظر مسائل دینی، میدانیم که در چین یک دین و یک آیین بومی داریم و بقیه ادیان و آیینها همه وارداتی است. به این معنا که دین تائویی و آیین کنفوسیوسی هر دو بومی چین هستند و سایر ادیان و آیینهای دیگر (اعم از مانویت، زرتشتیگری، مسیحیت و اسلام و حتی بودیسم) همه از ایران وارد آنجا شده است.
از جایگاه رفیع گذشته ایران هنوز در اذهان چینیها خاطرات خوبی وجود دارد. اغلب کتابهای تاریخیشان مملو از ستایش و تمجید از پارس، پرشیا و ایران قدیم است. البته در تطبیق دادن ایران امروز با پارس قدیم مشکل دارند؛ چون نمیدانند ایران امروز همان پارس گذشته است! اما با توضیحی داده میشود، شروع میکنند به تعریف از ایران. میگویند هیچ ملتی به اندازه چین تاریخ ندارد. تاریخ مکتوب چین به ۸۰۰۰ سال قبل برمیگردد. در این آثار تاریخی حضور ایران ملموس است. در جای جای این تاریخ به نحوی اشاره به ایران، آن هم اشاره مثبت دیده میشود.
در حفاریهایی که در چین انجام شده، باستانشناسان به دو مقبره مربوط به دوره <هان> برخوردند که در داخل آنها علاوه بر اشیای مقبرهای، تختهسنگهایی وجود داشت که رویشان با نقوش برجسته حجاری شده بود. نظیر این یافتهها و به اضافه مجسمه یک شیر سنگی، تاکنون در چین و در قبور دورههای قبل از سلسله هان نمونهای مشاهده نشده است. نقوش غالباً شامل جنگلها، صحنههای شکار، ملاقاتها و تصاویری از اسبها بوده است. اغلب نقوش حجاری شده در چین، تا زمانی به وجود آمده که این کشور با دولت اشکانی در حال ارتباط سیاسی و بازرگانی بود و نقشها هم مربوط به همین دوره (یعنی سدههای یکم و دوم میلادی) هستند. اسبهای منقوش در روی این تخته سنگها برخلاف اسبهای مغولی و چینی، اسبهایی بلندقامت و کشیده هستند که یادآور اسبان فرغانه و باکتریا میباشند؛ یعنی سرزمینهایی از آسیای مرکزی که خود زیر نفوذ فرهنگ و تمدن مستقیم ایران قرار داشتند و آن چیزی که باعث به وجود آمدن این سبک نوین در چین شده، اندیشه حجاری و کار هنرمندانه روی سنگ است که احتمالا از اشکانیان الهام گرفته شده است. ضمناً وجود مجسمه شیرسنگی در یکی از گورها، روشنکننده ارتباط پردامنه ایران اشکانی و چین در دوران باستان است. این حیوان به هیچ وجه در چین زندگی نمیکرد و در نوشتههای قبل از هان ذکری از شیر نشده است و چینیان تا قبل از این دوره، هرگز شیر را ندیده بودند؛ بنابراین در مراودات دولتها شیر بهترین هدیهای بود که از طرف پادشاه اشکانی به دربار <هان خهدی> (۱۰۶-۸۹ پیش از میلاد)، یکی از امپراتوران سلسله هان فرستاده شده است. این حیوان به قدری در دربار مورد توجه قرار گرفت که شاه هنرمندان را تشویق به ساختن مجسمهای از روی آن کرد. از این به بعد است که هنرمندان نقش شیر را در نقاشیها، روی پارچهها و سفالینهها و دیگر آثار هنری وارد میسازند. جالب آنکه چینیها به شیر <شیزه> میگویند.
یکی از شاهزادگان اشکانی در سال ۱۴۸م وارد چین گردید و نام <آن چین> را گرفت. وی ۳۹ کتاب مقدس بودایی را از سنسکریت به چینی ترجمه کرد و ترجمهاش مورد ستایش قرار گرفت. پس از آن در سال ۱۹۰م، ایرانی دیگری با نام چینی <انسوان> با همکاری یکی از راهبان چینی به نام <یان فوتیائو> مشغول ترجمه کتابهای مقدس بودایی شد. ان سوان متن را برمیگرداند و یان فوتیائو یادداشت میکرد. <لی ایو> (۹۳۰-۸۸۵م) یکی از شاعران مشهور اواخر دودمان تانگ است که از اخلاف <لی سوشا> - از بازرگانان ایرانی است. او ۵۴ قطعه شعر از خود به جا نهاده است.۲
جاده ابریشم در اعصار گذشته، طی حدود ده هزار سال، نقش عظیمی در نقل و انتقال مواد، فرهنگ، آیین، تکنولوژی، ایجاد و توسعه روابط فرهنگی و اقتصادی و نزدیکی ملتها به عهده داشته است. از این مسیر شیر و غزال و شترمرغ و شعبدهبازی به دربار چین راه یافت. با ورود تخم نوغان چینی به سرزمینهای ایرانی، به تدریج ایرانیان خود را از قید انحصار تولید ابریشم چینی رها ساختند، به طوری که در سده سوم و چهارم، در زمینه تولید نساجی از شیوههای کاملتری استفاده کردند و پارچههایی به مراتب لطیفتر از پارچههای چینی تولید کردند، چنان که منسوجات ابریشمی ایران به دلیل داشتن نقشهای پرشکوه و رنگهای شفاف و درخشان از مقبولیت فراوانی برخوردار بود و کارگاههای نساجی چین از طرحها و نقشهای منسوجات ایرانی استفاده میکردند.
ایرانیان باستان که به چین آمدند، نخستین بار بر سرزمین منطقه خودمختار اویغورنشین <سین کیانگ> قدم گذاشتند. شواهد بسیاری در ورود هنر ایران به این منطقه نیز وجود دارد. در خرابههای معابد قدیم واقع در بعضی نقاط سین کیانگ، بارها تصویرهایی به سبک ایرانی کشف شده است. بعضی از شخصیتهای موجود درتصویر لباس ایرانی به تن داشتهاند و قیافهشان نیز شبیه ایرانیان بوده است. از ترکیب مایههای هنری ایران عهد ساسانی و هنر چینی، نقاشی خارجی در تورفان پدید آمد که در هیچ جای دیگر مانند آن را از حیث کمیابی و زیبایی نمیتوان یافت.
مکتب نقاشی از ایران توسط ایغورها به چین رفت و سپس در دوران مغول با تغییراتی از چین به ایران بازگشت و به عنوان نگارگری چینی مورد پیروی هنرمندان ایرانی قرار گرفت. قلم مو نیز از ابداعات ایرانیان برای نقاشی بر روی سفال بود و نخستین بار همراه با هنر سفالگری و نقاشی بر روی سفال از ایران به چین رفته است. هنر سفالگری پیش از هخامنشیان از ایران به چین رفت و چینیان در این هنر سرآمد شدند.۳ یکی دیگر از آثار تاریخی به جا مانده از دوران گذشته، آتشکدهای است در شهر شیان کنونی که به دست فیروز - پسر یزدگرد ساسانی - بنا شده است. این آتشکده <معبد ایران> خوانده میشود.۴
در بخشی از کتاب <تاریخ وی> که اولین کتاب تاریخ چین است و ایران را با نام <پوسی> معرفی کرده، از فهرستی طولانی شامل سی وهفت محصول که ایرانیان به چین میآوردند، گزارش شده که مهمترین آنها عبارتند از: طلا، نقره، عنبر، مرجان، مروارید، شیشه، عقیق، کریستال، الماس، آهن، جیوه، مس، پنبه، منسوجات زربفت، زردچوبه، کندر، فلفلسیاه، صمغ، خرما و گل تاج الملوک. ایران در آن زمان مرکز تجارت بینالمللی محسوب میشد و از نظر چینیها کشوری ثروتمند و پیشرفته به شمار میآمد. در اوایل حکومت ایلخانان، صنعتگران بسیاری در رشتههای مختلف از ایران به چین رفتند و هنر و فنون مختلف را به آن سرزمین منتقل ساختند.۵ محصولاتی که از ایران به چین صادر میشد، عبارتند از: اسفناج، انگور، خرما، پسته، بادام، عناب، آنقوزه، زیره، چغندر و یونجه، همچنین بازی چوگان، هنر بندبازی (آکروباسی)، چنگ، سُرنا و سنتور.
از دوره حکومت دودمان <هان> و در قرن هفتم، کشتیهای چینی مستقیماً به خلیج فارس میرفتند و کشتیهای ایرانی در شهر <گوانگجو> واقع درجنوب چین پهلو میگرفتند. کشتی های بازرگانی ایرانی که در آن هنگام به <سفینه پارسی> مشهور بودند، هر یک ششصد یا هفتصد مسافر را در خود جای می دادند. به طور کلی نفوذ فرهنگ ایران به چین از سه طریق صورت میگرفت:
۱) از راه دریا که بنادر ایران را به سواحل جنوبی چین متصل میساخت. ایرانیان بسیاری در شهرهای ساحلی چین خانه ساختند و با زنان <هان> ازدواج کردند و در آن کشور ماندند. زبان و فرهنگ بازرگانان ایرانی در استانهای ساحلی فوجیان و گوانگ دونگ آن چنان نفوذ یافت که مساجد و تاسیسات عامالمنفعه به سبک ایرانی و با نام فارسی ساخته شدند.
۲) از راه زمینی جاده ابریشم که چین را از طریق ایران به اروپا متصل میساخت، روابط تجاری گسترده باعث مبادله عقاید و افکار در کلیه رشتههای دانش بشری میشد. تبلغی و انتشار ادیان مختلف مانند زرتشتی، مسیحیت نستوری، مانوی و اسلام از جمله مبادلات فرهنگی به شمار میرود که از راه ایران به چین رفتند. هنوز هم در شهرهای اطراف جاده ابریشم بسیاری از آثار اسلامی و ایرانی دیده میشود.
۳) از طریق کوچ قبایل مسلمان آسیای مرکزی به سرزمین چین. بر اثر این کوچها بسیاری از مردم مسلمان که بعضی از آنها ایرانی و شیعه مذهب بودند - مانند قزلباشها و سالارها - در چین سکنی یافتند. این امر را میتوان از کثرت کلمات فارسی در محاورات روزمره و حتی مراسم عبادی مسلمانان پراکنده در سراسر چین ملاحظه کرد.۶
مجدداً به این نکته اشاره میشود که تبادل فرهنگی ایران و چین به دست بازرگانان صورت گرفته است. در واقع برقراری روابط بازرگانی موجب نقل فرهنگ و تمدن از ایران به سوی چین شده است. نام بسیاری از محصولات ایران وارد زبان چینی شده و مردم چین آن را به لفظ و لهجه خود درآوردند؛ چنان که رویهم رفته نزدیک به ۲۲۰ کلمه فارسی به زبان چینی وارد شده است.۷
در ناحیهای در شرق شهر یانگ جو از استان جیانگسو جایی هست به نام <دهکده پارسی>. ساکنان این ناحیه از اعقاب بازرگانان ایرانی هستند که در عهد خاندان تانگ (۹۰۷-۶۱۸ میلادی) در آنجا سکنی گزیدند. نام این دهکده، راه و روش زندگی متفاوت با دیگر جاها و چهره دگرگون مردم این روستا از روستاهای مجاور مجزا و مشخص است. ساکنان این روستا از اعقاب پارسیان بازرگانی هستند که در آن دوران به چین آمدند. چهره این افراد با چشمانی در عمق نشسته، بینی راست و ریش انبوه به ایرانیان شباهت دارد. در سلسله تانگ، یانگجو از بنادر عمده بازرگانی بینالمللی آسیا بود و جاده ابریشم را به خط ارتباطی دریا پیوند میداد.
دراین سالها حدود پنج هزار ایرانی و عرب برای کارهای تجاری در این ناحیه مستقر شدند. بیشتر پارسیان به داد و ستد مروارید و دیگر سنگهای گرانبها پرداختند. امروزه، هنوز مردم این نواحی در مورد کسی که خودنمایی میکند و ثروت و دارایی خود را به دیگران میکشد، ضربالمثلی دارند که نشان از گذشته پرافتخار مردم ایران دارد: <پارسیان با جواهر بازی میکنند.> وجود این دهکده حاکی از آن است که در آن دوران،به قدری ایرانی در این مناطق سکونت داشتند که اکثریت جمعیت را تشکیل میدادند و دهکده را به نام جمع خود میخواندند.۸
یکی از دایره`المعارفهای معروف چین به نام <توشوجی جینگ> اشاره به اقامت گروه انبوهی از علویان در قسمت جنوبی جزیره <هاینان> میکند و ضمن توصیف جزیره، آنها را <سن علی> یعنی شیعه علی(ع) می نامد. به احتمال قوی این همان دهکده <جی ان چن> یا دهکده پارسیان است.۹
براساس شواهد تاریخی چینیها و همچنین کتابهای تاریخی که مورخان مسلمان نوشتهاند، از جمله: ابنخردادبه (۹۱۲-۸۳۰ م)، ابوالفداء (۱۳۳۱-۱۲۷۳م) و ابن بطوطه که بین سالهای ۱۳۴۶ و ۱۳۴۵ م به چین مسافرت نمودند، اغلب تجار و ساکنان مسلمان شهر چوانجو را مسلمانان ایرانی و یا ایرانیالاصل تشکیل میدادند.
ابن بطوطه در سفر به این شهر از دیدار با تاجالدین اردبیلی قاضی مسلمان شهر، شیخالاسلام کمالالدین عبدالله اصفهانی، شرفالدین تبریزی، برهانالدین کازرونی، و ... نام میبرد که از ایرانیان صاحب فضیلت و از صاحب منصبان شهر بودند. سنگ قبرهای متعدد متعلق به ایرانیان که هماکنون در موزه مرکز اسلامی و در مسجد اصحاب نگهداری میشود و در کنار نام و نام خانوادگی متوفی، نام شهری که به آن تعلق داشتند(از قبیل: همدانی، شیرازی، تبریزی، جاجرمی، خراسانی، اصفهانی، گیلانی و ...) هم ذکر شده است که مؤید این مطلب است. این مسلمانان علاوه بر تجارت و مبادله بازرگانی، در فعالیتهایی همچون توسعه شهری، ساختن کشتیهای تجاری و دولتی، ایجاد تاسیسات رفاهی، خدمات اجتماعی، ساختارهای مدیریتی و حکومتی مشارکت فعالانه داشتند.
اوج شکوفایی بندر بینالمللی چوانجو و حضور مسلمانان به ویژه ایرانیان در این منطقه متعلق به دوران حاکمیت سلسله یوان است. با روی کارآمدن سلسله مینگ و ایجاد محدودیتهای تجاری با خارج و تحت فشار قرار گرفتن مسلمانان و تجار خارجی و افول رونق تجاری شهر زیتون، کمکم نام شهر زیتون هم به فراموشی سپرده شد و پس از آن در اسناد و مدارک تاریخی و منابع مکتوب نیز کمتر به این اشاره گردیده است.
مهمترین اثر باقیمانده از فرهنگ ایرانی/ اسلامی در شهر چوانجو را میتوان مسجد اصحاب نامید. طبق نشانههای تاریخی موجود، در دوران حضور پرشکوه مسلمانان در این منطقه مجموعاً هشت مسجد ساخته شد که به عنوان محل عبادت و مرکز تجمع مسلمانان به حساب میآمد که مسجد اصحاب بزرگترین و باشکوهترین آنان بود. این مسجد که ابتدا در سال ۴۰۰ هجری (۱۰۱۰-۱۰۰۹م) بنیان گذاشته شد، براساس اطلاعات حجاری شده بر روی یک قطعه سنگ، مجدداً پس از سیصد سال و در تاریخ ۷۱۰ (۱۳۱۱-۱۳۱۰م) به همت یک ایرانی به نام احمد ابن محمد قدسی (یا قریشی) شیرازی کاملا نوسازی و بازسازی شد و توسعه یافت؛ به طوری که هم اکنون نیز چهار دیواره سنگی مسجد و درب ورودی و تأسیسات جانبی آن پابرجاست و علی رغم فروریختن سقف، استحکام بنا قابل مشاهده است.
استفاده از سنگهای یکنواخت، حجاری و حکاکی زیبای آیات فراوان قرآن با خط نسخ و ثلث و کوفی در درون طاقنماها و ستونها و پایهها و دیوارههای اطراف ورودی به ویژه در درون و اطراف محراب سنگی، از شکوه و عظمت مسجد و اوج هنر معماری ایرانی--- اسلامی حکایت میکند وهمینها باعث شده که دولت آن را به عنوان اثر باستانی درجه یک ثبت کند و تحت محافظت قرار دهد.
در سال ۱۹۳۰ سه نفر از محققان چینی تحقیق و بررسی مفصلی انجام دادند که درنتیجه مجدداً نام شهر زیتون زنده شد.کشف و گردآوری سنگ قبرهای خارجیان مدفون در این شهر و کار پژوهشی صورت گرفته روی آنان نتایجی در پی داشته از جمله:
۱) اغلب تجار خارجی مقیم این شهر در گذشتههای دور، مسلمانان ایرانی بودند.
۲) نام شهر زیتون این بار نه به عنوان یک مرکز تجاری بینالمللی، بلکه به عنوان یک اثر تاریخی ارزشمند در محافل علمی و پژوهشی داخلی چین و مراکز علمی جهان به ویژه جهان اسلام مطرح شد و محققان در این زمینه به پژوهش ادامه میدهند.
در دوران سلسلههای سونگ ویوان، در میان تجار ایرانی مقیم شهر چوانجو، عده زیادی از اهالی شیراز، خراسان، اصفهان، تبریز به چین آمده بودند. مسجد چینگ جینگ(Qing jing) شهر چوانجو به همت نجیبالدین (ایرانی) در سال ۱۱۳۱ ساخته شد. مسجد شنگ یوو(Shang you) در شهر چوانجو قدیمیترین مسجد این شهر است که در سال ۱۰۰۹ تا ۱۰۱۰ ساخته شده است. طبق نوشته کتیبههای روی بنای سنگی این مسجد، احمد بن محمد جدخان، مسلمان مشهور شیرازی در سال ۱۳۱۰ آن را بازسازی کرد. مقبره لینگ شان(Ling shan) در شهر چوانجو دارای ساختمانی به شکل گنبد است.
سبک معماری این ساختمان به خراسان برمیگردد. طبق اسناد و شجرهنامهها، مسلمانان هوی که دارای نام خانوادگی گوه (Guo) هستند، نیاکانشان از شیعیان ایران بودند. در اواخر دوران سونگ و اوایل دوران یوان جنگهایی بین سنی و شیعه به وقوع پیوست: ابتدا نیروهای شیعه به رهبری سیفالدین و امیرالدین بر نیروهای سنی به رهبری خانواده پو (Pu) غلبه کردند و بر چوانجو مسلط شدند؛ ولی بعداً ناونا از مکتب سنی امیرالدین را کشت؛ در پایان جین جی از پیروان مکتب شیعه، ناونا را به قتل رساند و خانهها و مساجد و مقبرههای سنیها را تخریب کرد.
از این جهت مسجد قدیمی که متعلق به مکتب سنی باشد، در شهر چوانجو کم است و هم اکنون تنها یک مسجد از آنها باقی مانده است.
لازم به ذکر است که در حال حاضر بیش از ده هزار مسلمان هوی با نام خانوادگی دینگ(Ding) در شهرک چن دی(Chen di) واقع در حومه شهر چوانجو ساکن هستند که طبق شواهد از فرزندان سید شمسالدین هستند. اگرچه در ایدئولوژی و اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم آنها تغییراتی حاصل شده است.۱۰
معروف است که غیر از آیینهای تائوئیسم و کنفوسیوس که بومی چین هستند، تمام مذاهب دیگری که از گذشتههای دور تاکنون وارد چین شدهاند (اعم از زرتشتی، مانوی، نستوری، بودایی و اسلام) توسط ایرانیان و یا با همکاری آنان در چین معرفی و توسعهیافته است. آیین مانوی که به خاطر فشارها و محدودیتهای حاکمان وقت ایرانی، زمینه رشد و ادامه حیات خود را در سرزمین اصلی از دست داد، به سمت شرق حرکت کرد و در سرزمین چین پناه گرفت. آثار بر جای مانده از این دین، هنوز هم در غارهای بودایی تورفان، غاردون هوان، و شهر آستانه در استان سین کیانگ چین مشهود است. یکی از مناطقی که در دوران سلسله مینگ در آن زمینه مساعدی برای گسترش آیین مانوی به وجود آمد، استان فوجیان در شرق چین بود. این آیین که از مورد حمایت امپراتور وقت قرار گرفته بود، در منطقه چوانجو با استقبال مردم مواجه شده و توسعه زیادی یافت.
معروف است که رهبران اصلی قیامی که علیه امپراتوری سلسله یوان (مغولها) شورش نمودند، تحت تاثیر آئین مانوی قرار داشتند و با الهام از این آیین که در چین به نام <آیین روشنایی> نیز معروف است، دست به شورش زدند. از این رو پس از پیروزی و کسب قدرت توسط سلسله مینگ و سرنگونی سلسله یوان، رهبران آیین مانوی، از آزادی عمل بیشتری برای تبلیغ و موقعیت مناسبی برخوردار شدند.
گفته میشود واژه <مینگ> که به زبان چینی به معنی روشنایی و نور است، از نام آیین مانوی گرفته شده است. این کلمه نام سلسله معروفی در چین است. اگرچه در طول تاریخ آیین مانوی نیز همچون سایر آیینها و مذاهب غیربومی و وارداتی به چین، تحت تأثیر فرهنگ و ادیان بومی و غیربومی چین، همچون تائویی و بودایی در هم آمیخته و اصالت اولیه خود را تا حدودی از دست داده است، ولی هم اکنون نیز در گوشه و کنار این کشور پهناور و در غارها و معابد مختلف، آثار و نوشتهها و نقاشیهایی از آن به چشم میخورد.
در ۲۰ کیلومتری شهر چوانجو و بر بالای یک تپه صخرهای، تنها معبد فعال مانوی جهان قرار دارد که روزانه دهها نفر از اهالی محل به زیارت آن میروند و به دعا و نیایش می پردازند. طبق بیانیه سازمان فرهنگی یونسکو، این معبد قدیمیترین معبد باقیمانده از آیین مانوی در جهان است که در سال ۱۹۹۱ مورد بازدید یک هیأت ۳۰ نفره از محققان کشورهای مختلف که از سوی یونسکو برای بررسی این معبد اعزام شده بودند، واقع شده و تعلق به آیین مانوی مورد تایید آنان قرار گرفته است. سازمان یونسکو با نصب یک تابلوی یادبود، که به امضای تک تک این هیأت ۳۰ نفره رسیده در کنار این معبد، صحت مانوی بودن این معبد را تایید کرده است.
در کنار این معبد دو مجسمه از مانی (یکی قدیمی و دیگری جدید) قرار دارد و بر روی صخرههای مجاور آن کلماتی از مانی و شعارهای این آیین به چشم میخورد. در داخل معبد نیز تصویری از مانی که بیشتر شبیه بوداست، همراه با آثار مختلفی از نمادهای مانوی، بودایی و تائویی قرار دارد. این معبد نیز در فهرست آثار ملی چین به ثبت رسیده است.۱۱
معروف است که در دوران رونق و شکوفایی شهر چانگ ان (شی ان امروزی) پایتخت سلسلههای مختلف چین از جمله در دوران حاکمیت سلسله تانگ که مبدا جاده ابریشم زمینی در چین بوده، بیش از پنج هزار ایرانی (اعم از تاجر، هنرمند، اندیشمند و صنعتگر) زندگی میکردند و غروب هر روز پس از پایان کار روزانه، در محلی به نام <میدان فرهنگ ایران> گرد هم میآمدند و به نمایش هنرهای ایرانی همچون اجرای موسیقی، رقص، نقالی و دیگر هنرهای نمایشی میپرداختند و با صرف غذاهای ایرانی در قهوهخانههای مخصوص ایرانیان، خستگی تلاشهای روزانه را از تن و جان خود بیرون میکردند.
یکی از این افراد، لی شون و خانواده فرهیخته اوست. آنان که از مسلمانان ایرانی الاصل بودند، به امر تجارت میپرداختند و با دربار مراودات نزدیکی داشتند و به خاطر هدایا و عطریاتی که تقدیم امپراتور کردند، مورد توجه پادشاه قرار گرفتند و در شهر چانگ آن مقیم شدند.
لی شون در شهر <زی جو>(zizhou) متولد شد و از کودکی به خاطر محیط اجتماعی و مراودات گسترده با خاندان دربار، تحت تأثیر فرهنگ چین قرار گرفت و با زبان، فرهنگ و آداب و رسوم چینی آشنا شد و در محیط دربار پرورش یافت.
وی در دوران پادشاهی <وانگ یان> (wang Yan) جانشین وانگ جیان به عنوان ادیب دربار کشور شو مشهور شد. برادرش <لی شوان> (Li Shuan) نیز به عنوان حکیم و تاجری معروف در جامعه آن روز از جایگاه مهمی برخوردار بود و خدمات شایسته ای در توسعه مبادلات فرهنگی پزشکی بین چین و ایران از خود بر جای گذاشت. <لی شون شوانگ>(Li shun xuang) خواهر لی شون نیز که شاعرهای معروف و برجسته بود، به عنوان سوگلی امپراتور در دربار از موقعیت ممتازی برخوردار شد و اشعارش مورد ستایش چینیان عصر خودش قرار گرفت.
لی شون به دلیل اصالت ایرانیاش <لی بوسه> (Li Bosi)(لی پارسی یا ایرانی) نیز نامیده میشد. وی که در زمینه ادبیات و علوم پزشکی و داروسازی تبحر زیادی داشت، در امتحانات سراسری سلطنتی برای کسب مقامات عالیه دربار شرکت کرد و پس از کسب لقب علمی <جین شی>۱۲ که برای خارجیان مقیم چین این موضوع امر نادری بود، به عنوان والی منطقه سیچوان گمارده شد.
لی شون کتاب شش جلدی <داروهای گیاهی دریایی> را به رشته تحریر درآورد و در آن مشخصات و آثار و خواص داروهای گیاهی خارجی وارد شده به چین را تشریح کرد. این رساله نخستین کتاب در موضوع خود محسوب میشود و در طول تاریخ مورد توجه حکیمان طب سنتی و داروهای گیاهی بوده است.
لی شون به خاطر ذوق سرشار و دانش فراوانش علاوه بر تالیف و تحقیق در زمینه علوم پزشکی و داروهای گیاهی، در زمینه ادبیات و شعر نیز ید طولایی داشت که او را در ردیف شخصیتهای مهم ادبی و شاعران مشهور عصر خود قرار میداد. وی با وجود اینکه اصالتاً چینی نبود، ولی از نظر ادبی و سرودن شعر به زبان چینی جزء معدود شعرای هم عصر خود است که آثار و اشعارش در ردیف شعرای پرآوازه چین و در کنار مجموعه اشعار آنان قرار گرفته است.
دیوان وی در کتاب تحت عنوان <مجموعه یشمهای سبز> جمعآوری و منتشر شده بود که متاسفانه هم اکنون در دسترس نیست؛ ولی در کتاب <مجموعهگلها> که شخصی به نام <جائو پونگ زوآ>(zhao chong zhuo) در سال ۹۴۳م از آثار شاعران دوران پادشاهی <شوی غربی> جمعآوری کرده،سی و هفت شعر از سرودههای لی شون نیز دیده میشود. همچنین در کتاب دیگری با عنوان <مجموعه زون چیان> (zun gian) هجده شعر از لی شون آورده شده است. همچنین این اشعار در <مجموعه اشعار سلسله تانگ> شامل ۵۰۰ شعر از ۵۵ شاعر - گردآورده <پانگ دینگ چیو> (Peng ding qiu) که در دوران سلسله <چینگ> تدوین شده و کتاب <گزیدهای از اشعار مناطق خارجی> که <شیا چانگ تائو> (xia cheng Tao) در همان دوران از ۲۸۹ قطعه شعر سی و شش شاعر تالیف کرده، درج میباشد.
بنا به نوشتههای کتابهای فوق و همچنین شخصیتهای ادبی، اشعار لی شون از نظر سبک و مضامین با آثار شعرای چینی فرق دارد و از ویژگی خاصی برخوردار است. این سبک در اشعار شاعران پس از وی تاثیر گذاشته و سبک شعری جدیدی را در سرودههای شاعران چینی به وجود آورده و ادبیات منظوم چین را غنیتر ساخته است.
نوآوری، توصیف زیباییهای عشق، ستایش از گوشهنشینی و تصویرسازی از مناظر طبیعی و نازک خیالی در اشعار لی شون موجب شده است که در کتاب <مجموعه گلها> از سرودههای وی به عنوان برجستهترین اشعار نام برده شود. ۱۳
سید اجل عمر شمسالدین از دیگر شخصیتهای نامآور ایرانی است. وی در سال ۱۲۱۱م در بخارا (از شهرهای خراسان بزرگ) در خانوادهای سادات متولد شد. از وضعیت خانوادگی وی اطلاعات دقیقی در دست نیست.همچنین دوران کودکی، مراحل آموزشی و تاریخ دقیق مهاجرتش به چین و چگونگی راهیابی وی به دربار امپراتور هم ناشناخته است.
شمس الدین به دلیل برخورداری از استعداد ذاتی مدیریتی، در دوران ریاست خود بر مناطقی در جنوب چین به خوبی توانست رضایت مردم منطقه و رضایت دربار را کسب و راه را برای بالا رفتن از نردبان ترقی و به دست آوردن مقامهای بالاتر هموار نماید. طولی نکشید که از طرف امپراتور Tai Zong مسئولیت اداره مناطق بزرگتری شامل lai Yuan و Ping Yang به او واگذار میشود. شمس با استفاده از تجارب اداره مناطق قبلی، موفق به ایجاد امنیت و آرامش و رفاه و آسایش مردم و توسعه اقتصادی منطقه و در نتیجه رضایت دربار میشود.
شمسالدین در دوران چهار امپراتوری یوان پستهای متعددی از قبیل قاضیالقضات، بازرس ویژه دربار، کمیسر و رئیس هیأت صلح، فرمانده نظامی، مأمور اخذ مالیات، رئیس هیأت بازسازی، رئیس شورای مشورتی دربار، مسئول پشتیبانی و تدارک ارتش و... خدمت کرد و در دوران حاکمیت قوبیلای خان به معاونت نخستوزیری دربار منصوب شد.
وی در سال ۱۲۶۱م ریاست شورای مشورتی سیاسی دربار را برعهده گرفت و در سال ۱۲۶۲ م با حفظ سمت، به عنوان رئیس خزانهداری و اخذ مالیات و کنترل جمعیت منصوب شد. سپس هیأت بازسازی مناطق جنگی و کمیساریای عالی ده منطقه(شامل مناطق بین مغولستان داخلی در شمال، شندونگ در شرق، هه نن در جنوب و شانسی در غرب) به او واگذار شد. شمسالدین در طول تصدی مسئولیت بر امور اخذ مالیات، با اجرای نظام مالیاتی جدید هم نیازهای مالی دربار را تأمین کرد و هم از بار فشار زیاد اقتصادی بر کشاورزان کاست و حق و حقوق آنان را رعایت کرد و موجب خدمات ارزندهای در زمینه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ایجاد وحدت قومی در بین نژادهای مختلف شد.
شمسالدین از اولین سال حکومت Tai Zongتا اولین سال حکومت Zhi Yuan یعنی سال ۱۲۶۴م به مدت ۲۰ سال در منطقه Yun Jing خدمت کرد و قبل از ماموریت یونن، مدتی هم در استانهای سی چوان و شنسی مسئولیت تدارکات و پشتیبانی ارتش امپراتوری چین در لشکرکشی به جنوب کشور را برعهده داشت و در این مناطق نیز منشأ خدمات فراوانی در ایجاد رفاه و آسایش ساکنان منطقه و کاهش مالیات و اقدامات عمرانی و آموزشی شد.
سید اجل در جولای ۱۲۷۴م به عنوان حاکم استان یونن وارد منطقه دالی Dali مرکز آن روز استان یونّان شد و طی شش سال اقامت در این منطقه به عنوان حاکم و استاندار، وضعیت منطقه را در زمینههای گوناگون کاملا دگرگون کرد و ضمن ایجاد آرامش و صلح و ثبات در منطقه، رفاه و آسایش و آبادانی و توسعه اقتصادی، آموزشی و فرهنگی را برای مردم فراهم آورد و نام خود را در تاریخ چین جاودان ساخت.
استان یونّان برای اولین بار در زمان حکومت شمس به عنوان جزئی از خاک چین قلمداد شد و از آن پس تاکنون وابسته به چین و زیر نظر دولت مرکزی چین اداره میشود؛ اما قبل از آن به عنوان یک حکومت مستقل اداره میشد و همیشه درگیر جنگ و نزاعهای قبیلهای با همسایگان بود.
سید اجل عمر شمسالدین همواره در طول تاریخ از سوی سلسلههای مختلف سلطنتی و حتی حاکمان و طرفداران ایده کمونیستی و عموم مردم چین مورد احترام بوده و مراسم بزرگداشت وی برگزار شده است.
شعرا، نویسندگان، تاریخ نویسان و قصه نویسان و ادبا از امپراتوران گرفته تا مقامات عالیرتبه لشکری و کشوری و حتی مردم عادی کوچه و بازار از شخصیت سید اجل ستایش و تمجید کرده و اشعار فراوانی در ستایش شخصیت و خدمات ارزنده وی به مردم چین سرودهاند. حتی در کتاب آموزشی مقطع ابتدایی مدارس چین که در سال ۱۹۹۷ تالیف شده، در مورد شمسالدین نوشته شده: <شمسالدین تمام عمرش را برای توسعه استان یونّان سپری کرد و مردم این استان هرگز نام نیک وی را فراموش نخواهند کرد.>
پس از درگذشت سید اجل، عده زیادی از فرزندان و نوادگانش در همان استان رحل اقامت افکندند و به مقامات بالای لشکری و کشوری دست یافتند. هم اکنون نیز جمع کثیری از مسلمانان خود را از نسل سید اجل میدانند و با انتخاب نام خانوادگی <نا>، <ما>، <سای>، <ها>،<سا> خود را به این شخصیت بزرگ منتسب میکنند. این نامهای خانوادگی از نام نصیرالدین فرزند ارشد شمسالدین اقتباس شده است.
هم اکنون نیز مردم منطقه سالانه دست کم یک بار مزار شمس الدین را زیارت میکنند. جالب است که برای شمس الدین در دو محل آرامگاه ساختهاند: یکی همان محل دفن اوست که مسلمانان برای قرائت فاتحه و ادای احترام به وی به آنجا میروند که حدود ۱۵ کیلومتر خارج از شهر کونمینگ و بر سر راه سد آبی کونمینگ است. غیر مسلمانان هم به خاطر احترام به عقیده مسلمانان مبنی بر عدم حضور نامسلمانان بر سر مزار یک مسلمان، در داخل شهر، بنای یادبودی احداث کرده و برخی از وسایل شخصی سید اجل را در آن نگهداری میکنند و برای ادای احترام به وی، به این محل مراجعه میکنند. در وسط شهر هم بنای یادبودی به صورت طاق نصرت با معماری چینی برای بزرگداشت سید اجل ساخته شده که مراسم رسمی بزرگداشت وی در این محل برگزار میشود.۱۴
خدمات ایرانیان در زمینههای دانش پزشکی و دارویی چین نیز بسیار چشمگیر بوده است و بیشتر در مقولههای تهیه دارو، تجویز دارو، انتقال علوم پزشکی و دارویی، ورود کتابهای پزشکی و دارویی تجلی یافته است. مواد دارویی از قبیل کندر، مرمکی، پرسیاوشان، روغن صمغ استراک(Storax) ، گل بلوط، خردل بیابانی، میخک، سنگ مر، چوب معطر، مارچوبه، مرجان، لاجورد، مروارید، عاج، نافهی خوکآبی، عنبر، و... از ایران باستان به چین راه یافتهاند. کتابهای پزشکی که ایرانیان به زبان عربی نوشتهاند، از قبیل طب منصور (نوشته رازی)، جامع در طب(نوشته علیبن عباس مجوسی (۹۹۴-؟)، و قانون( نوشته ابوعلیسینا) به چینی ترجمه شده و مورد استفاده چینیها قرار گرفتهاند.۱۵
سیستم تمدن اسلامی چین حاصل چند تمدن است که تمدن ایرانی یکی از منابع مهم آن به شمار میرود. اسلام در قرن هفتم میلادی وارد چین شد. تجار، صنعتگران، نظامیان و مبلغان مذهبی ایران در توسعه و گسترش آن نقش بزرگی داشتند.اسلام ایرانی از قرن یازدهم به بعد به تدریج وارد هند، عثمانی و چین شد؛ ولی در قرن هشتم بود که عده زیادی از مسلمانان شیعه و سادات برای فرار از اذیت و آزار دودمان بنیامیه ابتدا به خراسان و سپس با احساس عدم امنیت در نواحی اسلامی، به چین هجرت نمودند. از آن پس مسلمانان ایرانی به تدریج در سراسر چین پراکنده شدند. از آنجا که منطقه سین کیانگ تحت حاکمیت دودمان قراخان، در آن دوران پیرو مکتب صوفیه بود، شیعیان مهاجر میل نداشتند هویت خود را اعلام کنند؛ لذا خود را صوفی معرفی میکردند. نه تنها اسلام دوران دودمان قراخان رنگ شیعه دارد، بلکه چهار طریقت بزرگ اسلامی صوفیان چین (جهریه، خوفیه، کبرویه و قادریه) نیز از نظر ریشههای مذهبی و چگونگی پیدایش و توسعه تا حدود زیادی با مکتب تشیع ارتباط دارند.
در چین اقوام شیعه نیز وجود دارند. تاجیکان سینکیانگ همگی پیرو مکتب شیعه اسماعیلیه هستند. تاجیکها در قرن دهم به دین اسلام گرویدند و در قرنهای ۱۶ و ۱۷ اسماعیلی شدند. در اواخر دودمان مینگ، پیشوایی به نام <سید سرور> به همراه ۷۰ نفر ایرانی وارد ناحیه فلات پامیر شد و خود را <سیدشالیخان> معرفی کرد. وی تعلیمات مذهبی اسماعیلیه را تبلیغ کرد و تحت حمایت حاکمان آن ناحیه این مکتب در میان تاجیکان توسعه یافت. درباره چگونگی گسترش اسماعیلیه در میان مردم تاجیک دو نظریه وجود دارد:
۱) این مکتب به دست شاه طالب خان ایرانی گسترش یافت.
۲) به دست عبدالولی رایج شد.
در هر صورت توسعه این مکتب با فعالیت ایرانیان ارتباط نزدیک دارد. مسلمانان چین اغلب سنی مذهب هستند؛ ولی در زندگی اجتماعی ساکنان ناحیههای مسلماننشین همچنان آثار فرهنگی شیعی باقی است؛ به عنوان مثال در آموزش مسجدی مناطق مرکزی و شمال غربی چین، کتابهای فارسی زبان مورد توجه خاص هستند؛ در استانهای گنسو، نینگشیا و چینگهای مسلمانان قوم هوی نیت نمازها را به فارسی ادا میکنند؛ مسلمانان لین شیا به روز عاشورا توجه دارند و در آن روز نماز جماعت میخوانند و آش گندم، برنج، لوبیا و ذرت تهیه و بین مردم پخش میکنند و روز ۱۴ ماه رمضان زنان برای بزرگداشت حضرت فاطمه علیهاالسلام در مسجد جمع میشوند.
علمای مسلمان ایرانی نقش مهمی در گسترش اسلام در شمال غربی چین ایفا کردهاند. در آن منطقه هماکنون نیز گنبدها و مقبرههای علمای ایرانی دایر است.
ناحیه لین شیا در استان گنسو از مناطق مسلمان نشین شمال غرب چین است. در اینجا گنبد قدیمی مشهوری به نام گنبد بابایو(Yu) از طریقت قادریه موجود است که صاحب آن مرید حافظ شاعر نامی ایران است. گنبد تانگ وانگ شی شیا کوه (Tang wang shi xia kou) واقع در شهرستان خودمختار قوم دونگ شیانگ در ایالت لین شیا به یاد محمد حنفی ساخته شده و شایع است که وی از نوادگان حضرت علی(ع) است که در سلسله سونگ از ایران به چین آمد. در آن زمان در آن ناحیه سیل شدیدی جاری شد. او برای لایروبی رودخانه و رفع خطر سیل، مسلمانان محلی را راهنمایی کرد تا سدی بسازند که آب در پشتش آرام بگیرد. به این ترتیب خطر سیل کمکم از میان رفت و مردم برای بزرگداشت وی گنبد بزرگی در آن ناحیه ساختند.
بنیانگذار مکتب خوفیه در شهرستان کانگ له(Kanj Le) در شهر لین شیا، هر چند ایرانی نبود، ولی استادش یک روحانی ایرانی بود و لقب مفتی را نیز این استاد بر وی نهاد. پیروان مفتی در گذشته عادت به کشیدن قلیان داشتند، در حالی که مسلمانان منطقه شمال غربی چین عادتی ندارند و این کم و بیش یک عادت ایرانی است که از مبلغان ایرانی به آنها انتقال داده شد. مازونگ شنگ (Ma Zong Sheng) بنیانگذار مکتب خوفیه در شهر لین شیا با نام اسلامی عبدالرحمن است. وی در سال ۱۶۴۰ متولد شد و در سال ۱۷۱۹ درگذشت. پدر و مادر شنگ در دوران مینگ از ایران به چین آمده بودند و در شهر چانگ آن ساکن شدند. مازونگ شنگ پس از فوت در قبرستان بی جیاچانگ(Bi Jia chang) به خاک سپرده شد و مقبره اش به نام <گنبد جیاچانگ> معروف است.
در روستای لوما(Lu ma) در شهرستان لین تان در ایالت خودمختار تبت در جنوب استان گنسو، گنبدی ساخته شده که تاریخ ساختش معلوم نیست. معروف است که یک مبلغ مذهبی صوفی از ایران به نام <وهاب یقینی> درآنجا به خاک سپرده شده و مسلمانان منطقه بر فراز قبرش گنبدی ساختهاند که اکنون یک کوشکشش زاویهای از آن به جا مانده است.
در دودمان مینگ، در مدرسه هوی هویها تدریس بیشتر به زبان فارسی انجام میشد. <فرهنگ مدرسه هوی هوی> یا همان لغتنامه چینی--- فارسی متعلق به آن زمان است. دانشمندان پس از بررسی این کتاب اعلام کردهاند که در دوران سلسلههای یوان و مینگ، ارتباط چین با ایران بسیار بیشتر از ارتباط چین با کشورهای عربی بود و هدف دولت از تدریس زبان فارسی در مدرسه هویی هوییها بیشتر برای مبادلات اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی بوده، در حالی که مسلمانان هوی از تحصیل و مطالعه زبان فارسی اصولا یادگیری علوم اسلامی را پی میگرفتند.
کتب دینی فارسی در آموزش علوم اسلامی چین بسیار موثر بودهاند. دانشجویان مدارس علوم اسلامی همچنان از تعدادی از کتب فارسی استفاده میکنند. این کتابها عبارتند از: تفسیر روحالبیان، تفسیر حسینی، مراتب، مثنوی، لوایح، خطیب، اربعون، مقصود اسلام، دیوان حافظ، گلستان و ... زنان مسلمانان در مناطق مرکزی چین مدارس اسلامی ویژه خود را داشتهاند. در سلسلههای مینگ و چینگ، آموزشهای عمده مذهبی زنان مسلمان در این مدارس بیشتر به زبان فارسی صورت میگرفت. کتابهای آموزشی آنان در مراحل اولیه به زبان عربی و بیشتر در مورد صرف و نحو و دستور زبان عربی بود؛ ولی در مراحل بالاتر همه کتابهای درسی به زبان فارسی بود. در این مناطق برای مسجد زنان، روحانی زن تربیت میشد و دختران طلبه ابتدا پنج کتاب مذهبی را مطالعه میکردند و سپس چند کتاب فارسی را میآموختند و آنگاه بود که شایستگی روحانی شدن را مییافتند و میتوانستند لباس آخوندی بپوشند. این پنج کتاب فارسی، <کتابهای دینی زنان> نامیده میشدند. چون مسلمانان مناطق دشتهای میانه چین در آن زمان از فارسی برای آموزش استفاده می کردند و مطالعه کتاب به زبان فارسی برای زنان آسانتر بود.
طبق بررسی کارشناسان و متخصصان چینی، مسلمانان هوی در اواخر دوران مینگ و اوایل دوران چینگ به تدریج استفاده از زبان چینی را جایگزین زبان فارسی نمودند. قبل از آن زنان هوی بیشتر کتابهای فارسی زبان را مطالعه میکردند.۱۶
فراگیری دروس فارسی در مرحله عالی آموزش دینی در چین آغاز میشود که <گذراندن فارسی> نام دارد. در این مرحله فراگرفتن کتابهای درسی به زبان فارسی اهمیت فوقالعاده مییابد. البته کتابهای درسی حوزهها یکسان نیستند و هر منطقه و فرقهای کتابهای خاص خود را دارند؛ اما سیزده کتاب در میان همه آنها مشترک است که به <سیزده جلد درسی> معروفاند و از چندصد سال پیش در چین انتشار یافتهاند. از این سیزده جلد، <دوازده مصباح> نوشته ابوالفتوح نصرالدین رازی (۱۲۱۳ - ۱۱۴۳م) دانشمند ایرانی، <شرحالکافیه> اثر عبدالرحمن جامی (۱۴۷۷ - ۱۳۷۹م)، <بیان> که <تلخیص المفتاح> نیز خوانده میشود، از سعدالدین تفتازانی (۱۳۸۹ - ۱۳۲۱م) دانشمند مشهور خراسانی، <خطبات> که کتابی است به زبان فارسی در شرح و تفسیر بر چهل حدیث نبوی <اربعون> نوشته حسامالدین در شرح و تفسیر چهل حدیث نبوی، <مرصادالعباد> کتابی فلسفی عرفانی در تهذیب نفس نوشته نجم الدین رازی، <شرح لمعات> نوشته عبدالرحمن جامی، <قوائم النهج> در دستور زبان فارسی نوشته چانگجیمی ملقب به حکیم اصفهانی، <گلستان> سعدی، همگی به زبان فارسی هستند و از آثار اندیشمندان ایرانی به شمار میآیند، و این یکی از ویژگیهای تعلیمات حوزوی - اسلامی در چین است.۱۷
گفتنی است که گلستان سعدی که در زمان دودمان مینگ وارد چین شد، در پانصد سال گذشته به عنوان کتاب مهم درسی زبان فارسی در آموزش اسلامی مطرح بوده است و بهعنوان یک کتاب مقدس اسلامی تلقی میشود. همچنین واژگان فارسی زیادی مورد استفاده مسلمانان چین است؛ کلماتی همچون: خدا، بانگ، آبدست (وضو)، دستار (عمامه)، دوست، دشمن، نماز، بامداد، پیشین (ظهر)، خفتن (عشا)، دیگر (مغرب)، شام، نام ایام هفته، و... از جمله آنهاست.
در استانهای شاندونگ، خهبئی، خهنان واقع در دشتهای میانه چین، مسلمانان هنگام ازدواج، خطبه عقد و هنگام تشییع جنازه، شهادتین را به زبان فارسی ادا میکنند.۱۸
مرضیه دشتکی
پینوشتها:
۱- کیومرث امیری، زبان فارسی در جهان - چین، دبیرخانه شورای گسترش زبان و ادب فارسی ۱۳۷۸، ص ۲۰ - ۱۹
۲- همان، ص ۶۰
۳- همان، ۱۲۵ و ۱۳۲
۴- همان، ص ۱۴۰
۵- همان، ص ۴۹ - ۴۶
۶ - همان، ص ۵۹- ۵۸
۷- همان، ص ۶۲
۸ - همان، ص ۱۴۶ - ۱۴۴
۹- همان، ص ۵۲
۱۰- ماپینگ، تاثیر تمدن اسلامی فارس بر تمدن مسلمانان چین،// Beijing. icro. irhtt :
۱۱- علی محمد، سابقی؛ شهر تاریخی زیتون (چوانجو) -یادگاری از حضور ایرانیان در چین
۱۲- Jin Shi لقب درباری برای افرادی که موفق به پشت سر گذاشتن امتحانات سلطنتی چین میشدند به کار گرفته میشد.
۱۳- علی محمد، سابقی، لیشون - ادیب ودانشمند ایرانی که به چینی شعر میسرود.
۱۴- علی محمد، سابقی، یادگارهای استاندار ایرانی عصر مغول در استان یوننان چین
۱۵- فنگجینیوان، فرهنگ اسلامی و ایرانی در چین، انتشارات الهدی، ص ۱۴۴ - ۱۳۸
۱۶- ماپینگ، همان
۱۷- فنگ جین یوان، همان، ص ۲۵۳ - ۲۴۹
۱۸- ماپینگ، همان
* چشمانداز ارتباطات فرهنگی، ش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست